۴۴۰۲۸۳
۳ نظر
۵۰۲۵
۳ نظر
۵۰۲۵
پ

فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

جیغ (فریاد)، نام مجموعه ای از آثار نقاشی ادوارد مونک،نقاش پرآوازۀ نروژی است که در فاصلۀ زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شده است. این اثر هنری منحصر به فرد از زمان آفرینش آن در آستانه قرن بیستم، توانست با سرعت به اثری تاثیر گذار و با نفوذ تبدیل شود.

برترین ها: جیغ (فریاد)، نام مجموعه ای از آثار نقاشی ادوارد مونک،نقاش پرآوازۀ نروژی است که در فاصلۀ زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شده است. این اثر هنری منحصر به فرد از زمان آفرینش آن در آستانه قرن بیستم، توانست با سرعت به اثری تاثیر گذار و با نفوذ تبدیل شود.
فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

اثری که بعد از مونالیزای داوینچی، دومین تابلوی نقاشی است که نه تنها در تاریخ هنر، بلکه در فرهنگ عام، به شهرتی استثنایی دست یافته و موضوع بسیاری کتابها، پژوهش‌های دانشگاهی، فیلم‌ها، نقاشی‌ها، ویدئو آرت‌ها و نمایشگاه‌ها بوده است. مخلوق پر هراس ادوارد مونک،به عنوان شمایلی بی بدیل از فرهنگ تصویری جهان مدرن، همه جا و در تمام فرهنگها از پکن تا مسکو و از تهران و نیویورک،به سادگی قابل تشخیص است.

تجسم کتیبۀ زندگی

مونک این مجموعۀ چهارگانه را که خود "کتیبه زندگی"، نامگذاری کرده و شامل بخشی از آثارش با عنوان "شعری درباره زندگی" با مضامین مشترک عشق،رنج و مرگ است، در فاصله بین سال های ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ و در اوج بحران روحی اش خلق کرد.نخستین ورسیون این تابلوها، تابلوی نقاشی رنگ روغنی بود که وی در سال ۱۸۹۳ روی مقوا خلق کرد که هم اکنون در گالری ملی نروژ در اسلو نگهداری میشود.

مونک در همان سال، نسخه پاستل دیگر این نقاشی را که در واقع اسکیس(طرح)ی بر اساس ورسیون اولیه بود را روی مقوا به تصویر کشید که متعلق به موزه مونک در اسلوست.

اما مونک نسخه دیگر این شاهکار هنری را در سال ۱۸۹۵ با پاستل روی مقوا ترسیم کرد که تا حد زیادی به نمونۀ اولیه این اثر که در گالری ملی اسلو نگه داری میشود، نزدیک است. این نسخه دارای چند ویژگی شاخص است: این نسخه نسبت به سه ورسیون دیگر، از رنگ آمیزی و طراوت بیشتری برخوردار است و تنها نسخه‌ای است که خود مونک قاب آن را با دست طراحی کرده تا شعر خود را که حاوی منبع الهامش بود در آن بگنجاند. همچنین تنها در این قاب است که یک یا دو چهره‌ای که در پس زمینه اثر دیده میشوند به عقب برگشته و به منظره شهر نگاه میکنند.
فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

این تابلو در ماه مه ۲۰۱۲ در حراجی ساتبی در نیویورک به قیمت ۱۱۹ میلیون و ۹۲۲ هزار و پانصد دلار فروش رفت که رکورد تازه ای در حراج آثار هنری بود. این نسخه هرگز در بریتانیا به نمایش گذاشته نشد و تنها چند دهه پیش در نشنال گالری واشنگتن در منظر دید عموم قرار گرفت. به علاوه، این اثر در زمان حراجش، تنها نسخه‌ای بود که در اختیار موزه‌ها و گالری‌ها نبود بلکه صاحب آن تاجری نروژی به نام پیتر اولسن بود که پدرش توماس اولسن، از همسایگان و حامیان ادوارد مونک بود.

آخرین نسخه از "جیغ" که مونک با رنگ روغن در سال ۱۹۱۰ روی تخته نقاشی کرد، هم اکنون در موزه مونک در اسلو نگه داری می شود. این تابلو در سال ۲۰۰۴ از موزه اسلو به سرقت رفت اما در سال ۲۰۰۶ از دست سارقان نجات پیدا کرد و به موزه بازگردانده شد. در جریان این سرقت گوشه پایینی تابلو، اندکی خسارت دید اما به کل اثر صدمه ای وارد نشد.

به علاوه مونک در سال ۱۸۹۵ تصویر لیتوگرافی از این نقاشی خلق کرد که در واقع پیش درآمدی بر تکثیر انبوه این اثر شگفت‌انگیز در سال‌های آینده بود.

"جیغ "با ریشه‌هایی سُرخ

جیغ که از شاخص ترین آثار جنبش اکسپرسیونیسم در تاریخ هنر معاصر است،با کمپوزیسیون گیرا و چشمگیر خود، که دربردارنده اضطراب‌ها و کابوسهای روحی انسان مدرن است، بر آثار بسیاری از نقاشان مدرنیست قرن بیستم همچون اندی وارهول و جکسن پولاک تاثیر گذاشته است.

درباره ریشه های تابلو "جیغ" و منابع الهام آن بسیار نوشته شده و تفسیرهای متعددی از آن ارائه شده است. ادوارد مونک می گوید: این تجربه درست هنگام غروب آفتاب در اکبرگ (منطقه ای در شرق اسلو)، به سراغ او آمده: "ایستادم و به نرده‌ها تکیه دادم ،تا حد مرگ خسته بودم. ابرهای روی آبراهه فیورد انگار خون میگریستند دوستانم رفتند اما من ماندم، لرزان با زخمی باز در سینه‌ام مستاصل و مضطرب بودم،در این هنگام صدای جیغی مهیب شنیدم که از دل طبیعت گذشت".

اکبرگ در شرق اسلو واقع است و تنها نقطه‌ای است که میتوان از آنجا شهری را دید که مونک از آن متنفر بود. شهری که در امتداد آب گسترده بود. در آن لحظه او همچون مسیح بود که از فراز تپه ها به شهری که در زیر پایش گسترده بود نگاه کرد، هنگامی که شیطان او را وسوسه می کرد.
فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

در ھﻤﯿﻦ زﻣﺎن ﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ وﺣﺸﺘﻨﺎک ﺧﻮن آﻟﻮد ﺷﺪن آﺳﻤﺎن(در تابلوی جیغ) در ذھﻦ ﻣﻮﻧک ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺖ، آسمانی که انگار اسیر هوای خود است و با ابرهایی پر تلاطم و هراسانگیز به بند کشیده شده است. ابرهایی که گویی زخمهایی همیشه خونین را با خود حمل میکنند.

مونک همیشه از اﯾﻦ بابت ﮐﻪ دچار جنون شود، در هراس بود و این اضطراب درونی، ﺑﻪ ھﻮﻟﻨﺎک تر شدن اﯾﻦ اﺛﺮ کمک کرده است. او در سال ۱۹۰۸ برای درمان آسیبهای روانی اش، خود را به مرکز روان درمانی در اسلو تسلیم کرد.

آنچه که در این نقاشی به جاده میماند، در واقع گذرگاهی است که همانند پل به نظر میرسد و آن نرده‌ها همان قدر مستحکم‌اند که امروز نیز بر جای خود ایستاده اند.

اگر امروز از همان نقطه اسلو که مونک ایستاده بود، به شهر نگاه کنیم و همه آن چشم اندازهای صنعتی اطراف اسکله را درنظر نگیریم، آن نمای ضدنور درون تابلوی مونک در نظرمان جلوه خواهد کرد.

او چشم اندازی از این شهر را به گونه ای نازیبا و با خطوطی معوج به تصویر کشیده است تا بیانگر اضطراب ها و پیشگویی های هنرمند در مورد جهانی باشد که قرار است به زودی در سیلاب صنعت غرق شود.

او از تمامی توان خود در بیان تجسمی اش کمک میگیرد تا مجموعه ای از بی نظمی و اغتشاش متراکم را در قالبی از نظمی قرار دادی و تحمیلی جای دهد. همانند زندگی شهری امروز ،که با سرعت به سوی فشرده شدن و هندسی وار برهم نهاده شدن پیش میرود، در حالی که از درون سرگرم ذخیرۀ طغیانی عمومی است: تصویری دهشت آور از واقعیتِ جهانی در حالِ مدرن شدن.

و اما امواج برآشفته که در اغلب آثار مونک به چشم میخورند،حاصل تاثیر وی از زندگی در ملکی است که او در سال ۱۹۱۰ در منطقۀ" ویتستن" و منطقۀ "یلویا"خریداری کرد.

خانه او بر روی تپه هایی مشرف به دریا و چشم اندازهای صخرهای ساحل و امواجی پرآشوب بود که در برخی از تابلوهای مونک به وضوح بازتاب یافته است. هفت قاب از تابلوهای او هنوز در رستوران مونک در "یلویا" نگهداری میشود.

"جیغ" و روایت اضطراب انسان مدرن

مونک می گفت: "من نه آنچه می بینم ،بلکه آنچه را که دیده ام نقاشی می کنم"او در اغلب آثارش، خود را در حالی که مرزهای جنسیت اش را در هم شکسته به تصویر می کشد و همواره در تلاش است تا از قالبی که دستی دیگر برایش ترسیم کرده رها شود.

چیزی که در تمام این نقاشی ها مشترک است، نگاه روایتگرانۀ آنهاست که همیشه خبر از حادثه ای هراس آور دارند که در شرف وقوع است. در تعداد زیادی از آثار او، یک جفت چشم به بیرون از قاب خیره شده و به روح بیننده چنگ میزنند.
فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

پریان دریایی نیز در آثار مونک زیبا نیستند و به ستوه آمده اند. حتی آب دریا نیز بر تن آنان به سان مایعی لزج و وصله ای ناجور جلوه می کند.

مونک در "جیغ" از چیزی هراسان است که مخاطباش با هر جنسیتی، با هر بار دیدن آن، لرزه بر اندامش میافتد و احساس می کند این خود اوست که فریاد میکشد و تا ابد محکوم به سرگشتگی است.
مونک در سال ۱۸۸۹ نوشت:"ما باید انسانهایی زنده را که نفس میکشند ،احساس میکنند، رنج می برند و دوست دارند، نقاشی کنیم

چهرۀ درون تابلوی "جیغ"، هویت جنسی مشخصی ندارد. او هراسیده و مضطرب با دهانی باز و دستهایی که گوش هایش را پوشانده، در بستری ترسیم شده که او را در خود نمی پذیرد. تمام اجزا و کمپوزسیون تابلو، با وجود اینکه در راستای یک نقطۀ مرکزی در تصویر، با فیگور اصلی یعنی انسان مستاصل و عاصیِ جهان اثر همگرایی دارند اما به گونه ای غریب و مصرانه می کوشند تا از او دور شوند. در "جیغ"، مفهوم یگانگی انسان با جهان، به واسطۀ دردها و رنج هایش بیش از پیش از ذهنها زدوده می شود.

رنگها نیز در این نقاشی آرام و قرار ندارند و میخواهند هر لحظه بر یکدیگر پیشی بگیرند و با هم در تضاد باشند. در واقع، هر رنگ با گذاردن رنگ بعدی نفی میشود. آنها به دلیل انتقال سریع احساس آنیِ نقاش، مجال به هم پیوستن و ترکیب شدن بر پالت نقاشی را ندارند و پیوندشان به گونه ای نا آشنا و نا آرام در بطن حادثه که بوم نقاشی است، شکل میگیرد که این مهم بر اضطراب درونی اثر می افزاید. این امر، در واقع مصداقیست از هنر مدرن که همواره خود در حال نفی وجود خویش است.

مونک در سال ۱۸۸۹ در دفتر یادداشتش نوشت: "ما باید از نقاشی فضاهای داخلی با مردانی که روزنامه میخوانند و زنانی که پیراهن می بافند، باز ایستیم. ما باید انسانهایی زنده را که نفس میکشند ،احساس میکنند ،رنج می برند و دوست دارند، نقاشی کنیم. من باید یک سلسله از این پرده ها بکشم و آنچه که در این پرده ها باید بارز باشد، چیز هایی مقدس است."

جایی که مونک بر آن ایستاده بود، درست در مقابل کشتارگاه اصلی و دیوانه خانه شهر بود که لورا(خواهرش) در آنجا زندانی بود و مونک احتمالا به دیدنش می رفت. صدای جیغی که مونک شنید میتواند، صدای نعره حیواناتی باشد که در کشتارگاه سلاخی میشدند و یا صدای دیوانگان تیمارستان که از درد، نعره و فریاد می کشیدند."

سو پریدو، رمان نویس و زندگی نامه نویس انگلیسی که مادر خوانده وی دوست نزدیک مونک بوده و مونک پرترهای هم از او کشیده بود، در کتاب زندگی نامه ادوارد مونک با عنوان "در پسِ تابلوی جیغ"، در مورد منابع الهام مونک برای خلق این اثر، چنین می نویسد: "جایی که مونک بر آن ایستاده بود، درست در مقابل کشتارگاه اصلی و دیوانه خانه شهر بود که لورا(خواهرش) در آنجا زندانی بود و مونک احتمالا به دیدنش می رفت. صدای جیغی که مونک شنید میتواند، صدای نعره حیواناتی باشد که در کشتارگاه سلاخی میشدند و یا صدای دیوانگان تیمارستان که از درد، نعره و فریاد می کشیدند."
فریاد «ادوارد مونک»، فریادی در گوش جهان

به نوشته سو پریدو، اگر هر سلف پرتره(خودنگاره) ای، بازتاب روح نقاش باشد، تابلوی "جیغ"، پرتره روحی است که عریان در برابر ما و از قابل رویت ترین نقطه ممکن دیده میشود. این اثر، تصویر معکوس نقاش است و آن سویه پنهان مردمک چشمی است که مونک از درون آن به خود نگریسته است. مونک خود گفته است که "ما ارواح را نقاشی میکنیم."به گفته این محقق، "جیغ"، تصویر تنگنای انسان مدرن است، تجسم بصری فریاد نیچه است که میگفت: "خدا مرده است و ما چیزی نداریم که جایگزین او کنیم."

برخی معتقدند که مونک، ایده جیغ را از مفهوم "بیم" در نزد شوپنهاور وام گرفته است اما مونک گفته است که او تنها در واپسین سالهای عمر خویش با اندیشه های شوپنهاور آشنا شده است.

نظر دیگر این است که "جیغ"، نقطه آغاز بنیادی خلاقیت هنری مونک است.این ترس و کابوس است که منبع و ضرورت همه الهام های خلاقانه است.

اگوست استریندبرگ، نمایشنامه نویس هم عصر مونک و دوست نزدیک او، در تفسیر تابلوی "جیغ" گفته است: "فریاد ترس همانند طبیعت، از خشم سرخ میشود و آماده حرف زدن با مخلوقات کوچک سرگردان در برابر طوفان و رعد است. آنها بدون توسل به هرگونه شبیه سازی، خود را در جایگاه خدایی میبینند."

مونک خود در مورد این اثر گفته است: "من سال ها دچار جنون بودم، وحشت جنون در من خیز برداشته بود. شما با نقاشی جیغ من آشنایید. ... طبیعت در خون من فریاد می کشید، من در نقطه شکست قرار داشتم. شما با نقاشی های من آشنایید. همه آنها را دیده اید و می دانید که آنها به تمامی آنچه هستند که بر من گذشته است. پس از آن بود که دیگر امیدم را به این که دوباره عشق بورزم، از دست دادم."

اما آنچه که به طور یقین می توان در مورد این اثر گفت این است که تابلوی "جیغ"، به طور نمادین و سخاوتمندانه ای، خواستهای مونک را برآورده میسازد چرا که قابلیت تفسیرها و خوانش های متعدد و نامحدود را برای همیشه دارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • golbahar

      نسخه سرخ رنگی نهایی که خودش قاب گرفته خیلی تاثیرگزار تره.کاملا استیصال و اضطراب و آشفتگی درونی خود نقاش و هم تمامی انساتهایی که هم حسش هستن رو نشون میده.خیلی از آثاری که ما میببنیمو تحسین میکنیم اعم از نقاشی یا نوشته و ... حاصل سالها درگیری،تفکرات و رنجهای عمیقی که یک هنرمند با روح بینهایت حساس خودش باهاشون میجنگیده و شاید زجر زیادی هم میکشیده بابتش و نهابتا با یک تصویر یا متن حس درونیشو با ماها به اشتراک میذاشته.این تصویر به اضطرابها و ترسهای زندگی در عصر معاصر ما هم بسیار نزدیکه

    • بدون نام

      عالی بود

    • بدون نام

      کلا هنرمند شرقی و غربی فرق دارند ،اون دسته از هنرمندان شرقی هم که از غربی ها الهام گرفتند مثل اونا شدن

      در شرق امید همیشه بیشتر بوده ،در غرب تنهایی و نا امیدی ،

      اونها در تنهایی هاشون اثرات جدید خلق می کنند چه هنری چه صنعتی ،دنیا رو پیشرفت میدن ،اما خودشون رو نمی تونند از تنهایی و غم نجات بدن ،
      و حالا شرق هم داره مثل غرب میشه ،

      دوای همه ی این بدبختی های انسان به نظر من ،محبت است ،محبت بدون چشمداشت ، وقتی بدونی کسانی هستند که در هر حال و روزی به فکرت هستند چرا به درماندگی برسی ؟؟؟

      شاید برای همین خداوند آنقدر زیاد در قرآن به رفت و آمد با خویشاوندان تاکید می کند ،تا جایی که می فرماید :
      حق خویشاوند را ادا کنید !!!
      و خویشاوند را قبل از همسایه می گوید و بعد همسایه ای که خویشاوند. است و بعد همسایه ای که غریبه است ،و سپس یتیم ،مسکین ،اسیر ،در راه مانده و.....

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج