جاباما
۹۵۸۷۰۰
۶ نظر
۵۰۱۰
۶ نظر
۵۰۱۰
پ

«روز بلوا»، قهرمان کودن و شترسواری دولادولا!

به نظر می‌رسد بهروز شعیبی تکلیفش با خودش معلوم نیست. آدم به تماشای فیلمش که می‌رود نمی‌داند که باید انتظار دهلیز داشته باشد یا دارکوب یا گلشیفته.

برترین‌ها - سیامک رحمانی: یک- به نظر می‌رسد بهروز شعیبی تکلیفش با خودش معلوم نیست. آدم به تماشای فیلمش که می‌رود نمی‌داند که باید انتظار دهلیز داشته باشد یا دارکوب یا گلشیفته. این که او از این شاخ به آن شاخ می‌پرد هم تا اینجا نشان نداده که کارگردان ایده‌های متنوع و دلبستگی‌های وسیعی دارد. اگر شعیبی سنگش را وامی‌کند و می‌گفت کارگردان سینمای بدنه است و دنبال سناریوی خوب می‌گردد تا تصویرش کند، باز این سرگردانی قابل هضم بود. اما این هم نیست. به نظر می‌رسد او خودش هم نمی‌داند دنبال چیست پس نباید انتشار داشته باشد کسی هم علاقمند به پیگیری ماجراجویی‌های او باشد.

«روز بلوا»، قهرمان کودن و شترسواری دولادولا!

اما مشکلی که روز بلوا دارد فراتر از اینهاست. فیلم تازه و آخر شعیبی شبیه یک اتود است. یک تمرین خامدستانه که قرار است به سرمایه‌گذار نشان بدهیم و بگوییم ما قرار است این را تبدیل به فیلمی حرفه‌ای کنیم. فیلم با شعار‌های دهان پرکنی مثل مبارزه با فساد و پرداختن به مسائل روز و داغ اجتماعی پا به میدان می‌گذارد، اما هیچ قدمی جلو نمی‌رود. سوال این است که اگر شعیبی نمی‌توانسته حرف تازه‌ای بزند و اگر نمی‌توانسته جا‌ها و کسانی را که لازم است هدف بگیرد، اساسا برای چی داخل این گود پریده. این که او معمایی را طرح کند که خیلی‌ها پاسخ‌هایش را می‌دانیم، اما در فیلم به اینجا برسد که «بعضی‌ها» دارند «بعضی-کارها» را می‌کنند که منشا فساد است، چه کسی را راضی می‌کند؟ یعنی خودش الان از نتیجه فیلم راضی است؟ وقتی مردم دارند به عریانی انگشت اتهام را به این سو و آن سو می‌برند و در فضای مجازی اسناد و مدارک و تخلفات حیرت‌انگیز برملا می‌شوند، ساختن فیلمی که بدون هیچ کد و هیچ تلاشی قرار است مسئله‌ای معمولی را مطرح کند و روی هیچ نقطه حساسی دست نگذارد چقدر جسارت می‌خواهد؟ بهروز شعیبی با این سابقه در سینمای اجتماعی و کار‌های قابل تاملی که در کارنامه دارد، حتما خوب می‌داند که شترسواری دولادولا نمی‌شود. نمی‌شود بخواهی به آب بزنی و خیس نشوی.

«روز بلوا»، قهرمان کودن و شترسواری دولادولا!

دو- جدا از ایراد کلی که به فیلم شعیبی وارد است، متاسفانه او در جزییات و پرداخت شخصیت‌ها و فیلمنامه هم موفقیتی نداشته. شخصیت اصلی/قهرمان او یک روحانی ظاهرا پاکدست و در عین‌حال با دل و جرات است که بابت حرف‌های تندش محبوبیتی دارد و از جوان‌ها و دانشجو‌ها کف و سوت می‌گیرد. اما در ادامه می‌فهمیم که این قهرمان در واقع ساده و بی‌ریا نیست، خنگ است! چطور می‌شود استاد دانشگاهی که داعیه نقد فساد و قدرت را دارد، متوجه نباشد خانه و خودروی لاکچری‌اش از کجا آمده؟ چطور می‌شود که جلوی چشمش میلیارد میلیارد تجارت شود و پول روی پول بیاید و او شک نکند؛ که همه اسناد و تضمین‌ها را امضا کند؛ که تمام اقوامش از برادر و همسر و بقیه دستی تا آرنج آلوده داشته باشند و او تا حالا شک نکرده باشد.

