بار صدا و سیما بر دوش شبکه های اجتماعی
به گزارش سايتهاي سياسي برخی از مراجعهکنندگان به سازمان انتقال خون، شبکههای اجتماعی و برخی دیگر، دوستان خود را عامل مراجعه به این مراکز براي كمك به زلزله زدگان عنوان کردند
«در زلزله آذربایجان، شبکههای اجتماعی که از فراموش شدگان بودند و همواره مورد کم لطفي قرار میگرفتند، رنگی جالب به خود گرفتند و توانستند به صورت خودجوش و به طرز بیسابقهای مردم را از این مصیبت وارده آگاه و ایشان را به کمک به زلزلهزدگان تشویق و تحریک کنند.» این جملات بخشی از گزارش مفصل سایت عصر ایران بود که به نقش شبکههای اجتماعی در انتشار خبر زلزله و به دوش کشیدن بار رسانه ملی توسط مردم اشاره کرده بود. نقشی که با گذشت چند روز از وقوع زلزله پر رنگتر میشود و سایتها و خبرگزاریها با شگفتی از آن یاد میکنند.
قصه از کجا شروع شد؟
هیچ کس خبر موثقی نداشت، شایعاتی جسته و گریخته مبنی بر وقوع زلزله در استان آذربایجان به گوش میرسید و مردم نگران به عنوان اولین قدم به تلویزیونهای خود مراجعه کردند. در شبکههای صدا و سیما اما خبری از زلزله نبود و این نکته به ذهن میرسید اتفاق آنچنانی رخ نداده و همه چیز آرام است. در طرف دیگر ماجرا در خبرگزاریها و سایتهای خبری به واقع زلزله عظیمی رخ داد و لحظه به لحظه عکسها و خبرهای دلخراش زلزله مخابره میشد. خبرها و عکسهایی که مانند دومینو خیلی زود به شبکههای اجتماعی رسید و موج بینظیری را در این شبکهها ایجاد کرد. از این جا به بعد صدا و سیما به طور کامل از دیدها خارج شد و مردم و شبکههای اجتماعی بار آن را به دوش کشیدند. خبرهای زلزله لحظه به لحظه دست به دست مردم میشد و هر کس به اندازه سهم و توان خود سعی میکرد کاری انجام دهد. عدهای حرفها و خبرهای آشنایانشان در شهرهای زلزلهزده را به اشتراک میگذاشتند، برخی اعلام میکردند برای کمک به زلزلهزدگان عازم شهرهای زلزلهزده هستند و افراد زیادی هم آدرس مراکز انتقال خون را منتشر میساختند. در ادامه، بخشهایی از گزارش سایت عصر ايران را میخوانید.
زلزلهای که شبکههای اجتماعی را هم لرزاند
زلزله چند روز پیش در شمالغرب کشور نه تنها منطقه و ساکنینش را لرزاند بلکه یک تکان اساسی هم به شبکههای اجتماعی داد و ساکنین این دنیای مجازی را وادار به واکنش کرد. به گزارش عصر خبر، شنبه دو زلزله ۲/۶ و ۳/۶ ریشتری به فاصله ۱۱ دقیقه استان آذربایجان شرقی را لرزاند. زلزلهای که خسارات مالی و جانی چشمگیری به بار آورد. این بار نیز امدادرسانی و کمکهای اولیه با کمبودها و موانع جدی مواجه بود، صدا و سیما به عنوان رسانه رسمی و فراگیر کشور در حالی که میباید نقش اول اطلاعرسانی را بر عهده میگرفت با انفعال سوال برانگیزی واکنش چندانی از خود نشان نداد.
در این میان رسانههایی(که نام رسانه ملی را هم به دوش نمیکشند) در حقیقت بار صدا و سیما را به دوش کشیدند و به کمک زلزله زدگان و جلب کمکهای مردم و آگاهسازی آنان پرداختند. شبکههای اجتماعی که از فراموش شدگان بودند و همواره مورد کم مهری قرار میگرفتند، رنگی جالب به خود گرفتند و توانستند به صورت خودجوش و به طرز بیسابقهای مردم را از این مصیبت وارده آگاه و ایشان را به کمک به زلزله زدگان تشویق و تحریک کنند.
بنابراین گزارش، بلافاصله بعد از اعلام خبر زلزله، جنبوجوش در فضای وبلاگها و شبکههای اجتماعی درگرفت و موضوع اول وب فارسی را از ورزش و المپیک، معطوف به این فاجعه طبیعی کرد. در این میان برخی کاربران شبکههای اجتماعی با بهراهاندازی صفحهای به دنبال تشویق کاربران از سراسر ایران برای مراجعه به مراکز انتقال خون و اهدای خون برای زخمیها شدند؛ اقدام جالبی که در مراجعه به مراکز انتقال خون کاملا مشخص بود و در پرسش خبرنگار عصر خبر از مراجعهکنندگان، برخی شبکههای اجتماعی را عامل مراجعه و برخی دیگر دوستان خود را عامل مراجعه به مراکز انتقال خون عنوان کردند. بسیاری از کاربران در شهرهای مختلف ایران پس از اهدای خون نوشته بودند که سایرین نیز از طریق شبکههای اجتماعی روانه مراکز اهدای خون شدند که البته برخی از آنها در تهران در روز یکشنبه تعطیل بود.
همدردی از جنس مجازی
شاید برخی این اقدامات در شبکههای اجتماعی را بیفایده بدانند اما نکته نهفته در این ماجرا همان ابراز همدردی هموطنان است که حداقل تسکینی است بر زخمهای زلزله زدگان. این ماجرا نشان داد مردم در هر جای ایران که باشند اگر کاری هم از دستشان برنیاید به یاد هم وطنانشان هستند... یکی از کاربران در شب اول زلزله در صفحه شخصیاش نوشته بود: «نای حرف زدن ندارم. هر چه میخواستم بگویم گفتند و شنیدید. پای مانیتور نشستهام و اشک میریزم... نه سراغ تلويزیون میروم و نه سایتهای خبری. همین چند عکسی که دوستانم به اشتراک گذاشتند کافی بود تا حال خرابم را خرابتر کند. واقعیت است و تلختر از همیشه...»
ارسال نظر