عضو بلندپایه جبهه پیروان خط امام و رهبری معتقد است که در شرایط فعلی کشور، نه تنها نیازی به گفتوگوی ملی وجود ندارد بلکه طرح این مسأله توسط دولتیها نوعی فرافکنی و فرار از پاسخگویی هم میباشد. محسن کوهکن، نماینده لنجان در مجلس و از چهرههای شاخص اصولگرا در بهارستان در گفتوگو با «ایران آنلاین» تأکید دارد که معتقد به گفتوگوی ملی نیست.
روزنامه ایران: عضو بلندپایه جبهه پیروان خط امام و رهبری معتقد است که در شرایط فعلی کشور، نه تنها نیازی به گفتوگوی ملی وجود ندارد بلکه طرح این مسأله توسط دولتیها نوعی فرافکنی و فرار از پاسخگویی هم میباشد. محسن کوهکن، نماینده لنجان در مجلس و از چهرههای شاخص اصولگرا در بهارستان در گفتوگو با «ایران آنلاین» تأکید دارد که معتقد به گفتوگوی ملی نیست.
بعد از ناآرامیهای چند هفته قبل بحث گفتوگوی ملی دوباره مطرح شد و آقای جهانگیری هم در هفته گذشته در یک سخنرانی به لزوم توجه به چنین اقدامی اشاره کرد. شما فکر میکنید چنین گفتوگویی چقدر ضرورت دارد؟
اول از همه باید به دولتیها توصیه کنم که به جای قرار گرفتن در جایگاه سخنران و نقاد و تئوریپرداز، بروند کارشان را درست انجام دهند. آقای جهانگیری هم باید وقتش را صرف کارهای خودش بکند. به هر حال ایشان در اقتصاد مقاومتی مسئولیت مستقیم دارد و باید به آن کار بپردازد. درباره بحث گفتوگوی ملی که دولتیها مطرح کردند هم شاید آنها خیلی میان مردم نیستند. ما که میان مردم هستیم، اصلاً این موضوع که جناحهایی بنشینند و با هم گفتوگو کنند، مطالبه مردم نیست. مطالبه مردم مسائل اقتصادی و معیشتی است که باید به آن توجه شود.
البته به جز مسأله اقتصادی، مردم دغدغههای دیگری هم قطعاً دارند. یعنی انتقادات فقط اقتصادی نیست و قسمتی هم جنبه سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی دارد. تخفیف دادن تمام انتقادات به مسأله اقتصاد آیا دست بردن در واقعیت نیست؟
انتقادات دیگری هم هست اما در کنار انتقادات اقتصادی خیلی چیز مهمی نیستند. حالا برخی میخواهند سر و صدا راه بیندازند که مثلاً مشکل جامعه ما ورزشگاه نرفتن زنان و این دست مسائل است. ما میگوییم اینها انحرافی است. مشکل کشور الان اقتصادی است که مسئولیت آن هم با دولت است.
آیا قبول دارید که برای حل همین مشکلات اقتصادی هم باید گفتوگو شود؟ یعنی قسمت عمدهای از مسائل اقتصادی امروز ریشه سیاسی دارند که با گفتوگو و تبادل نظر باید حل و فصل شوند؟
نه من اعتقادی به این موضوع ندارم. الان گفتوگو هیچ معنایی در شرایط فعلی کشور ندارد و تأثیری در گرهگشایی نخواهد داشت. گفتوگوی ملی فرافکنی دولتیها است. مشکلی که آقای روحانی و جهانگیری و برخی دیگر از دولتمردان دارند، این است که هنوز فکر میکنند در دوران رقابت انتخاباتی هستند. الان وقت کار کردن و بیرون کشیدن کشور از چاه مشکلات است. دولتمردان ما نباید بیایند وقت خود را صرف این طور تئوریپردازیهایی بکنند. ما در کشور قانون داریم. دولت اگر جایی به مشکل خورد، بیاید لایحه بدهد و پیشنهاد کند که قانون عوض شود.
ولی درباره همین اجرای قانون هم اختلاف نظرها زیاد است و تنها گفتوگو و تبادل نظر است که میتواند آن را رفع و رجوع کند. آیا به چنین چیزی اعتقاد ندارید؟
نه. چه کسی با چه کسی گفتوگو کند؟ طرفین این گفتوگو چه کسانی باید باشند؟ شما که از طرف دولت این سؤالات را میپرسید، جواب این پرسش را دارید؟
به نظر میرسد گفتوگوی ملی ناظر به گفتوگوی بین جناحهای سیاسی باشد.
مگر مشکل کشور ما جناحهای سیاسی و اختلاف نظرهای سیاسی است؟
خب اگر این نیست، مشکل کجاست؟
مشکل در ناکارآمدی است. آن هم ناکارآمدی در اجرا. ما در بسیاری از تصمیمگیریها مشکل نداریم. قانون خوب داریم. سیاستهای کلی تدوین شده توسط رهبر معظم انقلاب خوب و منطقی و علمی هستند اما کسی نیست که اینها را اجرا کند. همین اقتصاد مقاومتی آنچه درباره آن تبیین شده، بسیار درخشان است اما دولت به بدترین شکل ممکن تا اینجا آن را اجرا کرده است. الان یک جناحی سر کار است که مسئولیت اجرایی دارد و قبلاً برنامههایی را داده بود. خب اگر به مشکل خورده و این مشکل را رقیب ایجاد کرده، بیاید بگوید کجا سنگاندازی شده است.
اما این دست مسائل را بارها عنوان کردهاند.
مثلاً کجا؟ یک مصداق آن را برای من بگویید.
ما مثلاً مدتهاست اختلاف نظری جدی بین گروههای سیاسی کشور بر سر موضوع FATF داریم که تا اینجا مانع اصلی تسهیل مراودات بانکی ما و جذب سرمایهگذاری خارجی بوده و این مستقیماً تأثیر منفی خود را بر اشتغالزایی و اقتصاد گذاشته است. آیا این طور نبوده؟
نه این طور نیست. من برای شما مثال عینی میزنم. شما بیایید در همین چند وقت اخیر مجموعه نطقها و تذکرهای نمایندگان را بررسی کنید، ببینید که همه طیفها از نحوه اداره کشور ناراضی هستند و میگویند وضع باید تغییر کند. شما این دست بحثهایی که میکنید را در مباحث مجلس پیدا نمیکنید. بنابراین حرفی که میزنید، درست نیست و نوعی مغالطه است. ما با مردم در تماس مستقیم هستیم و آدرسهایی را که آقایان میدهند، قبول نداریم. رئیس جمهوری و بقیه اعضای دولت مثل استاد دانشگاه میآیند باید و نباید میکنند. یک بار هم رهبر معظم انقلاب اشاره مستقیم به این موضوع داشتند.
ولی مسأله دیگری هم که مطرح میشود، این است که قسمت زیادی از مسائل کشور در حوزه اختیارات رئیس جمهوری نیست.
اصلاً چنین نیست. دامنه اختیارات و قدرت دولت و رئیس جمهوری خیلی زیاد است. ضمن اینکه اگر رئیس جمهوری قبل از کاندیدا شدن ننشیند و قانون اساسی و ظرفیتهای آن برای جایگاه رئیس جمهوری را بخواند و بر اساس آن شعار بدهد، نباید کاندیدا شود. وقتی رئیس جمهوری شد، مسئولیت دارد و این بهانهها پذیرفتنی نیست. متأسفانه بعد از فوت حضرت امام تمام رؤسای جمهوری ما این دست فرافکنیها را داشتهاند و از جمله آقای روحانی هم این طور بوده. آقای رئیس جمهوری وقتی کاندیدا شده، برای این سمت یعنی قانون اساسی را خوانده است. دنبال تغییر قانون اساسی هم نبوده که بگوییم آن را قبول ندارد.
این هم شاید خیلی پذیرفتنی نباشد که رئیس جمهوری و مقامات دولتی چون مسئولیت دارند، دیگر هیچ نظری ندهند. مگر بقیه مسئولین در نظام جمهوری اسلامی چنین اظهار نظرهایی ندارند که برخی اصلاً در حیطه اختیارات و مسئولیتهای آنها نبوده؟
من میگویم رئیس جمهوری وقتی میخواهد سخن بگوید، باید به مردم امید و نوید بدهد. بیاید بگوید تا اینجا این کارها را کردیم و برای آینده هم باید آن کارها را بکنیم. بعد هم باید اجازه نقد برنامههایشان را به اساتید دانشگاه و صاحبنظران بدهند. آقایان اما اشتباه میکنند و فکر میکنند هنوز دوران تبلیغات است.
یعنی نباید دولت به موانعی که برداشتن آن خارج از حیطه اختیارات و توانش است، اما برای کشور گره درست کرده، اشاره کند و بپردازد؟
آقایان اگر جایی مانعی دارند، اگر آن مانع در تقابل با اختیارات دستگاه اجرایی است باید با صراحت بگویند. اگر مانع تکالیف قانونی برای اجرا است، دست دولت هم برای لایحه دادن باز است. من فکر میکنم بهتر است دولتمردان ما در حوزه مسئولیت به جای طرح سؤال پاسخگو باشند. مثلاً پارسال در بودجه آمدند و رقمی برای تملک دارایی در پروژههای عمرانی قرار دادند، امروز بپرسید چقدر از آن رقم محقق شده و تخصیص داده شده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر