مرگ ۳ نفر در کارگاه ساخت ضریح در قم
کاروانی که از اراک برای بازدید از ضریح امامین عسگریین به قم آمده بودند ،در حین بازدید از ضریح، یکی از درب ها بر روی پسر شانزده ساله سقوط می کند که در این هنگام مادر پسر شانزده ساله و کودک شش ساله به طرف درب می دوند که متاسفانه هر سه نفر به علت مصدومیت شدید جان می دهند.
باشگاه خبرنگاران جوان: کاروانی که از اراک برای بازدید از ضریح امامین عسگریین به قم آمده بودند ،در حین بازدید از ضریح، یکی از درب ها بر روی پسر شانزده ساله سقوط می کند که در این هنگام مادر پسر شانزده ساله و کودک شش ساله به طرف درب می دوند که متاسفانه هر سه نفر به علت مصدومیت شدید جان می دهند.
گفتنی است علت دقیق این حادثه در حال بررسی است.
کار ساخت ضریح امامین عسگرین از سال هشتاد و نه آغاز شده است و در اسفند نود دو به پایان رسیده است که به علت نا امن بودن سامرا تاکنون انتقال نیافته است. پس از تکمیل این ضریح، روزانه بازدیدکنندگانی از سراسر کشور دارد.
گفتنی است علت دقیق این حادثه در حال بررسی است.
کار ساخت ضریح امامین عسگرین از سال هشتاد و نه آغاز شده است و در اسفند نود دو به پایان رسیده است که به علت نا امن بودن سامرا تاکنون انتقال نیافته است. پس از تکمیل این ضریح، روزانه بازدیدکنندگانی از سراسر کشور دارد.
پ
نظر کاربران
دقیقا از چی دیدن کردن به کنار
ولی الان ی عده میان میگن خوش به سعادتشون رو کجای دلم بزارم
این جای تاسف دارد و حتما مقسر هم فوت شدگان و قضا و قدر اعلام می شود
باید با مسئولینی که قصور یا تقصیر داشته اند برخورد شود
این در ها را باید بیمه شخص ثالث کنند تا در مواقع ضروری برای دریافت دیه به اداره بیمه بروند
بنده خدا ها رفته بودند شفاء بگیرند ؛عزا گرفتند
عجب !!!!!!
مگه یه در چقدر می تونه سنگین باشه که با افتادنش سه نفر رو به کام مرگ فرو ببره
یه کم وزن طلا هاشو بیارین پایین؛ تا اگه یه زمانی هم افتاد تعداد کشته های کمتری بده
زره اتمی ساخته بودن یا ضریح امام
یکم سبک تر می ساختن این اتفاقا نمی افتاد
چرا باید درب ضریح بیافته مگه ساختش تو سال 92 به پایان نرسیده بود ؛
باید قصور کنندگان در این حادثه به اشد مجازات برسن تا اینطوری با جون مردم بی گناه بازی نکنن
چند روز دیگه هم مراسم ضریح گردانی داریم تو تمام شهر های کشور باید حواسشون جمع باشه
ضریح که دیدن نداره.در ضمن خداوندشفا دهنده است نه ضریح .....
گاوي است در آسمان و نامش پروين
يك گاو دگر نهفته در وير زمين
چشم خردت باز كن از روي يقين
زير و زبر دو گاو مشتي... بين
عجب سعادتی شهید راه در شدن
چرا درب ها مهار نكرده بودند كه به اين راحتي سقوط كند