طنز؛ روشهای جلوگیری از ریزش مو
داشتم تو آینه به خودم نگاه میکردم که متوجه شدم فرق سرم خیلی فرق داره و موهام کمپشت شده. وحشتزده گوگل رو باز کردم و سرچ کردم: «موهام کم پشت شده. میترسم کچل بشم. چیکار کنم؟» هر سایتی رو که باز کردم، فقط جمله خودم رو....
محمد شعبانی نژاد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
داشتم تو آینه به خودم نگاه میکردم که متوجه شدم فرق سرم خیلی فرق داره و موهام کمپشت شده. وحشتزده گوگل رو باز کردم و سرچ کردم: «موهام کم پشت شده. میترسم کچل بشم. چیکار کنم؟» هر سایتی رو که باز کردم، فقط جمله خودم رو در کنار عبارات تخیلی دیگه مثل: «دانلود فیلم دستهای آلوده ۲» «مناظرههای ریاست جمهوری ۹۷» «پرداخت به موقع دستمزد کارگران» نوشته و وقتی روشون کلیک میکنی، دوباره وارد یه صفحه مشابه همراه با تبلیغات جدید میشه. فقط یه مورد پیدا کردم که نوشته بود: «هنگامی که بالش شما پر از مو شده باشه، یعنی مشکل جدی دارید.» رفتم بالشم رو نگاه کردم و دیدم پر از پَر شده. فهمیدم وضعیت بدتر از اونیه که فکر میکردم.
بلافاصله تمام راههای غیر اصولی رو امتحان کردم. از کانالهای اینترنتی و ماهوارهای و دستفروشهای مترو محصولاتی با برچسب اورجینال خریداری کردم و انقدر به سرم مالیدم که پیاز موهام رنده شد و اشکم دراومد. در نهایت تصمیم گرفتم به یک متخصص پوست و مو مراجعه کنم. به نزدیکترین ساختمان پزشکان رفتم و دکتری که مطبش شلوغتر بود رو انتخاب کردم. مشتریهاش موهای پرپشت و مستحکمی داشتند و این رو به فال نیک گرفتم.
گفتم: «دکتر دستم به دامنت!»
گفت: «من منشی هستم. دفترچه دارید؟»
دفترچه رو بهش دادم و صفحهای که مربوط به موهام بود رو آوردم.
گفت: «دفترچه بیمه. نه دفترچه خاطرات.»
نظافتچی داشت موهایی که از سرم میریخت رو با جارو به گوشهای هدایت میکرد. دیدم وضعیتم اورژانسیه. گفتم: «فقط میخوام جواب آزمایشم رو نشون بدم.» این دروغ حساب نمیشد، چون بحث یه عمر کچلی بود.
خارج از نوبت رفتم تو اتاق و سرم رو گذاشتم رو میز.
دکتر دستش رو برد لای موهام و گفت: «دیگه آماده شده.»
پرسیدم: «چی آماده شده؟»
-«تخم مرغی که به موهات زدی زیر آفتاب نیمرو شده.»
+ «حالا چیکار کنم؟»
نسخه رو بیرون آورد و قرص و آمپول و قطره نوشت و محض احتیاط چندتا مسکن و آنتیبیوتیک و سرماخوردگی بزرگسالان هم اضافه کرد. گفت: «یه دگزا هم که الان میری پایین میزنی.» بعد دستش رو از لای موهام درآورد و گذاشت برم.
پس از چند جلسه موهای سرم ریشهکن شد و بهش گفتم: «دکترجان فکر کنم خطای پزشکی کردی روم.»
گفت: «خطا نبود. عمدا کچلت کردم که دیگه خارج از نوبت نیای تو.»
گفتم: «به خدا من دروغگو نیستم. فقط یه بار دروغ گفتم.»
کلاهگیسش رو از سرش برداشت و گفت: «من هم در زمینه مو مهارتی ندارم. بیماران من همه حساسیتهای پوستی ناشی از استرس دارند.»
یه چشمک زدم، گفتم: «حالا ولش کن. دارو جدید چی داری؟»
گفت: «یه شامپو بدن مینویسم، میری حموم بزن به سرت.»
بعد رو به دوربین گفت: «بهترین و موثرترین روش برای جلوگیری از ریزش مو، نداشتن موست».
داشتم تو آینه به خودم نگاه میکردم که متوجه شدم فرق سرم خیلی فرق داره و موهام کمپشت شده. وحشتزده گوگل رو باز کردم و سرچ کردم: «موهام کم پشت شده. میترسم کچل بشم. چیکار کنم؟» هر سایتی رو که باز کردم، فقط جمله خودم رو در کنار عبارات تخیلی دیگه مثل: «دانلود فیلم دستهای آلوده ۲» «مناظرههای ریاست جمهوری ۹۷» «پرداخت به موقع دستمزد کارگران» نوشته و وقتی روشون کلیک میکنی، دوباره وارد یه صفحه مشابه همراه با تبلیغات جدید میشه. فقط یه مورد پیدا کردم که نوشته بود: «هنگامی که بالش شما پر از مو شده باشه، یعنی مشکل جدی دارید.» رفتم بالشم رو نگاه کردم و دیدم پر از پَر شده. فهمیدم وضعیت بدتر از اونیه که فکر میکردم.
بلافاصله تمام راههای غیر اصولی رو امتحان کردم. از کانالهای اینترنتی و ماهوارهای و دستفروشهای مترو محصولاتی با برچسب اورجینال خریداری کردم و انقدر به سرم مالیدم که پیاز موهام رنده شد و اشکم دراومد. در نهایت تصمیم گرفتم به یک متخصص پوست و مو مراجعه کنم. به نزدیکترین ساختمان پزشکان رفتم و دکتری که مطبش شلوغتر بود رو انتخاب کردم. مشتریهاش موهای پرپشت و مستحکمی داشتند و این رو به فال نیک گرفتم.
گفتم: «دکتر دستم به دامنت!»
گفت: «من منشی هستم. دفترچه دارید؟»
دفترچه رو بهش دادم و صفحهای که مربوط به موهام بود رو آوردم.
گفت: «دفترچه بیمه. نه دفترچه خاطرات.»
نظافتچی داشت موهایی که از سرم میریخت رو با جارو به گوشهای هدایت میکرد. دیدم وضعیتم اورژانسیه. گفتم: «فقط میخوام جواب آزمایشم رو نشون بدم.» این دروغ حساب نمیشد، چون بحث یه عمر کچلی بود.
خارج از نوبت رفتم تو اتاق و سرم رو گذاشتم رو میز.
دکتر دستش رو برد لای موهام و گفت: «دیگه آماده شده.»
پرسیدم: «چی آماده شده؟»
-«تخم مرغی که به موهات زدی زیر آفتاب نیمرو شده.»
+ «حالا چیکار کنم؟»
نسخه رو بیرون آورد و قرص و آمپول و قطره نوشت و محض احتیاط چندتا مسکن و آنتیبیوتیک و سرماخوردگی بزرگسالان هم اضافه کرد. گفت: «یه دگزا هم که الان میری پایین میزنی.» بعد دستش رو از لای موهام درآورد و گذاشت برم.
پس از چند جلسه موهای سرم ریشهکن شد و بهش گفتم: «دکترجان فکر کنم خطای پزشکی کردی روم.»
گفت: «خطا نبود. عمدا کچلت کردم که دیگه خارج از نوبت نیای تو.»
گفتم: «به خدا من دروغگو نیستم. فقط یه بار دروغ گفتم.»
کلاهگیسش رو از سرش برداشت و گفت: «من هم در زمینه مو مهارتی ندارم. بیماران من همه حساسیتهای پوستی ناشی از استرس دارند.»
یه چشمک زدم، گفتم: «حالا ولش کن. دارو جدید چی داری؟»
گفت: «یه شامپو بدن مینویسم، میری حموم بزن به سرت.»
بعد رو به دوربین گفت: «بهترین و موثرترین روش برای جلوگیری از ریزش مو، نداشتن موست».
پ
نظر کاربران
عالی
جالب بود