جنگ سرد تهران - ریاض!
آیا به هم ریختگی اوضاع در شبه جزیره عرب لزوما کار را برای ما ساده تر می سازد و جمهوری اسلامی ایران با خیال راحت می تواند در منطقه خاورمیانه آمد و رفت داشته باشد؟
مجله صدا - سعید جعفری پویا:
چرا نباید به تنش های ایران و عربستان دامن زد؟
اندیشمندان علوم سیاسی شهریاران را نصیحت کرده اند که تا می توانند عنان کار را به دست ژنرال ها ندهند چرا که وقتی صدای پوتین ها در شهر می پیچد تیر و تفنگ و قوه قهریه است که حرف اول و آخر را در سپهر تحولات سیاسی می زند. از آنسو لازمه ورود ژنرال ها به عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی، فضای تنش آلود و تضادگونه در عرصه داخلی و خارجی است.
هرچقدر با همسایگان خود مشکلات بیشتری داشته باشید حضور و تعیین کنندگی نیروهای میلیتاری بیشتر از شرایط عادی توجیه پیدا خواهدکرد چرا که وقتی تهدیدات خارجی و ناامنی داخلی شدت می یابد چاره ای جز میدان دادن به نیروهای نظامی باقی نمی ماند و در آن حال دیپلمات ها باید دفاتر خود را به پوتین پوش ها دهند و خود به مرخصی اجباری بروند.
شاید غریب باشد اما این اندرز از دیرباز تاکنون همواره پاسخگو بوده و هروقت بی ثباتی و منازعات بر سپهر سیاسی یک مجموعه حکومتی حکفرما شده دیگر صدای اعتدالیون و صلح طلبان شنیده نشده و نوای شلیک گلوله تعیین کننده بوده است.
همسایگی قابل تغییر نیست
علاوه بر اولویت داشتن اندیشه و تعقل بر زور بازو و سلاح، موضوع رابطه ایران و عربستان و دامن زدن یا کنترل اختلافات و منازعات طرفین از ابعاد دیگری هم قابل مطالعه است. چه دوست داشته باشیم و چه خیر، ایران و عربستان در یک تعریف جغرافیایی مشترک قرار گرفته اند و این همجواری را با هیچ فرمولی نمی توان تغییر داد. تا بوده ایران و اعراب در کنار یکدیگر زیسته اند و تا گیتی ادامه داشته باشد این همزیستی استمرار خواهدداشت. مطالعه تجربیات کشورهای اروپایی در این رابطه می تواند مفید واقع باشد.
آلمان و فرانسه سال ها و دهه ها با یکدیگر اختلاف داشتند و حتی نوع نگاه بعضا نژادپرستانه یکی به دیگری، جنگ ها و مجادلات نه چندان کم تعدادی را در تاریخ فرانسه و پروس و آلمان رقم زده است. اما نهایت این همه تنش و درگیری چه شد؟ آلمان در سرجای خود حضور دارد و فرانسه هم همچنین.
هزینه های مادی و معنوی و جانی فراوانی در این منازعات نصیب طرفین شد اما نه ژرمن ها از صفحه روزگار محوشدنی هستند و نه لاتین ها را می توان به منطقه ای دیگر منتقل کرد. ایران و عربستان را نمی توان از این منطقه تکان داد و این کنار هم بودن دائمی و لایتغیر است. حال این همجواری می تواند با اختلاف تنش، درگیری و هزینه باشد و هم می تواند به یک همزیستی مسالمت آمیز تغییر وضعیت دهد.
آرامش عربستان آرامش ماست
در تحلیل های روزنامه ای و ژورنالیستی فراوان دیده شده که کارشناسان داخلی آرزوی مرگ پادشاه سالمند عربستان را داشتند. بخشی از ناظران سیاسی در این اندیشه به سر می بردند که با فوت ملک عبدالله شرایط تازه ای بر سپهر سیاسی عربستان سعودی حکمفرما خواهدشد. این انگاره البته صحیح از آب در نیامد و آمدن سلمان به جای عبدالله تغییری در مناسبات قدرت و نگرش نخبگان آل سعود در سیاست داخلی و خارجی ایجاد نکرد.
اما صرف نظر از این بعد موضوع، بودند و هستند تحلیلگرانی که تنش و به هم خوردگی اوضاع در سرزمین حجاز را زمینه پرور افزایش نقش آفرینی جمهوری اسلامی در معادلات منطقه ای ارزیابی می کنند. بر همین مبنای تحلیل نوشته و بیان شده که با تغییر جامعه شناسی سیاسی حکومت در عربستان و آمدن نسل سوم خاندان آل سعود این کشور در بحران جانشینی و درگیری های داخلی غرق خواهدشد.
صرف نظر از اینکه این انگاره تا چه اندازه صحیح است و آیا اساسا سیستم حکومت داری در عربستان تا این اندازه متزلزل و لرزان است که تغییر نسل از فرزندان عبدالعزیز به نوادگانش بنیان قدرت و حکومت را در سعودی متحول و دگرگون خواهدکرد، باید به پرسشی کلیدی پیرامون سود و زیان این شرایط پاسخ داد.
آیا به هم ریختگی اوضاع در شبه جزیره عرب لزوما کار را برای ما ساده تر می سازد و جمهوری اسلامی ایران با خیال راحت می تواند در منطقه خاورمیانه آمد و رفت داشته باشد؟ شاید مطالعه نمونه های تاریخی در این رابطه بتواند به ما در یافتن پاسخ به این پرسش مهم کمک نماید. کمتر از یک قرن پیش و براساس قرارداد سایکس پیکو و دیگر عهدنامه های پیوست به آن در پایان جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی به تکه های متعدد و حتی بعضا میکروسکوپی تجزیه شد.
اندیشه غالب در آن زمان این بود که رقیب قدرتمند و بعضا خطرناک ایران از میان برداشته شده و در نتیجه ما باید از یکه تازی خود در تحولات منطقه ای شادمان باشیم. (هرچند از خاطر نمی بریم که حکومت های فرومانده و ضعیف در ایران آن زمان در گذران امور داخلی خود هم درمانده بودند) اما نتیجه آن تنش و بحران داخلی در سرزمین امپراتوری عثمانی چه بود؟ پیدایی موجی از کشورهایی که بدون طی کردن فرآیند دولت- ملت سازی به صورت مصنوعی سربرآوردند و بسیاری از آنها در مقام یک بحران برای منطقه نقش آفرین شدند.
ضمن اینکه بخشی از این حکومت های تصنعی هم برای پیشبرد و پیگیری اهداف دول استعماری پدیدار گشتند. نمونه های تازه تر این قصه را هم می توان در تنش ها و ناآرامی های اخیر منطقه ای جست و جو کرد. حمله به افغانستان، جنگ داخلی و ناآرامی در سوریه و یا نزاع های لبنان و اسرائیل چه دستاوردی جز تنش و ناآرامی منطقه ای برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورده اس.
در نتیجه شاید این باور که با ورود عربستان به چرخه بحران و نزاع داخلی امتیازاتی قابل تامل برای تهران به ارمغان خواهدآمد تصوری غیردقیق و قدری هم ساده انگارانه باشد. در شرایطی که ایران و عربستان به عنوان دو همسایه جدانشدنی در کنار یکدیگر حضور دارند حتما تضادهای یکی بر دیگری اثرگذار خواهدبود. هرچند این تاثیر می تواند در کوتاه مدت نباشد.
اما وقتی جهان نظاره کند که یکی از قدرت های منطقه ای با آن حجم از وسعت سرزمینی تجزیه شده و به چندین بخش تقسیم گشته حتما به سراغ این اندیشه خواهدرفت که «چرا ایران نه؟» وقتی سعودی چند تکه شده حتما می توان این رویه را برای ایران هم پی گرفت.
چگونه باید روابط ایران و عربستان را ترمیم کرد؟
برای مطالعه روابط ایران و عربستان چندین اصل را نمی توان نادیده گرفت.
۱- شرایط خاورمیانه نسبت به یک دهه قبل بسیار متفاوت و ایران از ضریب نفوذ بیشتری در منطقه برخودار شده و این افزایش نقش آفرینی یا کاهش حضور عربستان همراه است. در نتیجه حتما سعودی نمی خواهد نظم جدید را بپذیرد.
۲- دولت یازدهم از روز نخست بنای تنش زدایی با جهان و به ویژه با همسایگان خاورمیانه ای خود را پی گرفت. اما بنا به تایید کارشناسان عملکرد در این حوزه قرین موفقیت نبوده است. (اساتید و کارشناسان روابط بین الملل در نظرسنجی پایان سال هفته نامه صدا تاکید کردند عملکرد جمهوری اسلامی ایران در روابط خاورمیانه ای موفق نبوده است.) دلایل متفاوتی هم برای این عدم کامیابی ذکر شده است.
برخی از وجود نهادهای موازی در کنار دولت در عرصه سیاست های خاورمیانه ای سخن گفته اند، کارشناسان خارجی جاه طلبی های ایران در منطقه را عامل اصلی این عدم بهبود ارزیابی کردند و برخی هم ایران هراسی های نادرست دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه را کلیدی ترین مولفه این فضا معرفی نموده اند.
با ذکر آنچه گفته شد و تاکید ویژه ای که بر لزوم تلطیف فضای جنگ سرد میان ایران و عربستان انجام شد و همچنین با درنظر گرفتن مولفه های دوگانه فوق الذکر چه باید کرد تا این رابطه نامطلوب باز تعریف شود؟ این پرسش کلیدی می تواند پاسخ مشخصی نداشته باشد. چرا که در آن صورت دولت یازدهم که از ابتدا عزم خود را در بهبود مراودات با همسایگان و به ویژه عربستان سعودی جزم توصیف کرد تاکنون در این امر به توفیق دست می یافت. می توان لیستی از موارد محتمل را ذکر کرد.
از توجه ویژه به نگرانی های سعودی در منطقه، یا در دستور کار قراردادن گفت و گوهای سطح بالا و انتقادی برای حل صریح و بی پرده حوزه های اختلاف دو طرف حتی می توان از تعریف منابع و اهداف مشترک در معادلات منطقه ای با تبیین و تدوین سازوکارهای همگرایانه منطقه ای سخن گفت. اما شاید پاسخ دادن به این سوال ساده تر باشد که دست کم چه کارهایی را نکنیم تا فضا از آن چیزی که هست تنش آلودتر نشود و چه گام هایی می تواند ما را بیشتر در این منازعه درگیر سازد.
۱- حتما دست زدن به رفتارهای احساسی با افق دید کوتاه مدت کمکی به حل این بحران نخواهدکرد. دامن زدن به موج عرب ستیزی و آریایی محوری امتیازی جز تنش آلوده تر کردن فضای تهران- ریاض به همراه نخواهدداشت.
۲- تحریم موقتی و دائم عمره اگر با درنظرگرفتن عواقب و نتایج میان و بلندمدت این اقدام صورت نگیرد می تواند اثرات بدتری روی این رابطه داشته باشد. چه دوست داشته باشند و چه نه بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی دین باور و مومن است. این قشر از جامعه هم با نوای این و آن دست از باور و اعتقاد خود نخواهدکشید.
در نتیجه این بخش از جامعه دیر یا زود خواهان بازشدن دوباره مسیر حج هستند. حال آنکه یک اقدام سریع و قاطع می تواند تحقق این امر را تا مدت ها به تاخیر بیندازد. از سوی دیگر فرض کنیم ایران اعزام به عمره مفرده را ترحیم کرد و از آن سو هم رادیکال های سعودی دست بالا را بر عهده گرفتند، آن زمان دیگر حتی فضاهای محدود تنش زدایی هم از میان خواهدرفت.
۳- تهدیدات نظامی حتی در بیان و به صورت لفظی زیان های جدی برای ترمیم رابطه تهران و ریاض به همراه خواهد داشت و فضای مانور را برای تندروهای سعودی باز خواهدکرد. از یاد نبریم همانطور که دیروز رادیکال ها بر ایران حکمفرمایی می کردند و امروز جای خود را به اعتدالیون داده اند، سعودی هم با چنین چندگانگی هایی دست و پنجه نرم می کند. به این معنا که اگر بندر بن سلطانی وجود دارد که از ایرانی و شیعه فقط خونش را می خواهد، هستند آل سعودی که باورها و تمایلات اعتدالی دارند.
۴- حتما، یقینا و قطعا میدان دادن به نیروهای نظامی و میلیتاری در شرایط فعلی تنها به منزوی شدن صدای اعتدال روحانی و ظریف منتج خواهدشد. مطالعه تاریخ به خوبی نشان داده که فضای تنش، ژنرال می طلبد و ذات ژنرال هم قوه قهریه را طلب می کند نه ظرافت و تدبیر دیپلمات را.
نظر کاربران
آل سعود و وهابیون باید نابود گردند.
مشکلات ما با عربستان بیشتر از اون چیزی که شما فکر میکنید .سر از زیر برف بیرون بیارید