۹۹۹۲۱۰
۱۵ نظر
۵۰۱۳
۱۵ نظر
۵۰۱۳
پ

زن میانسال: همسرم دائم مرا تهدید می‌کند

زن ۵۰ ساله‌ای که به اتهام ضرب و جرح عمدی و توهین و فحاشی از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد.

روزنامه خراسان نوشت: زن ۵۰ ساله‌ای که به اتهام ضرب و جرح عمدی و توهین و فحاشی از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد.

وی گفت: با آن که پدر و مادرم وضعیت مالی مناسبی داشتند و به تحصیل فرزندان خود اهمیت می‌دادند، من برخلاف دیگر خواهران و برادرانم علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم، به همین دلیل هم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به خانه داری پرداختم تا این که پسرخاله‌ام به خواستگاری ام آمد.

آن زمان ۲۲ بهار از عمرم گذشته بود که پای سفره عقد نشستم. علاقه عجیبی به «طاها» داشتم چرا که او جوانی مسئولیت پذیر و باوقار بود، اما طوفان سرنوشت خیلی زود طومار این عشق و علاقه را درهم پیچید. هنوز دو ماه بیشتر از آغاز دوران نامزدی ما نمی‌گذشت که همسرم سوار بر موتورسیکلت با یک دستگاه خودروی سواری تصادف کرد. وقتی پزشکان معالج با انجام آزمایش‌های تکمیلی خبر دادند که «طاها» قطع نخاع شده است و باید تا آخر عمر ویلچرنشین باشد، بیمارستان دور سرم چرخید.

باورم نمی‌شد به همین راحتی زندگی ام تباه شود. خیلی از اطرافیانم پیشنهاد می‌دادند طلاق بگیرم و به دنبال سرنوشت خودم بروم، اما وجدانم اجازه نمی‌داد طاها را در این شرایط رها کنم. در دوراهی سختی قرار گرفتم. با خودم می‌اندیشیدم اگر من دچار قطع نخاع می‌شدم آیا طاها مرا به همین شکل رها می‌کرد؟ با آن که نامزدم اصرار داشت از او طلاق بگیرم و به دنبال آینده خودم بروم، اما بالاخره تصمیم گرفتم در کنارش بمانم.

حدود ۹ سال بعد به خاطر این که فرزندی نداشتیم پسر خردسالی را به فرزندی پذیرفتیم تا این زندگی صفای دیگری پیدا کند. با آن که «امید» را از پرورشگاه آورده بودیم، اما از همان لحظه اول مهرش به دلم نشسته بود و او را مانند فرزند خودم دوست داشتم. با این حال، دو سال بعد از این ماجرا، همسرم به یک بیماری روحی شدید مبتلا شد تا جایی که دیگر حتی پزشکان معالج نیز پیشنهاد می‌دادند از طاها جدا شوم.

دیگر چاره‌ای برایم باقی نمانده بود و باید تصمیم نهایی را می‌گرفتم. بالاخره پس از مشورت با اطرافیان و خانواده همسرم از طاها طلاق گرفتم. شش ماه بعد از این ماجرا با «اتابک» آشنا شدم. همسر او فوت کرده بود و با دو فرزندش زندگی می‌کرد. مدتی بعد از این آشنایی، وقتی با پیشنهاد ازدواج او رو به رو شدم، ابتدا موضوع پرورشگاهی بودن «امید» را مطرح کردم. ما ۱۶ سال قبل به یکدیگر قول دادیم تفاوتی بین فرزندان مان قائل نشویم و همه آن‌ها را فرزندان خودمان بدانیم. زمانی که قرار بود به عقد موقت اتابک دربیایم، به او گفتم نمی‌خواهم این راز را فاش کنم و پسرم بداند که فرزند من نیست!

با این شرط زندگی مشترک ما ادامه یافت، من هیچ مشکلی با دختر و پسر همسرم نداشتم و آن‌ها را به خوبی تربیت کردم، اما پس از سال‌ها زندگی، اکنون همسرم به فردی عصبانی و پرخاشگر تبدیل شده است تا جایی که با هر بهانه واهی مرا کتک می‌زند. حتی زمانی که با همسایگان دیگر مجتمع مسکونی جر و بحث می‌کند باز هم به سراغ من می‌آید و پرخاشگری می‌کند. پسرم نیز وقتی این رفتارهای او را می‌بیند، در برابر پدرش می‌ایستد و از او می‌خواهد به من توهین نکند و مرا کتک نزند. اما اتابک که از طرفداری پسرم خشمگین می‌شود قصد دارد راز پرورشگاهی بودن او را فاش کند.

همسرم می‌گوید او باید جایگاه خود را بداند و بفهمد که نباید انتظار زیادی از من داشته باشد. اتابک معتقد است باید از پررویی امید بکاهد تا بداند که او را برای رضای خدا بزرگ کرده است! اما من به دست و پایش می‌افتم و التماس می‌کنم تا زمان برگزاری آزمون سراسری چیزی به پسرم نگوید چرا که دچار ناراحتی‌های روحی و روانی می‌شود! به همین دلیل اتابک بعد از یک مشاجره لفظی و درگیری، من و فرزندم را از خانه بیرون انداخت و حالا دوباره اشک ریزان به دامان مادر پیرم پناه برده ام.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      این رو هم بفرستین خونه شوهرش بعد که یه قتل فجیع دیگه اتفاق افتاد میائیم اینجا ابراز همدردی می کنیم

    • ناشناس

      ...،برو کارکن و کنار خانواده خودت باش.حتما باید یک سبیل کنارت باشه.

    • بدون نام

      اشتباه خودت بوده
      چرا گفتی
      اصلا چه لزومی داشت که بگی

    • ناشناس

      بعضی مردا واقعا" خیلی گستاخ شدن باید قانون جلوشون رو بگیره .عصبی هستن که هستن به زن چه مربوطه .مرد به هیچ عنوان به خودش نباید اجازه بده به زن توهین کنه چه برسه کتک هم بزنه. کاش یکی هم پیدا بشه تمام بدیهایی که در حق این زن کرده سر مرده بیاره ببینیم خوبه .انشالله خدا حق این زن رو از مرده بگیره .الهی آمین

      پاسخ ها

      • آدم باش

        یواش تر خانوم ‌محترم، شما خانمها خوب بلدید با حرفهای مزخرفی که میزنید رو اعصاب ما مردها راه برید،قانون به شما خانمها هم خیلی کارها گفته واسه شوهراتون انجام بدید،آیا انجام میدید؟؟؟

    • ناشناس

      باز خوبه یه مادری داره وگرنه زنه جاش توی خیابون بود .دولت باید یه حقوقی برای زن های خانه دار در نظر بگیره که محتاج هیچ مردی نباشن .چه زن شوهر داشته باشه چه نداشته باشه

    • بدون نام

      اگه خانم اندکی شعور داشت موضوع پرورشگاهی بودن فرزند رو به شوهر دوم نمی گفت چون اصلأ ضرورتی نداشت!

    • بنده خدا

      سلام با عنایت به اینکه فرمودید وضع مالی خانواده شما مطلوب بوده و انشاءالله هست به نظر می رسد اکنون زمان ثبات و سکونت شما در منزل مادری و شور و مشورت با اهل خانواده خودتان باشد .
      لازم است به طور قطع ازدواج دوم را منتفی و به سرنوشت بهینه برای فرزندتان با اتکا به خداوند متعال بپردازید .
      بی شک خداوند در این راه به شما کمک میکند
      اصولا ماندن در جایی که موجبات ضرر روح و جسم و دنیا و آخرت هر کسی باشد نه تنها صحیح نیست بلکه موجباتی را فراهم میکند که در آینده جبران آن ممکن نخواهد بود.
      پس به مصداق شعر زیبای
      (ما آزمودیم در این شهر بخت خویش .....)
      تمامی ارتباطات خود را با غیر از خانواده قطع و به تربیت و آینده فرزندتان همت کنید
      خداوند با شماست.

    • بدون نام

      ۸/۴۰ اگرواقعیت رانمی گفت باز بهانه تراشی میکرد ازخدا آرزو دارم هیچ زبان نفهمی توهیچ خانواده نباشد کسی که ذاتش خرابه هر کاری کنی یه بهانه واسه اذیت کردن داره خدا شر آدمهای بدرا ازسر خانوادها کم کند آمین

      پاسخ ها

      • محمد

        سلام برادر ازاین افراد زیاد است فقت اداره بهزیستی باید کند. پیروز باشید. /_

    • بدون نام

      مگه یه زن
      نمی تونه بدونه یه مرد زندگی کنه
      اگه من جات بودم اولین باری که دست روم بلند می کردم ازش جدا می شدم
      ولش کن برو مردک رو

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بازم.مشهد

    • بدون نام

      ازخدا آرزودارم خداشعورودرک اول به خانواده هاوبعدبه جامعه که وقتی خانمی به مشکل برمیخوردبه دیدیک مجرم و نگاه نکنند وفکرنکنندخانم تنهاومطلقه نبایدزندگی کندوحق زندگی ندارد ووو من بیست وپنج سال هست که نه خانواده از من خبر دارد ونه من به جرم مطلقه بودنم

    • محمد فرضی

      فعلا تو خونه مادر پیرت بمان و اتابک را ولی کن

    • nastaran

      بره گمشه بابا خودت وپسرت کار کنید منت اون بی وجدان رو نکش

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج