نامزدبازی دست از سر ما بر نمیدارد!
علي لاريجاني در ابتداي سخنراني خود اين جملات را در ميان خنده حضار بر زبان آورد: « نامزد بازي دست از سر ما بر نميدارد، البته از جنسي است كه حظش را شما ميبريد...»
روزنامه آرمان: علي لاريجاني در ابتداي سخنراني خود اين جملات را در ميان خنده حضار بر زبان آورد: « نامزد بازي دست از سر ما بر نميدارد، البته از جنسي است كه حظش را شما ميبريد...» لاريجاني در بخش ديگري از سخنانش به آسيبشناسي برخي نارساييها در عملكرد نمايندگان منتخب مردم پرداخت و يكي از دلايل آن را نبود احزاب قدرتمند و حامي در عقبه نمايندگي مردم و نيز افسردگي نمايندگان در نتيجه فقدان چنين حمايتي دانست و گفت: احزاب قدرتمندي نداريم كه پشتيباني كنند.
البته عمر اين اظهار قطعي رئيس فعلي مجلس و نماينده منتخب مجلس دهم درباره نبود احزاب سياسي قدرتمند در كشور خيلي قد نداد و لاريجاني چند لحظه بعد خودش را در نشست حزب اعتدال و توسعه يافت و اينگونه ادامه داد: «احزاب سياسي قدرتمندي نداريم كه پشتيباني كنند البته به جز حزب اعتدال و توسعه»؛ عبارتي كه با خنده حاضران روبه رو شد.
سخنان لاريجاني هم درباره ضرورت و لوازم وفاق و همدلي به پايان نرسيده بود كه برگه اخطار اتمام وقت روي تريبون در مقابل ايشان قرار گرفت؛ اقدامي كه با واكنش شوخ طبعي از سوي او روبه رو شد و گفت: تازه ميخواستم از آقاي نوبخت تعريف كنم. لاريجاني گفت: «آقاي نوبخت خُُلقا كه خوبند خلقا هم كه بله... از لحاظ لباس هم شيك پوش... » ميهمان ويژه نشست حزب اعتدال و توسعه از سجاياي اخلاقي نوبخت گفت و با ذكر خاطرهاي از نحوه برخورد اخلاقي سخنگوي دولت با فردي كه رفتاري نامناسب با وي داشت گفت: برخورد ايشان (نوبخت) آن قدر اخلاقي بود كه مرا تحت تاثير قرار داد.
درگوشيهاي لاريجاني و عارف
لاريجاني در پايان به مناسبت اعياد شعبانيه و فرا رسيدن ولادت امام عصر (عج) شعري از فروغي بسطامي را نيز با اين مطلع خواند: كي رفتهاي ز دل كه تمنا كنم تو را... كي بودهاي نهفته كه پيدا كنم تو را... لاريجاني پس از ايراد سخنراني به رديف اول جايگاه حضار رفت و در كنار محمدرضا عارف نشست. البته گردانندگان جلسه از قبل فكر جاي دقيق نشستن شخصيتها را كرده بودند و كاغذهاي الصاق شده روي تكيه گاه صندليها در رديف اول، جاي هر كسي را نشان ميداد و لاريجاني هم بايد در كنار عارف مينشست.
لاريجاني و عارف در كنار هم مشغول صحبت شدند و صداي مداوم شاترهاي دوربينهاي عكاسان نيز به سمفوني همراهي اين دو افزوده شد؛ عكسهايي كه از خوش و بش همراه با لبخندهاي گاه به گاه اين دو نفر گرفته ميشد و گويا ثبت لحظههاي سخنان درگوشي دو شخصيت اين روزهاي كشور و همراهي دو مردي كه بسياري، آنها را رقيب يكديگر براي تكيه زدن بر كرسي رياست مجلس آينده ميدانند، فرصتي مغتنم و از هر اتفاق ديگري به يادماندنيتر به نظر ميآمد.
البته عمر اين اظهار قطعي رئيس فعلي مجلس و نماينده منتخب مجلس دهم درباره نبود احزاب سياسي قدرتمند در كشور خيلي قد نداد و لاريجاني چند لحظه بعد خودش را در نشست حزب اعتدال و توسعه يافت و اينگونه ادامه داد: «احزاب سياسي قدرتمندي نداريم كه پشتيباني كنند البته به جز حزب اعتدال و توسعه»؛ عبارتي كه با خنده حاضران روبه رو شد.
سخنان لاريجاني هم درباره ضرورت و لوازم وفاق و همدلي به پايان نرسيده بود كه برگه اخطار اتمام وقت روي تريبون در مقابل ايشان قرار گرفت؛ اقدامي كه با واكنش شوخ طبعي از سوي او روبه رو شد و گفت: تازه ميخواستم از آقاي نوبخت تعريف كنم. لاريجاني گفت: «آقاي نوبخت خُُلقا كه خوبند خلقا هم كه بله... از لحاظ لباس هم شيك پوش... » ميهمان ويژه نشست حزب اعتدال و توسعه از سجاياي اخلاقي نوبخت گفت و با ذكر خاطرهاي از نحوه برخورد اخلاقي سخنگوي دولت با فردي كه رفتاري نامناسب با وي داشت گفت: برخورد ايشان (نوبخت) آن قدر اخلاقي بود كه مرا تحت تاثير قرار داد.
درگوشيهاي لاريجاني و عارف
لاريجاني در پايان به مناسبت اعياد شعبانيه و فرا رسيدن ولادت امام عصر (عج) شعري از فروغي بسطامي را نيز با اين مطلع خواند: كي رفتهاي ز دل كه تمنا كنم تو را... كي بودهاي نهفته كه پيدا كنم تو را... لاريجاني پس از ايراد سخنراني به رديف اول جايگاه حضار رفت و در كنار محمدرضا عارف نشست. البته گردانندگان جلسه از قبل فكر جاي دقيق نشستن شخصيتها را كرده بودند و كاغذهاي الصاق شده روي تكيه گاه صندليها در رديف اول، جاي هر كسي را نشان ميداد و لاريجاني هم بايد در كنار عارف مينشست.
لاريجاني و عارف در كنار هم مشغول صحبت شدند و صداي مداوم شاترهاي دوربينهاي عكاسان نيز به سمفوني همراهي اين دو افزوده شد؛ عكسهايي كه از خوش و بش همراه با لبخندهاي گاه به گاه اين دو نفر گرفته ميشد و گويا ثبت لحظههاي سخنان درگوشي دو شخصيت اين روزهاي كشور و همراهي دو مردي كه بسياري، آنها را رقيب يكديگر براي تكيه زدن بر كرسي رياست مجلس آينده ميدانند، فرصتي مغتنم و از هر اتفاق ديگري به يادماندنيتر به نظر ميآمد.
پ
ارسال نظر