۵۶۳۹۲
۱۳ نظر
۵۰۰۵
۱۳ نظر
۵۰۰۵
پ

ارسالی از ستاره هاشمی

داستانک: تزریق خون

سالها پیش که من به عنوان کارآموز در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود

داستانک: تزریق خون
برترین ها: سالها پیش که من به عنوان کارآموز در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود.

او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد.

پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟

دکتر جواب داد: بله و پسرک قبول کرد.

او را کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخندی زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد، به دکتر گفت: آیا من به بهشت می روم؟!

پسرک فکر می کرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • نازي

      الهيييييييييي

    • بدون نام

      آخه .....

    • تنها

      اشکم رو در اورد الهی بمیرم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ناز باشی

    • عمو یادگار

      اشکم رودراورد.

    • بدون نام

      اخه به این میگن دکتر!ایشون فکر کردن که با یه انسان بالغ صحبت میکنن,البته این از غرور برخی از آدمهاست که کمی تواضع ندارن و با همه به یه شکل برخورد میکنند درحالی که باید با هر شخص طوری حرف زد که در خور اون شخص باشه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        راست میگی عزیزم,منم برخی از این دکتر ها رو دیدم که بخاطر وقشون توضیحاتشون رو خیلی کم میدن و برای همین آدم دچار سوتفاهم مبشه

    • arman

      خب بقيه ش؟
      آخرش كه چي؟
      يعني پسربچه رو گذاشتن تو فشار كه خون بده بعدش ميخواين فداكار جلوه ش بدين
      دوباره داستان از عقلاني بخونيد نه احساسي ميبينيد كشكه

    • بی نام

      چه پسری,,,گل پسری

    • حدیث

      آخی نازی عزیز دلم...

    • کاربر

      جونم پسر ای ول جالب بود......

    • یوسف

      چقدر نادان!!

    • ساینا

      اشکمو در اورد

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج