دعوای زوج جوان به خاطر کفش!
سیما فقط ۲۲ سال دارد. او که دو ماه پیش با مهدی ازدواج کرده، با مشکل عجیب و غریبی روبرو شده که او را به دادگاه خانواده کشانده است
همشهری سرنخ: سیما فقط 22 سال دارد. او که دو ماه پیش با مهدی ازدواج کرده، با مشکل عجیب و غریبی روبرو شده که او را به دادگاه خانواده کشانده است
زن جوان که چند هفته قبل درخواست طلاق خود را به یکی از شعبه های دادگاه خانواده ارائه داده بود، هفته گذشته به همراه همسرش به دادگاه آمده بود تا قاضی بین آنها قضاوت کند.
سیما درباره مشکلاتش با تازه داماد می گوید: «من 2 ماه است که با همسرم ازدواج کرده ام. او یکی از خواستگارهای من بود و من با توجه به اینکه دیدم با هم تفاهم داریم، به پیشنهاد ازدواج او جواب مثبت دادم اما پس از اینکه زندگی مان را در زیر یک سقف شروع کردیم رفتار عجیبی از او دیدم که باعث شده است از زندگی با او دلزده شوم.
این آقا هر روز با کفش به محیط خانه می آید و روی فرش ها قدم می زند. من اصلا نمی توانم این رفتار او را تحمل کنم و نمی توانم هر روز فرش ها را تمیز کنم و او با کفش های آلوده و کثیفش روی فرش های تمیز راه برود. هر چه به او می گویم که این رفتارت را ترک کن گوش نمی دهد. حالا شما بین ما قاضی باشید آیا کسی قبول می کند که همسرش با کفش در محیط خانه راه برود؟ آیا ناراحت نمی شود؟ کدام زن ایرانی است که از این مساله اعصابش خرد نشود؟»
قاضی پس از اینکه حرف های سیما را شنید از مهدی خواست تا درباره دلیل کارش به دادگاه توضیح دهد. «من از روز اول که با این خانم ازدواج کردم همین رفتار را داشتم، چرا همان روز اول نگفت که مشکل دارد؟ من فکر نمی کردم که به خاطر این مساله کوچک به دادگاه بیاید اما امروز که آمد من دیگر عقب نمی کشم و با طلاق توافقی موافق هستم.»
این را مرد جوان می گوید. قاضی از او می پرسد که آیا در خانه پدر و مادرش هم با کفش در فضای خانه رفت و آمد می کرده است؟
«نه آقای قاضی همیشه کفش هایم را درمی آوردم و بعد وارد خانه می شدم ولی حالا در خانه خودم هستم و می توانم تصمیم بگیرم که با کفش به خانه بیایم یا نه، همسرم هم اگر مشکلی با این قضیه دارد می تواند جدا شود.»
زن جوان با شنیدن این جواب شوهرش به قاضی عموزادی می گوید که 120 سکه طلا از کل مهریه اش را می خواهد و مرد هم توافق می کند که 50 سکه را به صورت نقدی و بقیه را به صورت اقساط پرداخت کند و وقتی زن جوان قبول می کند، حکم طلاق صادر می شود.
زن جوان که چند هفته قبل درخواست طلاق خود را به یکی از شعبه های دادگاه خانواده ارائه داده بود، هفته گذشته به همراه همسرش به دادگاه آمده بود تا قاضی بین آنها قضاوت کند.
سیما درباره مشکلاتش با تازه داماد می گوید: «من 2 ماه است که با همسرم ازدواج کرده ام. او یکی از خواستگارهای من بود و من با توجه به اینکه دیدم با هم تفاهم داریم، به پیشنهاد ازدواج او جواب مثبت دادم اما پس از اینکه زندگی مان را در زیر یک سقف شروع کردیم رفتار عجیبی از او دیدم که باعث شده است از زندگی با او دلزده شوم.
این آقا هر روز با کفش به محیط خانه می آید و روی فرش ها قدم می زند. من اصلا نمی توانم این رفتار او را تحمل کنم و نمی توانم هر روز فرش ها را تمیز کنم و او با کفش های آلوده و کثیفش روی فرش های تمیز راه برود. هر چه به او می گویم که این رفتارت را ترک کن گوش نمی دهد. حالا شما بین ما قاضی باشید آیا کسی قبول می کند که همسرش با کفش در محیط خانه راه برود؟ آیا ناراحت نمی شود؟ کدام زن ایرانی است که از این مساله اعصابش خرد نشود؟»
قاضی پس از اینکه حرف های سیما را شنید از مهدی خواست تا درباره دلیل کارش به دادگاه توضیح دهد. «من از روز اول که با این خانم ازدواج کردم همین رفتار را داشتم، چرا همان روز اول نگفت که مشکل دارد؟ من فکر نمی کردم که به خاطر این مساله کوچک به دادگاه بیاید اما امروز که آمد من دیگر عقب نمی کشم و با طلاق توافقی موافق هستم.»
این را مرد جوان می گوید. قاضی از او می پرسد که آیا در خانه پدر و مادرش هم با کفش در فضای خانه رفت و آمد می کرده است؟
«نه آقای قاضی همیشه کفش هایم را درمی آوردم و بعد وارد خانه می شدم ولی حالا در خانه خودم هستم و می توانم تصمیم بگیرم که با کفش به خانه بیایم یا نه، همسرم هم اگر مشکلی با این قضیه دارد می تواند جدا شود.»
زن جوان با شنیدن این جواب شوهرش به قاضی عموزادی می گوید که 120 سکه طلا از کل مهریه اش را می خواهد و مرد هم توافق می کند که 50 سکه را به صورت نقدی و بقیه را به صورت اقساط پرداخت کند و وقتی زن جوان قبول می کند، حکم طلاق صادر می شود.
پ
نظر کاربران
عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!
وا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خاله بازیه یا زندگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتي معني زندگي رو به شوخي مي گيريم، زندگيهاهامون هم به همون اندازه بي محتوا مي شه.
وقتي معني زندگي رو به شوخي مي گيريم، زندگيهاهامون هم به همون اندازه بي محتوا مي شه.
وقتي سر كفش دعوا بشه واي به حال بقيه چيزا.............................