افشای راز همسرکشی سر سفره هفت سین
مردی که از اختلافات بین خود و همسرش عصبانی بود ساعتی بعد از لحظه تحویل سال، به خانه آمد و طی یک درگیری خونین قتل همسرش را در برابر چشمان فرزندش رقم زد.
خبرگزاری فارس: مردی که از اختلافات بین خود و همسرش عصبانی بود ساعتی بعد از لحظه تحویل سال، به خانه آمد و طی یک درگیری خونین قتل همسرش را در برابر چشمان فرزندش رقم زد.
شب ۲۹ اسفند ماه سال گذشته بود که ماموران کلانتری ۱۰۶ نامجو از یکی از بیمارستان های حوزه استحفاظی خود با بازپرس کشیک قتل پایتخت تماس گرفتند و خبر از کشته شدن زنی روی تخت بیمارستان دادند.
مامور کلانتری که با بازپرس محسن مدیرروستا از دادسرای جنایی تهران تماس حاصل کرده بود مدعی شد ساعت ۹ شب، مردی خشمگین وارد خانه خود شده است و پس از دیدن همسر و مادرزنش آنها را با ضربات چاقو از پای درآورده است.
این مامور همچنین مدعی بود سریعا ماموران انتظامی و اورژانس به محل اعزام شده و با انتقال دو جسم بی جان مربوط به مادر و دختر به بیمارستان متوجه شده اند که برای همسر مرد عصبانی هیچ کاری نمی توان کرد و او روی تخت بیمارستان حدود ساعت ۱۰:۵۶ جان خود را از دست داده بود.
بنابراین گزارش مادرزن متهم به قتل همسرکشی نیز همچنان در بیمارستان بستری است و تحت مراقبت قرار دارد. طبق گفته مامور کلانتری ۱۰۶ نامجو انگیزه متهم اختلافات خانوادگی بوده که همچنان در ایام تحویل سال نیز به قوت خود پابرجا مانده بود.
برای مشخص شدن علت اصلی فوت جسد با دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران به پزشکی قانونی منتقل شده است و همچنین دستور دستگیری متهم در اختیار اداره دهم آگاهی تهران قرار گرفت.
صبح فردای روز واقعه قتل بود که متهم خود را به کلانتری ۱۰۶ نامجو رساند و خودش را معرفی کرد. این قاتل در برابر افسر بازجوی کلانتری اینگونه به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: با همسرم از حدودا یک سال پیش به اختلاف خورده بودیم. من بیکار شده بودم و به همین دلیل مجبور شدم پول جور کنم و با خریدن یک پیکان به مسافرکشی مشغول شوم.
با مسافرکشی روزگارم را می گذراندم و زنم هم در خانه مادرش زندگی می کرد و من هم مدتی از سه فرزندم نگهداری می کردم. یک دختر ۶ ساله و دو پسر ۱۶ و ۱۹ ساله دارم. در این مدت قهر بودن با همسر شب هایی را به کافه یا رستوران می رفتیم و به همراه فرزندان مان خوش می گذراندیم تا اینکه بالاخره قبل از سال دل همسرم را به دست آوردم و قرار شد با ما به مسافرت بیاید.
روز قبل از واقعه به خرید رفتیم و کلی لباس و پوشاک خریدیم اما شب واقعه در حالیکه از قبل هماهنگ کرده بودیم به مسافرت برویم او زیر صحبت هایش زد و گفت دیگر نمی آیم و می خواهم از تو جدا شوم.
خیلی عصبانی شدم و با اینکه کلی با او صحبت کردم اما حرف مان به جایی نرسید و بالاخره تصمیم گرفتم به خانه بازگردم. چاقویی برداشتم و با همان چاقو به خانه مادرزنم رفتم. در را با لگد باز کردم و در حالیکه همسرم را گرفته بودم با تهدید چاقو به بیرون از خانه کشاندم.
مادرزنم سعی کرد بیاید ما را جدا کند که دستش با چاقو زخمی شد در حالیکه من اصلا قصد زخمی کردنش را نداشتم. بعد از آن همسرم را به راه پله کشاندم در حالیکه دختر ۶ ساله ام جلو آمده بود ما را جدا کند و پسر ۱۶ ساله ام عقب ایستاده بود و نگاه می کرد. یکدفعه می خواستم با چاقو به پهلویش بزنم او روی پله نشست و به اشتباه چاقو به گردنش خورد.
بعد از آن پسرم عصبانی شد و وقتی فهمید مادرش کشته شده است رفت و پیکان من را درب و داغان کرد.
در انتها با دستور بازپرس پرونده ،متهم بازداشت و برای انجام تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم آگاهی پایتخت قرار گرفت.
نظر کاربران
طفلی بچه ها... اونا دیگه تا آخر عمر حال نرمالی نخواهند داشت ... زندگی همشون خراب شد
مردک روانی!
خاک بر سرت که جنایت کردی اونم جلو چشم بچه های بیگناه حالا صب کن مث سگ اعدام میشی جنایت کار
به خدا اینا انسان نیستن ...حتی حیوون هم نیستن....بر اون پدرو مادراتون لعنت که شما روانی ها و جانی ها رو به وجود میارن....از بچه 6 ساله بگیر تا زنه خودشو اینا میکشن
پاسخ ها
خوب متن بخونیداینجاهم تقصیرزن هم بوده بخاطربچه هاش نگذشت وباانهامسافرت نرفت مگه هرفقط مردبیکاربشه بایدولش کردیاکمکش کردتایک کاری پیداکند
لعنت به اونایی که باعث و بانی زندگی سخت مردم شدن.
لعنت به اونایی که باعث شدن مردم به لحاظ روحی روانی مردمی غمگین و افسرده باشن. لعنت به اونایی که یه لقمه نون راحت را از مردم گرفتن. نه زن مقصر بود ونه مرد. هموطنان شکل زندگی سخت و پر استرس و بدون نشاط ماست.
سکونت با خانوادهٔ زن کلٱ اشتباه است بگو مگوها بیشتر وبیشتر میشه این هم یک واقعیتیه هرکسی پشتبانی از فامیلای خودش می کنه زن وشوهر باید دور از خانوادهاشون باشن
اینطور نیست واقعا مردان برای عصبانیتشون نیاز به بهانه زن ندارند تمام عمر خون زن و بچه را توشیشه می کنند و خرجشون و کیفشون برای خانواده پدریشونه و اه و ناله شون برای زن و بچه بدبخت اگر مشکلات ریشه یابی بشود و زن را جنس دوم فرض نکنیم می بینیم خیلی از مشکلات برای خسیسی و بد دهنی و دهن بین بودن اقایون هست لطفا هر وقت دیدین نمی توانید حقوق زن و بچه تون را بدین هر وقت دیدین بعد چندین سال هنوز به ننه تون وابسته اید خوب زن بیچاره را طلاق بدید اون چه گناهی کرده که با یه فرد نابالغ ازدواج کرده چه گناهی کرده که شاهد ولخرجی و بذل بخشش شما برای دیگران هست و اه ناله نداریتون را سر او خالی می کنید مادران محترم لطفا پسرانتون را مستقل بار بیاورید و مسئولیت پذیر
18:01 به هر دلیلی که بوده دیگه نمیخواسته باهاش زندگی کنه اصلا فکر کن ازش سیر شده بوده میخواسته طلاق بگیره. زندگی که زورکی نمیشه
بعدم این آقا ماجرا رو قطعا به نفع خودش تعریف کرده باید حرفهای اون مرحومه رو هم شنید تا بشه قضاوت کرد که متاسفانه دیگه نمیشه
به کجا چنین شتابان....
این ها همه سیاست غلط اقتصادی دولت است
مردها از نداری دیوانه شدن پولدار هار شدن بی پولها دیوانه
چرا بعضی ها فکر میکنند زن ساخته شده که بسوزه وبسازه مگه زندگی زورکی هم میشه حالا هر قدر هم مرد خوب باشه
حیف نام پدر وشوهر روی همچنین حیوان صفتی خوب دوست نداری فقیری نداری طلاقش بده اون زن بیچاره که مجبور نیست باتو زجر بکشه خدا لعنتت کنه واون بنده خداهم قرق رحمت الهی گرده فقیر کثیف
خدالعنت کنه اونکه بیکاری رو هدیه کرد تا مرد بدبخت از فقر به دیوانگی رسید زن هم یه ذره درکش نکرد تا بدبختی همشونو گرفت ای داد بیداد واسه اون دختر بچه ناز همش ۶سالشه
روانی اون بچه هاگناهشون چی بود
از اینجور زن ها که درک ندارن متنفرم اما کار مرد هم خیلی وحشیانه بوده
عصبانیت همیشه مشکلات و بدبختی ها رو بیشتر میکنه.
همش از بیکاری بدبختیه تو این مملکت .من امروز از بی پولی بیکاری رفتم توافقی طلاق
ایران نگوبگوافغانستان وحشی
دلم برا مرده خیلی سوخت، طفلی،،،لطفا فورا به همه نگید روانی و جانی و چه و چه،،، اینا همه دلیل داره، طفلی از بی پولی و بیکاری خونوادش ازهم پاشید