این فوتبال را از کی روش بگیرید
جامعه در حال پوست انداختن است؛ جامعهای که افکار نوین را میپسندد و با سنت بیگانهتر میشود.
خبر ورزشی: جامعه در حال پوست انداختن است؛ جامعهای که افکار نوین را میپسندد و با سنت بیگانهتر میشود. جامعهای که در فوتبال، کارلوس کروش و شخصیت او را برازنده تیم ملی کشورمان میداند و در تمام نظرسنجیها یکسره و با تمام توان از او حمایت میکند.
در جام جهاني ۱۹۹۸ فرانسه چنين نبود. ايويچ مرد مقبول جامعه آن روز نبود و سنت بر مدرنيسم غلبه كرد. سالها گذشت تا آنچه ايويچ در كوتاه مدت به فوتبال ما آموخت، آويزه گوشها شود و همه متنبه شوند بابت اينكه چهها در حق او كردند و مدام اظهار ندامت كنند.
كروش از اين نظر خوششانس بود كه جامعه مترقي ايراني، اين مرد را ميپسندد. او فوتبال را وارد خانوادههاي ايراني كرد و اين ورزش از حالت پدر و پسري خارج شد. بازيهاي ملي به محافل خانوادگي تبديل شد و تيم ملي ايران يك شخصيت تكامل يافته پيدا كرد؛ تيمي كه دستش به جام ملتهاي آسيا نرسيد و قرار هم نبود تمام عقده و حسرتهاي ۴۰ ساله را يك نفر يكجا به ما تقديم كند؛ با اين همه كروش را ميپسندند اين مردم ...
عده قليلي هستند كه با اين تفكر هنوز بيگانهاند. آنها كروش را قبول ندارند و آموزههاي او در تيمهاي منچستر، رئالمادريد و تيم ملي پرتغال را كافي نميدانند. آنها كار كروش را از نزديك نديدهاند؛ آنچه در ليگ آناليز ميشود و در اتاق مانيتورينگ تيم ملي، بديهيترين جزئيات زير نظر گرفته ميشود را نميبينند.
بازيكنان تيم ملي كه مثل كوه پشت سرمربي خود ميايستند و براي او بازي ميكنند را نميبينند. اين چشمان بسته هنوز در فوتبال ما وجود دارد و تازه بر ما هم خرده ميگيرند؛ اينكه چرا در حمايت از كروش زيادهروي ميكنيم؟ اينكه چرا سوژههاي روزمره خود را به او اختصاص ميدهيم؟
از قديم گفتهاند خلايق هر چه لايق. اگر مخالفان، اين شيوه و سبك را نميپسندند، ما حاضريم كل فوتبال ايران را تقديمشان كنيم. با جان و دل حاتم طايي ميشويم و همه اين فوتبال را به آنهايي بذل و بخشش ميكنيم كه ۴۰ سال است شما را در حسرت صعود به المپيك و قهرماني در جام ملتها گذاشتهاند.
براي ما كه كاري ندارد. اصلاً سكوت كردن در عالم روزنامهنگاري براي خودش يك دنياست. نوشتن مطالب بيمصرف، سادهترين كار است براي ما. اين فوتبال بهتر است بماند براي همانهايي كه عادت دارند حسرت بر دل مخالفان بگذارند؛ مخالفاني كه پيشرفتها را برنميتابند و تيم ملي مردمي ايران را دوست ندارند. خب اين هم لابد سليقه است؛ درود بر سليقه شما!
در جام جهاني ۱۹۹۸ فرانسه چنين نبود. ايويچ مرد مقبول جامعه آن روز نبود و سنت بر مدرنيسم غلبه كرد. سالها گذشت تا آنچه ايويچ در كوتاه مدت به فوتبال ما آموخت، آويزه گوشها شود و همه متنبه شوند بابت اينكه چهها در حق او كردند و مدام اظهار ندامت كنند.
كروش از اين نظر خوششانس بود كه جامعه مترقي ايراني، اين مرد را ميپسندد. او فوتبال را وارد خانوادههاي ايراني كرد و اين ورزش از حالت پدر و پسري خارج شد. بازيهاي ملي به محافل خانوادگي تبديل شد و تيم ملي ايران يك شخصيت تكامل يافته پيدا كرد؛ تيمي كه دستش به جام ملتهاي آسيا نرسيد و قرار هم نبود تمام عقده و حسرتهاي ۴۰ ساله را يك نفر يكجا به ما تقديم كند؛ با اين همه كروش را ميپسندند اين مردم ...
عده قليلي هستند كه با اين تفكر هنوز بيگانهاند. آنها كروش را قبول ندارند و آموزههاي او در تيمهاي منچستر، رئالمادريد و تيم ملي پرتغال را كافي نميدانند. آنها كار كروش را از نزديك نديدهاند؛ آنچه در ليگ آناليز ميشود و در اتاق مانيتورينگ تيم ملي، بديهيترين جزئيات زير نظر گرفته ميشود را نميبينند.
بازيكنان تيم ملي كه مثل كوه پشت سرمربي خود ميايستند و براي او بازي ميكنند را نميبينند. اين چشمان بسته هنوز در فوتبال ما وجود دارد و تازه بر ما هم خرده ميگيرند؛ اينكه چرا در حمايت از كروش زيادهروي ميكنيم؟ اينكه چرا سوژههاي روزمره خود را به او اختصاص ميدهيم؟
از قديم گفتهاند خلايق هر چه لايق. اگر مخالفان، اين شيوه و سبك را نميپسندند، ما حاضريم كل فوتبال ايران را تقديمشان كنيم. با جان و دل حاتم طايي ميشويم و همه اين فوتبال را به آنهايي بذل و بخشش ميكنيم كه ۴۰ سال است شما را در حسرت صعود به المپيك و قهرماني در جام ملتها گذاشتهاند.
براي ما كه كاري ندارد. اصلاً سكوت كردن در عالم روزنامهنگاري براي خودش يك دنياست. نوشتن مطالب بيمصرف، سادهترين كار است براي ما. اين فوتبال بهتر است بماند براي همانهايي كه عادت دارند حسرت بر دل مخالفان بگذارند؛ مخالفاني كه پيشرفتها را برنميتابند و تيم ملي مردمي ايران را دوست ندارند. خب اين هم لابد سليقه است؛ درود بر سليقه شما!
پ
ارسال نظر