برچسب جستجو

برچسب: قصه

  • اسم من تیتو است. من یک خرگوش کوچولو هستم که یک خواهر و برادر دوقلوی کوچولوتر از خودم دارم. اسم خواهر و برادر من تیتی و …

    کد خبر: ۸۵۸۴ تاریخ انتشار:
  • سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که…

    کد خبر: ۹۲۳۳ تاریخ انتشار:
  • البته پل کاملا واقف بود که پسر چه ارزویی می خواهد بکند" او می خواست ارزو کند که ای کاش او هم یک همچون برادری داشت" اما…

    کد خبر: ۹۰۲۴ تاریخ انتشار:
  • یکی بود یکی نبود. در یک صبح آفتابی، کرمولک کوچولو که دلش خیلی برای خاله‌اش که آن طرف باغچه زندگی می‌کرد تنگ شده بود،…

    کد خبر: ۸۵۸۳ تاریخ انتشار:
  • یکی بود یکی نبود. کرمولک، یک کرم کوچولو بود که با پدرو مادرش در یک باغچه کوچولو در حیاط خانه‌ای زندگی می‌کرد. کرم…

    کد خبر: ۷۸۰۰ تاریخ انتشار:
  • پاتریک هیچ وقت دوست نداشت تکالیف مهدش را انجام دهد. می‌گفت: «این کار خیلی سخت است و من دوست ندارم تکلیف بنویسم، به…

    کد خبر: ۵۴۳۵ تاریخ انتشار:
  • یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، در یک جنگل سرسبز و قشنگ، خانواده قاصدک‌ها روی یک گل قاصدک زندگی می‌کردند.

    کد خبر: ۵۴۳۴ تاریخ انتشار:
  • فرزند خانواده‌ای که 5 نسل از راه قلم امرار معاش می‌کردند، روبه‌روی ما نشست و از تمام این سال‌ها گفت. خانم گرکانی در…

    کد خبر: ۴۶۶۵ تاریخ انتشار:
  • قصه های کودکانه

    کد خبر: ۴۳۸ تاریخ انتشار: