کمالوند: حق آقافیروز سرمربیگری تیم ملی بود
فراز کمالوند جوانترین مربی تاریخ لیگ برتر حالا یک سرمربی باتجربه و موفق به شمار میرود.
خبرورزشی: کمالوند چند سالی همکار ما و یک نویسنده ورزشی بود که از ۲۴ سالگی قلم را کنار گذاشت تا همه وقتش را صرف مربیگری کند. ۲ ساعتی با این دوست قدیمی که این فصل از گسترش فولاد تبریز به آبادان رفت تا صنعت نفت را هدایت کند، گپ زدیم. بخوانید.
نوجوانان و جوانان پیام بازی میکردم. آقای رنجبران مربیام بود که بعدها در پرسپولیس هم کار کرد. دیسک کمرم و دقیقتر بگویم ال ۵ کمرم مشکل داشت و هنوز هم دارد ولی بازیگری با آن شرایط مقدور نبود. در همان ایام آقای ملاحی به من اعتماد کرد و در ۱۹ سالگی مربیگری تیم نوجوانان پاس را به من سپرد سپس هدایت تیم جوانان و امیدهای پاس را عهدهدار شدم. بعد از جدایی تیمساز ملاحی، آقایان شفق و آجورلو هم به من اعتماد کردند.
برای روزنامه ابرار ورزشی تحلیل فنی مینوشتم. تا ۲۳، ۲۴ سالگی کار کردم ولی دیگر فرصت لازم را نداشتم. اردشیرخان لارودی سردبیر بودند.
بله، عادل، علی بحرینی، امیرحسین فرخمهر و... الحق جزو بهترینها بودند.
فکر کنم ۳۰ هزار تومان که خرج تیم و بچههای تیمم میکردم.
(مکث) یک بار تحلیلی از شیوه بازی پرسپولیس نوشتم. اینکه چرا این تیم اینقدر خوب و روان بازی میکند و مسائلی که به ذهنم میرسید را روی کاغذ آوردم. یک نفر تحلیل مرا برای استانکو سرمربی وقت پرسپولیس ترجمه کرده بود و ایشان هم با دیدن من گفت مطلبت خیلی علمی، فنی و قشنگ بود. چنین ستایشی از دیدگاهم در ۲۱، ۲۲ سالگی برایم شیرین و انگیزهبخش بود.
خونسردی اردشیرخان شگفتانگیز بود. مثلاً یک اتفاق خیلی بزرگ میافتاد و به اطلاع ایشان میرسید، اصلاً واکنشی نشان نمیداد. آقای لارودی مثل یک پدر واقعی استادی کردهاند در حق فوتبالمان و همواره مدیونشان هستم.
فوقالعاده باهوش بود و پیشبینی میکردند آینده موفقیتآمیزی داشته باشد. عادل از جوانی به زبان انگلیسی مسلط بود و هیچ چیزی را فراموش نمیکرد که نشان از حافظه عالیاش داشت. آن سالها از یک نشریه خارجی به اسم فورفورتو مطلب استخراج میکرد و در صفحه ۳ روزنامه چاپ میشد که خواندنی بود.
در دو تیم استقلال اهواز و ابومسلم دستیار آقای فیروز کریمی بودم که هر دو تیم به لیگ برتر صعود کردند و دو فصل پر از تجربه و بسیار شیرین را سپری کردیم. آقافیروز از نظر دانش فوتبال در کشورمان کمنظیر است. هر روز یک شیوه تمرینی را برای تیم لحاظ میکرد و به نظرم حقش بود برای یک دوره سرمربی تیم ملی میشد.
ساعت ۴ صبح توی سرمای مشهد دستیاران و کادر تیم را بیدار میکرد تا روی چمن کاور بکشیم.
همین حالا یک تشکر کنم از حاجداود خادم مدیر حراست مجموعه برق که تیم برق تهران را به من سپرد، در حالی که ۲۶ سال داشتم، سرمربی تیمی شدم که کاپیتانش ۱۴ سال از من بزرگتر بود. در برق مارکار آقاجانیان، رضا آقامحمدی، محسن گروسی، ادموند اختر، علی موسوی و... بازیکنان شاخصی بودند که سن و سالشان بیشتر از من بود. ۲ سال در این تیم کار کردم و در هر ۲ سال در روز آخر مسابقات از صعود به لیگ بازماندیم و بعد از آن آقای مهندس فائقی سرمربیگری تیم پیام مشهد را به من سپردند و در همان فصل هم به لیگ برتر صعود کردیم.
بستر کار را برای موفقیت فراهم ندیدم. من دنبال کار و حضور بیدلیل در لیگ برتر نبودم. برای حضور در این لیگ باید حداقلها را داشت و نمیشد با دست خالی وارد عرصه شد.
کار در تیم تراکتورسازی تبریز. سال ۸۷ مسئولیت این تیم را گرفتم و با عنایت پروردگار، اتحاد مجموعه و حمایت مردم توانستم با تراکتورسازی به لیگ برتر صعود کنم و در اولین سال حضور در لیگ برتر عنوان هفتم را کسب کردیم که خوب بود و در سال بعد رتبه پنجم را تصاحب کردیم و برای کسب سهمیه آسیایی یک امتیاز کم آوردیم. در پایان سال سوم مربیگریام در تراکتورسازی راهی همدان و تیم پاس شدم اما شرایط را مطلوب ندیدم و همکاریام با این تیم نصفهکاره ماند. دوباره به تبریز برگشتم و این بار تیم شهرداری تبریز را تحویل گرفتم و خوشبختانه این تیم هم از لیگ دسته اول به لیگ برتر صعود کرد. بعد از شهرداری تیم گسترش فولاد را برای ۳ سال تحویل گرفتم و هر سال رتبه تیم را بهبود بخشیدیم و رتبه هشتمی گسترش در لیگ شانزدهم بهترین نتیجه تاریخ این باشگاه به شمار میرود.
من دو تیم را یک جور خاصی دوست داشتم و دارم. تراکتورسازی و صنعت نفت تیمهای محبوب من بوده و هستند و همیشه دوست داشتم در این دو تیم کار کنم. این درست که با پاس شروع کردم و با چند تیم از لیگ دسته اول به لیگ برتر صعود کردم ولی قلباً معتقدم تراکتورسازی مرا به فوتبال معرفی کرد. سالها از حضورم در این تیم میگذرد اما امروز از دیدن شرایط سخت تراکتورسازی ناراحتم. اینکه نمیتوانند یارگیری کنند، کار را سختتر میکند. امیدوارم با مدیریت یحیی گلمحمدی و حمایت مسئولان تراکتورسازی که امسال نماینده کشورمان در لیگ قهرمانان آسیاست، به شرایط خوبی برسد.
درباره صنعت نفت صحبت بسیار است اما همه میدانیم مهد فوتبال کشور خوزستان بوده و اگر ذهنم یاری کند، در سال ۱۹۰۸ میلادی و پس از حفر نخستین چاههای نفت در مسجدسلیمان فوتبال در جنوب ایران به صورت جدی شکل گرفت. فوتبال در آبادان بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد؛ بزرگانی چون مرحوم دهداری، مرحوم منوچهر سالیا، مرحوم علی نکویی و غلامحسین مظلومی به آبادان تعلق داشتهاند یا چهرههایی همچون عبدالرضا برزگری و ابراهیم قاسمپور، احمدرضا عابدزاده و در همین نسل مسعود شجاعی و نامهای زیاد دیگر که اگر بخواهیم همه اسمها را بیاوریم، خواهید دید چقدر بازیکن از آبادان به فوتبال ایران خدمت کردهاند. میخواهم درباره شهر آبادان صحبت کنم و با صراحت و صداقت بگویم حق مردم این شهر خیلی بیشتر از آنچه هست که الان از آن برخوردار هستند. یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفت جهان متعلق به آبادان است؛ شهری که معنای اسمش آباد، باصفا، بارونق و ضد ویرانی است. شهری که قبل از انقلاب تلخی سینما رکس را تجربه کرد و بعد از انقلاب هم مثل خیلی از شهرهای دیگر جنوب مورد حمله ارتش صدام قرار گرفته و برای همه مردم ایران عزیز بوده و هست. افسوس میخورم جایی که اینقدر
ثروت دارد، یک زمین فوتبال استاندارد یا یک سالن ورزشی ندارد اما درباره صنعت نفت در اولین فصل حضورم، هدف من و مجموعه کسب رتبه تکرقمی است و فصل دوم کسب سهمیه آسیا.
چون در سالیان گذشته رتبههای کسب شده آنطور که باید، نبوده، حالا صحبت از کسب رتبه تکرقمی و سهمیه آسیایی برای برخی رؤیاپردازی است اما در فوتبال با کار و تلاش همه چیز شدنی است. صنعت نفت بزرگترین پشتوانه یعنی هوادار دارد. وقتی حمایت آنها باشد، بقیه کار دست باشگاه، مربی و بازیکنان است. من برای رسیدن به اهداف یکسری تحولات اعمال کردهام که زمان لازم دارد تا به آنچه باید، برسد. به عنوان مثال تغییرات تیم استقلال باعث شد این تیم در نیمفصل اول شرایط سختی داشته باشد اما در نیمفصل دوم عملکرد بهتری داشت و به رتبه دوم جدول رسید. شاید تغییرات ما در صنعت نفت برای چند هفته کارمان را سخت کند اما با صبوری و حمایت هواداران همه خواهید دید انتهای مسیر صنعت نفت موفقیتآمیز است و خواهید دید هواداران با شعار آبادان برزیلته چه روزهای شادی را خواهند داشت. آنها که از یکسری امکانات معمول محرومند، این حق را دارند از فوتبالی که عشقشان است لذت ببرند و حداقل فوتبال مسبب خوشحالی این عزیزان باشد.
مرتضی اسدی، داود نوشصوفیانی، جاسم کرار و مهرداد جماعتی تا اینجای کار به صنعت نفت اضافه شدهاند. با علی عبدا...زاده، حسین بغلانی، مسلم مجدمی و رضا جبیره تمدید کردهایم. زبیر نیکنفس و محمد شادکام را نیز میخواهیم و باید برای تمدید قراردادشان مذاکره شود.
کرار، جوان خوب و بامعرفتی است. او فوتبالیست باکیفیتی به شمار میرود و سرش به کار خودش است و هنگامی که سر به سرش میگذارند، عصبی میشود. این اواخر همه با اخلاق او آشنا شدهاند و گاهی به صورت تعمدی کارهایی میکنند تا کرار عصبی شود و تمرکزش به هم بخورد. این بازیکن قلق خاصی دارد و من ۲ سال با او کار کردهام و یک بار هم مشکلساز نشد و در صنعت نفت هم برایمان مهرهای مؤثر خواهد بود. کرار یک شیعه باخداست. شماره ۱۳ را به خاطر ۱۳ رجب میپوشد و جالب است بدانید پسرش را حیدر نام گذاشته.
نوشیصوفیانی دروازهبان پارسجم جنوبی بوده و کیفیت خوبی دارد. کریمیبهزادی جوان و آیندهدار است. اسدی از هر لحاظ یک بازیکن حرفهای و بااخلاق و توانمند به حساب میآید و جماعتی هم بازیکن خوبی است.
قبل از لیگ ۳ برنامه به مربیان دادند تا خودشان یکی را انتخاب کنند و تیم ملی هم به فعالیتهایش بپردازد. ۱۱ مربی به برنامهای که اجرا شد، رأی دادند و دیگر دلیلی نداشت اعتراض کنم. حتی اگر از برنامه ضرر هم کردیم، اعتراضی نباید داشته باشیم چون انتخاب خودمان بوده است. اگر بنا به اعتراض باشد، باید بگویم زمینهای اکثر ورزشگاهها کیفیت ندارند. بیاییم مثل اکثر کشورها فوتبال را شبها و زیر نور پروژکتورها در شرایط آب و هوایی بهتر برگزار کنیم تا جذابتر شود.
کیروش الحق یک مربی بزرگ است. با او از نزدیک صحبت کردم و تحت تأثیر افکار حرفهای و بزرگ او قرار گرفتم. کیروش در همین سن و سال از بسیاری مربیان حاضر در قاره آسیا چند گام جلوتر است.
تشکر از همه دوستان که با یکدیگر به عنوان مدیر و بازیکن همکاری داشتهایم. به امید موفقیت صنعت نفت و خوشحالی مردم آبادان در لیگ هفدهم.
نظر کاربران
تیم ملی سیرکه که کریمی مربی اش بشه؟