چرا ایران مبتلا به سکوت اجتماعی شده است؟
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان ترومای سکوت اجتماعی نوشت: زمانی که یک جامعه با کثیری از اخبار و رویدادهای ناگوار در زمین و آسمان کشورش روبهرو میشود، دچار انواع فراوانی از تروماهای جمعی میشود. تروماهایی که هر یک به تنهایی میتواند بنیان جامعه را متزلزل کرده و زمینههای فروپاشی نهادی آن را فراهم آورد.
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان ترومای سکوت اجتماعی نوشت: زمانی که یک جامعه با کثیری از اخبار و رویدادهای ناگوار در زمین و آسمان کشورش روبهرو میشود، دچار انواع فراوانی از تروماهای جمعی میشود. تروماهایی که هر یک به تنهایی میتواند بنیان جامعه را متزلزل کرده و زمینههای فروپاشی نهادی آن را فراهم آورد.
یکی از وخیمترین و نگرانکنندهترین اشکال برونداد این تروماها، ظهور و بروز «سکوت جمعی» به عنوان یک واکنش روانی اجتماعی نسبت به این رویدادها و پدیدههای ناگوار است. نخستین عارضه این سکوت جمعی را میتوان در «انسداد مسیر گفتگو» جستوجو کرد. جامعهای که سکوت میکند یا در اثر هیجانات ناشی از اتفاقات و رویدادهای ناگوار و یا در اثر تحلیل عقلائی به این نتیجه رسیده است که امکان گفتگو از او سلب شده است. از این منظر، در قالب ناخودآگاه و حتی خودآگاهانه تصمیم میگیرد از گفتگو امتناع کند. در چنین جامعهای «امتناع از گفتگو» به عنوان یک راهبرد جمعی پذیرفته میشود و بخش قابل توجهی از جامعه از این راهبرد به عنوان یک راهحل کلان استفاده میکند. این همه یعنی، «سکوت فراگیر جمعی» و این سکوت میتواند بسیار خطرخیز و نگرانکننده باشد.
سطحیترین نتیجه چنین سکوتی عدم درک متقابل گروههای اجتماعی از یکدیگر است. در این رهگذر، هیچیک از گروهها و طبقات اجتماعی درکی از دیگر گروهها نداشته و نمیتوانند فهمی از مطالبات، خواستهها و نیازهای یکدیگر داشته باشند.
بروز این وضعیت، طبیعتا مفهوم «ملت» را نشانه میرود. باورهای عمومی مشترک به عنوان یک ملت، آرامآرام از این جامعه رخت میبندد و به بوته فراموشی سپرده میشود. گروهها، طبقات، نژادها و اقوام ساکن در مرز جغرافیایی مشترکی به نام ایران، هر کدام به کلونیهایی منتزع از یکدیگر تبدیل میشوند و مفاهیم بنیادینی نظیر «منافع ملی»، «مطالبات عمومی»، «حاکمیت مرکزی» و... رنگ باخته و ژرفای تاثیرگذاریشان را از دست میدهند. نتیجه در درازمدت آن میشود که پس از مدتی، تعارض منافع میان این گروهها، کار را به جایی میرساند که هر یک از آنها پیروزی خود را در شکست دیگری جستوجو میکند و پایهایترین مفهوم تاریخی ایرانزمین یعنی «ملت ایران» از میان میرود.
از دیگر پیامدهای این وضعیت نامناسب، «انزوای جمعی» است. مردم حتی در گروههای کوچک هم به مردمانی «منزوی»، «تنها» و «بیپناه» تبدیل میشوند. آنها دیگر نه فرصت گفتگو با یکدیگر دارند و نه به این کار علاقهای نشان میدهند. در نتیجه ضرورت «زیست جمعی» در جامعه از میان رفته و هر یک از افراد به «غار تنهایی» خود پناه میبرد.
حداقل نتیجه این انزوا را باید «آسیبپذیری جمعی» عنوان کرد. زمانی که جامعه اسیر چنین وضعیتی است، آستانه آسیبپذیری یکایک افراد جامعه به شدت کاهش پیدا میکند و هر اتفاق و رویداد ـ. حتی شخصی ـ. میتواند آنها را تا مرز فروپاشی ذهنی و عاطفی بکشاند. تصویری که این جامعه در بیرون خلق میکند، تصویری به غایت نومیدانه، سرخورده، مایوس و افسرده است. با این تصویر، به هیچ روی نمیتوان و نباید انتظار کنشهای توسعهمحور داشت.
اما پرسش اصلی اینجا است که با و برای این جامعه چه باید کرد؟ به نظر میرسد نخستین اقدام را باید در ایجاد حلقههای عمومی ـ. ولو کوچک ـ. تعریف کرد. تکتک افراد این جامعه بیش از هر چیز نیازمند همدلی، همراهی و همزبانیاند. نیازمند گفتن، شنیده شدن و بازگفتن؛ نیازمند غصه یکدیگر را خوردن؛ نیازمند تلاش برای رفع نیازهای حداقلی خود و دیگران؛ از این رو، باید پیش و بیش از هر چیز به دنبال تشکیل گروههای اجتماعی غیرسیاسی، با کارکردها و کاربستهای اجتماعی بود. باید زمینه را برای «مهرورزی عمومی» مهیا کرد. شاید از این مسیر بتوان از موج آوارهای غمهای سترگ عمومی در کشور خلاصی یافت.
نظر کاربران
خدا خیرت بده
حرف دل همه ی ما رو زدی
این مقاله نوشتنش لازم بود
پاسخ ها
چرندیاتی بنام مقاله
یک روزنامه نگار فقط روزنامه نگار است و روانشناسی نباید بکند
اسمش صبر جمعی ن سکوت جمعی! چون ملت متوجهن ک بیشتر وقایع ناگوار منشاءش کجاست و ب چ منظوره.
پاسخ ها
مطمئنم مقاله رو نخوندی. درباره سکوت حرف نمیزنه درباره عدم وجود گفتگو بین گروه ها با دیدگاهای مختلف هست.
قوم بنی اسرائیل از بخشی از مردم بسیار بهتر بودن
آنها ایراد بنی اسرائیلی می گرفتن
اما بعضی از ایرانیا فقط غر میزنن
خسته ام از این دنیا
حرف بزنی ومعترض بشی به واقعیت اجتماعی ومشکلات روزمره میگن اخلالگرهستیم ....
درود بر شما ...هیچوقت در زندگی به این مرحله از پوچی و یاس و سرخوردگی نرسیده بودیم حتی زمانیکه شب میخوابیدم با موشک های صدام هیچ امیدی به فردا نداشتیم.....
سکوت نکردیم که. فقط صدامون گزارش نمی شه
ایران مبتلا به سانسور اجتماعی شده نه سکوت اجتماعی ..نمونه همین برنامه که به شکل بسیار زشت و زننده ای نظرهای ساده رو هم سانسور میکنه ....
پاسخ ها
منم همینو میخواستم بگم
راه حل تو ایران حرف نزنیم گذر زمان همه چیزو حل میکنه
بنظرم بهترین خبری که تابحال گذاشتین همین بوده...
الو الو یک دو سه.... ........ ........ .........