۶۹۹۴۱۶
۳۹ نظر
۵۱۹۹
۳۹ نظر
۵۱۹۹
پ

تکرار فاجعه آتنا، ستایش و اهورا؛ این بار ندا ۶ ساله از مشهد

شنیدن خبر تجاوز و قتل ندا دخترک خردسال افغانی ساکن مشهد تنمان را لرزاند و روح ما را خراش داد. همه از هجوم سیاهی و تلخی این خبر بهت‌زده هستیم.

روزنامه همدلی: شنیدن خبر تجاوز و قتل ندا دخترک خردسال افغانی ساکن مشهد تنمان را لرزاند و روح ما را خراش داد. همه از هجوم سیاهی و تلخی این خبر بهت‌زده هستیم. چشمانمان را باز و بسته می‌کنیم،آرزو می‌کنیم کاش خواب باشیم. کاش همه ما خواب باشیم، راه گریزی نیست، خوابی وجود ندارد، خواب نیستیم در بیداری تلخ حیران و بهت زده به اطراف می‌نگریم. با هجوم سوالات بی‌پاسخ در ذهنمان دست و پنچه نرم می‌کنیم.

ندا زنبیل به دست در راه نانوایی ربوده می‌شود و ساعتی بعد جسد بی‌جانش در حالی که به آن تجاوز شده، پیدا می‌شود. به واژه تجاوز می‌اندیشیم، به واژه قتل، به آن لحظه، لحظه آخر، به ترسی که بر جانش افتاده بود، به دردی که می‌کشید، به بی‌پناهی‌اش زمانی که در چنگال هیولایی انسان‌نما گرفتار شده بود، به تقلاهایش برای فرار... به ندای ندایی که خاموش شد می‌اندیشیم، به اینکه دقیقا آن زمانی که زنبیل را برداشت به چه چیزی فکر می‌کرد، آخرین حرفش به عروسکش چه بود؟ آیا اصلا عروسکی داشت؟ اینکه الان دقیقا ما باید اسم خودمان را چی بگذاریم، و اینکه پایان این برزخ که از میان کودکان قربانی می‌گیرد چه زمانی است. باورمان نمی‌شود کابوس قتل ستایش، بنیتا، آتنا و اهورا باز برایمان تکرار شود. باورش سخت است این چنین مرگ انسانیت را به تماشا نشستن...

تکرار فاجعه آتنا، ستایش و اهورا؛ این بار ندا ۶ ساله از مشهد

ماجرا چه بود

آفتاب و روشنایی روزدهم فروردین آرام آرام کوله بارش را جمع و جورکرد که تا جای خود را با تاریکی شب عوض کند. روز از نفس افتاده بود و شب تازه نفس از راه می‌رسید. درست زمانی که کوچه و خیابان‌های شهر آرام آرام هیاهوی روزانه را فراموش می‌کردند و به تاریکی شب می‌خزیدند ناگهان وقوع حادثه‌ای تلخ در شهرک شهید رجایی مشهد، ولوله‌ای به پا کرد و هیاهو را به کوچه و خیابان بازگرداند و جمعیت زیادی را به خیابان شهید غلامی کشاند.

آن شب کیسه‌‌ای مرموز در کنار خیابان رها شده بود، ساعت‌ها از رها شدن کیسه خاک‌آلود گذشته بود، اما نگاهی به سمت آن جلب نشد. همه رهگذران با تصور این که درون کیسه، زباله است به آن نزدیک نمی‌شدند و به مسیر خودشان ادامه می‌دادند. اما کیسه مرموز از چشمان کنجکاو یکی از اهالی دور نماند. او که می‌دانست همسایه‌ها زباله‌های خود را در مسیر رفت و آمد اهالی رها نمی‌کنند به بسته مشکوک می‌شود. پاورچین پاورچین خود را به کیسه می‌رساند و در کمال ناباوری با جسد بی‌جان کودکی خردسال مواجه می‌شود. رهگذر وحشت‌زده چند قدم عقب می‌رود و با دستان لرزان با پلیس 110 تماس می‌گیرد. دقایقی نمی‌گذرد که بسیاری از اهالی محله و رهگذران در محل تجمع می‌کنند. بعد از دقایقی خودروی پلیس آژیر کشان به صحنه جرم وارد می‌شود و لحظاتی بعد نوار نارنجی رنگ «ورود به صحنه جرم ممنوع!» بین مردم و محل کشف جسد فاصله انداخت.

تحقیقات درباره چگونگی وقوع این جنایت آغاز شد.هنوز مدت زمان زیادی از این ماجرا نگذشته بود که مردی وحشت زده، به محل حادثه رسید. او که کارگر ساختمانی بود با دیدن پیکر بی‌جان فرزندش به طور ناگهانی دچار شوک شد. مرد چاه کن با دیدن چشمان نیمه باز دخترش، تصور می‌کرد او هنوز زنده است به همین دلیل فریاد می‌زد اگر او را به بیمارستان برسانید، زنده نمی‌ماند؟ بهتر نمی‌شود؟! گریه‌های دلخراش مرد به گونه‌‌ای بود که قاضی و کارآگاهان هم نمی‌توانستند چهره غمگین خود را از این حادثه تلخ پنهان کنند.

ناصر غروبی (پزشک قانونی خراسان رضوی) نیز که در محل کشف جسد حضور داشت، با معاینات اولیه جسد علت مرگ را انسداد راه تنفسی (خفگی) اعلام و اظهار کرد، دختر خردسال با توجه به کبودی روی گونه‌اش توسط فردی میان‌سال به قتل رسیده است، اما او در عین حال علت دقیق مرگ و همچنین احتمال آزار و اذیت دخترک را به انجام معاینات بیشتر در پزشکی قانونی موکول کرد.

اظهارات پدر ندا

در منزل مرد چاه‌کن افغانی، ولوله‌‌ای به پا بود و صدای شیون و ناله هر رهگذری را میخکوب می‌کرد. مرد افغانی درحالی که هنوز نمی‌توانست از ریزش اشک‌هایش جلوگیری کند، در میان هق‌هق گریه گفت: «هوا رو به تاریکی می‌رفت که دخترم را برای خرید نان به نانوایی محل فرستادم. او هم زنبیل قرمز رنگش را برداشت و به طرف نانوایی رفت، اما هرچه منتظر ماندیم او به خانه بازنگشت. ابتدا فکر می‌کردم شاید نانوایی شلوغ است، ولی آرام آرام اضطراب و نگرانی سراسر وجودم را فرا گرفت. چشم به در حیاط دوخته بودم و هرچند لحظه داخل کوچه را نگاه می‌کردم تا این که دیگر طاقت نیاوردم و به طرف نانوایی حرکت کردم.

نانوا که مرا می‌شناخت گفت: دخترت مدتی قبل نان‌هایش را گرفت و به طرف خانه آمد! با حرف‌های نانوا دیگر یقین داشتم که حادثه‌‌ای رخ داده است! وحشت‌زده به این سو و آن سو می‌رفتم و از هر کسی درباره «دخترک زنبیل به دست» سوال می‌کردم، ولی کسی از او خبری نداشت تا این که موضوع کشف جسد دختری کوچک در محل پیچید وقتی به دو خیابان آن طرف‌تر از محل سکونتم رفتم، با پیکر بی‌جان «ندا» روبه رو شدم و به حال خودم گریستم.»

با اظهارات «مرد چاه کن» مشخص شد که دخترک نان و زنبیل قرمز رنگ در دست داشته است و همین موضوع به سرنخی برای ادامه تحقیقات تبدیل شد. با توجه به فاصله نانوایی از محل کشف جسد، تحقیقات شبانه به تجربه تلخ ماجرای «ستایش» در ورامین گره خورد چرا که او نیز تقریبا با همین شیوه به قتل رسیده بود. بنابراین قاضی پرونده با صدور دستورات ویژه‌‌ای از کارآگاهان خواست بررسی‌های خود را در اطراف محل کشف جسد متمرکز کنند.

جست وجوها تا نزدیکی صبح بی‌نتیجه ماند. روز بعد تحقیقات میدانی دوباره در مسیر نانوایی ادامه یافت. منازل مجردی و خالی از سکنه یا مخروبه‌ها از مکان‌هایی بودند که تحت نظر پلیس قرار گرفتند اما نتیجه‌‌ای حاصل نشد تا این که عصر هنگام، نگاه کارآگاه به در حیاط منزلی خیره ماند که همسایگان می‌گفتند اینجا میوه‌فروشی است!! بیان همین جمله بود که ذهن کارآگاه را به جمله مقام قضایی گره زد! «به دنبال کیسه‌های خاکی بگردید!» افسر پرونده بلافاصله از لای در نگاهی به درون حیاط انداخت. پیاز، سیب زمینی، گوجه، خیار و ... در کنارحیاط قرار داشت. با آن که میوه‌ها فاسد شدنی بودند اما فروشنده از روز قبل فروش میوه را تعطیل کرده و در حیاط را بسته بود.

متهم متاهل و دارای سه فرزند خردسال بود

لحظاتی بعد کارآگاه به تکمیل تحقیقات پرداخت، ولی بنا به گفته اهالی، میوه فروش مذکور متاهل و دارای سه فرزند خردسال بود! با وجود این کارآگاه با اصرار رئیس اداره جنایی و صدور دستوراتی از سوی سرهنگ رزمخواه، همه افکار و تحقیقات خود را روی همین مظنون متمرکز کرد، چرا که بررسی دیگر شاخه‌های اطلاعاتی نیز به این محدوده می‌رسید. گزارش خراسان حاکی است با دستور قاضی پرونده، کارآگاهان در پوشش نامحسوس منتظر ورود ساکنان این منزل مسکونی ماندند تا این که چند ساعت بعد اعضای خانواده و برخی از بستگان آنان وارد منزل شدند، اما مظنون اصلی در میان آن‌ها نبود. عملیات به صورت سری ادامه داشت تا این که چند دقیقه بعد میوه‌فروش 41ساله نیز کلید را روی در حیاط انداخت اما قبل از آن که وارد اتاق شود، حلقه‌های قانون بر دستانش گره خورد!

او که سعی می‌کرد خونسردی خود را حفظ کند با فریاد منکر هر موضوعی می‌شد و به مقاومت در برابر ماموران پرداخت، اما دیگر چاره‌‌ای جز تسلیم نداشت. کارآگاهان او را به درون خودرو هدایت کردند و به بازجویی پرداختند. متهم که «ع-الف» نام دارد، همه راه‌های گریز را درحالی بسته می‌دید که کارآگاهان مدارک انکارناپذیری را می‌دادند.او دقایقی بعد دست از سماجت برداشت و راز این جنایت هولناک را فاش کرد.

متهم 41 ساله گفت: وقتی دخترک را دیدم به چشمانم خیلی زیبا آمد. او بلوز و شلوار به تن داشت که از او خواستم مقداری غذا را از منزلم برای خودشان ببرد. با این ترفند دختر افغانی را به منزلم بردم. من مواد مصرف کرده بودم که او را آزار دادم. دخترک گریه می‌کرد و من به خاطر آن که صدای فریادش را نشنوند دستمال کاغذی‌ها را در دهانش گذاشتم، ولی او می‌گفت موضوع را به مادرش خواهد گفت. من هم که ترسیده بودم دختر بچه را خفه کردم. سپس کیسه‌های میوه را برداشتم و جسد او را به خیابان شهید غلامی 8 بردم و کنار کوچه انداختم.

تکرار فاجعه آتنا، ستایش و اهورا؛ این بار ندا ۶ ساله از مشهد

مصاحبه با مردی که دختر خردسال را بعد از تجاوز کشت

روزنامه خراسان با مردی که به یک دختر ۶ساله در مشهد تجاوز کرد و سپس او را کشت مصاحبه کرده است.

چند سال داری؟

متولد سال ۱۳۵۵ هستم.

چقدر سواد داری؟

تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد هم درس و مدرسه را رها کردم.

معتادی ؟

بله! تریاک و شیره مصرف می‌کنم.

همسرت از ماجرای اعتیاد تو خبر داشت؟

نه او نمی‌دانست و من به طور پنهانی مصرف می‌کردم تا این که روزی فهمید و زمانی از من طلاق گرفت که معتاد شده بودم!

چه مدت گذشت تا دوباره ازدواج کردی؟

فقط دو روز. آن هم به خاطر لجبازی با خانواده همسر سابقم.

یعنی از قبل زمینه را آماده کرده بودی؟

نه! درست دو روز بعد از آن که مهر طلاق در شناسنامه‌ام ثبت شد و به قول معروف هنوز جوهر این مهر خشک نشده بود که سوار اتوبوس یکی از بستگان مادرم شدم تا از تربت به مشهد بیایم. در بین راه با راننده صحبت می‌کردم که از دادگاه می‌آیم و چنان و چنان! او هم خندید و گفت: امشب با مادرت به خانه فلانی بیایید (او هم از بستگان مادرم بود) تا برای خواستگاری صحبت کنیم.

ندا (مقتول) را می‌شناختی؟

آن‌ها همسایه نزدیک ما بودند. پدرش افغانی بود و منزلشان چند حیاط بیشتر با خانه ما فاصله نداشت به همین خاطر کاملا خانواده‌اش را می‌شناختم.

انگیزه‌ات چه بود؟

خودم هم نفهمیدم! وقتی ندا را در کوچه دیدم که برای گرفتن نان می‌رود شیطان وارد جلدم شد. قبل از آن نزد خرده‌فروشی مواد رفته بودم و مقداری شیره خریدم. بعد از مصرف مواد، وقتی ندا (دختر ۶ ساله) درحال بازگشت به خانه‌اش بود او را به بهانه دادن غذا به منزل اجاره‌‌ای‌ام کشاندم و ...

چرا او را کشتی؟

ترسیده بودم! او گریه می‌کرد و من می‌ترسیدم رسوا شوم، چون گفت موضوع را به مادرش می‌گوید.

جسد دختربچه را چه کردی؟

داخل کیسه گونی گذاشتم و در کوچه خلوت رها کردم. البته همیشه آن کوچه شلوغ بود. ولی آن لحظه خیلی خلوت شده بود. زنبیل نان و کفش‌هایش را هم پشت بام انداختم.

ماجرا را به کسی هم گفتی؟

فقط به برادرزنم گفتم.

بعد چه شد؟

دوباره به محل رها کردن جسد بازگشتم. فکر می‌کردم شاید زنده شده باشد اما با دیدن مردم دوباره به خانه مادرزنم رفتم.

اگر کسی با یکی از اعضای خانواده خودت این کار را بکند چه می‌کنی؟

نگویید! دیوانه می‌شوم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • ايران

      ازدرگاه خداوند منان براي نابودي افرادي چون تو دعا ميكنم لجن

    • بدون نام

      لعنت بر تو حروم زاده ی کثیف ، پست فطرت آشغال

    • ایمان م

      حیوان وحشی کثیف. تو که متاهل بودی. اخه چرااااااا

      پاسخ ها

      • بدون نام

        یعنی اگه متاهل نبود، اشکالی نداشت؟؟؟

      • ali

        کسیکه تفکر و اخلاق فاسد دارد با ازدواج اصلاح نمیشود و مصرف مواد را عامل قتل و تجاوز دانستن دروغ میگوید از مدتها قبل روی این جنایت فکر میکرده

    • رضا

      اینا رو باید روزی هزاربار بکشی کثافتای آشغال .

    • بدون نام

      چه پر رو نگوئید دیوانه میشوم دیوانه که هستی

    • بدون نام

      نمی دونم چی بگم خدایا داریم به کجا می رسیم

    • بدون نام

      یک لحظه هوس...خدا لعنتت کنه

    • بدون نام

      قاتل که آدم ناجور و داغونی و سنگدلی بوده جای خود.... اما آخه چرا والدین باید بچه کوچکشون رو تنهایی بیرون بفرستند ؟؟
      ماجراهای اخیر درس عبرت نشد؟؟
      حادثه همیشه برای دیگران نیست برای ما هم پیش میاد

      پاسخ ها

      • بدون نام

        فکر نکن همه مثل تو اینترنت در اختیار دارن و صفحه حوادث میخونن
        همین الان برو از چند نفر بپرس ببین چقد راجع به تجاوز و قتل همین ندا میدونن

    • مینا

      من هرگز فرزندانم را به تنهایی بیرون نمی فرستم!می دانم خیلی از مهارتها را یاد نمی گیرند،اما بهتر از تجاوز و کشته شدن است...به این می گویند جامعه امن!!!!

    • بدون نام

      بابا مردها همه مشکل دارند همه مریض اند ،کل زندگیشون میل جنسی شونه اه اه اه

      پاسخ ها

      • علي

        پدر و برادر و تمام مرداي اقوام شما هم جزو مريضا هستند

      • بدون نام

        اینجوری هم نیست
        شما چندتا مرد و امتحان کردی که خبرداری؟!!!!!

      • بدون نام

        اینی که شما میگین حتی تصورش هم لرزه به تن آدم میندازه ما داریم تو یه جامعه با همین مرد ها زندگی می کنیم نمیشه همه رو جمع بست این درست نیست

    • بدون نام

      خدا همه رو هدایت کنه،این افراد دچار مشکلات روحی و روانی هستن

    • بدون نام

      کثافت عوضی ...معتادددددددد ....اینا رو نباید اعدام کرد فقز فقط خوب زجر کششون کرد ..ناخن و دندوتاشون کشید و شوک و ..... تا بفهمه حرومزاده پست فطرت آخه یه بچه ۶ ساله چه لذتی داره؟؟

    • بدون نام

      مگهمیشه یه بچه 7 ساله رو جنسی دید؟
      من هر رقمه فکر میکنم نمیشه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        یه روانی همچین کاری رو می کنه

    • ناشناس

      بی کفایتی و بی لیاقتی مسئولان در برقراری امنیت مخصوصا برای خانم ها و دختر بچه ها کاملا واضح و مشهوده، مسئولان فکر میکند امنیت یعنی جلوگیری از ورود داعش به کشور، جلوگیری از حملات دشمنان خیالی که خارج از مرزهای مملکت هستند، تجاوز به خاک ایران توسط کشورهای غربی و عربی، در صورتیکه هر روز شاهد جنایات و تجاوزهایی هستیم که فقط داخل کشور اتفاق میوفته، برقراری امنیت یعنی همین که دیگه خبرهایی از این قبیل نشنویم

    • هومن

      این سوال همیشه تو ذهنم بود که چرا یهو یک نفر از ما انسان ها یک میوه فروش ساده یا امیر حسین ۱۶ ساله چنین کاری میکند؟ یک جا خوندم کسانی که زیاد به گناه فکر میکنن بلاخره اون رو در واقعیت انجام میدن زیاد تو حال و هوای افکار شهوانی بودن انسان رو به این روز میندازه خدایا ما دو آنی و کمتر از آنی به خودمون واگذار نکن

      پاسخ ها

      • بدون نام

        همیشه سوالای خوب از کائنات بپرس

    • بدون نام

      نمونه کامل یه مریض جنسی

    • بدون نام

      دوستی که نوشتی مسئولین... عزیزم تنها یک راه وجود داره خودنگهداری و تقوا این هست که باید در تک تک ما از کودکی نهادینه بشه یعنی تربیت و پرورش ما از پایه دچار مشکل هست

    • بدون نام

      تو کشورهای دیگه اینجور موقع ها همه شبکه ها کارشناس میارن و کلی درمورد حادثه و راه های جلوگیری از ادامه این اتفاقات بحث میکنن
      اونوقت اینجا تو ۲۴ ساعت هرقسمت پایتخت رو ۱۷ بار پخش میکنن قشنگ مردم بره به خوردشون

    • میثم

      یک لحظه هوسرانی
      یک عمر پشیمانی

    • بیمار دیالیزی

      کثافت اشغال این از گذشته بهت ارث رسیده کثافت

    • ali

      این حوادث یک پیام تلخ دارد و ان اینکه جامعه ما بسمت خشونت و نا امنی پیش میرود.

    • بدون نام

      میدونید دردماجرا چیه
      برای قصاص این وحشی متجاوز باید ارش پرداخته بشه
      یعنی چون نصف دیه رو میگیره
      نصف دیه رو باید خانواده ی مقتول بدبخت به خانواده ی قاتل بدن تا اعدام بشه
      من مذهبی هستم ولی بعضی چیزا ظلمه
      یا احتمالا من فلسفه شو نمیدونم

    • بدون نام

      خدا لعنتت کنه که ابروی هرچه مرده بردی

    • احمد

      این است دستاورد 40 ساله نظام به ظاهر اسلامی... مرد باشید بدون سانسور نظر رو منتشر کنید

    • دختر باران

      عوضی تو خود شیطانی.......مصرف شیره و تریاک هیچ توهمی نمیاره..اینا بهونست..هیز کثیف.....تورو باید عذاب داد بعد کشت

    • بدون نام

      موجود دو پای نر کثیف

    • بدون نام

      بی شرف باید کشت

    • بدون نام

      خوبه دیگه همه چیز گذاشتید پای مسئولان و خودتون رو خلاص کردید !

      تو کل دنیا و از روزی که انسان آفریده شد تا حالا این چیزا بوده ،هست و خواهد بود .
      هرگز هم عادی نمیشه ،اینو به کسایی میگم که میگن آزاد کنید تا عادی بشه .
      آنقدر از این حرفای خنده دار نزنید !!!
      فعلا که خود رییس جمهوری آمریکا متهم به آزار جنسی است ،نه فقط اون که تو هنرپیشه هاشون و بقیه هم هست
      ،اونا که دیگه آزادی کامل دارند ،ندید بدید نیستن ،پس اونا چشونه ،؟
      اونا که دیگه به فکر تقوا نیستن .
      این جور آدما بیماراند و مواد هم مصرف می کنند دیگه بدتر !!!!
      این چیزا سیری نا پذیره هرچقدر توش فرو بری بیشتر معتادش میشی .
      بابا تو همین برترین ها ندیدید وودی آلن پیرمرد با دختر خوانده ی همسرش رابطه داشته ؟

      حتما درب و داغون کردن طبیعت هم تقصیر مسؤلان؟

      پس سهم اختیار و خودداری و ادب و تربیت چی میشه؟

    • دختر

      کثافت اشغال ! دیوونه میشی؟ الهی که دیوونه بشی و رنگ آسایشو نبینی این بیمارای جنسی ما دخترا رو بدبخت کردن نمیتونیم با خیال راحت بیایم بیرون ننیتونیم لباس روشن بپوشیم من اصلا با حجاب مشکلی ندارم و خودم هم خیلی بهش معتقدم ولی این مردای بیمار که به دختر 6 ساله رحم نمیکنن از چادر من حیا میکنن؟ دیگه نمیشه حتی اینارو کنترل کرد طرف زن و بچه داره رفته به یه دختر بچه تجاوز کرده

    • بدون نام

      خاک تواون سرت آشغال بی خاصیت

    • بدون نام

      خدا لعنتت کنه حقت اعدامه کسافت آشغال

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج