اگر می توانید به یک لطیفه بارها بخندید
پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
پیری برای جمعی سخن میراند،
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار
خندیدند....
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه
میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
منبع : داســـتانک
پ
نظر کاربران
تا حالا به این موضوع دقت نکرده بودم ...... جالب بود
يعني اينكه هر كي هر بلايي سرتون اورده مهم نيست شما بهش فكر نكنيدوبهشم نخنديد..... به اينده فكر كنيد تا گريتون بگيره
چه ديدگاه جالبي . خوشم اومد . تو مجلتون از اين داستانها بزاريد خوب جواب ميده . البته جك هاي بامزه هم بزاريد خيلي عاليه. ممنون
جالب بود
خوشم اومد.خوندن این داستان با شرایطی که توش هستم لازم بود.مرسی
زحمت نکشید مردم قبلا هم اینکارو میکردند مثلا شما اگه هر روز در مسیر کار. مثلا یک ماه هرروز تصادفی را که منجر به مرگ کسی شده است را ببینید روز اول که میبینید خیلی منقلب میشید. ولی کم کم روزای دیگه اصلا اهمیت نمی دید
جالب بود