ترور بیولوژیک طالب زاده!
طالبزاده گفت: تا مدتها هم نمیدانستم ممکن است حال بد من ارتباطی به چمدانم داشته باشد. نمیخواهم وارد جزئیات شوم.
چندی پیش با خبر شدیم که حال عمومی نادر طالبزاده مساعد نیست و متاسفانه در بیمارستان بستری شده بود طی پیگیریهایی که برای با خبر شدن از شرایط جسمی وی انجام دادیم دریافتیم علاوه بر مشکل قلبی که طالبزاده را آزار میدهد از سرفههای شدید خونی نیز رنج میبرد.
_ابتدا کمی از حالتان بگویید در چه شرایطی هستید با سرفههایی که بیش از یک سال است که همراه شما هستند چه میکنید.
طالب زاده: دچار نارسایی قلبی هستم که قبلا نیز گفته شده بود و متاسفانه در شرایط نامساعد هوا که گرد و خاک است این حال بدم تشدید میشود. انشاءالله اگر این موضوع رفع شود تنفسما هم باز میشود. منزل هستم و بیمارستان دیگر اثری ندارد. باید در منزل و فضای در بسته باشم. چندی پیش در بیمارستان بستری بودم که حالم کمی متعادل شد تا اواخر هفته گذشته که خاک از سمت کشور عراق به کشور ما آمد حال ما را هم خراب کرد.
_به دلیل اخلاقی که از شما سراغ دارم مبنی بر اینکه علاقه ندارید برخی از ناراحتیهای جسمی و بیماری که دارید رسانهای شود و همواره امتناع کردهاید میخواهم خواهش کنم به سوالی که میپرسم پاسخ صریحی دهید
طالبزاده: بله بفرمایید.
*ماجرای چمدان آلوده
_شایعهای یا نظری وجود دارد که طی سفری که نزدیک به یک سال و نیم پیش به یکی از کشورهای عربی داشتهاید چمدان شما را به موادی آلوده کردهاند و به نوعی قصد ترور بیولوژیکی شما را داشتند و از آن پس حال شما تغییر کرده و دچار سرفههای خونی شدهاید.
طالبزاده: خلاصهاش این است. یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و ۵ الی ۶ روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لب تاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم.
*اطلاعات لبتاپم را کاملاً خالی کردند
_ خودتان متوجه بودید و دقت کرده بودید که از آن رو به بعد حالتان بد شده است؟
طالبزاده: نه اصلا. همه اطلاعات لب تاپ من را خالی کرده بودند. ساعت ۳:۰۰ نصفه شب دو مامور از حراست یکی از حرمها آمدند آن هم در خانهای که مهمان بودم. آدرسی دادند که به فلان جا برو و چمدانت را تحویل بگیر. من هم اصلا فکر نمیکردم چمدانم چیزی شده باشد یا آن آلوده کرده باشند. لب تاپ خود را به بچههای سپاه دادم و گفتند که دیگر به آن دست نزن.
*آغاز سرفههای خونی با چمدان
_داخل لب تاپتان چه چیزی بود؟
طالبزاده: لیست مهمانهای افق نو بود. کنفرانسی که یک سال و نیم پیش در تهران برگزار شد. کنفرانسی که انجمن «ADL» آمریکا با آن مخالفت میکرد که متخصصین و متفکرینشان به ایران نیایند و صحبت نکنند. درست بعد از آن بود که این اتفاقات افتاد اما فکر میکردم آنها محتویات لب تاپ را میخواهند و گمان نمیکردم با خودم کاری داشته باشند. از همان روز به بعد سرفههای خونی داشتم.
_این سرفهها خونی شما هنوز ادامه دارد؟
طالبزاده: نه. خداروشکر تمام شده است. بعد که بررسی کردیم متوجه شدیم کسانی داخل هتل آمدند و این کار را انجام دادند.
*تروری که تایید شد
_آزمایشی دادید که نتایج مطمئنی در جهت اثبات این موضوع ارائه شود؟
طالبزاده: عرض کنم با دکتر علی کرمی که متخصص بیو تروریست است، وقتی صحبت کردم من را به این مسائل آگاه کرد. که چه اتفاقی افتاده است.
_یعنی دکتر کرمی این اتفاق و ترور بیولوژیک شخص شما را تایید کردند؟
طالبزاده:بله.
_مشخص شد که چه چیزی بوده این که باعث شده حال شما بدین شکل شود؟
طالبزاده: نه متاسفانه چون در آن زمان چمدان را برای آزمایش ندادم و تا مدتها هم نمیدانستم که ممکن است این حال بد من ارتباطی به چنین تروری داشته باشد. حالا نمیخواهم وارد جزییات شوم، اما باید این نکته را از جهت بگوییم، که برای دیگران نیز این اتفاق رخ ندهد و آگاهی لازم در میان آنها ایجاد شود.
* جلوگیری از ورود آب زمزم به انگلستان
_ به نظرم این موضوع باید جدی گرفته شود هر چند موجبات تمسخر برخی را فراهم کند، اما در این عرصه آنهم توسط قدرتهای بزرگ چنین اقداماتی اصلاً دور از ذهن نیست.
طالبزاده: درست است. مثلاً در برنامه «راز» که در تلویزیون داشتم مسئله حج خونین و نیترات بالای آب زمزم که همه حجاج ما مریض میشدند و با هیچ دارویی هم خوب نمیشدند این موضوعات را مورد بررسی قرار دادیم. مستندی که توسط BBC ساخته شد نشان دادند آب زمزمی که توسط حجاج پاکستانی که میخواستند این آب را به لندن بیاورند و به دلیل نیترات بالا و سمی بودنش از ورود آن جلوگیری میکردند. قبل از حج خونین هیچ کس سرما نمیخورد اما بعد از آن یک نوع بیمیلی برای حرکت در آنها ایجاد شده بود که دکتر کرمی آن را به خوبی توضیح میدهد.
*اگر آگاه بودم لباسهای چمدانم را نمیپوشیدم
این اتفاق هم که برای من افتاد یک نوع نارسایی است اگر آگاه بودم لباسهای داخل چمدان را نمیپوشیدم و یا از چمدان استفاده نمیکردم. ما باید از اینجا به بعد حواسمان جمع باشد. یک فرد آمریکایی به نام «مایکل کاینز پایپر» به ایران آمد و کتاب مهمی نوشته بود و خود یکی از انکار کنندگان هولوکاست نیز بود. زمانی که برگشت به آمریکا دیگر نمیتوانست راه برود، اما من با وی مصاحبه کرده بودم و چندین کیلومتر با هم راه میرفتیم اما به من میگفت صد متر هم نمیتوانم راه بروم بعد از ۱ الی ۲ سال هم در اتاقش پیدایش کردند که فوت شده است. این وضع و شرایط که میبینیم معمولی نیست خودمان پیگیری نمیکنیم و بد موضوع از دستمان خارج میشود.
*بارها گفتند و انکار میکردم
_ امیدواریم به واسطه این مصاحبه کمی مسئولین و مدیران مربوطه این بحث را جدی بگیرند آن را برای اطلاع رسانی عمومیتر کنند و حتی رسانه ملی نیز به این موضوع بپردازند مستندات بیشتری ارائه شود.
طالبزاده: درست، منظور من هم همین است. قبل از تحویل گرفتن چمدان من به راحتی چندین کیلومتر مثلاً ۲۰ الی ۲۵ کیلومتر راه میرفتم اما بعد از این که چمدانم را تحویل گرفتم از پلهها هم به سختی بالا میآمدم. اگر آگاهی داشتم هیچ وقت آن لباس آلوده را نمیپوشیدم. اصلاً فکر نمیکردم. از آن روز یک کیلومتر هم راه نمیتوانم روم. بار ها به من گفتند بعد از آن و تا مدتی من انکار میکردم و می گفتم نه فقط لب تاپم را خالی کردند.
ارسال نظر