کسی که زمینه‌های خانوادگی‌اش معلوم است و آن خانه و زندگی داد می‌زند که یک شبه به همه چیز رسیده. چطور می‌شود همسر مقید و مذهبی او بیست میلیارد کلاهبرداری را امضا کند و به شوهرش نگوید و خودش جیک نزند؛ که برادر مدت‌ها درگیر پرونده‌های مالی باشد و چیزی نگوید و حاج‌آقا هم متوجه نشود. گیریم تماشاگر سینما ساده و شیرین‌عقل، قهرمان فیلم چطور ممکن است این همه پرت باشد؟ بعد هم این که فیلم در نهایت قرار است بگوید همه فاسدند جز روحانی ساده‌دل قصه؟ این که از او سوء‌استفاده شده؟ خب با این شکل روایت که همه عین هم‌اند و همه منزه‌اند. از برادر و پدرهمسر تا بقیه. همه می‌توانند توضیح بدهند که قصدی نداشته‌اند و ماجرا گنده‌تر از اینهاست. سراغ گنده‌تر‌ها هم اگر می‌رفت لابد همه توضیح و توجیهی داشتند و تبرئه بودند. خب این همان کاری است که متخلفان تا حالا کرده‌اند. اگر قرار بود باورش کنیم که مسئله حل شده بود، اصلا چرا آقای شعیبی برای کشف و فاش‌گویی باید به زحمت می‌افتاد؟

«روز بلوا»، قهرمان کودن و شترسواری دولادولا!

سه- اینجا ساختن فیلم جسورانه و افشاگرانه ممکن نیست. هزینه‌هایی دارد که نمی‌شود داد. اصلا مجوزش را نمی‌دهند. خیلی جدی و عبوس هم باشی آخرش باید «ضیافت» و «قاتل اهلی» و «روز بلوا» بسازی و شعار بدهی که شبه‌کمدی است. همان کمدی بسازی و به متلک و دوپهلو گفتن بسنده کنی سنگین‌تر است. نمونه‌اش «هیولا»‌ی مدیری. اقلا کسی از مدیری انتظار ندارد در سریال کمدی حرف اضافه بزند. خب وقتی نمی‌شود و نمی‌گذارند که شما از حدی بالاتر بروی و جز کلی‌گویی حرفی بزنی، اصلا چه کاریست؟ چرا فکر می‌کنید این ژانر هنوز ظرفیت‌های استفاده نشده‌ای دارد؟ چرا فکر می‌کنید می‌شود شاخ غولی را شکست؟ ته‌ته‌اش مگر این که مقصود همان تطهیر حاج آقا عماد و انداختن تقصیر گردن یقه-سفید‌ها باشد، که این هم دیگر نیاز به این همه اطوار ندارد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      یک عده ای. میخواهند تمام کارهای مملکت طبق خواسته های آنها انجام شود هیچ کس را قبول ندارند ازقانون جبر استفاده میکنند فقط آنچه مادوست داریم دیگران موظف انجام دهند وام.

    • بدون نام

      چرا همه اشتباه میکنند وهشتاد درصد خطا کارند وفقط عده ای قلیل هیچ وقت اشتبا ه نمی کنند وهمیشه آنها درست اینتخاب میکنند.

    • بدون نام

      شما دراین چهل سال ی ک بار شنیده اید تندرو ها گفته باشند اشتباه ازما بوده همیشه دیگران را باعث بانی خطاها واشتباهات دانسته اند.

    • بدون نام

      این مطلب نقد فیلم بود ؟ نویسنده ناراحته که چرا به دلخواه اون و فیلمی با نقد تند ساخته نشده یا فقط عین همه ناله های اجتماعیش رو اومده به اسم نقد نوشته یا کلا ناراحته که چرا همچی فیلمی ساخته شده ( فیلم ضیافت 25 سال پیش ساخته شده و احتمالا نویسنده به زعم خودش منتقد ، تازه این فیلم رو دیده )

    • بدون نام

      واقعا نقد به جایی بود تو این کشور بیشتر از این نمیشه جلو رفت پس فیلمهایی از این قسم خیلی بیهده هستن همون برید فیلمهای عشق و عاشقی ، طنز یا نهایتش فیلم سوریه و فلسطین بسازید همین

    • بدون نام

      بسيار نقد خوبي بود مخصوصا پاراگراف آخرش

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج