۲۷۴۸۸
۱ نظر
۵۰۳۷
۱ نظر
۵۰۳۷
پ

مرد عنكبوتي حيرت‌انگيز در گفت‌وگوی دو منتقد

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

خلافكاران، بر حذر باشيد! نمي‌توانيد از چنگ ابرقهرمان‌هاي مدرن بگريزيد! هيچ شخص ديگري هم كه در اين تابستان به كار فيلم و سينما پرداخته، از كمين آنها در امان نيست.

شرق: خلافكاران، بر حذر باشيد! نمي‌توانيد از چنگ ابرقهرمان‌هاي مدرن بگريزيد! هيچ شخص ديگري هم كه در اين تابستان به كار فيلم و سينما پرداخته، از كمين آنها در امان نيست. «انتقامجويان مارول» كه در چهارم مي (۱۵ ارديبهشت) اكران گرفت، سريع‌تر از هر فيلم ديگري در تاريخ توانست به ۳۰۰‌ميليون دلار از بازار آمريكا دست يابد و ركورد سريع‌ترين درآمد يك‌ميليارد دلاري در سراسر جهان را نيز كسب كرد.

سوني در روز سه‌شنبه (۱۳ تير) تازه‌ترين نسخه از يكي از دارايي‌هاي ارجمند ديگر مارول را با عنوان «مرد عنكبوتي حيرت‌انگيز» روانه بازار كرد و در اواخر ماه ژوييه نيز سومين (و احتمالا آخرين) فيلم بتمن كريستوفر نولان را به روي پرده خواهد فرستاد. تابستان ۲۰۱۲ وضع چندان غيرمعمولي ندارد.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

رونق فعلي ابرقهرمان‌ها از ابتداي اين سده شروع شد -«مردان مجهول» برايان سينگر در سال ۲۰۰۰ پا به عرصه گذاشت و «مرد عنكبوتي» سم ريمي در سال ۲۰۰۲ آمد و اين روند بعد از آن بي‌هيچ نشاني از تزلزل ادامه يافت. دو سرمنتقد سينمايي نيويورك تايمز،‌اي. اُ. اسكات و مانولا دارگيس به تعمق در معناي اين ژانر پرداخته‌اند كه ظاهرا رويين‌تن است.

اسكات: ابرقهرمان‌هاي ما خيلي وقت است كه همين دور و برها هستند - سوپرمن و بتمن در دهه ۱۹۳۰ متولد شدند؛ عنكبوتي و بسياري ديگر از برادران مارولي او بچه‌هاي دهه ۱۹۶۰ هستند- ولي حالا ظاهرا از هميشه قدرتمندتر شده‌اند. اين تا اندازه‌اي نتيجه استراتژي آن شركت و بازاريابي حسابگرانه است، اما روشن است كه اين روايت‌هاي زنجيري درباره آدم‌هاي معمولي داراي موهبت (يا نفريني) كه به آنها توانايي‌هاي خارق‌العاده‌اي مي‌دهد و تهديد دشمناني شيطاني ارتباط محكمي با تخيل عامه مردم دارد. تعدادي از بااستعدادترين بازيگران، كارگردان‌ها و نويسندگان دنياي سينما در دهه گذشته تسليم افسون عامه‌پسند و تمثيلي كتاب‌هاي كاميك شده‌اند. منتقدان هم چنين وضعي داشته‌اند.

دارگيس: در يك سطح، افسون كتاب‌هاي كاميك كاملا واضح است چون علاوه بر جذابيت‌هاي ديگر، آنها ريشه‌اي عميق در اسطوره‌هاي ملي دارند: از جمله اسطوره بهشت آمريكايي (اسمالويل داستان سوپرمن)؛ قهرمان وسترن (كه از باقي دنيا بريده و به نجات آن مي‌شتابد) و خود را تافته جدابافته پنداشتن آمريكايي (اينكه كشوري متفاوت از كشورهاي ديگر است چون ماموريت ساختن «دنيايي امن براي دموكراسي» را دارد و به اعتقاد من وودرو ويلسن و مرد آهني به يك اندازه پيگير چنين تفكري بوده‌اند). سوپرمن و بتمن كه هر دو بچه‌هاي دوره ركود بزرگ اقتصادي بوده‌اند، در اصل از نوع شخصيت‌هاي داستان‌هاي جنايي و كارآگاهي هستند. لازم به ذكر است كه حروف DC در نشريات DC Comics مخفف عبارت Detective Comics (داستان‌هاي مصور كارآگاهي) بوده و از آن زمان اين لباس بر قامت آن شخصيت‌ها دوخته شده، هرچند اشخاصي كه آنها را پوشيده‌اند متناسب با زمانه تغيير كرده‌اند. هر عصري ابرقهرمان‌هاي خود را دارد كه آنها را مي‌خواهد، لازم دارد يا مستحق آنهاست.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

فيلم‌هاي كاميك بوكي مفرح هستند (مگر وقتي خلافش ثابت شود) و اغلب تماشاي آنها راحت است (مگر وقتي كه سرتان را درد مي‌آورد). خيلي هم سرراست و بي‌تعارف هستند: يك نفر كه لباس يكدستي پوشيده است مشت مي‌زند توي صورت يك نفر ديگر-گرومب! - و به اين ترتيب هم روزگارش را نجات مي‌دهد، هم دختر مورد علاقه‌اش و هم استوديو را. من بعضي از فيلم‌هاي كاميك بوكي را خيلي دوست دارم و از بعضي ديگر خوشم نمي‌آيد. اما به عنوان يك عاشق فيلم از سيستم فعلي پخش كه ناگهان چند عنوان محدود را به سالن‌هاي سينما سرازير و انتخاب‌هايم را محدود مي‌كند، سرخورده شده‌ام.

‌boxofficemojo. com فيلم «انتقامجويان» در ۴۳۴۹ سالن سينماي آمريكا و كانادا همزمان اكرانش شروع شد؛ رقمي نزديك به يك‌دهم كل سالن‌هاي سينماي اين كشورها. موفقيت اين فيلم‌ها همچنين بر يك منطق غلط بازار مبتني است كه به‌طوركلي براي توجيه بلاك باسترها مورد استفاده قرار مي‌گيرد: اينكه اين فيلم‌ها پولساز هستند، بنابراين مردم هم از آنها خوش‌شان مي‌آيد؛ مردم از اين فيلم خوش‌شان مي‌آيد، بنابراين فيلم‌ها ساخته مي‌شوند.

اسكات: با اين حال حتما اين داستان‌ها جاذبه‌اي دارند كه از آشنا بودن شخصيت‌ها و بي‌امان بودن فعاليت‌هاي بازاريابي فراتر مي‌رود. همان‌طور كه گفتي، اين فيلم‌ها رشته‌هايي اسطوره‌اي و كهن‌الگويي را به ارتعاش در‌مي‌آورند و عطشي دايمي براي روايت‌هاي بزرگ‌مقياس و قابل فهم در مورد خير و شر را سيراب مي‌كنند. گفته مي‌شود هاليوود در زماني به ابرقهرمان‌ها بيش از حد وابسته شده كه دو ژانر قهرماني سنتي آن -وسترن و جنگي- به محاق رفته‌اند چون اين دو ژانر در اين روزگار از لحاظ ايدئولوژيك نامتناسب به نظر مي‌رسند.

استوديوها به فانتزي، علمي-تخيلي و نوعي از فيلمسازي كه همزمان از جنبه فناوري، پيشرفته و از نظر محتوايي، كهنه است، روي آوردند. در آن زمان در كنار «جنگ ستارگان» و اينديانا جونز، سوپرمن هم به سينما آمد كه از سال ۱۹۷۸ كارش را شروع و نقش او را كريستوفر ريو نسبتا ناشناس با چانه‌اي چهارگوش ايفا كرد. چهار فيلم «سوپرمن» با بازي ريو از لحاظ كيفي با هم فرق داشتند ولي من همچنان براي آميزه رمانتيسيسم بي‌غل و غش، اكشن و بزن بزن سبُك و خل‌بازي‌هاي بدون خجالت از آنها خوشم مي‌آيد. مجموعه بتمن كه در سال ۱۹۸۹ آغاز شد و در دهه ۱۹۹۰ ادامه پيدا كرد (يا به سرعت افول كرد) متكلف‌تر، پيچيده‌تر و خودآگاه‌تر بود اما هر دو مجموعه از چنان بازيگوشي برخوردار بودند كه مدتي بعد نخ‌نما‌شده به نظر مي‌رسيد.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

پرسش تمسخرآميز جوكر از «شواليه تاريكي» -چرا اينقدر جدي؟ - در دهه گذشته پژواك يافت كه اين فيلم‌ها جنبه‌هاي كمدي اندكي را از كتاب‌هاي كاميك اخذ كردند. فيلم‌ها به جاي آن تا حد زيادي خشمگين، مضطرب و درگير انديشه انتقام بودند. شايد اين مساله شرايط جهان پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را بازتاب مي‌دهد. مسلما فيلم‌هاي ابرقهرماني امروز مثل فيلم‌هاي گنگستري دوران ركود و وسترن‌هاي دهه ۱۹۵۰، پرده‌اي هستند كه جامعه آمريكا هراس‌ها و روياهاي خود را بر آن مي‌تاباند. اما به نظر من عبوس بودن اين فيلم‌ها منشاء ديگري هم دارد. وقتي صدها‌ميليون دلار در معرض خطر باشد، جايي براي خنده نمي‌ماند.

دارگيس: وفور ابرقهرمان‌ها در شرايط كنوني ممكن است ربطي به اشتهاي بشر براي داستان‌هاي خير و شر داشته باشد، ولي شكي نيست كه به اشتهاي سيري‌ناپذير شركت‌ها و استوديوها براي درآمد بيشتر و بيشتر نيز مربوط است. چيزي كه به خوبي مي‌دانيم اين است كه فيلم‌هاي ابرقهرماني فقط بليت سينما نمي‌فروشند بلكه چندين جريان درآمدي ديگر هم به راه مي‌اندازند (شبكه‌هاي نمايش پولي، اسباب‌بازي، بازي‌هاي ويديويي، پخش بين‌المللي).

مردم به هيجان آمده بودند كه «انتقامجويان» را ببينند، اما چطور ممكن بود كه به هيجان نيايند؟ از سال‌ها پيش در مورد اين فيلم بمباران شده بوديم. همان‌طور كه يكي از مديران مارول به مجله فوربس گفته است: «هر يك از فيلم‌هاي مارول از سال ۲۰۰۸ كاملا با هدف رسيدن به اين ابرمجموعه ساخته شده است.» بعد، تبليغات ۲۴ ساعت شبانه‌روز و هفت روز هفته شركت مارول «با همكاري» والمارت (سازنده ۶۰۰ محصول مرتبط با «انتقامجويان»)، آكورا، هارلي-ديويدسون، هاسبرو و تارجت را داشتيم -منظورم اين است كه راه گريزي از آن وجود نداشت.

اسكات: نكته‌اي تناقض‌آميز در مورد ارتقاي مقام ابرقهرمان‌ها در دوره معاصر وجود دارد: اين افراد به دنيا آمده‌اند تا براي سلطه بر دنيا مبارزه كنند و به شيوه‌اي نسبتا مجازي اين هدف را دنبال مي‌كنند. پيدايش آنها تا اندازه‌اي مثل پيدايش خود هاليوود يك داستان موفقيت بزرگ آمريكايي است. در سال‌هاي ۱۹۳۰ گروهي از نويسندگان، تصويرگران و كارآفرينان به محل تلاقي نسل قديم و فرهنگ رو به ظهور جوانان پي بردند كه پربار و سودآور بود. آفرينندگان اولين ابرقهرمان‌ها، مهاجران خارجي بودند -فرزندان مهاجران يا پناهندگان يهودي كه از اروپا به آمريكا آمده بودند- و آنچه آفريدند در حاشيه آنچه در فرهنگ رسمي محترم شمرده مي‌شد، قرار مي‌گرفت.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

همان‌طور كه دكتر فردريش ورتهام در كتاب «اغواي بيگناهان» نوشته است-كتابي كه الهام‌بخش محاكمه‌هاي سنا در سال ۱۹۵۴ بود- نخبگان كتاب‌هاي مصور را كودكانه، آشوبگرانه و حتي خطرناك مي‌پنداشتند. اما مخاطبان كتاب‌هاي مصور در دهه ۱۹۶۰ -زماني كه طرفداران از آن به‌عنوان عصر نقره‌اي مارول نام مي‌برند- و بعد از آن بيشتر شدند و اين فرم بيشتر شهرت بد خود را از دست داد. اكنون رشته مطالعات كاميكز يك حوزه مجاز آكادميك است و كتاب‌هاي مصور شايد بهتر از اكثر خويشاوندان چاپي خود بتواند جلوي از ميان رفتن چاپ را بگيرد. پهلوانان عضلاني با توانايي‌هاي خارق‌العاده‌شان هنوز مي‌توانند اين فرم را حفظ كنند.

آنها چنان مي‌توانند به تخيل خلاق پر و بال بدهند و هوادار به خود جلب كنند كه هيچ چيز ديگر نمي‌تواند. فيلم‌ها هم انگار همه اينها را چند برابر مي‌كنند و از توده طرفداران، يك ارتش سياره‌اي مي‌سازند. با اين حال... بايد بگويم كه هژموني ابرقهرمان‌ها باعث ناراحتي روزافزوني براي من شده است و به نظر من رونق تجاري آنها، با معدود موارد استثنايي، باعث كاهش بار خلاقيت آنها شده است.

دارگيس: يك زمان فيلم‌ها را هم مايه آشوب مي‌دانستند و براي اخلاقيات و سلامت روان كودكان (حساس) و زنان (ضعيف) بد مي‌دانستند. كتاب‌هاي كاميك هم درست مثل فيلم‌ها چرخه‌هاي طرفدار يافتن، تقبيح شدن و مجاز شمرده شدن را از سر گذرانده‌اند كه حكايت از تغييرات بزرگ‌تر در فرهنگ عامه و توده مردم دارد. پيام ضدكاميك ورتهام يكي از مظاهر رويارويي فرهنگ والا و فرهنگ عامه است، موضوعي كه در رشته مقالات ادموند ويلسن كه از سال ۱۹۴۴ نوشته و در نيويوركر منتشر شده نيز بازتاب يافته است.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

نخستين اين مقاله عنوانش «چرا مردم داستان‌هاي كارآگاهي مي‌خوانند؟» بود. توجه او معطوف به اين ژانر عامه‌پسند شده بود كه آن را اتلاف وقت توصيف مي‌كرد اما جالب آنكه خودش هم آن را مطالعه مي‌كرد. ويلسن نوشته بود: «دوستان، ما در اقليت قرار داريم اما ادبيات در جانب ما است. نيازي نيست كه خودمان را با اين آشغال‌ها خسته كنيم.» به هر حال جمله دوم ويلسن تا اندازه زيادي خلاصه همان نظري است كه من در مورد «انتقامجويان» دارم، فيلمي كه به نظر من به شكل غيرقابل‌گريزي كسالت‌آور است.

اسكات: يك وقت اين را به ساموئل ال. جكسن نگويي!

اما آن نوع تخطئه تحقيرآميز كه ويلسن اقدام به آن كرد و هراس فرهنگي بيان شده توسط ورتهام، اين روزها هيچ پايه و اساسي ندارد. منتقدي كه درباره فيلمي كاميك بوكي -يا هر سرگرمي پرخرج و بزرگ مقياسي كه پسربچه‌ها را هدف قرار مي‌دهد- اظهار بدبيني كند، احتمالا اين اظهاراتش از سر افاده‌فروشي و خودستايي تلقي مي‌شود و متهم مي‌شود به اينكه براي قمپز در كردن به معيارهايي بي‌ربط چسبيده است و سعي مي‌كند تفريح ديگران را خراب كند.

آنچه طرفداران پر و پاقرص و مدافع كتاب‌هاي معاصر نمي‌خواهند يا نمي‌توانند بپذيرند اين است كه پيشاپيش در اين مجادله برنده شده‌اند. حالا ديگر اين ژانر بسيار فراتر از يك ژانر كم‌بها و سطح پايين است كه گروهي از ياغيان فرهنگي مدافع آن باشند و اين نمايش پر زرق و برق ابرقهرماني مورد توجه قدرت‌هاي تجاري و اقتصادي قرار گرفته است. ايدئولوژي حامي اين قدرت، نوع آشنايي از پوپوليسم رياكارانه است؛ اينكه استوديوها فقط آنچه مردم مي‌خواهند را در اختيارشان مي‌گذارند! دليل اين تحميق را هم مي‌توان در آمارهاي فروش پيدا كرد؛ فروش‌هاي‌ميليارد دلاري! چه كسي مي‌تواند عليه آن استدلالي بياورد؟

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

دارگيس: يك مشكل اين است كه متفكراني نظير ويلسن تريبون‌هايي كه قبلا داشته‌اند را ديگر ندارند. البته كه صداهاي مخالف هنوز هم وجود دارند، اما در بافتار رسانه‌اي معاصر به سختي ممكن است صدايشان شنيده شود؛ چون در اين زمانه قرار است همه با يك زمان‌بندي دقيق در خدمت فروش چيزهاي خاص قرار داشته باشند. اخيرا در يادداشت سردبير Columbia Journalism Review اشاره شده است كه: «شش شركت اخبار تلويزيون، راديو، آنلاين، فيلم‌هاي سينمايي و انتشارات را در چنگ خود دارند. هشت يا ۹ شركت ديگر بيشتر روزنامه‌هاي آمريكا را كنترل مي‌كنند.»

ادغام رسانه‌ها كه به سال‌هاي رياست‌جمهوري ريگان باز مي‌گردد پيامدهاي زيان‌باري براي فيلم‌هاي آمريكايي داشته است. ما در لحظه‌اي پر تناقض به سر مي‌بريم كه فناوري‌هاي تازه ديجيتال باعث توليد آثار بيشتر و بيشتر، از جمله فيلم‌هاي بيشتر، شده است و با اين حال، ادغام رسانه‌ها باعث شده است تا گزينه‌هاي كمتري در اختيار داشته باشيم. حالا كه همه مشغول فروختن يك چيز هستند -يك هفته مرد عنكبوتي، هفته بعد بتمن- چه كسي، به گفته شما، مي‌تواند عليه‌اش استدلال كند، مخصوصا وقتي پاي اين همه پول در ميان باشد؟ عاملي كه باعث پيچيده‌تر شدن بيشتر قضيه مي‌شود اين است كه شركت‌ها سعي مي‌كنند براي طرفداران اين آثار فرهنگ‌سازي كنند.

همكار ما، بروكز برنز، ماه مارس در مقاله‌اي درباره اينكه لايونزگيت چگونه براي «بازي‌هاي گرسنگي» تبليغ كرد، گزارش داد كه آن استوديو يك متخصص تبليغات را براي ايجاد وبلاگ‌هاي خاص طرفداران آن فيلم استخدام كرد. استوديو همينطور برنامه‌اي ترتيب داد تا هر دفعه پنج نفر از هواداران داستان را به سر صحنه فيلمبرداري ببرند و با اين حال از روزنامه‌نگاران دعوت نكرد، چون نمي‌خواست هوادارها احساس كنند خوراكي به آنها داده مي‌شود كه از فيلتر حرفه‌اي گذشته است. به گفته خانم دانيل دي پالما، معاون بازاريابي آن شركت: «بس است ديگر. حالا شما نيستيد كه به ما مي‌گوييد. ماييم كه به شما مي‌گوييم.» نمي‌دانم اين را جدي گفته است يا نه، ولي حرفش مرا به خنده انداخت.

نقد فیلم؛ مرد عنکبوتی حیرت انگیز

اسكات: اين فيلم‌ها بيش از آنكه شيفته مفاهيم شهامت و فردگرايي باشند، هم و غم‌شان حفظ وضع موجود از جنبه‌هاي مرتبط با حقيقت، عدالت و شيوه زيست آمريكايي است. ابرقهرمان‌هاي DC و مارول، قهرمانان دموكراسي دهه‌هاي ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ و شورشيان پاپ دهه‌هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ حالا در قرن بيست‌ويكم به آواتارهاي واكنشي بدل شده‌اند.

دارگيس: آنها را از اين لحاظ مي‌توان آواتارهاي واكنشي ناميد كه در جهت توجيه و تداوم نگاه جنسيت‌گرايانه تثبيت شده در صنعت سينما هستند. نگاهي به «انتقامجويان» بيندازيد تا ببينيد كه فيلم‌هاي ابرقهرماني همچنان محل جولان پسرهاي گنده است و معدود زنان يا دختراني اجازه ورود به آن را دارند. البته زنان ابرقهرمان هم روي پرده هستند، مثل جين‌گري مجموعه فيلم‌هاي «مردان مجهول» ولي آنها قرار نيست داستان را پيش ببرند و زنان ابرقهرمان اگر فيلم‌هاي مختص به خود را داشته باشند هرگز حرف اول را در گيشه نمي‌زنند.

زنان در فيلم‌هاي ابرقهرماني بيشتر براي اين وجود دارند كه براي ابر گردن‌كلفت‌ها لبخند بزنند و به موقع نجات داده شوند. از لحاظ تاريخي، صنعت كتاب‌هاي مصور تا اندازه‌اي به واسطه آنكه ابرقهرمان‌هايش تغيير كردند توانست دوام بياورد. در اوايل دهه ۱۹۶۰ استن لي با مرد عنكبوتي كمك كرد تا نوع تازه‌اي از شخصيت به ميدان بيايد، ابرنوجوان داراي عيوبي كه كم و كاستي‌هاي او خوانندگان نوجوان را به سوي مارول كشيد و آن را قدرتمند كرد. در سال ۱۹۸۶ فرانك ميلر «بتمن: شواليه تاريكي بازمي‌گردد» را به وجود آورد كه نگاه تازه و تيره و تاري به اين شخصيت خفاشي داشت و الهام‌بخش آقاي نولان براي احياي فيلم‌هاي بتمن شد.

با اين حال، صنعت كتاب‌هاي مصور نيز مثل صنعت سينما در تسلط جنس مذكر باقي ماند. همان‌طور كه لورا هادسن نوشته است، هم DC و هم مارول «دو مساله متفاوت ولي مرتبط به هم را به تصوير مي‌كشند: نبود زناني كه نقش اصلي را در آثار كاميك ايفا كنند و نبود زناني كه نقش اصلي را در خلق شخصيت‌ها داشته باشند.» صنعت سينما نيز براي بقا خود را با شرايط سازگار كرده است، با اين حال در مورد ابرقهرمان‌ها همان تفكرات غارنشينانه‌اش را حفظ و حتي تشديد كرده است. با وجود همه نوآوري‌ها در عرصه فناوري و اين جلوه‌ها و جنبه‌هاي تازه خفاش، فيلم‌هاي ابرقهرماني همچنان كليشه‌هاي جنسيتي كه در اواخر دهه ۱۹۳۰ و اولين آثار سوپرمن و بتمن وجود داشت را بازيافت مي‌كنند.

دنيا تغيير كرده است -حالا ديگر در اتاق بيضي‌شكل كاخ‌سفيد يك آمريكايي آفريقايي‌تبار نشسته و وزير امور خارجه‌اش زن است- اما ابرقهرمان‌هاي سينمايي همچنان به منطق پيش از فمينيسم و حقوق شهروندي چسبيده‌اند كه همچنان اين را ديكته مي‌كند كه گروهي از آقايان سفيدپوست، مثل «انتقامجويان»، دنيا را نجات خواهند داد و جماعت چندنژادي و چندفرهنگي سپاسگزار آنها خواهند بود. واقعا كه چه ابرمزخرفاتي!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • نوید

      تو به این میگی "نقد فیلم مرد عنکبوتی"؟ این چرت و پرت ها چیه نوشتی؟ خدا وکیلی چه ربطی به خود فیلم داشت؟ مطلب نداری بذاری چرا وقت ما رو تلف میکنی؟

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج