فرار نو عروس برای ازدواج با پسرخاله
اصرار مرد میانسال برای ازدواج دخترش با یکی از اهالی طایفه، باعث فرار نوعروس ۱۹ ساله شد.
جام جم آنلاین: اصرار مرد میانسال برای ازدواج دخترش با یکی از اهالی طایفه، باعث فرار نوعروس ۱۹ ساله شد.
هفته گذشته مرد میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی از ناپدید شدن دخترش خبر داد.
این مرد در شکایتش گفت: اهل یکی از استان های شرقی کشور هستیم که به آداب و رسوم طایفه اهمیت زیادی می دهیم. دختر کوچکم به نام «سیمین» تابستان امسال ۱۹ ساله شد و یکی از اهالی طایفه او را برای پسرش خواستگاری کرد که من نیز قبول کردم و دخترم سه ماه قبل به عقد پسر جوان درآمد.
در این مدت پسر جوان همه کار برای دخترم کرد تا او احساس رضایت کند اما سیمین عاشق پسرخاله اش بود و ناسازگاری اش را آغاز کرد. او روز گذشته برای خرید از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. پسرخاله اش همیشه به او ابراز علاقه و تهدید می کرد اگر سیمین عروسی کند دخترم را با خودش می برد. الان هم احتمال می دهیم حمید، او را ربوده و به تهران آورده است. دامادم هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد.
با اعلام این شکایت، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تحقیقات برای شناسایی سرنوشت دختر جوان آغاز و دو روز بعد مشخص شد، او همراه پسرخاله اش از خانه فرار کرده و به تهران آمده است. دختر جوان و مرد مورد علاقه اش دستگیر و به دادسرا منتقل شدند.
دختر جوان به قاضی بستان زاده گفت: حمید از بچگی عاشق من بود و من هم او را دوست دارم. درست است که بیکار است اما او مرد خوبی است و من می توانم در کنارش خوشبخت شوم. با این حال خانواده ام بدون توجه به خواست و علاقه ام، مرا به عقد پسر دیگری درآوردند.
در این مدت من با همسرم صحبت کردم تا راضی شد از هم جدا شویم و حتی مخفیانه به طور توافقی جدا شدیم. من پسرخاله ام را دوستم دارم و می خواهم با حمید ازدواج کنم اما پدرم بسیار متعصب است و فقط آبرویش در طایفه مهم است. من حق انتخاب و زندگی دارم. آقای قاضی، موضوع آدم ربایی در کار نیست. من خودم با او راهی تهران شدم.
در ادامه تحقیقات از پسر جوان آغاز شد که او نیز با رد اتهام آدم ربایی گفت: من و سیمین از بچگی با هم بزرگ شدیم و به هم علاقه مند هستیم. اما پدرش به دلیل بیکاری من با این ازدواج مخالف بود و حتی دخترش را به عقد پسر دیگری درآورد. من دخترخاله ام را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کنم به همین دلیل پدرش را تهدید کردم اما سیمین خودش با من آمد.
اما اگر شوهر خاله ام بخواهد دختر مورد علاقه ام به زور با مرد دیگری زندگی کند، این بار سیمین را می ربایم و با خود می برم. با اظهارات دختر و پسر جوان، بازپرس احمد بستان زاده با رد شکایت آدم ربایی و آزادی حمید، از دو طرف پرونده خواست به مشاور مراجعه کنند تا مشکلشان برطرف شود.
هفته گذشته مرد میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی از ناپدید شدن دخترش خبر داد.
این مرد در شکایتش گفت: اهل یکی از استان های شرقی کشور هستیم که به آداب و رسوم طایفه اهمیت زیادی می دهیم. دختر کوچکم به نام «سیمین» تابستان امسال ۱۹ ساله شد و یکی از اهالی طایفه او را برای پسرش خواستگاری کرد که من نیز قبول کردم و دخترم سه ماه قبل به عقد پسر جوان درآمد.
در این مدت پسر جوان همه کار برای دخترم کرد تا او احساس رضایت کند اما سیمین عاشق پسرخاله اش بود و ناسازگاری اش را آغاز کرد. او روز گذشته برای خرید از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. پسرخاله اش همیشه به او ابراز علاقه و تهدید می کرد اگر سیمین عروسی کند دخترم را با خودش می برد. الان هم احتمال می دهیم حمید، او را ربوده و به تهران آورده است. دامادم هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد.
با اعلام این شکایت، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تحقیقات برای شناسایی سرنوشت دختر جوان آغاز و دو روز بعد مشخص شد، او همراه پسرخاله اش از خانه فرار کرده و به تهران آمده است. دختر جوان و مرد مورد علاقه اش دستگیر و به دادسرا منتقل شدند.
دختر جوان به قاضی بستان زاده گفت: حمید از بچگی عاشق من بود و من هم او را دوست دارم. درست است که بیکار است اما او مرد خوبی است و من می توانم در کنارش خوشبخت شوم. با این حال خانواده ام بدون توجه به خواست و علاقه ام، مرا به عقد پسر دیگری درآوردند.
در این مدت من با همسرم صحبت کردم تا راضی شد از هم جدا شویم و حتی مخفیانه به طور توافقی جدا شدیم. من پسرخاله ام را دوستم دارم و می خواهم با حمید ازدواج کنم اما پدرم بسیار متعصب است و فقط آبرویش در طایفه مهم است. من حق انتخاب و زندگی دارم. آقای قاضی، موضوع آدم ربایی در کار نیست. من خودم با او راهی تهران شدم.
در ادامه تحقیقات از پسر جوان آغاز شد که او نیز با رد اتهام آدم ربایی گفت: من و سیمین از بچگی با هم بزرگ شدیم و به هم علاقه مند هستیم. اما پدرش به دلیل بیکاری من با این ازدواج مخالف بود و حتی دخترش را به عقد پسر دیگری درآورد. من دخترخاله ام را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کنم به همین دلیل پدرش را تهدید کردم اما سیمین خودش با من آمد.
اما اگر شوهر خاله ام بخواهد دختر مورد علاقه ام به زور با مرد دیگری زندگی کند، این بار سیمین را می ربایم و با خود می برم. با اظهارات دختر و پسر جوان، بازپرس احمد بستان زاده با رد شکایت آدم ربایی و آزادی حمید، از دو طرف پرونده خواست به مشاور مراجعه کنند تا مشکلشان برطرف شود.
پ
نظر کاربران
پدر و مادرای قدیم شما که هی به ما میگین مرد و زن هم مرد و زن های قدیم
الان این مردای قدیم خوبن؟
حداقل ما فردا بچه دار بشیم به حرف بچمون احترام میزارم
دلم برای داماد سوخت خیلی بد طرف مقابلت اصلا تو رو نخواد
شما نوعروس ایشاللا ی 3 دیگه پیامی بذار ببینیم چه قدر خوشبختی من به عشق هیچ اعتقادی ندارم
پاسخ ها
دامادی که نفهمه طرفش دوستش نداره بعدا تو زندگی چیزای مهم تر رو میفهمه؟
عجب مگه ماتوچه قرنی زندگی میکنیم که این پدردخترش رامجبوربه ازدواج کرده واقعاکه
حالم به هم خورده این دیگه چه مسخره بازیه از بچگی
هر دو نفر باید سنکسار شوند. پسر خاله بجرم زنا با زن شوهر دارد
پاسخ ها
گفته جدا شدن مخفیانه
زیاد جوش نزن اگه قراره اینجور آدما رو سنگسار کنن یک چهارم جمعیت ایران باید سنگسار بشن
چرا بهش تهمت می زنی شاید اصلاً به هم دست نزده باشن چه برسه به زنا
اگه گناهی کردن پای خودشونه امیدوارم همه جوونا خوش بخت بشن
قابل توجه دولتی ها: اگه پسره بیکار نبود می تونست راحت ازدواج کنه و این مشکلات براش درست نشه
برادر داعش نیرو میخواد. اینجا نمون حیف میشی
کاردختروپدرهردواشتباه میباشد
پاسخ ها
دختر چاره ای نداشته
دیوانه نشو دخترک هیچ پدری نمیتونه بدبختی بچه شو ببینه پدرها بر اساس تجربه میگن حرف پدرتو گوش کن ولی با این کارت دل اون داماد بیچاره را شکستی با اون هم خوشبخت نمیشی وهمیشه اطرافیانت به چشم تمسخر بهت نگاه میکنن هرکسی به خودش اجازه بدبینی به تو رو میدن واین یعنی کوله باری از زندگی مشکل
پاسخ ها
کی بشه تو کشور ما در ازدواج مسیله مهم عشق و علاقه هم در نظر گرفته بشهو ازدواج از حالت معامله و حساب کتاب در بیاد
مگه خود پدرا و مادرا چطوری تجربه کسب کردن؟
که اینطوری میگی
متاسفانه پدرا و مادرا نمیذارن که بچه هاشون درباره آینده شون فکر کنن چه برسه که به دل خودشون ازدواج کنن
اینه که یکی از دلایل طلاق اینه دیگه
خاک بر بابای دختره که فکر کرده چون بابای دختر صاحب فهم وشعور دخترش هم هست - 100ساله طایفه بازی و تعصب بی جای قومیتی تموم شده - بس کنین دیگه این متحجر بازی را- بزارین افراد خودشون برای ایندشون تصمیم بگیرن - دختر راضی پسر راضی انوقت یه پدر احمق ناراضی
پاسخ ها
تو چه میدونی اصل ماجرا چی بوده که میای به این و اون فحش میدی
فک کنم بی خوای زده سرش این کچل
عزیزان اینقد خودتونو عصبانی نکنید دستشون درد نکنه کار خودشونو کردن دیگه دمشون گرم بابا حرف حساب سرش نشده.
بچه ها بیایید نظر بدهید ، سعی کنید که به طرفین توهین و یاازکلمات پرخاشگرانه استفاده نکنید . فقط نظر خودتون را با احترام بگویید بعد خواهید دید که چه نفوذ کلامی دارد .
دختر کوچکم به نام «سیمین» تابستان امسال 19 ساله شد و یکی از اهالی طایفه او را برای پسرش خواستگاری کرد که من نیز قبول کردم.......تو بیجا کردی قبول کردی. مگه تو میخوای شوهر کنی که قبول کنی یا نه؟مشورت و راهنمایی کردن جای خود ولی بهتر نیست تصمیم آخر رو به عهده خودشون بزاری؟
من زن میخوام
منم زن میخام کو زن قحطی اومده نیس......
به نظر من کار پدره اصلا درست نیست یعنی چی ولی کاری نمی شه کرد نصف بیشتر ازدواج ها ی ما اینطوری هستش مثلا توی طایفه اذری زبان ها دختر توی ۱۲_۱۳سال ازدواج میکنه