ستاد مبارزه با چرندیات (۸)
عکس: دنیا فقط پاریس نیست! در این سری مطالب سعی داریم به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد.
در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.
******
چند سالیست که از روز ۲۹ اکتبر میلادی برابر با ۷ آبان خورشیدی، چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی و حتی سیاسی ایران، به عنوان روز جهانی کوروش بزرگ یاد میشود. گویا اولین بار در اوایل دههی ۸۰ خورشیدی «انوشیروان کیهانیزاده» روزنامهنگار روزنامهی شرق و تاریخنویس این نشریه، در ستونی به نام «روزنامک» به این مسئله اشاره کرد. ایشان مدعی شده بود که این روز در تقویم بینالمللی به نام (sirius day) و جهت بزرگداشت یاد و نام کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، نامگذاری شده است. کمپین بینالمللی نجات آثار پاسارگاد نیز در سال ۲۰۰۶ در اقدامی این روز را روز کوروش نامیده است. اما آیا روز کوروش یک نامگذاری بینالمللی است؟
سایت یونسکو: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست
مهمترین روزهای بینالمللی سال: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست
سایت سازمان ملل: از ۲۴ تا ۳۰ اکتبر، «هفتهی خلع سلاح» نام گرفته است
ممکن است در وبسایتهای گمنام یا مجهول اثری از این روز بنام کوروش بیابید اما نامگذاری این روز توسط هیچ ارگان بینالمللی انجام نشده و این وبسایتها مستند نیستند.
پیگیری علاقمندان به نامگذاری این روز در تقویمهای جهانی و بینالمللی می تواند مفید باشد اما باور به اینکه این روز در تقویم جهانی به همین روز شناخته میشود اشتباه است.
سوژه دوم؛ کلیسایی با استخوانهای مسلمانان یا مسیحیان؟
آیا واقعا کلیسایی با استخوانهای مسلمانان ساخته شده است؟ داستان زیر مدتی است که در میان شبکه های اجتماعی، ایمیلها و حتی سایت های خبری دست به دست می شود:
"در شهر سدلک واقع در جمهوری چک، کلیسایی هست که از چوب ،آجر و فلز درست نشده، بلکه از استخوانهای مسلمانان درست شده است!
در سال ۱۲۱۸ پاپ وقت، برای نشان دادن غرورش، دستور داد این کلیسا را از استخوانهای مسلمانانی که برای ساخت این کلیسا کشته شده بودند،درست کنند. در ساخت این کلیسا استخوان حدود چهل هزار مسلمان به کار رفته است!"
اما واقعیت چیست؟
از استخوان هیچ مسلمانی بنا به دستور پاپ وقت (اسم ندارد؟) و از سر غرور او برای ساخت این نیایشگاه استفاده نشده است. اصلاً این کلیسای کوچک از استخوان ساخته نشده، بلکه در تزئینات داخل آن، استخوان اجساد کشته شده از طاعون و جنگهای محلی، به کار رفته است.
ابتدا و پیش از پرداختن به این امر، بهتر دیدیم به تعریف چند واژهی مورد استفاده در متن که احتمالاً برایتان ناآشناست بپردازیم:
استودان (ossuary): به جایگاه نگهداری استخوان اطلاق میشود. استودان، حفرههایی است که به صورتهای منظم و چهارضلعی یا بدون ترتیب و سادهتر در درون سنگ کوه ایجاد شده، استخوانهای مردگان را در آن نهاده و دهانهی آنرا میبستند.
استودان سدلک (Sedlec Ossuary): یک کلیسای کوچک کاتولیک، ساخته شده در پایین گورستان کلیسای همهی قدیسان (All Saints) در سدلک، واقع در حومهی کوتناهرا (Kutna Hora) در کشور چک میباشد. این نیایشگاه به سبک گوتیک ساخته شده و با بیش از ۴۰۰۰۰ عدد استخوان انسان، تزئین شده است. سالانه بیش از ۲۰۰۰۰۰ توریست از این مکان بازدید میکنند.
جلجتا: تپهای بیرون شهر قدیمی بیتالمقدس، که مسیح را در آنجا به صلیب کشیدند.
تاریخچهی این کلیسا:
در سال ۱۲۷۸«هنری» راهب بزرگ کلیسای صومعه سیسترسی سدلک، به فرمان «شاه اوتاکار دوم»، پادشاه بوهم به سرزمین مقدس (موعود) فرستاده شد. وی در هنگام بازگشت از زیارت، مقداری از خاک «جلجتا» را با خود به ارمغان آورد و آنرا به عنوان تبرک در این گورستان پاشید. این عمل او باعث شد که گورستان سدلک به محلی محبوب برای دفن مردگان در اروپای مرکزی مبدل شود. در اواسط قرن چهاردهم با گسترش مرگ سیاه یا طاعون در اروپای مرکزی (بیش از ۳۰ هزار نفر در سال ۱۳۱۸ در آنجا بخاطر طاعون بخاک سپرده شدند) و هم چنین در خلال جنگهای محلی مثل جنگهای Hussite هزاران نفر در این گورستان به صورت دستهجمعی به خاک سپرده شدند.
در حدود سال ۱۴۰۰ میلادی، یک کلیسای گوتیک در مرکز این گورستان بنا نهاده شد و سرداب و همچنین شیروانی کلیسا بعنوان «استودان» برای به امانت گذاشتن استخوانهای یافت شده در گورهای دسته جمعی کشف شده در هنگام ساخت کلیسا، مورد استفاده قرار گرفت. بر طبق روایات، بعد از سال ۱۵۱۱ استخوانهای انباشته شده، توسط یک راهب نیمهکور به صورتی مرتب در کلیسا چیده شد.
بین سالهای ۱۷۰۳ تا ۱۷۱۰ میلادی، ورودی جدیدی ساخته شد و تعمیراتی در بنا صورت گرفت.
در سال ۱۸۷۰ میلادی منبت کاری به نام فرانتیشک رینت (František Rint) از سوی خانوادهی شوارتزنبرگ(Schwarzenberg) استخدام شد تا کلیسا را با استخوانها تزئین کند؛ که این تزئینات تا به حال در این کلیسا موجود است. گفته شده است که در تزئینات این کلیسا از استخوانهای ۴۰٬۰۰۰ انسان استفاده شده است.
در سال ۱۹۷۰، فیلمساز چکJan Svankmayer یک فیلم مستند ۱۰ دقیقهای در مورد آن ساخت. میتوانید فیلم را از اینجا ببینید.
ضمناً دوستان میتوانند به تاریخ جنگهای صلیبی نیز مراجعه کنند. آنطور که پیداست در آن برهه از تاریخ، جنگی در این منطقه رخ نداده است!
سوژه سوم؛ لورل و هاردی در سن پیری و عکسهای نامربوط
احتمالا همه شما تصویری که منسوب که پیری لورل و هاردی است را دیده اید.
عکس منسوب به پیری لورل و هاردی
در حقیقت این عکس منبع مشخصی ندارد و لورل و هاردی در سالهای پایانی عمر قیافه ای متفاوت داشته اند.
این عکس احتمالا یکی از آخرین عکسهای این دو کمدین معروف باشد. تاریخ عکس مربوط به ۱۹۵۶ و یکسال پیش از درگذشت اولیور هاردی می باشد.
عکس واقعی از پیری لورل و هاردی
یکی از خوانندگان عزیز نیز عکس ذیل را از تقویم سینمایی مجله ی فیلم سال هفتاد و دو برایمان ارسال کردند که با عکس بالا تطابق دارد:
عکس واقعی لورل و هاردی در مجله فیلم
اولیور هاردی در ۷ آگوست ۱۹۵۷ در ۶۵ سالگی درگذشت و پس از مرگ هاردی، استن لورل به صورت رسمی از حرفه بازیگری کناره گیری کرد اما به علت بیماری زیاد نتوانست در مراسم درگذشت هاردی شرکت کند و گفت "الیور درک میکند".
لورل آخرین سالهای عمر خود را در آپارتمان کوچکی در اوشیناهتل در سنت مونیکا سپری کرد و وقت خود را به جواب دادن به نامهها و تلفنهای طرفدارانش میگذراند.
سرانجام وی نیز در ۲۳ فوریه ۱۹۶۵ در سن ۷۴ سالگی چند روز پس از حمله قلبی در گذشت و در بخشی از وصیت نامه خود نوشته بود "اگر کسی در مراسم درگذشت من گریه کند دیگر با او صحبت نخواهم کرد".
سوژه چهارم؛ ماری که در سر یک کودک زندگی نمی کند!
باز هم گاف بزرگ از سوی بخش علمی یک خبرگزاری. عکس فتوشاپ شده یک پسر که ماری در سرش زندگی میکند سوژه خبرنگاران تیزبین این خبرگزاری شده است!
متن خبر را بخوانید:
"به گزارش خبرنگار علمی باشگاه خبرنگاران؛ این مار از کودکی در سر این کودک زندگی می کند و آنها به قدری به هم وابسته هستند که نه مار حاضر به بیرون آمدن از سر پسر بچه است و نه بچه علاقه دارد مغز او را برای خارج کردن مار از سرش جراحی کنند."
این مار همیشه در سر این کودک زندگی می کند و این پسر بچه هیچ علاقه ای به اسباب بازی هایش ندارد و ترجیح می دهد که تمام زمان را با این مار سپری کند و بازی کند."
http://www.freezepage.com/۱۳۶۹۷۵۵۴۱۶IYUDTUMXLW
عکس فوق مربوط به یک اردوی دانش آموزی است، می توانید کل عکسهای این اردو را در اینجا ببینید.
عکس اصلی را از اینجا مشاهده کنید:
شاید لازم است کارمندان رسانههای مشهور هم اندکی جستجوی گوگل یاد بگیرند!
نظر کاربران
میشه لطفا در مورد عکس دختری که ادعا میشه 3روز توی قبر زنده بوده هم بنویسید.من آرزو میکنم که اونم شایعه باشه.حتی تصورشم عذاب آوره.خیلی وحشتناکه.هرچند به نظر غیر علمی میاد
مث بقیه ی شماره ها ، جالب و مفید : )
اقا بابت سوژه دوم دستتون درد نکنه ما یه معلم پرورشی داشتیم تو مدرسه سر این موضوع یه هفته ما رو از نون خوردن انداخت
خوب میشه ادمها یاد بگیرن اول تحقیق کنن بعد نطق کنن
خیلی جالب بود ممنون از پست خوبتون .من مستند این کلیسا رو دیدم خیلی خوفناک و جالبه