شاهرودی: از لج میخواستم به استقلال بروم!
پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس و تیم ملی گفت: به خاطر مشکلی که با علی پروین پیدا کرده بودم از لجم میخواستم به استقلال بروم.
شاهرودی اکثر سالهای فوتبال خود را در پرسپولیس سپری کرد و در طول این مسیر با حواشی زیادی نیز روبرو شد. به واسطه همین اتفاقات زیاد مصاحبه مفصلی را با این بازیکن انجام دادیم که در زیر حاصل این گفتوگو را مشاهده میکنید.
آغاز دوران فوتبالی رضا شاهرودی به چه شکلی رقم خورد؟
من نیز همانند بسیاری از فوتبالیستها فعالیتم را از زمینهای خاکی و در محله امامزاده حسن آغاز کردم. معلم ورزش دوران تحصیل من نیز در رشد فوتبالیام تأثیر زیادی داشت و جا دارد همین جا از او تشکر کنم. او من را به تیم صنعت و معدن معرفی کرد و از همان جا کارم را آغاز کردم.
چه شد که به پرسپولیس آمدی؟
از صنعت و معدن به تیم کشاورز رفتم. این تیم بازیکنان بزرگی مثل حمید علیدوستی و سیروس قایقران را به خدمت گرفته بود. آن موقع یک بازی با تیم بانک تجارت داشتیم که افشین پیروانی و علی دایی در آن تیم بازی میکردند، علی پروین این مسابقه را نگاه میکرد که او از عملکرد من خوشش آمده بود به همین خاطر به دوستان خود گفته بود با من صحبت کنند تا فردا به نمایشگاه سورتمه که در هفت تیر قرار داشت بروم، آنجا اعلام کردند چه چیزی را باید امضا کنم و به خاطر اینکه به پرسپولیس خیلی علاقه داشتم فورا از این مسئله استقبال کردم. این جریان بود که باعث شد من به پرسپولیس بیایم.
آیا واقعا از بچگی علاقه داشتی به عضویت پرسپولیس دربیایی یا اینکه مثل خیلیها به خاطر هواداران این مسئله را بیان میکنی؟
من در اوج فوتبالم پیشنهادهای زیادی از سپاهان و ابومسلم داشتم و وقتی استانکو به سپاهان رفت از من درخواست کرد به این تیم بیایم اما هیچوقت این کار را نکردم و این نشان میدهد ما پرسپولیسی هستیم.
چرا پیراهن شماره ۱۶ را انتخاب کردی؟
قبل از من در پرسپولیس آقای انصاریفرد این پیراهن را به تن میکرد. زمانی که به پرسپولیس میآمدم به انصاریفرد خیلی علاقه داشتم. او ۳- ۴ ماه با ما تمرین کرد اما ترجیح داد از فوتبال خداحافظی کند وقتی قصد رفتن داشت از او اجازه گرفتم که میتوانم لباسش را به تن کنم که او اعلام کرد اتفاقا کار خوبی انجام میدهم و از تصمیمم استقبال کرد. در تیم ملی هم این پیراهن را به تن میکردم و این ۱۶ همیشه با من بود.
به نظر خودت اصلا از لحاظ سبک بازی و رفتاری شبیه انصاریفرد بودی؟
محمد انصاریفرد درست است که دو پا بود اما بیشتر با پای راستش در بازی استفاده میکرد. به خاطر سبک بازی نه بلکه کلا به او علاقه داشتم. به محمد پنجعلی نیز علاقه زیادی داشتم در کل انصاریفرد را نیز خیلی دوست داشتم. در پرسپولیس آن زمان جابجایی پیراهن کمی سخت بود اکنون خیلی راحت بازیکنان شماره یکدیگر را میپوشند.
چقدر طول کشید تا در پرسپولیس جا بیافتی؟
واقعا بازی در پرسپولیس آسان نیست، وقتی در ورزشگاه مقابل صد هزار نفر به میدان میروی شرایط بسیار دشوار است. قرار گرفتن در دل هواداران بسیار سخت است، خدا را شکر از زمان حضور در پرسپولیس خیلی خوب کار کردم. آن زمان مجتبی محرمی و جواد منافی در پست من حضور داشتند، خیلیها به من میگفتند به خاطر حضور این دو نفر به پرسپولیس نروم چرا که فوتبالم نابود میشود و حتی روی نیمکت هم نمیتوانم قرار بگیرم اما خودم این مسیر را انتخاب کردم و تلاشم را برای موفقیت انجام دادم. خدا را شکر همین اتفاق هم افتاد و خدا به من کمک کرد. محرمی به دفاع وسط رفت، جواد منافی هافبک چپ شد و در ۷- ۸ بازی اول بسیار محکم بازی کردم و توانستم جایم را در پرسپولیس پیدا کنم.
قبل از دربی معروف سال ۷۳ مصدومیت منافی استقلالیها را بسیار خوشحال کرد اما همان بازی و عملکرد خوب تو تمام معادلات را برای این تیم عوض کرد.
۷- ۸ ماه کنار جواد منافی فوتبال بازی کردم. واقعا در آن روزها عالی کار میکردیم و هیچکس در جناح چپ ذهنش روی تیمهای دیگر نمیرفت. متأسفانه آن مشکل برای جواد منافی به وجود آمد و فوتبالش به اتمام رسید، حتی قرار بود او بعد از بازی با استقلال به آلمان ترانسفر شود اما متأسفانه تصادف باعث اتمام فوتبال او شد.
کلا بازیکنان چپ پا در ایران حاشیهها و بدشانسیهای بسیار زیادی داشتند.
بازیکن چپپا در کل کم داریم و خوبهای این بازیکنان معمولا در پرسپولیس بودهاند. بازیکنان چپ پا چون کم هستند، خاص هستند و حاشیه هم زیاد به سراغ آنها میآید، مجتبی محرمی، من، منافی و مهرداد میناوند همیشه دچار مشکل میشدیم.
