adexo3
۸۰۱۵۲
۵۰۱۲
۵۰۱۲
پ

آسمان زرد کم‌عمق، نابودی در اوج زيبايي!

فیلم که این روزها روی پرده است، به داستان زن و شوهری می‌پردازد که در حاشیه زندگی آنها قتلی اتفاق افتاده است.

روزنامه ایران: فیلم آسمان زرد کم‌عمق که این روزها روی پرده است، به داستان زن و شوهری می‌پردازد که در حاشیه زندگی آنها قتلی اتفاق افتاده است.در فیلم شاهد زندگي مرد و همسرش (غزل) پس از فاجعه هستيم، فاجعه‌اي كه به صورت مدور براي آن‌ها تكرار مي‌شود. بنابراين شروع فيلم نگاهي فلسفي به مقوله زيبايي و پسارستاخيز، (پس از مرگ) داشت. بنابراين نام فيلم گزيده‌ای از مفهوم فلسفي فيلم است.

آسمان زرد کم‌عمق، نابودی در اوج زيبايي!

آنچه در هنر سينما همواره مورد توجه بوده، استعاره و نماد است. نام فيلم خود استعاره‌اي است از لحظه مرگ است كه بر ساختار دوری و ابزورد فيلم تأثير مي‌گذارد. در قالب يك ما را در لحظه خيرگي و تحير مهران به مرگ همسرش و يا غزل در لحظه مرگ خانواده‌اش قرار مي‌دهد. كليت اثر خيرگي و تحير انسان به زيبايي و عمق زيبايي و فرو ريختن ناگهاني آن است. بهرام توكلي در ابتدا روايت غيرخطي را در نظر گرفته است. بنابراين مرد درباره همسرش غزل مي‌گويد. اين نوع روايتگري كه عمدتاً در نظر دارد تا مخاطب به مفاهيم فلسفي توجه كند؛ در برخي فيلم‌هاي ديگر از جمله ديده شده است هرچند براساس يك رمان نوشته مدرس صادقي ساخته شد.

فيلم با روايت مهران از همسرش غزل شروع می‌شود و اين‌كه او يك عكاس است. همچنين تصاوير زيبا از طبيعت با مفهومي كه روانپزشك درباره« نابود شدن در اوج زيبايي» نسبت دارد. اين تكنيك سبب جذابيت فيلم شده است. - مهران- راوي زماني شروع به سخن گفتن مي‌كند كه در تصويري فيكس شده است. در لحظه‌اي از زيبايي متحير شده و آن لحظه، تصويري است كه در دوربين ثابت شده. همين تكنيك عكاسي در جريان درام از اهميتی ويژه برخوردار مي‌شود. زيرا غزل نيز لحظه مرگ خانواده‌اش را همچون تصوير آسمان زرد كم‌عمق در ذهن ثابت كرده و درپايان فيلم متوجه مي‌شويم كه همسرش نيز تصوير مرگ و نيستي غزل را در قالب عكس آسمان زرد كم عمق در ذهن ثابت مي‌كند. دريچه ذهني كه همچون دوربين عكاسي از خاطرات حضور غزل عكاسي مي‌كند. اگر با اين ديدگاه به فيلم نگاه كنيم ساختار ضد‌روايتي و خرده روايتي مفهوم تازه‌اي مي‌گيرد. دركنار روايت فلسفي مرد از غزل، لحظات زندگي‌شان در خانه‌اي كه زيبايي‌اش فرو ريخته، پيش‌بيني از زندگي آنهاست. اين پيش‌بيني در دل روايت‌هاي مهران گفته مي‌شود.

