دولتي يا غيرانتفاعي؟ مساله اين نيست!
بسياري از والدين سوالي مشترک ميپرسند:خانم دکتر! فرزندم را در مدرسه خصوصي ثبتنام کنم يا دولتي؟ شما در جايگاه يک مادر و بهعنوان يك روانپزشك كودك، تحصيل در مدرسه دولتي را انتخاب مناسبي براي فرزندتان ميدانيد يا مدرسه غيرانتفاعي؟
همه مدارس مثل هم نيستند
هيچ ۲ مدرسه دولتي يا ۲ مدرسه غيرانتفاعياي يكسان عمل نميكنند. در هر جامعهاي، دولتها موظفند حداقل امكانات استاندارد آموزشي که پژوهشها نشان داده براي کودکان کافي و لازم است، براي افراد زير ۱۸ سال فراهم كنند اما تمام دولتها چنين توانايياي ندارند و اينجاست كه از مردم کمک ميگيرند و از افرادي كه امكانات اقتصادي كافي دارند، ميخواهند شرايط تحصيل را خود براي فرزندشان مهيا كنند تا دولت بتواند اين كار را براي كساني كه امكانات كافي اقتصادي ندارند، فراهم كند. مدرسه دولتي ايدهآل، مدرسهاي است که بتواند حداقل استانداردهاي آموزشي را براي كودكان در نظر بگيرد اما متاسفانه در برخي مدارس دولتي، برخلاف برخي ديگر، همين حداقلها هم رعايت نميشود. برخي مدارس خصوصي همين حداقلها را آموزش ميدهند و برخي پا را فراتر گذاشته و مسائل اضافهتري به دانشآموزان ميآموزند. اين وظيفه والدين است که قبل از ثبتنام، در مورد مدرسه تحقيقات لازم را انجام دهند.
مدرسه، نمونه كوچكي از جامعه است
وقتي همه نوع دانشآموزي با درجات هوشي، توانمنديها، خلق و خو و حتي سطح و طبقه اجتماعي در مدرسهاي کنار هم باشند، بهتر از آن است كه يك گروه خاص و شبيه كنار هم قرار بگيرند چون هدف از مدرسه رفتن، فقط درس خواندن نيست. هدف اصلي پرورش است. مدرسه ميرويم تا با جامعه خود آشنا شويم و اخلاق و انسانيت، مهارتهاي زندگي، مسئوليتپذيري، كارگروهي، قدرت تصميمگيري، مديريت استرس، همكاري و ابتكار بياموزيم. از اين منظر، مدرسهاي ايدهآل است که مهارتهاي زندگي را بياموزد اما در زمينه آموزش، آن مدرسهاي بهتر است كه به تلاش دانشآموز اهميت دهد، نه به نمره و پيشرفت هر دانشآموز را با خود او مقايسه كند، نه با فرد ديگري. مدرسه ايدهآل مدرسهاي است که استعداد دانشآموز را كشف كند و در همان زمينه از دانشآموز كار بخواهد و بر همان اساس او را تشويق كند. دنبال مدرسهاي نباشيد که همه شاگردان را گزينش ميکند تا از يک قشر خاص باشند.
معيارهاي مدرسه ايدهآل
گرچه مدرسه ايدهآل بايد نمونه کوچکي از جامعه باشد، اما بايد ويژگيهاي فرزندمان را هم در نظر بگيريم. اگر فرزند با ديدن يك رفتار نامناسب فورا آن را تقليد ميكند، والدين مجبورند مدارسي را انتخاب كنند كه فرزندشان در معرض چنين مسائلي نباشد. والدين شناخت بهتري درمورد ويژگيها و خصوصيات فرزندشان دارند و بهتر ميدانند فرزندشان در چه محيطي آموزشپذيرتر است. آنها بايد براساس شناختي كه از ويژگيهاي فرزندشان دارند، شرايط كاري خود و حتي شرايط اجتماعي كه در آن زندگي ميكنند و اولويتهاي موجود، مدرسه را انتخاب كنند. مثلا در كشور ما تعداد افرادي كه ميتوانند براي تحصيل در رشتههاي خوب وارد دانشگاه شوند، كمتر از تعداد متقاضيهاست. در نتيجه مساله كنكور و رقابت درسي پيش ميآيد.
دو تله تکفرزندي
امروزه تعداد خانوادههاي تکفرزند در جامعه کم نيست. تكفرزندي آسيبزا نيست اما ۲ تله دارد كه نبايد در آن بيفتيم:
۱) كانون توجه بودن: اگر فرزند شما تا به حال مركز توجه بوده نبايد او را در مدرسهاي ثبتنام كنيد كه باز هم مركز توجه معلممان و مربيان باشد چون ادامه اين كار اشتباه است.
۲) پرتوقع بودن: فكر نكنيد چون يك فرزند داريد، او بايد تمام توقعات و آمال و آرزوهاي شما را برآورده كند و شما مسئولايد هرچه او ميخواهد، در اختيارش بگذاريد. دانشآموز موظف است درس بخواند و خود را به حداقل استانداردهاي آموزشي برساند و والدين موظفند زمينه رسيدن به حداقلها را براي او فراهم كنند. انجام کارهاي فوقالعاده بيش از اين بهوسيله والدين، لطف آنها محسوب ميشود نه وظيفهشان. اگر پدر و مادر ميخواهند چنين کنند و فرزند هم دستورات و وظايف خود را اجرا ميکند، مستحق پاداش است و جاي خرسندي دارد.
ارسال نظر