وقتی اشتغال مردانه و بیکاری زنانه میشود
در مقابل، شکاف جنسیتی بیکاری طی این سالها روند نزولی داشته و از رقم ۶۴.۶ درصد در سال ۱۳۸۸ به رقم ۵۴.۸ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که طبعا ادامه این وضعیت موجب انباشته شدن بیکاران زن در بازارکار خواهد شد.
بر اساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری زنان از ۱۶.۸ درصد در سال ۱۳۸۸ به ۱۹.۸ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که افزایش ۳ درصدی شاخص نرخ بیکاری زنان در پنج سال گذشته را نشان میدهد این در حالی است که در این مدت، نرخ بیکاری مردان از ۱۰.۸ درصد به ۸.۶ درصد کاهش یافته است.
همچنین نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران طی سال ۱۳۹۲، ۶۳ درصد اعلام شده است در حالی که این نرخ برای زنان حدود ۱۲.۴ درصد بوده است که میتوان این طور استنباط کرد که شکاف جنسیتی اشتغال طی این دوره پنج ساله روندی صعودی داشته و جذب مردان در بازار کار نسبت به زنان بیشتر بوده است.
نکته حایز اهمیت اینکه تعداد شاغلان مرد در سال ۱۳۹۲، نسبت به سال ۱۳۸۸ به میزان ۵.۰ درصد افزایش پیدا کرده و از رقم ۱۷۳۳۴۰۸۵ نفر به ۱۸۲۰۰۸۸۶ نفر رسیده است که نشان میدهد با پدیده مردانه شدن اشتغال و زنانه شدن بیکاری مواجه هستیم.
در طول دهههای اخیر مساله اشتغال به ویژه اشتغال زنان به یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای کشور مبدل شده است.
آمارهای رسمی بیانگر آن است که در پنج سال گذشته (۱۳۹۲-۱۳۸۸) تعداد شاغلان زن در ایران با کاهش ۱۴.۲ درصدی مواجه بوده است.
بر اساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار کشور در سال ۱۳۸۸، حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از شاغلان کشور را زنان تشکیل دادهاند این در حالی است که در سال ۱۳۹۲،این تعداد به ۳ میلیون و ۱۴۵ هزار نفر رسیده که نشان از کاهش ۵۲۱ هزار نفری تعداد شاغلان زن دارد؛ به عبارتی هر سال به طور متوسط، حدود ۱۰۰ هزار نفر از زنان شاغل در کشور از بازار کار خارج شدهاند.
نسبت جنسی اشتغال طی سالهای اخیر نیز حاکی از آن است که این نسبت روند افزایشی داشته به نحوی که از ۴۷۳ مرد شاغل در برابر ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۸۸ به ۵۷۹ مرد شاغل در برابر ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۹۲ رسیده است؛علاوه بر آن نسبت جنسی بیکاری طی این سالها روند کاهشی را تجربه کرده است به نحوی که از ۲۸۳ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰ زن بیکار در سال ۱۳۸۸ به ۲۲۱ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰ زن بیکار در سال ۱۳۹۲ رسیده است.
نکته قابل توجه این که علیرغم کاهش تعداد زنان شاغل در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۸۸، تعداد زنان شاغل دارای تحصیلات عالی طی همین دوره زمانی به میزان ۲۱.۵ درصد افزایش پیدا کرده است که افزایش تعداد زنان شاغل تحصیلکرده متاثر از دو عامل اصلی ورود زنان تحصیل کرده به بازار کار و افزایش سطح تحصیلات زنان شاغل بوده است.
در بحث شکاف جنسیتی اشتغال،نخستین موضوعی که درباره آمارهای اشتغال زنان جلب توجه میکند، تغییراتی است که در نرخ بیکاری زنان صورت گرفته است. بر اساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری زنان در سال ۱۳۸۸ از ۱۶.۸ درصد به ۱۹.۸ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که افزایش ۳ درصدی شاخص نرخ بیکاری زنان در پنج سال گذشته را نشان میدهد، این در حالی است که در این مدت، نرخ بیکاری مردان از ۱۰.۸ درصد به ۸.۶ درصد کاهش یافته است.نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران نیز طی سال ۱۳۹۲، ۶۳ درصد اعلام شده است در حالی که این نرخ برای زنان حدود ۱۲.۴ درصد بوده که میتوان این طور استنباط کرد که شکاف جنسیتی اشتغال طی این دوره پنج ساله روندی صعودی داشته و جذب مردان در بازار کار نسبت به زنان همواره بیشتر بوده است.
در مقابل، شکاف جنسیتی بیکاری طی این سالها روند نزولی داشته و از رقم ۶۴.۶ درصد در سال ۱۳۸۸ به رقم ۵۴.۸ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که طبعا ادامه این وضعیت موجب انباشته شدن بیکاران زن در بازارکار خواهد شد.
اما بررسی تحولات اشتغال زنان در بخشهای عمده اقتصادی طی این سالها نشان میدهد که زنان از برخی حوزههای شغلی خارج شده و به روی آوردن یا جایگزین شدن در حوزههای دیگر تمایل نشان دادهاند.
آمارها بیانگر آن است که در سال ۱۳۸۸ نزدیک به ۳۰.۵ درصد زنان در مشاغل کشاورزی، ۲۵.۵ درصد در حوزه صنعت و ۴۴ درصد در حوزه خدمات مشغول به کار بودهاند و تغییرات صورت گرفته موجب شده تا به تدریج حوزههای کشاورزی و صنعت، سهم کمتری از اشتغال زنان را به خود اختصاص دهند و در مقابل، حوزه خدمات سهم بیشتری از زنان را در اختیار بگیرد.
همچنین با بررسی توزیع شاغلین زن دانش آموخته و دارای تحصیلات عالی در گروههای عمده شغلی طی دوره پنج ساله (۱۳۹۲-۱۳۸۸)، میتوان گفت در تمامی این سالها سهم زنان در گروههای عمده شغلی اعم از متخصصان، قانونگذاران،مقامات عالیرتبه، مدیران، تکنسینها و دستیاران از سایر گروهها بیشتر بوده است که نشان دهنده تغییر فعالیت زنان در پستهای مدیریتی و به عبارتی کیفی شدن اشتغال زنان است.
ارسال نظر