بازي با روايت‌ها، خود به خود بازي با زمان را نيز ايجاد مي‌كند. اما با حضور عروس و داماد براي بازگرداندن ماشين، روايت شكل خطي مي‌گيرد و روند فيلم دوگانه مي‌شود. حال ساختار روايي وكشمكش كشته شدن شخصي موتوري كه داماد با او تصادف كرده، اهميت پيدا مي‌كند. اين روايت رئاليستي فرم ضدروايتي فيلم را مخدوش مي‌كند و حتي زمان روايتي و زمان در خاطرات مهران و غزل در عكس‌ها را مخدوش مي‌كند. از اينجا به بعد تا پايان، فيلم قوام روايتي خود را از دست مي‌دهد و فيلم، مخاطب خود را از خواص به عام تقليل مي‌دهد.

تا پيش از حضور عروس و داماد روند فيلم يادآور فيلم‌هايي همچون بهروز افخمي است. هر دو ساختار روايي غيررئاليستي دارند. هرچند روايت با نريشن به ساختار فيلم آسيب مي‌رساند.

از لحاظ تصويربرداري گاهي تصاوير زيباي فرو ريخته ابتداي فيلم يادآور استاكر ساخته تاركوفسكي بود. زيرا استاكر داستان منطقه‌اي اسرارآميز در دنياي پس از فاجعه است و ما شاهد زندگي مرد و همسرش غزل پس از فاجعه هستيم، فاجعه‌اي كه به صورت مدور براي آن‌ها تكرار مي‌شود. بنابراين شروع فيلم نگاهي فلسفي به مقوله زيبايي و پسا رستاخيز، (پس از مرگ) داشت. نام فيلم گزيده‌گويي مفهوم فلسفي فيلم بود. از سوي ديگر درابتداي فيلم استاكر نيز ما شاهد لحظاتي ازپوسيدگي، لجنزار، رنگ‌هاي چرك وآميخته با رنگ خاكستري هستيم. هيچ رنگي جلاوشفافيت ندارد. همين فضا از تيتراژ فيلم يادآور نگاه فلسفي آسمان زرد كم عمق است. اما بعد از حضور عروس و داماد ناگهان بستر رئاليستي و فضاي واقعي در جريان فلسفي باعث تداخل فيلم شده و ماهيت اثر را از هم مي‌پاشد.

جايگاه رنگ زرد كنايه‌اي از خورشيد، رنگ ابديت وجاودانگي است. در يونان باستان الهه‌ها و دوشيزگان را با رنگ زرد زعفراني به تصوير مي‌كشيدند. درچين و تمدن مسيحي غرب و تا حدي ايران، اين رنگ سمبل تقدس است و معمولاً هاله دور سر مقدسان با رنگ زرد نشان داده مي‌شود. حال استعاره رنگ زرد براي آسمان توجه به رنگ آبي آسمان را نيز ايجاد مي‌كند. آبي كه خود يادآور خرد است. فراست،كشف و شهود را به همراه دارد. بصيرت و اشراق و انديشه را معنا مي‌كند. آبي رنگي دروني است كه در انسان حالتي ماورايي ايجاد مي‌كند. در انديشه مسيحي رنگ آبي نمادي ازملكوت، حقيقت ملكوتي، ابديت، ايمان و رنگ مريم عذراست. آبي درتفكر ايراني نمادپاكي و معنويت است. بنابراين با احتساب معاني ضمني رنگ‌ها در بستر نام فيلم، شايد بتوان گفت جمله «تقدس و معنويتي كوتاه از حضور غزل كه براي جوان لحظه‌اي نشان داده شده» بيانگرمفهوم فيلم است. اين تقدس همسر براي لحظه‌اي مهران را به شگفتي مي‌رساند. شگفتي كه تنها در لحظه مرگ خلاصه مي‌شود. لحظه آسمان زرد كم‌عمق از گستره مفاهيم فيلم كه بگذريم بازي بازيگران بر جريان رئاليستي اثر بيشتر تأكيد دارد. تنها صابر ابر گاه فضايي غير رئاليستي را در بازيگري‌اش لحاظ كرده است. درحالي كه انتظار مي‌رفت ترانه عليدوستي فضاي غيررئاليستي خاطره حضورش را نشان دهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج