سيدحجت مهدوي سعيدي . استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: از يکسو پديدههاي تاريخي را نميتوان با گزارههاي منفصله و با درآمدن شروطي مانند «اگر» و «مگر» و... به کادر تحليل و تبيين کشيد و بايد فارغ از چنين توقعات و تمناهايي به واقعيت محرز و دردسترس، عطف عنان کرد که «ليک جانا در اگر نتوان نشست!»؛ از سوي ديگر، بايسته است منطقا بهجاي تکيهکردن به اشخاص، به بسط فرهنگ سياسي و تمهيد و تحکيم پايههايي دموکراسي بپردازيم.
سيدحجت مهدوي سعيدي . استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: از يکسو پديدههاي تاريخي را نميتوان با گزارههاي منفصله و با درآمدن شروطي مانند «اگر» و «مگر» و... به کادر تحليل و تبيين کشيد و بايد فارغ از چنين توقعات و تمناهايي به واقعيت محرز و دردسترس، عطف عنان کرد که «ليک جانا در اگر نتوان نشست!»؛ از سوي ديگر، بايسته است منطقا بهجاي تکيهکردن به اشخاص، به بسط فرهنگ سياسي و تمهيد و تحکيم پايههايي دموکراسي بپردازيم.
با اين همه، از نقش کليدي و محوري باشندگان و قهرمانان تاريخ نيز نميتوان اعراض و اغماض کرد. در تأمل و مطالعه زندگينامه پرفرازونشيب آيتالله رفسنجانيبهرماني درمييابيم که در دو دهه اخير هاشمي بر اساس رشادت انقلابي، خود را بيشازپيش در مسير معقول تأملات و مطالبات مردم قرار داد و در اين راه ناهموار، متحمل سختترين هجمهها و پرداخت صعبترين هزينههاي جانکاه شد. هاشميرفسنجاني - با عنايت به تجربت و کليت کار فکري و سياسي او- امروز پديدهای نادر و تقديرشدنی محسوب ميشود؛ بنابراین نبايد و نميتوان از او چهرهای عادي و شخصیتی معمولي برای تاريخ سياسي معاصر ايران تصور و تصوير کرد.
در مجموع و با بررسي همه دادهها، ما چه با تماميت مشي و مشرب سياسي هاشمي موافق باشيم چه به علل و عناويني موافق نباشيم، نميتوانيم استراتژي مؤثر هاشمي را در تکوين انقلاب و نقشآفرينيهاي او را - علي قدر مراتبهم- در استمرار جريان اصلاحات و اثرگذاريهاي ايشان را در تحقق فضاي دولت اعتدال منکر شويم. بيترديد، بيش از نيمقرن هاشمي از محدود و معدود نقشآفرينان و سرنوشتسازان ميهن محسوب شود و در واقع در کنار پارهاي از شخصيتها و فعالان سياسي مؤثر، جهات و جوانبي در جاي خود با رتبه رفيع و لطيفي در ديدگان آيندگان خواهد نشست.
هاشميرفسنجاني از جواني، همان هنگام که جرقهها و جلوههاي مخالفت با سياستهاي استبدادي رژيم شاه در اين کشور آغازيدن گرفت، در کنار سياسيون و انقلابيون ديگر، در صحنه سياست مواج و متلاطم حاضر شد و گامهایي ارزنده برگرفت و پس از پيروزي انقلاب، بهسرعت پاي در ره کسب تجارب و رهيافتهاي حکومتي گذاشت و طبيعتا در اين مسير پرتنش خطا و آزمون، بنا بر ملاحظات و مناسباتي، دچار اشتباهاتي شد که در کار او ايرادات و انتقاداتي پديد آورد. اما در اين فرايند پيچيده، با عنايت به برخورداري از قلبي سليم، ذهني روشن و انعطافي در شخصيت، با مردم زمان خود همگام و همراه شد.
در يک نگاه و قياس منطقي ميتوان گفت در بين جماعت روحانيت جامعه ما، پيشفرضها، ديدگاه و جهانبيني، هاشمي بهواقع از جنس و نوع ديگري بود؛ او جهان توسعه را با همه اضلاع و پيچيدگيهايش ميشناخت و بر اجزا و مؤلفههاي مدرنيته، اشرافی نسبي داشت. هاشمي روزي در يکي از خطبههاي نمازجمعه تهران با لبخندي بغضآلود اشارتي بر سنگاندازيهاي مخالفان كرد؛ اما با توسل به بيتي از حافظ: وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم / که در طريقت ما کافريست رنجيدن، گلايههاي نهفته خود را بسط نداد. او ميدانست عزت مردم در فضا و بستر تعاملات جهاني و جامعه آزاد و رشديافته شکل ميگيرد، نه در جامعه بسته. طرفه اينکه هاشمي، اين امير سازندگي و توسعه از ميان ما رخت به سراي ديگر بست. چه بخواهيم و چه نخواهيم، نام هاشمي با نهضت عجين و قرين است و نميتوان نام او را از تاريخ کشور زدود.
هاشمي در مواقف و مواضع گوناگون پس از انقلاب در ارتباط با روابط بينالملل و دفع و رفع مخاطرات و تهديدات، نقشی ممتاز و مفيد ايفا ميكرد تا در ارتباط با ماجراي ۸۸ صحنه عوض شد و ماجراي ديگري براي هاشمي ورق خورد. وقتي حرفوحديثي از هاشمي ميرود، ميبينيم همه کنشگران سياسي، ايشان را در منش و کنش به خصيصه انصاف و اعتدال ميشناسند. هاشمي پيوسته در زيست جهان خود، از افراطپويي و ناديدهانگاشتن مردم و تحقير نخبگان، بيزار بود و با راهبرد و سياست اعتدالي خود در چارهانديشي آلام جامعه ايراني میانديشيد و در مواجهه با هر آشوب و بحراني، با خرد اعتدالي خود سلوک کرد و گره از گره ميگشود. براي او مردم، مردم بودند نه چيز ديگر!
هاشمي تا واپسين لحظات زندگي خود پيوسته در کاهش التهابات و اغتشاشات جاري جامعه و منطقه نقشي مؤثر و مفيد ايفا ميكرد چراکه فلسفه سياسي و رفتار او از مواضعي فراتر، حول محور اعتدال نيروها، ميچرخيد، گفتماني که امروز به جهت نظري و عملي، از پارهاي از نارساييهاي مفهومي رنج ميبرد و هنوز در فرايند و برايند خود، به يک گفتمان ملي مؤثر و مسلط، منتج و رهگشا در بين جناحها و بازيگران عرصه سياست، بدل نشده است! آيتالله هاشمي با منش و کنش معتدل خود در سالهاي پاياني عمر خود مورد اقبال و رويکرد جمعي کثيري از مردم و جريانات سياسي- خاصه پارهاي از مخالفان خويش!
قرار گيرد و توانست با اين صفت به نيکي در کانون توجهات همگان بنشيند. درباره کارنامه سياسي آيتالله بايد با توجه به ادوار زندگي فکري و سياسي او به تنظيم روند حيات پرثمر او پرداخت و در کنار آحاد صاحبنظر و مشفق و کارآمد به استبصار و استنتاجات نيکويي در ادامه مسير و افقگشايي براي آينده کشور رسيد، آيندهاي که تحقيقا بدون نقش و آوانگاردي اهل نظر، معنا و مفهوم محصلي در پي نخواهد داشت!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خدا رحمتش کند ولش کنید زنده هارو دریابید تاکی باید حرف این خاندان زده شود
خداوکیلی؟!.....
ملت ایران حافظه ضعیفی دارن