زوج تو با مهرداد میناوند نیز قدرت زیادی داشت، با مهرداد میناوند راحتتر بودی یا جواد منافی؟
قصد بیاحترامی به مهرداد میناوند ندارم اما سبک فوتبال جواد منافی خیلی بالاتر بود، مهرداد میناوند بازیکن بسیار بزرگی بود اما منافی کیفیت بسیار ویژهای داشت و با او بیشتر هماهنگ بودم.
رضا شاهرودی یادآور اتفاقات دربی سال ۷۳ است، درباره آن مسابقه صحبت میکنی؟
آن سال میگفتند استقلال خیلی بهتر از پرسپولیس است اما در زمین دیدیم که پرسپولیس خیلی بهتر بود و اگر من اخراج نمیشدم حتی میتوانستیم آنها را ۶ تایی کنیم. در صحنه اول داور به ناحق به من کارت زرد نشان داد در حالی که امیر قلعهنویی و محمود فکری روی من خطا کرده بودند البته کارت زرد دوم به حق بود البته حمید درخشان سرمربی ما آن زمان تازه کارش را آغاز کرده بود و کمی جوان بود، او بعد از اخراج من با ۳- ۴ جابجایی میتوانست بازی را کنترل کند و شاید بازی ۲ بر ۲ نمیشد، متأسفانه این اتفاق نیفتاد و پس از آن مجتبی محرمی و امیر قلعهنویی درگیر شدند و آن اتفاقات خاص به وجود آمد.
در کارت زرد اول گردن محمود فکری را محکم فشار میدادی، آیا واقعا این صحنه کارت نداشت؟
در آن صحنه دستم ناخودآگاه به گردن محمود فکری گیر کرد و داور به من کارت داد.
دلیل محرومیت ۶ ماهه شما دیگر چه بود؟
میگفتند هنگامی که از زمین اخراج شدم با نشان دادن عدد ۲ هواداران را تحریک کردم در حالی که من فقط به ابراز احساسات هواداران پاسخ دادم و عددی نشان ندادم. آن اتفاقات افتاد و حدود ۸ ماه از بهترین روزهای فوتبالم را محروم بودم.
بعد از اینکه درگیری شد و شما در رختکن حضور داشتی، تحریک نشدی تا بار دیگر به زمین بازگردی؟
نه، آن موقع با سرماخوردگی شدید در میدان حاضر شده بودم و حتی آمپول زده بودم. حتی پس از حضور در رختکن غش کردم و به روی زمین افتادم، دیگر شرایط بالا آمدن وجود نداشت.
امیر عابدینی اعلام کرد آن اتفاقات چینش شده بود تا عدهای از بازیکنان محروم شوند.
من نیز این را شنیدهام که به داور تأکید کرده بودند حواس خود را جمع کند تا به عدهای خاص از بازیکنان کارت نشان دهد و آنها محروم شوند. نیمه اول وقتی به من کارت دادند گفتم حتما این مسئله مطرح شده بود که به من کارت ناحق بدهند.
داریوش مصطفوی در مصاحبهای اعلام کرده بود به آرایی که در سال ۷۳ داده افتخار میکند.
آن تصمیمات بسیار عجولانه بود. داریوش خان را خیلی دوست دارم و او رئیس فدراسیون بسیار قوی بود که به زبان انگلیسی نیز مسلط است. همین حالا نمیدانم چرا ۸ ماه محروم شدم، آن تصمیمات عجولانه بود.
اولین بار چه زمانی به شما لقب رضا مالدینی را دادند؟
اولین بار در زمین کارگران تمرین میکردیم و فردی به نام سعید جهانگیری که اکنون مربی شده است این لقب را به من داد. آنها در قسمت هواداران آتشی پرسپولیس مینشستند و به من این لقب را او داد. خودم هم این لقب را دوست داشتم. مالدینی آن زمان یکی از بهترینهای دنیا بود و هر کسی هم که جای من بود از این مسئله استقبال میکرد. پست ما یکی بود و از لحاظ چهرهای نیز شباهتهایی به هم داشتیم.
مثل اینکه زبان انگلیسی مالدینی ضعیف است و در دیدار مقابل میلان نتوانستی با او صحبت کنی.
البته زبان انگلیسی من زیاد قوی نیست و فقط در چند سالی که خارج از ایران بازی میکردم کمی با این مسئله آشنا هستم، مالدینی اصلا با انگلیسی آشنا نبود میخواستم به او بگویم در ایران به من لقب مالدینی را میدهند که بنده خدا متوجه نمیشد. من باید به آقای گتوزو این مسئله را میگفتم تا او برایش ترجمه کند، البته به دلیل اتفاقاتی که هنگام ورود آنها به ایران در فرودگاه افتاد و هواداران او را اذیت کرده بودند ناراحت بود، به همین خاطر ترجیح دادم زیاد به این مسئله وارد نشوم. گفتم اگر تو در ایتالیا مالدینی هستی من هم در ایران رضا مالدینی هستم.
این لقب مالدینی قبل از شروع رقابتهای مقدماتی جام ملتهای آسیا برای شما حسابی دردسرساز شد.
من حاج مایلی را خیلی دوست دارم. آن موقع یکی دو بار از اردو خارج شدم. قبل از من هم خیلیها این کار را کردند و دیگر نمیخواهم اسم کسی را بیاورم. به تمرین آمدم و دیدم کار یک مقدار زودتر آغاز شده است، میخواستم تمرین را آغاز کنم که آقای مایلیکهن گفت شما نباید تمرین کنید. اصلا این نبود که من بگویم رضا مالدینی هستم و ۵۰ هزار تماشاگر دارم. اصلا اخلاق من اینگونه نیست که بخواهم این حرفها را بزنم. من گفتم خیلیهای دیگر هم از اردو خارج شدند و باید با آنها هم برخورد شود. من آن زمان که تیم ملی جوانان بودم آن افراد معلوم نیست کجا فوتبال بازی میکردند. من سلسله مراتب تیم ملی را طی کرده بودم بعد به آقای مایلیکهن گفتم معنی فرق داشتن را فهمیدم و پس از دست دادن خداحافظی کردم. بعد از ظهر آن روز پرواز داشتیم وقتی به خانه آمدم محمد پنجعلی و حمید درخشان با من تماس گرفتند و گفتند عذرخواهی کنم، گفتم عیبی ندارد انسان عذرخواهی میکند اما وقتی بین بازیکنان فرق گذاشته میشود خوب نیست. دیگر تلفن هم برای عذرخواهی نزدم و به تیم ملی نرفتم، آن موقع نعیم سعداوی هم این شرایط را داشت که او تماس گرفت و عذرخواهی کرد و به تیم ملی رفت، البته اشتباه کردم آن مسابقات ویترینی بود که میتوانستم به فوتبال اروپا بروم. آن هم از اتفاقات روزگار است.
فکر میکنم عدم حضورت در بازی نیمهنهایی جام ملتهای آسیا مقابل عربستان به خوبی احساس شد.
اتفاقا در دیدار اول آن تورنمنت با عراق بازی داشتیم که ۲ بر یک شکست خوردیم. آقای یوسفی را در دفاع چپ گذاشتند. دوستان دیگری هم بودند که مربی به آنها اعتماد نکرد. آن موقع شرایطم خیلی خوب بود اگر با تیم ملی میرفتم صد درصد به اروپا ترانسفر میشدم.
در دوران فوتبالی با بدشانسیهای زیادی هم روبرو شدی.
قسمت بود و نمیتوان کاری کرد، در جام جهانی با هامبورگ به توافق رسیده بودیم و کارمان تمام شده بود. آن اتفاقهایی که قبلا افتاده بود و برخی از بازیکنان به خارج رفته بودند و روی سکوها قرار میگرفتند ذهنیت بدی را در اذهان آنها به وجود آورده بود. هامبورگیها میخواستند مطمئن شوند که من بازیکن فیکس ایران هستم. متأسفانه روز قبل از بازی با یوگسلاوی حمید استیلی در صحنهای روی پای من افتاد و مچم ورم کرد و نتوانستم بازی کنم. قبل از بازی با آلمان آمپول زدم اما جواب نداد و در کل جام جهانی را از دست دادم. این شانس از بین رفت و الا اگر هامبورگ میرفتم مطمئنا سالها بازی میکردم.
در آلتایاسپور ترکیه چه شرایطی داشتی؟
آنجا هم شرایط خوب بود و در قراردادم قید شده بود تنها ۴۸ ساعت قبل از بازیهای تیم ملی میتوانم باشگاه را ترک کنم. ما با آنها تماس میگرفتیم و ساعت بازیها را میپرسیدیم جواب نمیدادند و در این بین اتفاقاتی افتاد که دیگر تصمیم گرفتیم به ترکیه نرویم، آن سال فقط ۵ بازی برایشان انجام دادم و پول هم ندادند. بخشی از پول را هم با جنگ و دعوا گرفتیم، امیر عابدینی شاهد است. برای دادن رضایتنامه به من رقم بالایی را درخواست کردند آن وقت دو سال با پرسپولیس تمرین میکردم و به ورزشگاه آزادی میرفتم اما چون ITC نداشتم نمیتوانستم بازی کنم. در پایان هم به چین رفتیم که ۴۰۰ هزار دلار حق ترانسفر من بود که میگفتند به آلتای اسپور پرداخت شده است. بعد به چین رفتم و سپس پس از آنکه کارم با این تیم به پایان رسید یک فصل به پرسپولیس بازگشتم و آن اتفاقات افتاد که فوتبالم به پایان رسید.
در اخذ رضایتنامه از باشگاه آلتایاسپور گفته میشود پرسپولیس با شما همکاری نکرد.
آنها باید همین پول را میدادند که این کار را نمیکردند. حدود صد هزار مارک مبلغ رضایتنامه من بود که چندان زیاد هم نبود. آن موقع که من به این باشگاه رفتم ۳۰۰ هزار مارک پرسپولیس برای این قرارداد چک گرفت. خودم من که ۶ ماه آنجا حضور داشتم ۱۲۰ هزار مارک گرفتم. من آن موقع به پرسپولیس کمک هم کردم و پول زیادی به باشگاه رسید. وقتی به چین رفتم باز هم ۴۰۰ هزار دلار گرفتند اما ۷۰ هزار دلار برای آزاد کردن من نمیدادند. دیگر این مسئله را پیگیری نکردم چرا که امیر عابدینی را خیلی دوست داشتم همین حالا نیز همین حس را نسبت به او دارم. دیگر این اتفاقات گذشته است.
کلا آن زمان سرنوشت پولهای ترانسفر شده معلوم نبود و برای مهدی مهدویکیا نیز چنین مشکلی به وجود آمد.
مهدی مهدویکیا، علی دایی و کریم باقری پول خوبی در ترانسفر داشتند، سال اول امیر عابدینی در ترانسفر این نفرات کمک کرد و آنها از آن پس خود را آزاد کردند و مدیر برنامههای جدیدی را در اختیار گرفتند و در مسیر خود قدم برداشتند.
کدام مربیان تو از سایرین فنیتر بودند؟
استانکو و ایویچ مربیان بزرگی بودند. ایویچ واقعا بینظیر بود. در بازی با آ.اسرم ۷ گل خوردیم که او را برکنار کردند. در آن شرایط تیم ملی در بدنسازی به سر میبرد.
گفته میشود آن شکست عمدی بود تا ایویچ برکنار شود.
من آنجا حضور داشتم. ما در بدنسازی بودیم و بدنها آماده نبود. مربیات کروات عشقشان دوهای ۲۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ متر است و فشار زیادی به بدن وارد میکند البته این مسئله طبیعی بود و او اعتقاد داشت وقتی قرار است به جام جهانی برویم بدنمان را باید طوری آماده کنیم که توانایی حضور در این مسابقات را داشته باشیم و زنگ تفریح نشویم آنوقت یک مربی که ۱۵ روز قبل از مسابقات به تیم ملی آمد کاری نمیتوانست انجام دهد. همه آن کارها را ایویچ انجام داد و بازیهای خوبمان در جام جهانی به دلیل تمرینات او بود. در اردوی بروجرد عالی کار کردیم سپس به ایتالیا رفتیم و بعد از آن راهی کرواسی شدیم و سپس به فرانسه رفتیم. حدود دو ماه در اردو بودیم.
به نظر خودت تیم ملی ۹۸ از سایر تیم ملیها در جام جهانی بهتر بود؟
نمیتوانیم تیم ۹۸ را با تیم سال ۷۸ مقایسه کنیم آن موقع درگیریها کم بود اما اکنون بازیکنها درون زمین دائما یک به یک یارگیری میشوند. فوتبال بهروز شده است. مربیان ما قابل احترام هستند اما مربیان خارجی مدنظرم هستند که تیم آنالیزی بسیار قوی دارند. بازیکنان سال ۹۸ را مردم دوست دارند و بعد از دیدار مقابل استرالیا دیدیم که همه به خیابانها ریختند. باور کنید در خانه بازیکنان در بازگشت ۱۰ هزار نفر هوادار ایستاده بود. وقتی این خوشحالی مردم را میدیدیم واقعا خوشحال میشدیم.
رابطهات با استانکو چطور بود؟
استانکو به من و کریم باقری اعتقاد بسیار زیادی داشت او به من میگفت هافبک وسط بازی کن چون میگفت سرزن هستی، شوت و پاس خوب میدهی اما من قبول نمیکردم و میگفتم میخواهی من را خراب کنی. میگفت تو وقت پا به توپ میشوی دل شیر داری. من و افشین را به عنوان استوپر میگذاشت میگفت شما باید حمله کنید وقتی تو نفوذ می کنی از یک جناح افشین از جناح دیگر به محوطه جریمه برود و گل بزند. ما میگفتیم پس دفاع چه میشود؟ می گفت سایر بازیکنان باید این فهم را داشته باشند که وقتی شما جلو میروید عقب بمانند. در یک تمرین در کارگران به همین شکل یک گل زدیم نمیدانید چه کار میکرد. در زمین میدوید و آمد از خوشحالی ما را بغل کرد. پرسپولیس آن زمان واقعا عالی بود.
در اردوی ایتالیا با علی دایی درگیری شدی، چه مشکلی بین شما و او به وجود آمد؟
ایویچ یک تمرین ۶ مقابل ۶ به صورت من تو من گذاشته بود. یار مستقیم من علی دایی بود. من اجازه نمیدادم علی دایی حتی یک استوپ کند. یک درگیری بین ما به وجود آمد و پس از تکلی که روی او انجام دادم دایی به من حرف بدی زد، انسان غیرت دارد به همین خاطر از کوره در رفتم و یک درگیری فیزیکی به وجود آمد. در جلسهای مسئولان تیم تشخیص دادند من به ایران بازگردم، بچههای تیم از من حمایت کردند و گفتند در صورت رفتن من آنها هم تیم را ترک میکنند بعد جمع خیلی دوستانه شد همه با هم آشتی کردند و تیمسار نوآموز هم گریه کرد. به هرحال در اردوهای بلند مدت همیشه درگیری به وجود میآید. ما در ایران و در همان رقابتهای مقدماتی وقتی در هتل هما بودیم درگیری به وجود آمد اما درگیری من و دایی بیشتر رسانهای شد. با یکدیگر مشکلی نداریم و میبینید که در رسانهها از او حمایت میکنم.
در بازی مقابل استرالیا و در دقیقه ۱۷ در صحنهای بدجور علی دایی را دعوا کردی.
وقتی اوت پرتاب میکنیم چیزی که به صورت اصولی به ما یاد دادند توپ را باید به همان نفر برگردانیم. ما هر بار توپ را میدادیم علی دایی، او میچرخید و توپ را از او میگرفتند. من آن زمان پیستون چپ بودم و مجبور میشدم بعد از لو رفتن توپها ۱۰۰ متر را برگردم. علی دایی که مهاجم بود و برنمیگشت، درست میگویید در یکی از صحنه ها بعد از لو رفتن توپ ازکوره دَر رفتم، یک مقدار عصبانی شدم و فریاد زدم. این هم از خاطراتی بود که همیشه بیان می شود. (باخنده)
در ۳۰ دقیقه ابتدایی بازی مقابل استرالیا واقعا فشار زیادی روی بازیکنان بود.
خودم وقتی فیلم را میدیدم فکر میکردم فیلم را تند کردند. وقتی به استرالیا میرفتیم فکر میکردیم شش گل دریافت میکنیم و به ایران برمیگردیم اما وقتی استرس از ما خارج شد توانستیم آنجا ۲ -۲ کنیم. واقعا خودمان را به بیخیالی زده بودیم. واقعا بازیکنان خوبی داشتند. دفاع راست آنها شبیه کشتیگیرها بود و بازیکن چغری بود. وقتی او را میدیدم پیش خودم میگفتم واقعا چطور میشود او را گرفت. عابدزاده در آن مسابقه عالی بود و آن فردی که تور را پاره کرد خیلی به سود ما کار کرد. شاید اگر او نمیآمد همان شش گل را دریافت میکردیم. در بین دو نیمه ویرا در رختکن میگفت نمیدانم چه بگویم و از عصبانیت فقط سیگار میکشید، بنده خدا او چیز زیادی بلد نبود. میگفت به زمن بروید و هر کس هر کاری دوست دارد انجام دهد.
نسل شما تأکید زیادی روی حفظ احترامها داشت. شنیدیم خودتان یکی دو بار با بازیکنان به خاطر این مسئله برخورد داشتید.
مربیان قدیمی همیشه میگفتند به بزرگتر خود احترام بگذارید. کاپیتانی به بازیکنی میرسید که سابقه بیشتری داشت اینطور نبود که مثل الان بازوبند بین بازیکنان بچرخد. من ۱۰ سال در پرسپولیس ماندم تا کاپیتانی به من رسید که خودم چون با عابدزاده رفیق بودم بازوبند را به او دادم. علی آقا پروین و محمد مایلیکهن تأکید زیادی روی این مسئله داشتند. تازه به پرسپولیس آمده بودم و اواخر فوتبال درخشان، محمدخانی و پنجعلی بود. آن موقع بعد از بازی شرایط اینطور نبود که آبمیوههای ساندیسی بدهند. تدارکاتها آبمیوه در کلمن درست میکردند. ما جوانترها میایستادیم و وقتی که بازیکنان بزرگتر آبمیوه و سایر خوراکیها را میل میکردند جلو میرفتیم والا علی پروین ما را جریمه میکرد. وقتی جلوتر رفتیم دیدیم تعدادی از جوانترها این مسئله را رعایت نمیکنند اسم نمیبرم یک روز به رختکن رفتم و دیدم آقای عابدزاده ایستاده دوش بگیرد و دو جوان در حمام دوش میگرفتند. از او پرسیدم چرا منتظر ایستاده که اشاره کرد آن دو نفر داخل هستند در حالی که کف روی سر آنها وجود داشت، آنها را بیرون آوردم و گفتم آقای عابدزاده دوش میگیرد و سپس من این کار را میکنم. اگر آبی و صابونی باقی ماند شما میتوانید دوش بگیرید. ما به نفع خود آنها کار کردیم و هنوز وقتی من را میبینند به خاطر این رفتار تشکر میکنند. در رختکن نیز آنها باید صدای خود را پایین میآوردند و ادب را رعایت میکردند. متأسفانه پول وارد فوتبال شد و جنبهها پایین آمد. فوتبالیست ۱۰ سال مفید دارد و باید پول هم بدهند. بازیکن تیم ملی ۷۰۰ میلیون تومان پول بگیرد و نوش جانش باشد اما بازیکن عادی نباید این رقمها را بگیرد و برای خودش بد است. طرف ۵۰ میلیون را یکجا ندیده اما ۴۰۰ - ۵۰۰ میلیون قرارداد دارد.
این جابجایی که در تیمهای استقلال و پرسپولیس صورت میگیرد به نظر شما درست است؟
پیراهن این دو باشگاه بسیار مهم است و شاید ۳۰۰ - ۴۰۰ میلیون با سایر باشگاهها ارزشش بیشتر باشد اما خودم دیدم بازیکن به خاطر ۵ میلیون تومان با پرسپولیسیها تماس گرفته و گفته جای دیگر به او بیشتر میدهند و از حضور در این تیم منصرف شده است. خودم این مسئله را به چشم دیدم. وقتی آن مدیر تلفنش را قطع کرد به او گفتم ببین فوتبال ما به چه روزی افتاده است، پیراهن پرسپولیس ارزش زیادی دارد و ما به عشق هواداران با این تیم قرارداد میبستیم.
آیا فکر میکنی با بازگشت امثال علی پروین این وضعیت درست شود.
از پایه خراب شدیم دیگر این مسائل جواب نمیدهد، در همین اواخر با علی پروین در استیلآذین بودیم. ۲ روز پول دیر میشد همه میگفتند ما نمیمانیم.
صحبت استیلآذین را کردی، آن زمان که علی پروین قرار بود به این تیم بیاید فردی نقل میکرد او با توجه به حضور شما، عابدزاده و علی کریمی که افراد عصبانی هستید گفته بود کار سختی در این شرایط برای کنترل مشکلات تیم دارد.
در این فوتبال یک اسم و رسمی به دست آوردیم. لطف خدا بود که به این جایگاه رسیدیم. در استیل آذین همه افرادی که برای این فوتبال زحمت کشیدند حضور داشتند، من، عابدزاده، پیروانی، کریمی، مهدویکیا و واقعا افراد سرشناسی جمع شده بودند. استیلآذین را ما نبسته بودیم و یک مربی آورده بودند که هیچ چیز بلد نبود. دو روز قبل از بازی به بازیکنان فشار میآورد و نفرات ما پا به سن گذاشته بودند اصلا مربیگری بلد نبود و پول زیادی را دریافت کرده بود. وقتی بازیکنان سرشناس هم زیاد باشند نظم دادن بسیار سخت است و آن اتفاقات افتاد. کاری انجام دادند که هدایتی فوتبال فراری شد.
مهمترین دلیل افت پرسپولیس در سالهای اخیر را چه میدانی؟
ببینید جابجایی مربیان و بازیکنان در چند سال اخیر چقدر زیاد بوده است. باید به یک مربی حداقل دو سال وقت بدهند تا بتواند تفکرات خود را در تیم پیاده کنند. کاشانی تیم را در جام حذفی قهرمان کرد او را کنار گذاشتند اکنون محمد رویانیان خوب کار میکند و میخواهند او را بردارند همه این مسائل دست به دست هم میدهد تا تیم دچار مشکل شود. در نقل و انتقالات تمام تیمها در حال جذب بازیکن و بدنسانی هستند اما پرسپولیس مربی ندارد و طبیعی است که تیم دچار مشکل شود.
در اردوهای تیم ملی بیشتر با چه بازیکنانی هم اتاق بودی؟
دوستان خوب من علی منصوریان، افشین پیروانی، مهدی مهدویکیا، احمد عابدزاده و ... هستند. با پیروانی از تیم امید کنار هم حضور داریم یا با عابدزاده و یا با مهدویکیا اغلب هم اتاق میشدم پس از صعود به جام جهانی وقت مهدویکیا به آغوش من پرید یک صحنه ماندگار به وجود آمد که نشان از دوستی ما داشت.
در سال آخر حضورت در پرسپولیس علی پروین به تو بازی نمیداد و حتی در دیدار مقابل استقلال در حالی که قرار بود به صورت ثابت بازی کنی به یکباره قرار شد نیمکتنشین باشی که خودت اردو را ترک کردی و از روی سکوها بازی را مشاهده کردی.
بله من و احمد عابدزاده را در ترکیب نگذاشتند که ما خودمان مستقیم به ورزشگاه رفتیم و بازی را از روی سکو تماشا کردیم. برخورد جالبی با ما نکردند. بعد از سال ها به پرسپولیس برگشتم، تمرینات خوبی را انجام میدادم و اگر اعتماد میشد میتوانستم تا چند سال دیگر با پرسپولیس بازی کنم. آن زمان دو بازی پشت هم انجام دادم و پیروز هم شدیم. خودم هم مربی هستم، وقتی تیم برنده میشود نباید ترکیب را عوض کرد اما در بازی بعدی مقابل استقلال اهواز وقتی علی پروین ترکیب تیم را اعلام کرد من حضور نداشتم. آدم رکی هستم دلیل این مسئله را از او پرسیدم گفتم من دو پاس گل دادم و چرا باید بیرون بنشینم؟ او میگفت من به نفع خودت کار میکنم و در اینجا شرایط برای تو مناسب نیست و ممکن است فحاشی صورت بگیرد. گفتم علی آقا ما بچه نیستیم ۵۰ بازی ملی داشتم. ما این مسئله را بیان کردیم ولی او من را در زمین نگذاشت از آن زمان به بعد دیگر به نیمکت منتقل شدم و به قول بچهها جزو عراقیها شدیم.
همیشه تیم ذخیره را به نام تیم عراقیها میگفتیم این مسئله ادامه داشت علی آقا میگفت میخواهم در این دیدار ترکیبی از بازیکنان با تجربه و جوان را در زمین قرار دهم وقتی ارنج را در هتل بیان کرد ما را بیرون گذاشت. واقعا از این مسئله ناراحت شدم و اردو را ترک کردم. یک زمان به شما میگویند بازی نمیکنی وخودت را آماده این شرایط کردی اما وقتی میگویند به میدان میروی و روز مسابقه اتفاق دیگری میافتد خیلی ناراحت میشوی. اتفاقا در آن بازی پرسپولیس برنده دربی شد.
دلیل این تصمیم به نظر خودت چه بود؟
با علی پروین خیلی مشکل داشتم اما اکنون میگویم او را خیلی دوست داشتم از خیلیها که ادای خوب بودن را درمیآورند او را بیشتر دوست دارم. نمیدانم او از اطرافیانش چیزی شنیده بود چرا که او همیشه از آنها حرف شنوی داشت. شاید یک نفر از اطرافیان او از من خوشش نمیآمد البته میدانید کمتر پیش میآید که کسی از ما خوشش نیاید. (با خنده) به هرحال او بزرگتر ماست و شاید فکر دیگری در آن مقطع داشت.
در آن زمان هر کسی کمی محبوبیتش بیش از حد میشد ناگهان در پرسپولیس با مشکلاتی روبرو میشد و به نظر میرسید برخی دوست ندارند محبوبیت بازیکنان در این تیم بالا برود.
بله یکی از آن ۷ نفر که به یکباره کنار گذاشته شدند من بودم. آن موقع زمان حضور غمخوار و مربیگری علی پروین بود. من در سفر بودم و در روزنامهها این مسئله را خواندم. به علی پروین زنگ زدم میگفت نمیدانم چه کسی این اسمها را به روزنامهها داده است، به دفتر غمخوار میرفتم او میگفت علی پروین این اسمها را به روزنامهها داده است. علی پروین نیز میگفت غمخوار این اسمها را به روزنامهها داده است. به هرحال هر بازیکن روزی باید خداحافظی کند اما چقدر خوب است که این اتفاق با احترام رخ دهد. ما کاپیتانهای این تیم بودیم باید احترام میگذاشتند و بازی خداحافظی در نظر میگرفتند. ما که نگفتیم پرسپولیس برای همیشه برای ما است. این اتفاقات نیفتاد.
قبول دارید افت پرسپولیس از اتفاقات همان سال آغاز شد؟
با تجربههای تیم را کنار گذاشتند، بازیکنانی که جوانها از آنها حرفشنوی داشتند. کاپیتانی فقط بازوبند بستن نیست، اعتمادی که جوانها به شما دارند بسیار اهمیت دارد. مشکلات بازیکنان را باید حل کنیم، ببستن بازوبند بدون اعتماد سایر بازیکنان اهمیتی ندارد، خیلی فرق میکند کاپیتان تو احمدرضا عابدزاده باشد یا یک بازیکن بیسابقه. افت پرسپولیس از همان سالها شروع شد. به خود علی پروین هم بیاحترامی شد. نتایج ضعیفی که به دست آمد باعث همین مشکلات شد.
بهترین بازیکن چپ ایران را کدام بازیکن میدانی؟
مهرداد پولادی بازیکن بسیار خوبی است البته متأسفانه پزشکان در مورد او تشخیص اشتباه دادهاند و پایش دچار مشکل شده است. مدافعی نداریم که اکنون جلو بزند و با پای چپ شوت کند. من تا به الان این چیز را ندیدم، بازیکن باید شعور فوتبال داشته باشد فقط عقب و جلو رفتن خط فایده ندارد بلکه باید به محوطه نیز نفوذ شود. هاشم بیکزاده هم بازیکن خوبی است.
الگوی شما در دنیا چه کسی است؟
روبرتو کارلوس و برانکو بازیکنان برزیلی، مدافعان چپ بسیار خوبی بودن.
بهترین خاطره فوتبالی شما چیست؟
بهترین خاطره من حضور در تیم فوتبال پرسپولیس بود و توانستم به علاقهام برسم. بهترین خاطره ملی نیز پیروزی مقابل استرالیا است.
هنوز آن حس قدیم را نسبت به پرسپولیس داری؟
آن علاقه وجود دارد اما این نوع بازی ما را به سمت خود جذب نمیکند. حضور کم تعداد هواداران دلیلش همین خوب بازی نکردن است. آن پرسپولیس زلزلهای که مردم همیشه آن را صدا میزدند را خیلی وقت است مشاهده نمیکنیم.
آیا در طول دوران فوتبال بازی کردن کسی بود که از رویارویی با او ناراحت شده باشی؟
نه اصلا چنین کسی وجود نداشت.
بالاخره شما در طول دوران بازی از برخی افراد متضرر شدی. واقعا این حرف را از ته قلب زدی.
باید خودم مقداری آگاهتر بودم، در مسائل فوتبال خود آدم اشتباه میکند به طور مثال میگویند یک نفر به راه بد کشیده شد او خودش مقصر است. خدا به انسان عقل داده و باید راه درست را انتخاب کند.
یکی از بازیکنان پرسپولیس اعلام کرده بود اعتبار به درآمد است والا محرمی افتخارات زیادی برای پرسپولیس به دست آورده اما این روزها مورد توجه نیست.
متأسفانه جامعه ما به پول گرایش دارد وقتی به یک هیأت میروی فرد پولدار را به بالای مجلس میبرند.
بیشترین درآمد شما از فوتبال چقدر بود؟
آخرین پولی که از پرسپولیس گرفتم ۲۵ میلیون بود که ۴ میلیون آن را دریافت نکردم و هیچوقت هم شکایت نکردم.
هیچوقت تحریک شدی به استقلال بپیوندی؟
در همان سال ۸۱ که آن مشکلات برایم به وجود آمد استقلال من را به عنوان دفاع وسط میخواست، منصور پورحیدری با من تماس گرفت و این موضوع را مطرح کرد. من چون با پروین دچار مشکل شده بودم از لجم میخواستم این کار را انجام دهم، حتی تا هیأت فوتبال برای ثبت قرارداد رفتم. امیر عابدینی از این موضوع باخبر شد با من تماس گرفت و گفت دست نگهدار یک تیم اتریشی پیدا کردم و باید به آنجا بروی، گفتم حاج آقا سیاهمان نکن. گفت امشب به منزلمان بیا و باید به فلان تیم برویم. آقای جویباری برای ثبت قرارداد من با استقلال به هیأت فوتبال آمده بود و وقتی قرار شد با بهانهای که آوردم ثبت قرارداد را عقب بیندازم او بسیار ناراحت شد. پاسپورتم را به عابدینی دادم و بعد از انجام کارهایم به اتریش رفتم وقتی به آنجا رسیدم دیدم اصلا خبری نیست. ۴- ۵ ماه در آنجا بودم و هیچ تیمی قرار نبود من را جذب کند. عابدینی گفت فقط میخواستم به استقلال نروی تا از محبوبیتت کاسته نشود.
پس به همین خاطر میگویی به عابدینی علاقمند هستی.
عابدینی را به عنوان یک مدیر و یک پدر خیلی دوست دارم او از این مدیرها نبود که ایراد الکی بگیرد و کارش را به خوبی بلد بود. او مربیگری A خود را در آمریکا و هنگام دانشجویی گرفت. مربیانی که میگویند خیلی دانش بالایی دارند اگر بخواهند در تخته برنامههای تیم را شرح دهند نمیتوانند مثل امیر عابدینی این کار را شرح دهند.
درست است که میگویند زمان هدایت متکوویچ در پرسپولیس امیر عابدینی در اتاقی از هتل بدون اطلاع او برنامههای جدیدی برای بازیکنان بیان میکرد؟
به هر حال امیر عابدینی فوتبال را متوجه میشد و همیشه دخالت میکرد. همشه به او میگفتم حاج آقا یک اتاق مشورت قرار بده و از همه چیز اطلاع داشته باشید.
اما او در میانه تمرین یک مرتبه از کوره در میرفت و میگفت بایستید و این کاری که من میگویم را انجام دهید و سرمربی همین طور نگاه میکرد. من با او بودم و میدانم که در کار مربی دخالت میکند. او من را دوست دارد و میگوید هیچوقت تیمم را در اختیار تو قرار نمیدهم چون نمیتوانم با تو کل کل کنم. همین حالا اگر به او بگویم من را به فلان تیمت بفرست قبول میکند. وقتی در برنامه ۹۰ به فردوسیپور گفتم سر نخواستن من دعوا است فورا با من تماس گرفت و گفت نبینم اینطور صحبت میکنی و بیا در تیم من حضور پیدا کن اما آدم نمیتواند دستیار هر کسی شود.
اما اگر به استقلال میرفتی کاملا محبوبیتت را از دست میدادی؟
درست است خیلی بد میشد، هر چند که برای استقلالیها خیلی خوب بود. شما دیدید برای هاشمینسب چه اتفاقی افتاد.
در تمرین پیشکسوتان پرسپولیس وقتی به هاشمینسب توهین میکردند از هواداران میخواستید این کار خود را قطع کنند.
به هرحال این کار درست نبود. این حرکت توهین به علی پروین بود، هاشمینسب که سرخود به آنجا نیامده بود البته غش کردن او در آن دربی خیلی در خاطر هواداران باقی مانده بود.
حالا آیا واقعا او غش کرده بود؟
غش نکرده بود اما حالا ادایش را درمیآورد.
در آن دربی بعد از گل هاشمینسب واقعا بازیکنان پرسپولیس برای زدن گل تساوی همدل شدند. فکر میکنم اگر بازنده به رختکن میرفتید اتفاقات بدی میافتاد.
واقعا تعصبها در آن زمان تفاوت داشت، علی پروین واقعا از آن مسئله ناراحت بود.
آیا واقعا علی پروین آن برخوردهایی که از او نقل میشود حقیقت داشت؟
اینکه میگویند علی پروین فحش میدهد نه به این شکل نیست. او با افرادی که شوخی دارد حرفهایی به صورت عامیانه میزد اما اگر با کسی شوخی نداشت هیچ وقت این کار را نمیکرد.
در حال حاضر چه میکنی؟
اکنون کار فوتبالی نمیکنم و بیزینس خودمان را دنبال میکنیم، اگر پیشنهادی به خود من یا پیروانی شود آن را بررسی میکنیم. میدانید که در آهن بافق دستیار پیروانی بودم البته به هر تیمی نمیرویم چرا که خیلی از تیمها مشکل مالی دارند و برای خودمان دردسر درست میکنیم. ما در دوران بازیکنی پولی دریافت نکردیم و در دوران مربیگری نمیخواهیم این اتفاق رقم بخورد. البته ما پولکی نیستیم ولی حوصله این مسائل را دیگر نداریم.
قبول دارید مربیگری در فوتبال ایران در یک چرخه خاص اتفاق میافتد؟
کاملا با این مسئله موافق هستم تا آن زمان که مربیان سن و سال بالا و تفکرات قدیمی هستند کسی از رضا شاهرودی با این تفکرات جدید استفاده نمیکند.
دوست دارید وارد این چرخه شوید؟
خدا کند این اتفاق بیفتد، اگر در این چرخه قرار بگیریم هر سال تیم داریم و اگر هم بد نتیجه بگیریم باز هم به یک باشگاه دیگر میرویم (با خنده) واقعا مشخص است که برخی افراد خاص دائما از این تیم به آن تیم میروند. معلوم است در این میان افرادی حضور دارند که برخی تصمیمات را میگیرند. مشخص شده یک مربی فساد اخلاقی دارد، تبانی میکند و چند کار دیگر انجام داده اما باز هم بهترین تیمها را به او میدهند.
پس همان ضربالمثل زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد در مورد شما صدق میکند.
همیشه چوب رک بودنمان را میخوردیم. ما برای این فوتبال زحمت کشیدیم، کسی که در کوچهها بوده و اکنون اسم خود را منیجر گذاشته است در حال استفاده از فوتبال است. ما اهل رفتن به این سفرهخانه آن سفرهخانه و صحبت با این مدیر آن مدیر نیستیم، این کارها در کلاس ما نیست، ما برای این فوتبال زحمت کشیدهایم. رضا شاهرودی جایگاهش در این فوتبال مشخص است اگر آن اتفاق برای احمد عابدزاده نمیافتاد او اکنون بهترین تیمها را داشت. عابدزاده یک اسطوره واقعی است اما خیلیها همین الان با این شرایط دوست ندارند او در فوتبال باشد. مگر او سالها دل مردم را شاد نکرده است چرا او اکنون باید به غربت برود و ۵۰ شاگرد بگیرد؟ برای آنکه امرار معاش کند.
فکر میکنی پرسپولیس میتواند امسال قهرمان شود؟
تیم رفته رفته در حال بهتر شدن است، علی دایی کمی دیر اضافه شد اما از هفته چهارم به بعد شرایط بهتر شد. در تیم جوانگرایی شده و بازیکنان وضعیت خیلی بهتری پیدا کردهاند. وقتی نیروی جوانی باشد تاکتیک و تکنیک به تیم وارد میشود. با مسلمان، خلعتبری و صادقیان وضعیت خیلی خوب شده است. با توجه به اینکه دفاع و دروازهبان با تجربه شدهاند شرایط خیلی بهتر است.
تیم ملی در جام جهانی میتواند موفق شود؟
شنیدهام قرار بود با روسیه بازی گذاشته شود اما کیروش مخالفت کرده است به نظر من باید این مسابقات را غنیمت بدانیم، باید امکانات را در اختیار تیم ملی قرار دهیم و بازیکنان جوان را به اردو فرا بخوانیم. باید کاری کنیم که در جام جهانی زنگ تفریح نباشیم. کیروش مربی باهوشی است او هم باید اردوهای خوبی بگذارد و مثل ایویچ بدنها را اماده کند البته این را بگویم بازیهای خوبی را از تیم ملی ندیدیم اما نتایج خوبی گرفتیم. بازیهای تیم ملی به دل نمینشیند و با خلاقیت دژاگه و قوچاننژاد به جام جهانی رفتیم.
میدانی درگیریهایی بین باشگاهها و تیم ملی برای در اختیار قرار دادن بازیکنان وجود دارد.
کیروش در آن مدت میخواهد بدنسازی کند و باید با او همکاری کنیم. درست است که در کشورهای دیگر تیمها ۴۸ ساعت قبل از هر بازی بازیکنان را در اختیار تیم ملی قرار میدهند اما در ایران شرایط متفاوت است. به قول ناصر حجازی شماره پیراهنها حرفهای شده و سایر مسائل غیر حرفهای است. مطمئنا در آن دو ماه اردو کیروش قصد دارد بدنها را آماده جام جهانی کند.
در مورد حضور بازیکنان دو رگه چه نظری داری؟
حضور این افراد بسیار مؤثر بود و اگر آنها نبودند ما به جام جهانی نمیرفتیم. قبل از مصدومیت دژاگه او ۵۰ درصد تیم را تشکیل میداد.
چند اسم میگویم و شما در مورد آنها نظرتان را بیان کنید؟
علی پروین: اسطوره پرسپولیس
امیر عابدینی: مدیر موفق پرسپولیس
علی دایی: اسطوره پرسپولیس
افشین پیروانی: با تعصب
ابراهیم تهامی: مهاجم استقلال اهواز. او چند وقت پیش یک مصاحبه انجام داد که به نظر من اشتباه کرد، تهامی بچه سادهای است و فردوسیپور کمی او را پیچاند. کمی دلگیر بود یک مرتبه او را به ۹۰ دعوت کردند و وقتی بغضش ترکید حرفهایی را مطرح کرد که کار به جاهای باریک کشیده شد.
علی کریمی: جادوگر (البته دیگر جادو نمیکند)
صحبت خاصی باقی نمانده است؟
انشاءالله مسئولان و مدیران فوتبال بتوانند فوتبالی باشند و این لابیها به اتمام برسد و راه برای مربیان باز شود.
ارسال نظر