برجام پایدار میماند چه با کلینتون چه با ترامپ
موسویان میگوید: منافقین روزانه مثل مور و ملخ در کنگره ریخته اند. متاسفانه احدی از ایران نیست که با دروغهایی که این جماعت علیه ایران به کنگره می گویند، مقابله کند.
سیدحسین موسویان، عضو ارشد تیم پیشین هستهای کشورمان در گفتگو با فرارو، مهمترین موانع اجرایی شدن برجام، تحرکات منافقین در کنگره و رابطه ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:
یک سال از توافق برجام گذشت. در سالگرد این توافق ۷۵ نفر از سناتورها و مسئولان سابق آمریکا در نامه ای به اوباما نکاتی را درباره این توافق و رابطه با ایران بیان کردند. در یک ماه اخیر کنگره آمریکا همچنان کارشکنی های خود در اجرای برجام را در دستور کار داشته است. گزارش بان کی مون نیز با واکنش های تندی از سوی مقامات ایران روبرو شد.
این اتفاقات باعث شد با دکتر سیدحسین موسویان گفتگویی داشته باشیم. موسویان معاون پیشین سیاست خارجی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی ایران، عضو تیم پیشین هسته ای ایران و سفیر اسبق در آلمان بوده است. وی هم اینک پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون است. در ادامه گفتگوی خبرنگار فرارو با سیدحسین موسویان را می خوانید.
آقای دکتر موسویان! همانطور که مستحضر هستید در سالگرد برجام و به ابتکار "ایران پروجکت" ۷۵ نفر از سناتورها، سیاست مداران و مسئولان سابق آمریکا در نامه ای به باراک اوباما خواستار بهبود روابط با ایران شده و در این رابطه طرحی سه ماده ای نیز در مورد ایجاد کانال ارتباطی مستقیم و دائمی با ایران داده اند. در این باره چند سوال وجود دارد. چه اتفاقی افتاده که "ایران پروجکت" چنین ابتکاری را به خرج داده است؟ چگونه توانستند امضاء ۷۵ تن از شخصیت های شناخته شده را در حمایت از همکاری با ایران بگیرند؟ آیا این گروه لابی ایران در داخل آمریکا هستند؟
"ایران پروجکت" جمعی از آمریکایی های معتقد به بهبود روابط ایران و آمریکا هستند. برای آنها منافع ملی آمریکا اصل است منتهی دیدی متفاوت با لابی صهیونیست ها و جناح تندرو آمریکا و لابی سعودیها دارند. سفرای قبلی ما در نیویورک بویژه آقایان کمال خرازی در دولت آقای هاشمی، جواد ظریف در دولت اصلاحات و محمد خزاعی در دولت آقای احمدی نژاد جلسات زیادی با امثال اعضای این گروه برای تشریح مواضع جمهوری اسلامی و پاسخگویی به ابهامات و شبهات آنها داشتند.
اعضاءاین گروه با همه وزرای خارجه و نیز روسای جمهوری اسلامی که بعد از جنگ تحمیلی عراق به نیویورک سفر داشته اند، دیدار و گفتگو داشته اند. نتیجه این جلسات و گفتگوها این بوده که این گروه به این نتیجه برسد که:
اولا: دشمنی با ایران به نفع آمریکا نیست.
ثانیا: "سیاست تغییر رژیم" در ایران نتیجه بخش نیست.
ثالثا: تحریم و جنگ با ایران نه راهکار نهایی است و نه به نفع آمریکاست و
رابعا: زمینه های زیادی برای همکاری های دو کشور وجود دارد که به نفع دو کشور است و تامین ثبات در منطقه خاورمیانه بدون گفتگو و همکاری با ایران هم مقدور نیست.
چنین جمع بندی حاصل صدها جلسه با سفراء، وزراء و روسای جمهور ایران در دو دهه گذشته است.
در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و سفارت آقای خزاعی، این گروه سه گزارش مهم تهیه کرد که به تایید و امضاء حدود ۷۰ تن از شخصیت های سابق سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا رسید و منتشر شد. یک گزارش در نفی گزینه حمله نظامی به ایران بود، دومین گزارش در نفی تحریم به عنوان راه حل بحران هسته ای بود و سومین گزارش در مورد ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و ضرورت حمایت آمریکا از همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با ایران بود. لذا گزارش اخیر در حقیقت چهارمین گزارش مهم آنها در چهار سال گذشته است.
"ایران پروجکت" مطرح ترین گروه غیردولتی آمریکا در مورد ضرورت تعامل با ایران است اما گروهها و تینک تنک های دیگری هم هستند که در آمریکا چنین اعتقادی دارند و فعالیت هایی هم دارند.
نویسندگان در این نامه به عدم اطمینان از وضعیت سیاسی هر دو کشور در سال آینده اشاره و در عین حال به تعامل با ایران به عنوان هدف بلندمدت آمریکا تاکید کرده اند. با توجه به ابراز این عدم اطمینان، جنابعالی تا چه میزان به پایدار ماندن برجام اطمینان دارید؟
از نظر من برجام پایدار می ماند و رییس جمهور بعدی آمریکا اعم از کلینتون یا ترامپ نیز آن را اجرا خواهد کرد. منتهی هر چه دامنه خصومت، تقابل و بی اعتمادی آمریکا و ایران بیشتر شود، دامنه اقدامات تخریبی توسط کنگره و رییس جمهور بعدی آمریکا بیشتر خواهد شد. اقداماتی که نقض نص برجام نخواهد بود اما با روح برجام مغایرت خواهد داشت. ضمن اینکه دامنه همکاری های بین المللی اقتصادی - سیاسی ایران را تنگ تر خواهد کرد. نهایتا لابی صهیونیسم و اعراب معاند ایران موفق تر خواهند بود.
نویسندگان نامه در ارتباط با اهداف مدنظر به طرح سه پیشنهاد پرداختند. ارزیابی جنابعالی درباره هر یک از این سه پیشنهاد چیست و آیا امکان اجرای این سه پیشنهاد با توجه به شرایط کنونی میان دو کشور وجود دارد؟
با توجه به نزدیک شدن پایان دوره ریاست جمهوری اوباما و نامشخص بودن آینده سیاست آمریکا در مورد ایران، نویسندگان برای حفظ کانال ارتباطی دو کشور در دوره انتقالی ریاست جمهوری در آمریکا سه پیشنهاد داده اند:
پیشنهاد اول: استمرار کانال دیپلماتیک معاونین وزرای خارجه بعنوان جایگزین کانال تماس وزرای خارجه، کری - ظریف.
این پیشنهاد عملی است چون این تماسها از دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد شروع شده و همچنان ادامه دارد. برای پیگیری مسایل اجرایی برجام هم آقای عراقچی ناچار است که با همه همتایان خود در گروه ۱+۵ در تماس مستمر باشد.
پیشنهاد دوم: کانالی برای هماهنگی در موارد اضطراری که اساسا در مورد کانال تماس بخش امنیتی-نظامی است برای هماهنگی در موارد اضطراری و حوادث غیرمترقبه به منظور پیشگیری از بروز تقابل ناخواسته شکل گیرد.
در مورد این پیشنهاد هم قبلا کانال تماس دستگاههای مرتبط با امور امنیتی بین دو کشور برقرار شد که در مورد آزادی زندانیان دو کشور مذاکرات داشتند و به نتیجه هم رسیدند. وجود کانال تماس در امور امنیتی و نظامی با توجه به اوضاع فوق العاده بحرانی منطقه و حضور نیروهای هر دو کشور در منطقه، نیز کمک خواهد کرد تا در مواقع اضطراری بتوانند تماس و هر نوع سوء تفاهمی را سریع برطرف کنند.
مثلا قایقهای نظامی ایران در خلیج فارس رفت و آمد کشتی های جنگی آمریکا را رصد می کنند. اما ممکن است یک کشتی نظامی آمریکایی ناخواسته بیش از حد مجاز به تاسیسات دریایی نظامی ایران نزدیک شود و یا قایق ایرانی بیش از حد مجاز به کشتی آمریکایی نزدیک شود و یکی از طرفین شلیک کند و دو کشور برای هیچ و پوچ درگیر یک جنگ شوند. حضور نظامی ایران و آمریکا در عراق و سوریه هم می تواند مخاطرات درگیری بر اثر یک اشنباه ناخواسته را داشته باشد.
پیشنهاد سوم: کانال تماس مستقیم بین بانک مرکزی و وزارت خزانه داری آمریکا برای پیگیری مستمر مسایل مالی و بانکی مربوط به برجام.
در مورد این پیشنهاد هم باید گفت که یکی از مهمترین موانع موجود برجام در بخش مالی سیستم آمریکاست. چند ماه قبل تیم بانک مرکزی با مسئولین مربوطه وزارت خزانه داری آمریکا در واشینگتن جلسه کاری داشتند و مفید هم بود. استمرار این گفتگوهای کاری بین کارشناسان مالی و بانکی دو کشور برای موفقیت برجام مفید خواهد بود.
نهایتا هر چند همه مطالب این گزارش را نمی توان تایید کرد چون نویسندگان و امضاء کنندگان آن آمریکایی هستند و مواضع شان در مورد تسلیحات هسته ای و حقوق بشر و تروریسم با نظرات ما متفاوت است اما از نظر من این سه پیشنهادی که مطرح شده در راستای جلوگیری از افزایش تشنج و خصومت بیشتر در دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست و به مصلحت هر دو کشور است.
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر یعنی آبان انجام می شود. در آمریکا سنت بر این است که در دوره انتخابات، رییس جمهور جاری به احترام رییس جمهور بعدی هیچ تصمیم مهمی نمی گیرد و به قول خودشان فتیله را پایین میکشد. بعد از انتخابات سه ماهی طول می کشد تا رییس جمهور بعدی مشغول شود. در این سه ماه هم رییس جمهور اصولا کارهای مهم را با رییس جمهور منتخب هماهنگ می کند. لذا در این دوره فطرت اگر کانالهای تماس در سطح کارشناسی برای امور کلیدی و مهم وجود داشته باشد، مفید خواهد بود. در هر صورت اجرای برجام و رفع موانع آمریکایی آن، برای ما مهم است.
یکی از نمایندگان مجلس ایران در پیشنهادی بر لزوم مذاکره میان نمایندگان مجلس ایران و نمایندگان کنگره آمریکا تاکید کردند. با توجه به نقش مخرب کنگره در اجرای هر چه بهتر برجام، آیا ایران و به خصوص وزارت خارجه نمی بایست توجه بیشتری به نقش کنگره در ساختار سیاسی آمریکا می داشت؟ (اگرچه طرف تعهد ایران دولت آمریکا است اما هدف ایران در واقع اجرای تمام و کمال برجام است و بدین منظور باید به نقش کنگره توجه داشت)
در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد دیداری بین برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و کنگره آمریکا در واشینگتن صورت گرفت که مثبت هم بود. در دوران همه روسای جمهوری گذشته بعد از جنگ تحمیلی، مقامات دولتی ایران با نمایندگان کنگره آمریکا دیدارهایی داشته اند. اعضاء پیشین کنگره و دولت آمریکا در 20 سال گذشته در همه دوره ها در مورد گفتگو با مقامات جمهوری اسلامی فعال تر بوده اند.
جیم اسلاتری نماینده پیشین کنگره یکی دو سال پیش سفری به ایران داشت و با مقامات هم دیدار داشت. بعد از اینکه بازگشت سخنرانی ها و مصاحبه های متعددی داشت که واقعا شجاعانه و مثبت در مورد ایران صحبت کرد و برخی از واقعیت ها را به گوش آمریکایی ها رساند. لذا این موضوع تازه ای نیست؛ منتهی این دیدارها باید هدفمند برنامه ریزی و بطور مستمر و به قصد روشنگری، دفع اتهامات و دروغهای معاندین ایران و اصلاح تصویر جمهوری اسلامی انجام شود.
نمایندگان کنگره و مجلس، نمایندگان دو ملت هستند. هر دو نهاد در تعیین سرنوشت روابط خارجی بسیار مهم هستند. اکثر اقدامات خصومت آمیز از کنگره نشات می گیرد. سرمایه گذاری لابی ضد ایران بویژه لابی صهیونیستی ایپک و سعودیها نیز روی کنگره است. منافقین هم که روزانه مثل مور و ملخ در کنگره ریخته اند. متاسفانه احدی از ایران نیست که با دروغهایی که این جماعت علیه ایران به کنگره می گویند، مقابله کند و حقایق را به اطلاع آنها برساند.
استفن والت استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد بعد از توافق ژنو و پیش از توافق برجام در یادداشتی عنوان کرده بود: «مسأله هسته ای آن قدرها مهم نیست؛ مهم این است که توافق بر روی این مسأله، اجازه عادی سازی روابط میان ایران با آمریکا و باقی کشورهای 1+5 در ماه ها و سال های آینده را می دهد و این است اتفاقی که مخالفان توافق برای جلوگیری از آن تمام تلاش شان را به کار خواهند بست.» با این حال اکنون و یک سال بعد از برجام نویدی برای بهبود روابط ایران و آمریکا دیده نمی شود. اگرچه جنابعالی نیز پیشتر به این موضوع اشاره کرده اید که برجام قرار نیست منجر به ایجاد روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا شود، اما سوال این است که آیا به نظر نمی رسد اجرای کامل برجام نیازمند کاهش تنش ها میان ایران و آمریکا است؟
این یک واقعیت است که دو سال قبل و یک سال بعد از برجام، لابی ضد ایران در آمریکا علیه ایران بطور بی سابقه ای فعال است. مقابله با لابی ضد ایران و روشنگری در مورد واقعیات و حقایق ایران یک مسئله است و رابطه دیپلماتیک مسئله دیگر. موضوع برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با آمریکا در حیطه اختیارات و تصمیم مقام معظم رهبری است و معظم له هم به کلیت سیستم آمریکا اعتماد ندارند و لذا به نظرم همه ما باید تابع نظر ایشان باشیم.
منتهی جدای از موضوع روابط دیپلماتیک، سه موضوع دیگر وجود دارد که می توان در مورد آن چاره ای اندیشید:
اول: مقابله با لابی ضد ایران در آمریکا،
دوم: پیشگیری از افزایش تشنج و خصومتها بین ایران و آمریکا،
سوم: کاهش خصومت های دو کشور در حدممکن.
این سیاستی است که احتمالا در داخل بتوان روی آن اجماع داشت و مورد تایید نظام هم باشد چون مسئولین ما از هر جناح و طرز تفکری بدنبال افزایش دشمنی با ایران و تقویت ایران هراسی توسط دشمنان ایران نخواهند بود.
من معتقدم منطق ایران قوی است و می تواند فضای افکار عمومی آمریکا علیه ایران را در گام اول تعدیل و در گام دوم به نفع ایران تغییر دهد. صرف شعار دادن کافی نیست. مثالی که در مورد زحمات سفرای جمهوری اسلامی در توجیه گروه ایران پروجکت گفتم دلیل روشنی است که ما منطق داریم، منطق ما قوی است، زمینه پذیرش منطق ما وجود دارد و باید این شهامت و جرات را به خرج داد و وارد صحنه کارزار با لابی صهیونیست و نئومحافظه کاران آمریکایی و لابی سعودیها و منافقین شد.
ارسال نظر