فاطمه هاشمی، یکصدا با زنان ایران
دکتر فاطمه هاشمی یکی از بانوان فعال عرصه زنان و سلامت صمیمانه با ما به گفتوگو نشست و از نگاهش به زندگی، خانواده و زنان گفت.
چطور شد تصمیم گرفتید در حوزه زنان فعالیت کنید؟
در ابتدا خیلی دوست نداشتم وارد حوزه زنان شوم و به صورت صنفی و گروهی کار کنم. پس از پیروزی انقلاب در زمانی که وارد دانشگاه شده بودم، به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شد. بنابراین زمانی که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد، ثبتنام و فعالیتهایم را شروع کردم. در آن زمان به من پیشنهاد دادند در شاخه زنان فعالیت داشته باشم، اما شاخه دانشآموزی را انتخاب و در این حوزه فعالیتهای اجتماعی و سیاسیام را آغاز کردم. رئیس این حوزه جوان فعالی بود که با توجه به فضای آن دوران، برنامههایی را طراحی میکرد؛ این برنامهها ضمن جذابیتی که داشت، به ما نکات زیادی را میآموخت.
پیش از آن فعالیتی نداشتید؟
آن زمان که پدرم در زندان به سر میبرد، روی قرآن کار میکرد. مادر دستنوشتههای پدرم را از زندان خارج میکرد با مدیریت آقای دعاگو آن مطالب فیشبرداری میشد. من هم در این فیشبرداریها کمک میکردم. به صورت گروهی کار میکردیم و من هم عضوی از گروه بودم.
از چه زمانی فعالیتهایتان در حوزه زنان جدی شد؟
بعد از باز شدن دانشگاه ادامه تحصیل دادم و در آن زمان صاحب فرزند شده بودم. بیشتر دوست داشتم در کنار فرزندم باشم و بیرون از خانه فعالیتی نداشتم. بعد از گذراندن دوره لیسانس، در دفتر مطالعات وزارت امور خارجه به صورت پاره وقت مشغول به کار شدم و روی دو موضوع شروع به تحقیق کردم؛ نخستین موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دیگری سیاست خارجی ایالات متحده امریکا بود. همان زمان بود که با خانم شهلا حبیبی آشنا شدم. ایشان اصرار داشتند که در زمینه زنان کار کنیم و در سازمان تبلیغات اسلامی مشغول به کار شدیم. نخستین نمایشگاه تشخص و منزلت زنان مسلمان در سال ۶۸ یا ۶۹ دقیقاً یادم نیست در سازمان تبلیغات برگزارشد. در آن زمان بزرگترین نمایشگاهی بود که فعالیتهای زنان را در تمام عرصههایی که حضور داشتند به نمایش گذاشته بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۶۸، پدرم تلاش میکرد که نقش زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی پررنگ باشد. همراه با خانم حبیبی و بهروزی روی این موضوع کار کردیم و پیشنهاداتی را ارائه دادیم.
بعد از حضور در حوزه زنان چه فعالیتهای دیگری را شروع کردید؟
پدرم فردی است که به دنبال حواشی و مسائل ظاهری نیست؛ با گزارش هایی که در اختیار ایشان قرار داده بودیم، قرار شد دفتر امور زنان تشکیل شود بالاخره بعد از یک سال که مسئولیت بینالمللی دفتر زنان را به عهده گرفته بودم، احساس میکردم با توجه به این که مخالفان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور گزارشهای خلاف واقع در مورد حضور زنان میدهند، ایجاد یک تشکیلات غیردولتی برای روشنگری و معرفی چهره زنان ایران ضروری است. با پیشنهاد برخی از دوستان، خصوصاً جناب آقای واعظی قرار شد سازمان غیردولتی زنان راهاندازی کنیم و ارتباطات بینالمللی، گستردهتر شود. توانستم انجمن همبستگی زنان را با جمعی از همفکران راهاندازی کرده و فعالیتهای جدیدی را شروع کنیم.
در انجمن همبستگی زنان چه اهدافی را دنبال میکردید؟
یکی از اهداف اصلی این بود که زن ایرانی را به دنیا معرفی کنیم و زن ایرانی بتواند با حفظ موازین شرعی، اسلامی و ایرانی در تمام عرصهها حضور داشته باشد و محدودیتی برای حضور نداشته باشد. با شروع فعالیتها از تجربیات زنان استفاده کردیم و نتیجه این کار کتابی با عنوان «بهشت زیر پای آنان است» شد. این کتاب را به زبان انگلیسی منتشر کردیم و برای همه کشورها فرستادیم. همچنین سمینارهایی با زنان دیپلمات مقیم ایران برپا میکردیم که پیام زنان ایرانی را به دنیا برسانیم. دو نمایشگاه موفق نیز در آن سالها برپا کردیم و در سمینارهای بینالمللی زیادی شرکت کردیم و مواضع و موانع زنان را بیان میکردیم و از سوی دیگر نیز پیشرفتهایمان را اعلام میکردیم. وقتی با مشکلات حقوقی و مدنی زنان روبهرو میشدیم، سعی میکردیم در همایشها از نظرات اسلامشناسان، حقوقدانان و... شرکت کننده برای تغییر قانون استفاده کنیم.
برای ارتباط زنان ایرانی با زنان دنیا و حل مشکلات چه کردید؟
در سفری که در سال ۱۹۹۵ به پکن داشتم، احساس کردم زنان مسلمان حرف یکسانی نمیزنند. درست است که همگی از دین اسلام دفاع میکنند اما حرفها مشترک نبود و باید در مقابل مخالفان دین اسلام یکسان حرف زد و اینجا بود که تصمیم گرفتم اتحادیه سازمانهای غیردولتی زنان غیر مسلمان را راهاندازی کنم. از این طرح استقبال زیادی شد. اساسنامهای را تصویب و بعد از آن سمیناری را برپا کردیم و مطالبی پیشنهاد شد و بیانیهای مشخص ارائه دادیم ولی در دوران ۸ سال گذشته فعالیتهای بینالمللی تغییر شکل پیدا کرد و کار را محدود کردند.
حالا که شرایط تغییر کرده، چه برنامهای دارید تا در این حوزه دوباره فعالیتها از سر گرفته شود؟
بعد از آن چون بحث و کار اساسیام روی بنیاد امور بیماریهای خاص است، سعی کردم بیشتر در این حوزه کار کنم ولی چون عضو مجمع جهانی ادیان برای صلح هستم، قصد دنبال کردن اموری را دارم که به واسطه آن، فعالیتها دوباره آغاز شود.
به عنوان یک مادر با توجه به فعالیتهای متعددتان در عرصه جامعه، چطور به امور خانوادگی رسیدگی میکردید؟
سعی کردم با توجه به این که به کار بیرون مشغول بودم، نظام خانواده را حفظ کنم. تا زمانی که در دانشگاه درس میخواندم، دخترم سارا کوچک بود و در کنار پدر و مادرم زندگی میکردیم. بعد از آن که فرزند دومم به دنیا آمد. حدود یک سال فعالیت چندانی نداشتم تا پسرم بزرگتر شود. چون فرزندانم شیر مادر میخوردند، باید دائم در خانه میماندم. دخترم که به مدرسه رفت، پسرم را با خود به همه برنامهها میبردم و حتی در سمینارها، مسافرتها و... همراهم بود اما با وجود داشتن فعالیتهای اجتماعی، این برنامهام در اولویت قرار داشت که رأس ساعت ۴ که دخترم از مدرسه به خانه میآمد، در منزل حضور داشته باشم و کنار فرزندانم باشم. از این ساعت به بعد وقتم در اختیار فرزندانم بود. ولی وقتی پسرم بزرگتر شد و به مدرسه رفت، دغدغه فکریام کمتر شد اما همچنان هم همین ساعت در خانه حضور پیدا میکنم. البته مادر و همسرم در این زمینه همراهم بودند و کمکهای زیادی میکردند.
امور مربوط به خانه و مسئولیت پخت غذا به عهده چه کسی است؟
کارهای خانه و پخت غذا به عهده خودم است؛ برای نظافت خانه هر هفته شخصی میآید و در این کارها همراهیام میکند، اما همسرم در کارهای خانه کمک میکند.
آشپزیتان چطور است؟
آشپزیام خوب است. همه غذاها را خودم میپزم چون آشپزی را دوست دارم.
دیگران چه نظری در مورد آشپزی و دستپختتان دارند؟
نظرها فرق میکند؛ بعضیها خیلی از غذاها و دستپختم تعریف نمیکنند چون به ترشی علاقه دارم، بیشتر غذاهایم طعم و مزه ترش دارند اما بعضی افراد دوست دارند اما نوههایم از قرمه سبزی و پیتزایم تعریف میکنند و بقیه هم مطبق (پلوی عربی) و فسنجان و خوراکهای مختلف را که درست میکنم، دوست دارند.
چقدر به پخت سالم غذا اهمیت میدهید؟
پخت غذا برایم کاری ساده و راحت است و اغلب غذاهایی که درست میکنم، تشریفاتی نیستند چون دنبال تشریفات غذا نیستم، سعی میکنم غذای سالم درست کنم.
تا به امروز الگوی صبر، استقامت و استواری در زندگیتان چه کسانی بودهاند؟
در مرحله به مرحله زندگیام الگوها فرق میکند بستگی به سن و افکار دارد. در دوران دبستان الگوی خاصی نداشتم اما در مقطع راهنمایی که بودم چون در خانوادهای مبارز بزرگ شده بودم و در مدرسه رفاه درس میخواندم، معلمان آن مدرسه افرادی سیاسی بودند و اکثر همکلاسیهایم سیاسی بودند. دو معلم اثرگذار داشتم: خانم سرور آلادپوش و محبوبه متحدین معلمان مذهبی و روشنفکر و انقلابی بودند که بسیار ساده زیست بودند و رفتارشان در ذهن دانشآموزان تأثیر داشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر دو شهید شدند. این دو برای همیشه در ذهن من ماندند. آنها از جمله افرادی بودند که در جستوجوی خلاقیت و ابتکار عمل بودند و آن حس حمایت از مظلوم و مبارزهطلبی را در من ایجاد کردند. از خانوادهام بخصوص پدر و مادرم رفتارهایی را یاد گرفتم در زمینه صبر و شکیبایی پدرم بهترین الگو بودند. شاید مثل ایشان صبور و شکیبا نیستم و گاهی اوقات زود ناراحت شوم اما صبری که در پدرم دیدهام، در هیچ کس سراغ ندارم. در مواقع خستگی یاد ایشان میافتم و میگویم نباید زود خسته و عصبانی شوم.
در همصحبتی با زنان غیر ایرانی اگر بخواهید آنها را با زنان ایرانی مقایسه کنید، چه نقاط مثبت و منفی را بیان میکنید؟
تفکر نامناسبی در عدهای از افراد در کشور حاکم است که میگویند زنان خارج از کشور به خانواده و برخی مسائل دیگر پایبند نیستند و اهمیت نمیدهند در صورتی که این گونه نیست. در این سالها هر زنی را که در سمینارهای بینالمللی دیدهام، دارای خانواده و ارزشهای مهم فرهنگی بوده و به این نکات توجه داشته است. شاید آنها مسلمان نباشند اما این تصورات باطل را ندارند و به این مسائل اعتقاد دارند و برای اصلاح عموم و جامعه تلاش میکنند. از این رو باید تلاش کرد تا در جامعه این دیدگاهها را تغییر دهیم. مشکلات حقوقی، تبعیض جنسیتی و... نیز در کشورهای دیگر وجود دارد و زنان آنها هم نسبت به این مسائل ابراز نگرانی میکنند. بنابراین نکات مشترکی در این میان داریم که باید روی آنها کار و در جامعه آنها را دنبال کنیم. مشکل اساسی که در بین زنان جوامع به چشم میخورد، این است که زنان ما باور و اعتماد به نفسشان کم و محدودیتهایی در قوانین کشورها وجود دارد که زنان کمتر جرأت شکایت و گله از آن را دارند.
قطعاً اشکالات زیادی وجود دارد که اگر در رفع آن بکوشیم، برخی قوانین تغییر میکند. به طور مثال: چرا زنان ما نباید امکان داشته باشند که خودشان را بیمه خویشفرما کنند و حتماً باید یک سرپرست آنها را بیمه کند؟ مگر زنان هویت انسانی و هویت شهروندی در کشور خود ندارند؟ یا بحث تبعیض جنسیتی در دانشگاهها. همچنین چرا زنان ما باید برای گرفتن گذرنامه اجازه شوهر را داشته باشند در صورتی که آنها تحصیل میکنند و در پستهایی چون مدیر مدرسه، استاد و رئیس دانشگاه، پزشک، مهندس و... مسئولیتهایی دارند، یا این که دادگاه خانواده به زنان فشار وارد میآورد که نمیتوانند مسئولیت و تربیت فرزند را بعد از طلاق به عهده داشته باشند و زن مجبور میشود مهریه و حق خود را ببخشد در صورتی که زن محور خانواده است و تربیت اصلی فرزند به عهده مادر است. این زن همان زنی است که تا قبل از طلاق محور تربیت فرزند محسوب میشد. اینها مشکلاتی است که باید بررسی و حل شود.
چه توصیههایی به زنان جامعه امروز دارید؟
از زنان و دختران تقاضا دارم برای حل مشکلاتشان بیشتر پیگیر قوانین باشند و با هنجارهای غلط که ربطی به دین ندارد، مبارزه کنند. آنها باید در گروهها و انجمنها فعالیت بیشتری داشته باشند. حرفها باید یکصدا گفته شود تا مشکلات زودتر حل شود.
نظر کاربران
اگه زنان نخوان به کی باید بگن!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
خیلی هم عالی صحبت کرده همه مثل تو زیر خاکی نیستند
میبینم دو باره تو مجله پیدات شده همون حرفهای گوهر باری که به کارتن خوابها و بیخانمانها زدی طرز تفکرت رو نشون داد
یک میلیون میلیون لایک برای خانم هاشمی...
خانم هاشمی به عنوان یک خانوم از صحبتها و زحماتتون برای جامعه زنان ممنونم...