سه اصل زندگي رامبد جوان چیست؟
گپي با مجري و کارگردان تلويزيوني برنامه شاد خندوانه که اين روزها از شبکه نسيم پخش ميشود.
آقاي جوان! چقدر با خنده درماني به معناي علمي آن موافق هستيد؟
به نظرم ميشود از اين روش براي رفع بعضي از بحرانهاي رواني استفاده کرد. البته خندهدرماني شايد بهعنوان يک درمان مشخص استفاده نشود اما به هر حال بيتاثير نيست. ضمن اينکه اگر ياد بگيريم راحتتر بخنديم، تحمل خيلي چيزها برايمان راحتتر خواهد شد.
متاسفانه چند سالي ميشود که مردم ما به دليل مشکلاتي که دارند، سختتر ميخندند. فکر ميکنم اين موضوع کار شما را سختتر ميکند. درست است؟
بله، هدفمان در برنامه «خندوانه» اين است که ياد مردم بيندازيم بخندند تا حالشان خوب شود. همه ما غمها و استرسهايي در زندگي داريم، حتي من هم مشکلاتي دارم اما بايد ياد بگيريم مشکلاتمان را مديريت کنيم اما ما فقط از يکديگر توقع داريم. از زمان کودکي گرفته تا بزرگسالي. در کودکي از پدر و مادر، در دوران تحصيل از مدير و معلم و وقتي هم ازدواج ميکنيم، از همسرمان و يادمان رفته که پس خودمان چه؟ خودمان چه قدمي برداشتهايم؟ ما هنوز نميدانيم کجا بايد توقع داشته باشيم. متاسفانه بيشتر ما تبديل شدهايم به آدمهايي که ميخواهيم فقط ديگران برايمان کارهايي انجام دهند و اگر اين توقعمان برآورده نشود، ميگوييم بدشانس هستيم. خب مجموع اين چيزها استرس و غم ميآورد.
در دنياي امروز آنقدر فکرها مشوش است که دليلي براي خنده باقي نميماند. قبول داريد؟
بله، مثلا اوايل برنامه مخاطبان پيامک ميزدند که به چه چيزي بايد بخنديم؟ به گراني؟ به تورم؟ به... من نميدانم به چه چيزي بايد خنديد ولي بايد بخنديد. باور کنيد همه جاي دنيا تورم و گراني هست و هيچکس در رفاه مطلق نيست اما همان آدمها زنگ تفريحي براي خودشان قائل ميشوند مثلا براي آخر هفته برنامهريزي ميکنند. ما فقط دنبال اين هستيم که يک نفر بيايد و برايمان کاري انجام دهد. در صورتي که موظفيم حال خودمان را خودمان خوب کنيم. قبول دارم که مشکلات هست چون ابعاد زندگي بزرگتر شده اما بايد راهي براي داشتن آرامش و شادي پيدا کنيم.
رامبد جوان با استرسهايش چه ميکند؟
کارهايي انجام ميدهم که حالم را بهتر ميکند؛ مثلا با دوستانم معاشرت ميکنم، فيلم ميبينم، کتاب ميخوانم، غذا درست ميکنم، به پروژههايم فکر ميکنم، مجلهها را ورق ميزنم و... فکر کردن به اين چيزها و عمل کردن به آنها استرسهايم را کمتر ميکند.
هيچوقت براي رفع استرسها به مشاور مراجعه کردهايد؟
بله و معتقدم همه آدمها بايد با يک مشاور در ارتباط باشند. چند سالي است که خودم هم اين کار را انجام ميدهم تا احساسات و حتي ترسهايم را بهتر و بيشتر بشناسم چون از اين طريق ميتوانم خشم و عصبانيتم را راحتتر کنترل و با چيزهايي که برايم اضطرابآورند، مقابله کنم.
اما خيلي از افراد و بهخصوص آقايان عقيدهاي به اين کار ندارند و براي همين خشم درونيشان را به شکلهاي مختلفي بروز ميدهند. عدهاي هم به خاطر انگهايي که ممکن است به آنها زده شود، از مراجعه به مشاور خودداري ميکنند.
همينطور است اما بهتر است براي شناخت بيشتر خودشان هم که شده اين تجربه را به دست بياورند. اصلا چرا بايد دائم به قضاوت ديگران اهميت بدهيم و به اين فکر کنيم که ديگران چه خواهند گفت. واقعا بعضي چيزها به کسي ربطي ندارد بنابراين بايد به فکر جسم و روانمان باشيم.
اجراي برنامه خندوانه چقدر روي خود شما تاثير داشته است؟
خيلي زياد. اجراي اين برنامه روي من اثر مثبت زيادي داشته است. دکتر جاويدي، مشاور پزشکي برنامه، نکته جالبي در مورد استرس ميگفتند؛ اينکه هر بار که دچار استرس ميشويم، رودهها از کار ميافتند، بعد فشار خون بالا ميرود و وقتي فشار خون بالا برود، آدرنالين بيشتري در بدن ترشح ميشود. وقتي هم آدرنالين بالا برود، کبد ذخاير قند را آزاد ميکند و براي همين قند هم بالا ميرود و همين موضوع به قلب، دستگاه گوارش و حتي چشم ما آسيب ميزند. در نتيجه استرس داشتن مثل اين ميماند که شما يک ليوان سم بخوريد پس بهتر است از هر چيزي که باعث استرس ميشود، دوري کنيد يا حداقل ياد بگيريد آن را کنترل کنيد تا آسيب کمتري ببينيد.
متاسفانه اين استرسها و اضطرابها به کودکان امروز هم منتقل شده است.
بله، متاسفانه همينطور است. والدين بايد بدانند همانطور که کودکشان به غذا، لباس، آموزش و... نياز دارد، به آرامش و روان سالم هم نياز دارد. رفتار و استرس ما قطعا به کودکانمان هم منتقل ميشود. بچه نبايد دعواي پدر و مادر را ببيند. ما بايد در عصبانيت هم سعي کنيم با هم حرف بزنيم و بدانيم با مشاجره چيزي درست نخواهد شد. بچههاي ما بايد آرامش داشته باشند تا ذهنشان درگير فکرهاي مثبت وخلاق شود.
شما جزو آدمهايي هستيد که دوست دارند هر روز تجربههاي تازهاي داشته باشند. هنوز کاري باقي مانده که انجامش ندادهايد اما دغدغه آن را داريد؟
خيلي زياد، هنوز کارهاي زيادي است که بايد تجربه کنم.
برگرديم به اين برنامه، خندوانه چطور شکل گرفت؟
ايده اوليه اين برنامه نزديک به ۸ سال در ذهن من بود اما شرايط ساخت آن به دلايل مختلف پيدا نميشد تا اينکه بالاخره همه چيز با هم جور شد و با درايت و پشتيباني خوب مدير محترم شبکه نسيم، يعني دکتر کرمي که بسيار مدير فوقالعادهاي هستند، توانستم اين برنامه را با يک گروه کاملا حرفهاي و دوستداشتني روي آنتن ببرم.
خندوانه در نهايت چيزي شد که فکر ميکرديد؟
ميتوانم بگويم به مراتب حتي خيلي بهتر هم شد. آن زمان بيشتر اين کار برايم يک تعريف معنايي داشت در حالي که الان برايم عينيتر شده است. در اين برنامه مهمترين موضوعات زندگيام را کشف و تجربه ميکنم. خوشبختانه در اين مدت انرژي خوبي از مخاطبان خندوانه گرفتهايم.
مهمترين تلاش شما در اين برنامه چيست؟
اينکه مخاطبم را بخندانم. البته نميگويم او به من بخندد چون بامزه هستم، بلکه وظيفه ما در قبال خودمان اين است که شاد باشيم. خنديدن مثل ورزش کردن است. ميخواهم بگويم تماشاگران حتي اگر من را بهعنوان يک معلم ورزش قبول ندارند، براي حال بهتر خودشان هم که شده، بلند شوند و کمي خودشان را تکان دهند. برايم مهم است که مخاطب در اين يک ساعت واقعا شاد باشد. همه ما خوب ميدانيم اين دنيا چيزهاي بد و مايوسکننده زيادي دارد اما من ميخواهم براي يک ساعت هم که شده، از اين موقعيت دور شويم، بخنديم و شاد باشيم.
بيشتر اجرايتان هم بداهه است، درست است؟
بله، فقط در ابتدا يک کليت طراحي ميکنيم و بقيه کاملا بداهه است چون اين برنامه يک شوي تلويزيوني است و اين نوع اجرا بيشتر جواب ميدهد.
راستي هدفتان از حضور «نيما» در برنامه که يک جورهايي بلاتکليف هم هست، چيست؟
ميخواهم به واسطه او آدمهاي مايوس را به تصوير بکشم، آدمهايي که هميشه نااميدند و با اين کار يک ضدريتم ايجاد کردم. نيما مثل «گلوم» در کارتون «گاليور» است که به همه چيز بدبين بود اما آرامآرام او هم نرمتر خواهد شد. به هر حال خندوانه يک برنامه راحت، خودماني و صادق است.
ميشود گفت رامبد جوان همه روزهاي زندگياش را به معناي واقعي زندگي کرده است؟
من در زندگيام سه اصل دارم؛ اول اينکه نميدانم تا چه زماني زنده هستم پس به اتفاقهاي قبل و بعد فکر نميکنم و سعي ميکنم در لحظه زندگي کنم. دوم اينکه دوست دارم از لحظههايم لذت ببرم و به نظرم کسي که تمام مدت ذهنش درگير مسائل مختلف است، نميتواند حال خوشي داشته باشد. سوم اينکه من وقتي قرار است کاري انجام دهم، به حرفهاي ديگران توجهي نميکنم و کارم را انجام ميدهم.
البته شما خوشبختي بزرگتري هم داريد؛ انرژيهاي مثبتي که از مخاطبان به شما ميرسد.
قطعا همينطور است. وقتي از در خانهام بيرون ميآيم و با يک دنيا لبخند و سلامهاي گرم روبرو ميشوم، معلوم است که حالم خوب و خوش خواهدشد.
پرسشي از فواد صفاريانپور کارگردان تلويزيوني برنامه خندوانه
چهکار کنيم تا حالمان بهتر شود؟
فواد صفاريانپور از برنامهسازان تلويزيون است که تا به حال توانسته کارهاي موفقي را در شبکههاي مختلف سيما روي آنتن بفرستد. از جمله آنها ميتوان به طلوع، آسمان شب، تيکتاک و... اشاره کرد. وي از اين تجربه تازه اينطور برايمان گفت.
جاي شبکه نسيم که يک شبکه سرگرمکننده است، چقدر در بين شبکههاي ما خالي بود؟
خيلي زياد. در حال حاضر ما 21شبکه تلويزيوني داريم. اين موضوع براي من که يک برنامهساز تلويزيوني هستم بسيار خوب است اما اتفاق خوبي که در مورد اين شبکه افتاده، اين است که مدير بادرايت و فهيمي دارد. وقتي مدير خوب باشد، هم کارکنان بهتري خواهد داشت و هم اعتماد بيشتري ميتواند جلب کند.
چرا خندوانه؟
ايده اوليه اين برنامه از طرف رامبد جوان بود و چون معمولا وقتي کسي ميخندد ميگوييم هندونه، اسم برنامه را هم خندوانه گذاشتيم که ترکيبي است از هندوانه و خنده.
قبل از مصاحبه گفتيد از زماني که سر اين برنامه هستيد، حالتان بهتر شده است چرا؟
شغل من به گونهاي است که در آن استرسهاي زيادي وجود دارد بهخصوص اگر بخواهيم برنامه زنده روي آنتن ببريم. استرس جزو لاينفک کار ماست. حتي من تصور ميکنم به دليل فشارهاي بيش از حد کار، بطن چپ قلبم ضخيم شده باشد بهخصوص اينکه متاسفانه بيشتر ما فستفود ميخوريم و در هواي آلوده زندگي ميکنيم. براي همين فکر کردم بايد براي خودم کاري انجام دهم و بعد شروع کردم به الکي خنديدن. در واقع خنديدن را تمرين کردم و بعد از مدتي خنديدن برايم يک اصل مهم شد و حتي يک قانون و براي همين حالم هم بهتر شد. من آدمي هستم که تمام اخبار جهان را دنبال ميکنم. قبلا مثلا همين مساله غزه کافي بود که مدتها افسردهام کند اما حالا با اينکه ناراحت ميشوم سعي ميکنم اعتراض خود را به اين اقدام ضدانساني نشان دهم. در واقع توانستهام استرسها و ناراحتيهايم را بهتر کنترل کنم.
آيا راحت گريه ميکنيد؟
بله، من هم راحت ميخندم و هم راحت گريه ميکنم. البته خيلي زود هم عصباني ميشوم که دارم تلاش ميکنم آن را هم کنترل کنم.
فکر ميکنيد برنامه خندوانه بتواند درصد افسردگي را در جامعه کاهش دهد؟
اميدواريم اين اتفاق بيفتد. حداقل من الان دارم تاثير اين برنامه را در بين نزديکان و دوستان خودم ميبينم. همين که يک ساعت از وقتشان را شاد هستند و ميخندند، خيلي خوب است.
راستي شما که بيشتر برنامههاي علمي ميسازيد، چرا سراغ اين کار آمديد؟
به نظرم اين برنامه هم به طريقي علمي است چون خنديدن يک نوع واکنش علمي است و باعث ميشود اتفاقهاي خوبي در بدن بيفتد.
به نظر شما چرا خنده از ياد ما رفته است؟
چون دغدغههايمان زياد شده است. البته من فکر ميکنم مديران و مسئولان ميتوانند شرايط بهتري براي شادي مردم ايجاد کنند. چند وقت پيش به سبزوار رفتم و واقعا دلم گرفت؛ بچههاي آنجا فقط يک تيم ورزشي داشتند و هيچگونه تفريح ديگري نداشتند. در جامعه بايد فضاي سبز، موسيقي، سينما و... وجود داشته باشد تا شادي هم باشد مثلا ما شهربازي کم داريم و نقطهاي از شهر که قبلا سينما ۲۰۰۰ و شهربازي بود، الان شده مرکز تحقيقات سرطان! اين خودش يک بلاي بزرگ است. واقعا داريم کجا ميرويم؟
راهحل شما براي اينکه حالمان بهتر شود؟
آب را درست مصرف کنيم، به يکديگر محبت کنيم، فکر بد و منفي نکنيم، بدبين نباشيم، آبروي کسي را نبريم و... من اعتقاد دارم که اين قبيل کارهاي اخلاقي باعث ميشود حالمان بهتر شود.
نظر کاربران
از رامبد جوان خوشم می آمد ولی از وقتی به خانمش خیانت کرده فهمیدم آدم متظاهری است . کلا تمام کسانی که جلوی دوربین هستند متظاهر هستند.
برنامه خندوانه که باید بگی خنده بزورانه خنده زورکی هم باعث مرضه