پايان تلخ دعوا بر سر خريد توالت فرنگی!
دعوا بر سر خريد يک توالت فرنگي زوج جوان را راهي دادگاه خانواده كرد.
روزنامه مردم سالاری: دعوا بر سر خريد يک توالت فرنگي زوج جوان را راهي دادگاه خانواده كرد.
چندي پيش زوج جوان راهي دادگاه خانواده شدند و درخواست طلاق دادند. مرد جوان در خصوص علت آن به قاضي گفت: يكسال است که ازدواج کرده ايم. اما در اين مدت مرتب با هم دعوا داريم. الان هم دعوا بر سر يک توالت فرنگي ما را به دادگاه کشانده تا از هم جدا شويم.
وي ادامه داد: آقاي قاضي اين زن فکر ميکند هنوز هم در خانه پدرش است و ميتواند فقط دستور بدهد و من اجرا کنم. من اين روحيه را ندارم که هرچه زنم بگويد انجام بدهم. هر روز سر يک مساله دعوا براه ميانداخت آخرين بار هم بر سر نداشتن توالت فرنگي در خانه باهم دعوايمان شد.
پريناز ميگفت که نميتواند در خانهاي که هنوز از دستشويي ايراني استفاده ميکنند زندگي کند انگار دعواهاي همسرم تمامي ندارد براي همين ديگر نميتوانيم همديگر را تحمل کنيم. پريناز هم تصميم گرفت با بخشيدن تمام مهريهاش از هم جدا شويم.من ديگر نميتوانم اين زن را در زندگي ام تحمل کنم.
زن جوان نيز به قاضي گفت: يكسال است كه با شوهرم آشنا شده ام. من و سعيد عاشق هم بوديم و تصميم به ازدواج گرفتيم. روز خواستگاري هم به پيشنهاد سعيد ۱۳۶۴ گل رز صورتي و ۱۳۶۴ سکه بهار آزادي به تاريخ تولدم تعيين شد. اما تازه بعد از ازدواج بود که فهميدم اصلا نميشود با سعيد زير يک سقف زندگي کرد.
او مرتب دعوا به راه ميانداخت و اصلا به خواستههاي من توجه نميکرد. من فقط يک درخواست ساده از همسرم داشتم و ميخواستم توالت فرنگي در خانه مان نصب کنيم. اين خواسته زيادي نبود اما او اين دعوا را به راه انداخته است. من تصور ميکردم که با مهريه ۱۳۶۴ سکه و ۱۳۶۴ گل رز خوشبخت ترين زن دنيا ميشوم. اما اينگونه نشد.
در پايان اين جلسه قاضي سعي كرد آنها را از طلاق منصرف كند. ولي وقتي اصرارهاي اين زوج را ديد رسيدگي به اين پرونده را به آينده موكول كرد.
چندي پيش زوج جوان راهي دادگاه خانواده شدند و درخواست طلاق دادند. مرد جوان در خصوص علت آن به قاضي گفت: يكسال است که ازدواج کرده ايم. اما در اين مدت مرتب با هم دعوا داريم. الان هم دعوا بر سر يک توالت فرنگي ما را به دادگاه کشانده تا از هم جدا شويم.
وي ادامه داد: آقاي قاضي اين زن فکر ميکند هنوز هم در خانه پدرش است و ميتواند فقط دستور بدهد و من اجرا کنم. من اين روحيه را ندارم که هرچه زنم بگويد انجام بدهم. هر روز سر يک مساله دعوا براه ميانداخت آخرين بار هم بر سر نداشتن توالت فرنگي در خانه باهم دعوايمان شد.
پريناز ميگفت که نميتواند در خانهاي که هنوز از دستشويي ايراني استفاده ميکنند زندگي کند انگار دعواهاي همسرم تمامي ندارد براي همين ديگر نميتوانيم همديگر را تحمل کنيم. پريناز هم تصميم گرفت با بخشيدن تمام مهريهاش از هم جدا شويم.من ديگر نميتوانم اين زن را در زندگي ام تحمل کنم.
زن جوان نيز به قاضي گفت: يكسال است كه با شوهرم آشنا شده ام. من و سعيد عاشق هم بوديم و تصميم به ازدواج گرفتيم. روز خواستگاري هم به پيشنهاد سعيد ۱۳۶۴ گل رز صورتي و ۱۳۶۴ سکه بهار آزادي به تاريخ تولدم تعيين شد. اما تازه بعد از ازدواج بود که فهميدم اصلا نميشود با سعيد زير يک سقف زندگي کرد.
او مرتب دعوا به راه ميانداخت و اصلا به خواستههاي من توجه نميکرد. من فقط يک درخواست ساده از همسرم داشتم و ميخواستم توالت فرنگي در خانه مان نصب کنيم. اين خواسته زيادي نبود اما او اين دعوا را به راه انداخته است. من تصور ميکردم که با مهريه ۱۳۶۴ سکه و ۱۳۶۴ گل رز خوشبخت ترين زن دنيا ميشوم. اما اينگونه نشد.
در پايان اين جلسه قاضي سعي كرد آنها را از طلاق منصرف كند. ولي وقتي اصرارهاي اين زوج را ديد رسيدگي به اين پرونده را به آينده موكول كرد.
پ
نظر کاربران
خدایا کمی عقل به این انسانهات بده ....
قحطی بود ..معمولا دعوا سر النگو ..انگشتر و کلا جواهراته ...چه خز بودند.. اینا دیگه کی اند؟؟؟