نذری توزیع مهربانی بین مردم است
مردم از دل و جان، سعی میکنند بهترینها را برای نذری در نظر بگیرند و بیشترین تلاش را برای تهیه آن به کار بگیرند، قصه نذریهای ماه محرم برای خودش مثنوی هفتاد من است که هرچه بگویی باز هم ناگفتههای زیادی دارد.
مردم از دل و جان، سعی میکنند بهترینها را برای نذری در نظر بگیرند و بیشترین تلاش را برای تهیه آن به کار بگیرند، قصه نذریهای ماه محرم برای خودش مثنوی هفتاد من است که هرچه بگویی باز هم ناگفتههای زیادی دارد.
حالا دیگر سالهاست که به فهرست نذری، چیزهای دیگری هم اضافه شده است. اگر غذاهای نذری، یک وعده گرسنهای را سیر میکند نذرهایی مثل اهدای خون یا بخشیدن کتاب، از این فراتر میرود و «جان» میبخشد و روح را جلا میدهد.
نذری؛ سنتی و ساده یا از رستوران با همه مخلفاتش؟
از وقتی یادم هست، مادر، اولین شب محرم چند کیلو قند میشکند و یک بسته چای معطر هم رویش میگذارد و میدهد به چایخانه مسجد قدیمی محل. البته این فقط مادر جان نیست که سالهاست چنین نذری ادا میکند. هنوز هم خیلیها از همین دست نذرهای کم هزینه و ساده دارند که با خلوص نیت ادایش میکنند. در همین مسجد قدیمی، کسانی هستند که گوسفند قربانی میکنند و گوشت آن را برای کمک به پخت غذای ظهر تاسوعا و عاشورا راهی یخچالهای آشپزخانه مسجد میکنند. عدهای هم برنج نذر میکنند.
یعنی همه یا بخش زیادی از برنج مصرفی روزهای تاسوعا و عاشورا را تقبل میکنند. عدهای هم هستند که کم و کاستیهای ظرف و ظروف و دیگهای پختوپز غذا و هر چیزی را که لازم است خریداری میکنند. خلاصه که همه دست به دست میدهند تا همه چیز برای مهمانان سفره با برکت آقا ابا عبدالله مهیا باشد و کم و کسری در میان نباشد. این فقط قصه این مسجد قدیمی محل نیست. این روزها در همه تکایا و حسینیهها و مساجد، خیلیها آستین بالا زدهاند تا قدمی هرچند کوچک بردارند.
دوستی میگفت من نذر کردهام که هر سال به شستوشوی ظروف و دیگهای مسجد کمک کنم و تا وقتی که زندهام و توان دارم این کار را میکنم. از آماده سازی مقدمات عزاداری در روزهای قبل از شروع ماه محرم گرفته تا جارو کردن مسجد بعد از عزاداری، همه و همه حساب و کتاب دارد و هر کسی به نیتی دست به کار میشود آن هم کاری با جان و دل و بیهیچ چشمداشتی از هیچ بندهای.
البته که این فقط ما مسلمانان و شیعیان نیستیم که ید طولایی در بذل و بخششهای محرم داریم. کم نیستند اقلیتهایی که در همین ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) خودشان پای ثابت نذری هستند و ارادتشان را به امام حسین(ع) اینگونه نشان میدهند.
برخی دیگر هم هستند که این روزها گوسفندهای قربانی و غذاهای نذریشان را به شیرخوارگاهها، خانههای سالمندان و مراکزی از این دست هدیه میکنند.
در این روزها نه فقط آدمها دست سخاوتشان را باز کردهاند که مهربانتر و بیآلایشتر دست میگیرند.
اما، چند سالی است که تجملات پایش را به نذریهای محرم هم باز کرده است. منوی غذای محرم قبلا فقط چند قلم مثل قیمه و قورمه و عدس پلو و از این دست غذاها بود، اما حالا باقالی پلو با ماهیچه و بختیاری و ... هم البته به اضافه مخلفاتش از جمله نوشیدنی و سالاد آن هم از یک رستوران نسبتا گران قیمت، وارد فهرست نذریها شده.
البته در نیت چنین افرادی که اینگونه دست به جیب میشوند نباید تردید کرد که خیر است حتما، ولی سادگی و بیپیرایگی نذرهای سنتی که با کار گروهی عدهای از مردم اعم از فامیل، دوست، آشنا، همسایه و اهل هیات به انجام میرسد و موجب نزدیکتر شدن دلها به هم میشود، چیز دیگری است، آنقدر که همه ما عمری با آنها خاطره داریم. رسمهایی که نه فقط نوستالژیکاند که در آن فرهنگ دیرینهای نهفته است و نمیتوان از کنارش ساده گذشت. نذریها را نباید صرفا به چشم یک وعده غذا دید.
همراه یک وعده غذای نذری، پیامی حاوی ارزشها و هنجارهای جامعه منتقل میشود. اگر اندکی تامل کنیم درمییابیم که در تدارک یک نذری، چقدر آدمها به هم نزدیک میشوند و چقدر به هم کمک میکنند و چقدر این پختن و پخش کردن برای خودش قانون و مقررات دارد. مثلا یکی از نذریهای محرم در برخی مناطق کشور، پختن حلیم است. حلیمی که از روز قبل آن را بار میگذارند تا صبح تاسوعا و عاشورا آماده باشد.
حلیم را از ابتدا که روی شعله میگذارند تا لحظهای که آماده شود، مدام باید هم بزنند. به همین خاطر دوستان و فامیل و همسایه در خانه کسی که نذر حلیم دارد، دور هم جمع میشوند تا کمک حال باشند بیهیچ چشمداشتی. همین دورهم جمع شدنها نه فقط مصداق صلهرحم است که تعاون و یاریگری در آن بهخوبی نمایان و مشهود است.
نذری برای سیراب کردن روح
چند سالی میشود گونهای از نذر در ایام ماه محرم به میان آمده است که اگر ایدهاش را ناب تلقی کنیم بیراه نرفتهایم. این نذر از همان دست نذرهایی است که نه فقط یک وعده که شاید عمری، روح را سیراب کند و آن چیزی نیست جز «نذر کتاب». این دو واژه در کنار هم و این ترکیب برازنده نشان از آن دارد که ما چهچیز با ارزش و گران قدری - کتاب خواندن - را نادیده میگیریم که فرهیختگانی دست به دامن با برکت نذر میشوند تا با یک تیر دو نشان بزنند.
هم به ندای درونشان گوش فرا بدهند و پیمانی با خدا و بنده صالح خدا ببندند و هم جماعت کتاب نخوان را با کتاب آشتی دهند و بهرهشان را از این ماه فزونی بخشند. کتابها غالبا از همان دست کتابهایی است که ماه محرم این ماه روشنگری را به همین معنای واقعیاش برای ما تفسیر و تبیین کند و جلوی پارهای خرافهها و برداشتهای اشتباه را بگیرد. کتابهایی با موضوع عاشورا.
نذر کتاب از محرم سال ۸۸ کلید خورد. ایدهاش را یک ناشر داد و طرحش را در وزارت ارشاد تصویب کرد. در سال اول، سه ناشر دست به دست هم دادند و ۱۵ عنوان کتاب را وارد این چرخه کردند و حالا در دوره دهم این نذر فرهنگی، رد پای ۲۰۰ عنوان کتاب به همت ۳۵ ناشر دیده میشود. به گفته ایدهپرداز این طرح، نذر کتابهای عاشورایی آن هم در مناسبتهای مذهبی، نیم نگاهی داشته به ایده طرح اروپایی «کتاب را بخوان و جا بگذار». به این معنی که حداقل این کتابها که مهر نذر روی آن خورده، به دست پنج نفر میرسد. در این نذر ۲هزار خیر فرهنگی کتابها را با تخفیف ۵۰ درصدی خریداری و در بین مردم توزیع میکنند. هر کس که بخواهد میتواند به این جرگه بپیوندد و قدمهای مثبت بردارد.
از آنجا که ما ایرانیها اغلب پای سخنرانی مینشینیم تا پای کتاب، این نذر و این کتابها فرصت مغتنمی است که ما را با مفاهیم بیشتر و عمیقتر فلسفه عاشورا آشنا کند. مفاهیمی که همه آن را نمیشود پای منبر نشست و شنید و آشنایی بیشتر با آنها، نیاز به فرصت و فراغ بال بیشتری دارد و این کتاب است که این فرصت را فراهم میکند.
نذری از جنس خون
تا همین چند سال پیش بود که یک سری از جوانان بنا به سنتهای نادرستی که سالهای سال رواج داشت، روز دهم محرم دست به قمه میشدند و قمهزنی میکردند. صحنههای وحشتناکی که به دنبال این سنت تصویر میشد، فقط یکی از تبعات منفی آن بود. بماند که چه تصویری از مسلمانان در اذهان جهانی شکل میگرفت، اما سازمان انتقال خون پا پیش گذاشت و طرح «نذر خون» را جایگزین آن کرد. طرحی که در آن نه فقط بسیاری از این خیل که خیلیهای دیگر هم به میدان آمدند و در روزهای محرم بهویژه در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی خون خود را اهدا کردند. استقبال از این طرح تا بدانجا پیش رفته که فقط در روز تاسوعای سال گذشته بیش از ۱۶ هزار واحد خون به نیازمندان اهدا شد.
از آنجا که استفاده از برخی فرآوردههای خونی مدت زمان محدودی دارد به همین خاطر سازمان انتقال خون بنا را بر این گذاشته تا در یک برنامهریزی منسجم به شکل بهینه از این طرح استفاده کند. اعطای کارت نذر خون به متقاضیان یکی از همین برنامهریزیهاست. با این کار زمان مشخصی برای هر فرد اهداکننده در نظر گرفته میشود. به این ترتیب نه تنها زمان زیادی را در صف اهدای خون صرف نمیکند بلکه از خون اهدایی او در زمان مشخص و به شکل بهینه استفاده میشود. استقبال از این طرح در همین سالهای محدودی که از عمر آن میگذرد، از سویی موفقیت آن و همچنین رویکرد مثبت و توجه مردم به طرحهایی از این دست را نشان میدهد و از سوی دیگر، گام امیدوارکنندهای است برای رفع نیازهای خونی کشور.
نذر کنیم تا گرهای باز کنیم ...
فرقی نمیکند چه نذری بکنید، چای، شیر، غذا، کتاب، خون یا... مهم این است که راهی باز میشود بین ما و خدا که اگر در آن قدم بزنیم نه تنها حالمان بهتر میشود که دستی هم گرفته میشود و حال خوب ما به دیگران هم سرایت میکند. هر یک از ما می توانیم به اندازه وسع دل و جیبمان قدم برداریم و دلی را شاد کنیم. حتما لازم نیست کارهای بزرگ انجام دهیم، کارهای کوچک و دلی را به دست آوردن، همپای همان کارهای بزرگ، میارزد. خریدن یک اسباببازی یا لوازمالتحریر برای یک کودک نیازمند یا دلجویی از مادران و پدران موی سپید کرده و چشم انتظار در خانه سالمندان، کم ارزش نیست.
نذر کنیم و گرهای باز کنیم. همین و بس...
ارسال نظر