adexo3
۸۳۶۷
۱ نظر
۵۰۰۲
۱ نظر
۵۰۰۲
پ

دختر جوان مطلقه اسير فساد و اعتياد

من بعد از مدتي به طور غيابي طلاق گرفتم و اين بار با جواني آشنا شدم که خيلي ساده و زودباور بود. متاسفانه اين جوان ساده لوح را براي اين که تحت کنترل خودم در بياورم به دام موادمخدر انداختم و تا مدتي خرج و مخارج زندگي و هزينه هاي تهيه مواد از طريق او جور شد.

خراسان: در منجلاب فساد و اعتياد غوطه ور شده ام و براي اين که بچه هايم قرباني کارهاي خطايم نشوند آن ها را به يکي از مراکز نگهداري کودکان بدسرپرست تحويل داده ام.

من در مدت کوتاهي به اين ريخت و قيافه درآمده ام و حالا ديگر مردان بوالهوس نيز نگاهم نمي کنند و...

«شيوا» در بيان قصه تلخ زندگي اش به کارشناس اجتماعي کلانتري طبرسي جنوبي مشهد گفت: ۱۷ ساله بودم که عاشق پسري جوان شدم و هرچه خانواده ام گفتند اين آدم اهل زندگي نيست به حرف هاي آن ها توجهي نکردم و با اين عشق احساسي خودم را بيچاره و بدبخت کردم.

من براي رسيدن به مرد روياهايم دست به خودکشي زدم و اگر تنها چند دقيقه خانواده ام مرا ديرتر به بيمارستان رسانده بودند جانم را از دست مي دادم. پدر و مادرم که واقعا نگرانم بودند در آن شرايط از ترس آبرويشان با ازدواج من موافقت کردند و پا به خانه مردي گذاشتم که فاسد و بوالهوس بود و به موادمخدر اعتياد داشت.

زن ۲۴ ساله افزود: من از اين زندگي خيري نديدم و پس از آن که خام وعده هاي يکي از دوستان شوهرم که براي استعمال موادمخدر به خانه ما رفت و آمد داشت شدم از همسرم طلاق گرفتم و با اين جوان ازدواج کردم. اما اين مرد نيز از شوهر قبلي ام بدتر از آب درآمد. او مرا به دام موادمخدر و اعتياد انداخت و سپس رهايم کرد و به دنبال کارهاي زشت خودش رفت.

من بعد از مدتي به طور غيابي طلاق گرفتم و اين بار با جواني آشنا شدم که خيلي ساده و زودباور بود. متاسفانه اين جوان ساده لوح را براي اين که تحت کنترل خودم در بياورم به دام موادمخدر انداختم و تا مدتي خرج و مخارج زندگي و هزينه هاي تهيه مواد از طريق او جور شد.

من و اين پسر جوان به طور کاملا مخفيانه و پنهاني با هم ازدواج کرديم. اما پس از چند ماه او با موتورسيکلت تصادف کرد و چون کلاه ايمني به سر نداشت به علت ضربه وارد شده به سرش جان باخت. بعد از مرگ اين مرد فهميدم باردار هستم و با شرمندگي به خانه خاله ام رفتم.

من تا زمان وضع حمل درآن جا بودم و سپس نوزاد سه ماهه و فرزندي که از شوهر اولم داشتم به مرکز نگهداري کودکان بدسرپرست سپردم و خودم به معتادي ولگرد تبديل شدم که ديگر برايم مهم نبود چه کار مي کنم، کجا مي روم و ... .

زن جوان اشک هايش را پاک کرد و گفت: من در خانواده اي بزرگ شدم که پدر و مادرم بين پسر و دختر خيلي فرق مي گذاشتند. همين باورهاي نادرست بود که باعث شد حس خود کم بيني در وجودم عميق شود و فريب چرب زباني هاي خياباني را بخورم.
منبع: تابناک
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتی ۹/۵ ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      فقط ميتونم بكم متاسفام

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج