بررسی ۱۰ اتفاق مرموز فوتبال ایران

خبر آنلاین: حرف از اتفاقات مرموز در تبریز است. قطع شدن کانال های ارتباطی و دادن اطلاعات غلط درباره نتیجه بازی سپاهان و سایپا. از این دست اتفاقات بی جواب در فوتبال ایران زیاد افتاده است. در زیر به بررسی تعدادی از این اتفاقات و ابهام ها می پردازیم. خیلی از آنها بی جواب بوده و هنوز هم کسی نیست که پاسخ روشنی به آنها بدهد.

اول؛ چه کسی نتیجه را اشتباه گفت؟

هفته آخر لیگ برتر در سال ۱۳۸۰. استقلال در انزلی به مصاف این تیم رفته و پرسپولیس در آزادی میزبان فجرسپاسی است. شاگردان پورحیدری با یک مساوی قهرمان لیگ برتر می شوند. استقلال اوایل بازی با یک گل از میزبان عقب می افتد. اواخر بازی ناگهان یکی از نزدیکان تیم، کنار نیمکت ظاهر می شود و داد می زند: «پرسپولیس باخته، پرسپولیس باخته.» او شروع به پشتک زدن می کند. روی حرف های او استقلالی ها بازی را آرام می کنند و حتی علی موسوی از زمین بیرون می رود تا یک مدافع جانشین اش شود. یکی از شاهدان آن روز می گوید فردی که خبر باخت پرسپولیس را داد، ابراهیم طالبی بود که فصل بعد و پس از برکناری پورحیدری، دستیار کخ در استقلال شد و این رفتار او، بی ربط به تغییرات در این تیم نبوده است.

دوم؛ ماجرای اسب در جشن قهرمانی

در جشن قهرمانی استقلال در لیگ برتر و در سال ۱۳۸۴ به ناگهان یک اسب چهار نعل در آزادی ظاهر می شود. اتفاقا این موضوع سوژه می شود و یکی مثل عادل فردوسی پور هم در برنامه اش، با سین جین کردن استقلالی ها می خواهد بهفمد کار کار چه کسی بوده است؟ اما دست آخر کسی نمی فهمد اسب سوار که بود و چه کسی او را به آزادی آورد.

سوم؛ قرارداد مبهم عمادرضا

فینال جام حذفی سال ۸۵. پرسپولیس فینال را به سپاهان می بازد و عمادرضا یکی از ستاره های تیم اصفهانی است. بعد از بازی پرسپولیسی ها مدرکی رو می کنند که نشان می دهد مهاجم عراقی بعد از پایان زمان نقل و انتقالات به اصفهان رفته است. آنها می گفتند قرارداد عمادرضا غیر قانونی بوده است. رئیس هیات فوتبال اصفهانی می گوید مهاجم سپاهان چند روز قبل از اتمام فرصت نقل و انتقالات به اصفهان رفت و قرارداد را امضا کرد ولی پرسپولیسی ها بلیت پرواز عمادرضا را رو کردند که نشان می داد او تازه روز بعد از نقل و انتقالات به ایران آمده است. دست آخر کسی نمی فهمد قصه چه بود و چه کسی انگشت آخر را پای قرارداد زد.

چهارم؛ ماجرای آب های آلوده

سال ۹۰ و بازی بحث برانگیز سپاهان و پرسپولیس. بعضی از بازیکنان پرسپولیس در زمین گیج می زنند. محمد نوری اصلا تعادل ندارد. مهدی مهدوی کیا هم حالش خوب نیست. بین دو نیمه و بعد از بازی حال چند نفر کاملا خراب می شود و محمد نوری هم زیر سرم می رود. ناگهان بحث آب های آلوده مطرح می شود. سپاهانی ها خود را تبرئه می کنند و این وسط کسی نمی فهمد مقصر واقعی چه کسی بود؟ سعید مظفری زاده دور بازی خاطره جالبی از آن روز تعریف می کند و می گوید: «محمد نوری از من پرسید بازی چند چند است. وقتی نتیجه را گفتم دیدم نوری تلو تلو خورد و رفت آنطرفتر به زمین افتاد. مانده بودم او چه می گوید و چرا اینقدر گیج می زند.» جالب اینجاست که پرونده آزمایشات دکتر پرسپولیس از بازیکنان هم چند روز بعد در ماشین او ناپدید می شود و دست آخر کسی نمی فهمد چه اتفاقی افتاد. یک بار هم سامی الجابر مدیر سابق تیم الهلال پس از بازی این تیم در اصفهان، به رسانه های عربستانی گفته بود در آب های معدنی کنار زمین، چیزی ریخته بودند.

پنجم ؛ ماجرای کارت به کارت

پرونده جنجالی داوری در ایران از بازی سپاهان و پرسپولیس و اشتباه عجیب و غریب محسن قهرمانی آغاز شد. علی دایی سرمربی وقت قرمزها اعتقاد داشت او به سمت سپاهانی ها غش کرده است. داستان جنجالی از همین جا شروع می شود و به ماجرای کارت به کارت در باشگاه راه آهن می رسد. خیلی زود مشخص می شود یکی از مسولان این باشگاه تهرانی پولی را برای قهرمانی واریز کرده است. کمیته انضباطی و منشور اخلاقی جلسات متعددی برگزار می کنند و دست آخر مقصران اصلی ۶ ماه محروم می شوند و فردی که تنها وظیفه انتقال پول را داشت، ۲ سال. پرونده بسته می شود و کسی نمی فهمد مقصر اصلی در جابجایی پول و تبانی در لیگ برتر چه کسی بوده است. اما علیپور دبیر ستاد منشور اخلاقی همان روزها چنین واکنشی نشان داد: «کسی که هیچ نقشی نداشت، متهم اصلی شد و افرادی که باعث و بانی انتقال پول بودند، فقط ۶ ماه محروم شدند. این حکم عادلانه نیست.»

ششم؛ بازیکن دوپینگی عراق چه شد؟

ایران در جام ملت ها به عراق می بازد و خیلی زود مشخص می شود حریف در ترکیب خود یک بازیکن دوپینگی داشت؛ علاء عبدالزهرا. مدارک کامل است و دوپینگی بودن او قطعی. هافبک عراقی قاعدتا نباید بازی می کرد و حضورش در زمین غیر قانونی بود اما یکی این وسط هست که مدارک محرومیت او را در اختیار فیفا قرار نداده است. دست آخر هم مسولان مدام با جملات بازی می کنند و کسی نمی فهمد این وسط چه کسی مقصر بود.

هفتم؛ تعلیق کار چه کسی بود؟

دوم آذر ماه سال ۸۵ فیفا رسما فوتبال ایران را تعلیق می کند. قبل از آن خیلی ها گفته بودند فیفا نمی تواند «غلطی» کند از جمله داریوش مصطفوی. فدراسیون جهانی فوتبال اما به خاطر اتفاقات بعد از جام جهانی فوتبال ایران را تعلیق می کند. هنوز خیلی ها می پرسند واقعا چه اتفاقی در سال ۸۵ افتاد؟ آیا کسی گزارشی از وضعیت ایران به فیفا ارایه داده بود؟ یا اینکه فدراسیون جهانی بعد از رصد کردن اتفاقات فوتبال ایران، تعلیق را روی میز گذاشت.

هشتم؛ دایی و مربیگری در تیم ملی

ماجرای مربیگری دایی در تیم ملی هم از آن ابهام بزرگ تاریخ ایران است. او یک روز قبل از انتخابش گفت کسی سرمربی تیم ملی می شود که لابی سیاسی داشته باشد. وقتی هم خودش انتخاب شد گفت با خدا لابی کرده است. کسی نفهمید آن روز چه اتفاقی افتاد و دایی چگونه سرمربی تیم ملی شد اما بعدها همه فهمیدند او به دستور رئیس جمهور وقت برکنار شد. این را خود دایی و علی آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی تائید کردند.

نهم؛ شکایت از داوران به کجا کشید؟

یکی از سوال هایی که هنوز بی جواب مانده قصه شکایت ایران از داور صربستانی بازی با آرژانتین است. یا شکایت فدراسیون از بنجامین ویلیامز داور استرالیایی بازی ایران و عراق. اگر فدراسیون شکایت کرده، شکایت به کجا رسیده است؟ اگر هم داستان سرکاری بوده، مسولان شفاف و راحت این را به مردم بگویند.

دهم؛ماجرای مرموز مرگ تماشاچیان

در فروردین سال ۱۳۸۴ پس از اتمام بازی ایران و ژاپن، ۷ هوادار در ورزشگاه آزادی می میرند و خیلی از سوال ها بی جواب می ماند. اینکه چرا تمام درها را به روی مردم بازنکردند و چرا هیچکس پاسخگو نیست. هنوز هم خیلی ها دنبال جواب هستند؛ آن روز چه اتفاقی افتاد؟ محمد دادکان رئیس وقت فدراسیون فوتبال یک بار دست به افشاگری زد و گفت: «آقایی که کاندیدای ریاست جمهوری شده بود با هلیکوپتر به ورزشگاه آمد. به خاطر همین یکسری از مسیرها را بستند و مردم را منحرف کردند تا این اتفاق ها بیفتد.» او گفت همین اتفاق باعث مرگ مردم شد اما هنوز سوال های زیادی بی جواب باقی مانده است.

نتیجه: بررسی تمام این داستان های عجیب نشان می دهد در پایان هیچکس پاسخ شفافی به مردم نداده است. قطعا این بار هم پس از بررسی های احتمالا نتیجه نهایی هیچ خواهد بود.