۹۷۱۵۹
۳ نظر
۵۱۰۱
۳ نظر
۵۱۰۱
پ

توهــم عاشقی دارید؟!

داستان‌های عاشقانه‌ای که از کودکی شنیده اید را یک بار مرور کنید. مجنون از عشق لیلی دیوانه می‌شود، فرهاد که به شیرین نرسیده به کوه می‌زند و رومئو که تصور می‌کند ژولیت را از دست داده خودش را می‌کشد. انگار جدایی جزء جدایی‌ناپذیر عشق است.

توهــم عاشقی دارید؟!
مجله سیب سبز: داستان‌های عاشقانه‌ای که از کودکی شنیده اید را یک بار مرور کنید. مجنون از عشق لیلی دیوانه می‌شود، فرهاد که به شیرین نرسیده به کوه می‌زند و رومئو که تصور می‌کند ژولیت را از دست داده خودش را می‌کشد. انگار جدایی جزء جدایی‌ناپذیر عشق است و عقل و آرامش هم با این احساس میانه‌ای ندارند. برای شمایی که از کودکی این افسانه‌ها را شنیده‌اید، وارد شدن به احساس افسارگسیخته‌ای که عشق نام می‌گیرد می‌تواند به معنای ورود به یک دنیای پر از رنج و آسیب باشد اما روانشناسان امروزی با این روایت‌های ادیبانه عشق میانه‌ای ندارند. پس اگر شما هنوز هم درگیر داستان‌های غم‌انگیز عاشقانه‌اید و به یکی از این ۵ نشانه دچار شده‌اید، بهتر است نام دیگری روی احساس‌تان بگذارید و برای تبدیل شدنش به عشق واقعی تلاش کنید.

بدون عشق می‌میرید؟

اگر اغلب دوستان‌تان به خانه بخت رفته باشند، حضور شما در جمع آنها بدون داشتن همراهی در کنارتان ممکن است کمی عجیب به نظر برسد و سیل سؤال‌ها در مورد آینده و زندگی مشترکی که قرار است بسازید را به سمت‌تان روانه کند. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر شما با تمام انرژی‌تان خود را به سمت عشق هول دهید و با پر و بال دادن به احساس‌های کوچکی که در ذهن‌تان چرخ می‌زند، از خود یک عاشق بسازید. اما مراقب باشید! درست است که نباید در برابر چنین احساسی مقاومت کنید اما نباید اجازه دهید توهم عاشق شدن بهانه شما برای آغاز یک رابطه و وارد شدن به جمع متاهل ‌ها باشد.

توهــم عاشقی دارید؟!

آقا بالاسر می‌خواهید؟

وقتی صحبت از عشق به میان می‌آید، در ذهن اغلب ما رابطه‌ای تداعی می‌شود که بتواند جای تکه‌های گمشده پازل زندگی‌مان را پر کند. اگر پیش از این از محبت بی‌بهره بوده‌اید به دنبال یک عاشق مهربان و همیشه بخشنده می‌گردید و اگر هیچ‌کس در سال‌های کودکی و بعد از آن بر رفتارها و زندگی‌تان نظارت نکرده باشد و آزادی بی‌قید و شرط‌تان را محدود نکرده باشد، احتمالا به دنبال یک عاشق مقتدر می‌گردید که تک‌تک رفتارهای شما را زیر ذره‌بین بگذارد. اگر احساس می‌کنید در زندگی‌تان آن‌طور که می‌خواستید حمایت نشده‌اید و کسی از شما مراقبت نکرده، احتمالا به یک مرد کنترل‌گر دل می‌بندید اما صبر کنید. نیاز شما به کنترل شدن به معنای عاشق بودن‌تان نیست. شریکی که برای زندگی‌تان انتخاب می‌کنید باید در کنار شما قرار بگیرد نه در مقابل‌تان. شما قرار نیست با امضا کردن عقدنامه به یک جلسه محاکمه تمام‌نشدنی وارد شوید، پس نام نیازتان به کنترل شدن را عشق نگذارید.

برای ساختن یک زندگی موفق باید آنقدر بالغ شده باشید که صلاح زندگی‌تان را تشخیص دهید و البته می‌توانید از کسی که عاشقش شده‌اید، برای پیدا کردن راه‌های بهتر کمک بگیرید اما قرار نیست در کنار او به کودکی بی‌دست و پا که از پس ساده‌ترین کارها برنمی‌آید و نمی‌تواند برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد، تبدیل شوید.

اشک‌تان را درمی‌آورد؟

با فکر کردن به او بغض گلوی‌تان را می‌گیرد و این عشق به جای آنکه انرژی‌تان را بیشتر کند به غم‌های‌تان افزوده است؟ دست‌تان به کار نمی‌رود، میلی به بودن در کنار دیگران ندارید و تنها یک اتاق ساکت می‌خواهید که در آن به غم عشق‌تان پناه ببرید؟ اگر این رابطه شما را به گروه عاشق‌های بدحال وارد کرده و همراه با حس دوست داشتن، احساسات تلخ و متناقضی را تجربه می‌کنید بهتر است نام «عشق» را روی این حال و هوای‌تان نگذارید. دوست داشتنی که با بدحالی همراه می‌شود، عشق نیست بلکه حسی است که نیاز روان آسیب‌دیده شما به خودآزاری را برآورده می‌کند.

اگر عشق در زندگی شما ابزاری برای زجر کشیدن است، بهتر است به جای پر و بال دادن به آن از یک روانشناس وقت ملاقات بگیرید. احساس دوست داشتنی که بعد از شدت گرفتن نام عشق را به خود می‌گیرد، قرار نیست شما را از پا دربیاورد بلکه باید انرژی تازه‌ای را به زندگی‌تان تزریق کند.

عشق را گدایی می‌کنید؟

اگر در جریان زندگی آنقدر تحقیر شده باشید که احساس کنید شایسته دوست داشته شدن نیستید با پیدا شدن مردی که به شما می‌گوید دوست‌تان دارد و برایش از هرچیزي با ارزش‌تر هستید، چشم‌های‌تان را بر واقعیت می‌بندید و عاشقش می‌شوید. تصور اینکه فرد مقابل تنها کسی است که می‌تواند به شما دل ببندد باعث می‌شود هر روز بیشتر از قبل احساس عاشق بودن را به خود تلقین کنید. در چنین شرایطی شما به اینکه او تا چه اندازه همراه خوبی برای‌تان است، تا چه اندازه سبک زندگی‌اش شبیه شماست و تا چه اندازه به شما احترام مي‌گذارد توجهی نمی‌کنید و به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوید عشق گرانبهایی که بالاخره در خانه شما را هم زده از دست بدهید. البته ماجرا به این جا ختم نمی‌شود و با وارد شدن به رابطه‌ای که می‌ترسید از دستش دهید، مدام به این شاهزاده سوار بر اسب باج می‌دهید و می‌خواهید با محبت بی‌اندازه او را به خود وابسته‌تر کنید یا با سکوت در برابر آزارهایش راه خروج را بر او ببندید.

به جای آنکه عشق را از دیگران گدایی کنید و به فکر بستن راه فرار معشوق‌تان باشید، در وجودتان به دنبال دلیلی بگردید که شما را شایسته دوست داشته شدن می‌کند. ماندگار کردن فرد مقابل‌تان در رابطه و سرازیر کردن محبت نامحدود و بی‌قید و شرط به سمتش به معنای وارد شدن شما به یک رابطه عاشقانه نیست. عشق هیچ‌وقت نمی‌تواند یک‌طرفه ایجاد شود یا دوام بیاورد.

در عشق ذوب شده‌اید؟

فکر می‌کنید کسی که حالا کنارتان است، تنها مردی است که می‌تواند خوشبخت‌تان کند. احساس می‌کنید هر روز که می‌گذرد جام عشق‌تان لبریزتر می‌شود و تصور می‌کنید هیچ اتفاقی و هیچ تغییری نمی‌تواند این حس را از شما بگیرد. گرفتار شدن در احساسی که تصور می‌کنید پایان‌ناپذیر است به معنای عاشق بودن شما نیست. متاسفیم که ناامیدتان می‌کنیم اما عشق رمانتیک واقعا متعلق به قصه‌هاست. عشق نمی‌تواند به شرایط و تغییراتی که فرد مقابل‌تان می‌کند بی‌ارتباط باشد. اگر فرد مقابل‌تان شما را آزار دهد، سرد شود یا به شما پشت کند، باز هم نمی‌توانید به بهانه غرق بودن در عشق او را از رفتارهایش جدا کنید و تصویری که خودتان از او ساخته‌اید را ستایش کنید.

عاشق شدن حسی نیست که از ناکجا یک دفعه به قلب شما الهام شود. برای آنکه چنین احساسی در شما ایجاد شود و بتوانید آن را حفظ و پربارتر کنید باید دلایلی هم داشته باشید. ضرب‌المثل «خدا یکی، یار یکی» را فراموش کنید و تصور نکنید کسی که در نگاه اول شبیه مرد رؤیاهای‌تان بوده در هر شرایطی می‌تواند مرد زندگی‌تان باقی بماند.

به آزارهایش وابسته‌اید؟

دلتنگی برای بدی‌های فرد مقابل، یکی دیگر از احساساتی است که توهم عاشق بودن را ایجاد می‌کند. اگر بعد از جدا شدن از همسر یا نامزدتان در خیال آزارهایی که به شما می‌رساند غرق می‌شوید و حتی برای ناسزا گفتن‌ها، بی‌وفایی‌ها و سردی‌هایش دلتنگ می‌شوید، به احساسی که دارید شک کنید. «جلاد عشق» هیچ شباهتی به احساس آرامش‌بخش دوست داشتن که می‌تواند به زندگی‌تان رنگ دهد، ندارد. در چنین رابطه‌ای، این عاشق نیست که با تاثیر گذاشتن بر شما و زندگی‌تان محبت شما را از آن خود می‌کند بلکه این شما هستید که به خاطر خلاها و ضعف‌هایی که دارید به یک رابطه آزاردهنده و بیمارگونه نیاز پیدا  می‌کنید.

یک بار این احساس را برای خود تعریف کنید و بگویید وقتی از عشق حرف می‌زنید از چه حرف می‌زنید؟ اگر از عهده پاسخ دادن به این سؤال برنمی‌آیید، بیشتر مراقب باشید. شما ممکن است هر حس متفاوتی را با عشق اشتباه بگیرید یا آن را از روی احساسات دیگران کپی کنید، یعنی با دیدن عاشق‌های آزار دیده اطراف‌تان تصور کنید این احساس واقعا همان چیزی است که آدم‌های آسیب‌دیده اطراف‌تان در حال تجربه آن هستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • سارا

      این حس عاشقانه است؟ مردی که بار اول به دلم نشست از من دور شد و رفت . دوری او غم انگیز نیست امکان دوباره دیدن او شادی بخش است.مردی که رفت چیز زیادی از من نمی داند اما تلاشم اینست برای روزی که شاید بیاید بهترین باشم. این عشق است؟

    • المیرا

      سلام
      ممنون از مطالب خوب و خواندنی تون.
      این مطالب که در دسته مسایل اجتماعی و فردی هست خیلی میتونه ذهن افراد و نسبت به رفتار های خودشون باز کنه.
      ممنون برترین ها همیشه برتر بوده.

    • elaheh

      تشکر از مطلبتون
      چیزی که یه عاشق رو به معشوق برمیگردونه محبتهای معشوق نیست اون احساس زیبا و خالصانه وپاکی هست که روزهای نخست دیدار و با هم بودن در قلب و خاطر و ذهن آدم حک شده و در پی اونه که اون احساسات رو بازم تجربه کنه گاهی اونقدر در پی تداعی اون احساسات میشی که واقعیتها رو فراموش میکنی واقعیتهایی چون اینکه عشق تو ممکنه یک طرفه باشه و اینکه طرف در رابطه ش صادق نبوده و آخرین باری که برخورد داشتی جز آزار و اذیت تجربه ای از اون رابطه نداشتی
      تنها دلیلش نیروی رنج ولذت در درون آدمه گاهی نیروی عشق و لذتی که از خاطرات معشوق داری به نیروی رنج وارد شده از اون می چربه و زمانی که نیروی رنج به نیروی لذت غالب بشه اونجاست که کم کم خاطرات بد حاکم ذهنت خواهند شد و جای دوست داشتن ها رو میگیره
      حالا اینکه چرا ما بعضی ها رو راحت می بخشیم و بعضی ها رو راحت حذف می کنیم به قدرت نیروی لذتی هست که طرف مقابل در ما در طول رابطه ایجاد کرده گاهی این نیرو چنان قوی است که باعث افزایش قدرت ایثار در ما میشه گاهی هم کسانی هستند با وجود کوله ای از محبت از طرف مقابل اون حس رضایت از رابطه عاشقانه رو نداشته و راحت اونو از زندگیشون حذف میکنن

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج