گفت و گو با نازنین بیاتی؛ جوان گزیده کار سینمای ایران
نازنین بیاتی: هیچ چیزی تغییرم نمی دهد
نازنین بیاتی با چهرهای معصوم به سینما آمده و دوست ندارد تنها در همین قالب باقی بماند. حرف های او را بخوانید تا خودتان بیشتر دستگیرتان شود.
بعد از فیلم دربند در فیلمهای متعدد دیگری هم حضور داشتید مثل فیلم «مردن به وقت شهریور»، «فرشتهها با هم میآیند»، «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» بعد از این کارها بیشتر گزیدهکار و آرامتر شدید علت خاصی دارد؟
- بله. قطعا علتی دارد؛ هیچ کاری بدون علت نیست. بعد از فیلم دربند تجربه خیلی خوبی بهدست آوردم؛ یکسری از اتفاقها برایم خوب بود و یکسری دیگر بد. خب این تقریبا ثابت شده که یک فیلمنامه خوب یا یک کارگردان خوب قطعا نمیتواند یک مهر اطمینان برای انجام یک کار فوقالعاده باشد. من یک نقش کوچک را در فیلم مردن به وقت شهریور تجربه کردم، این تجربهها راه را برایم روشنتر کرد و توانستم تشخیص دهم که چه ژانری یا چه فیلمنامهای را بیشتر دوست دارم و گرایش بیشتری به آن میتوانم داشته باشم؛ البته این نکته را باید بگوییم که بیشتر از همه تاثیرگذاری فیلمها برایم اهمیت دارد. بعد از آن، سه فیلم دیگر در همان سال کار کردم اما برای سال بعد فیلمهای من خلاصه شد به «طعم شیرین خیال» به کارگردانی آقای تبریزی و «رخ دیوانه» به کارگردانی آقای ابوالحسن داوودی که بعد از این دو فیلم به مدت یک سال و هفت ماه اصلا کار نکردم. صبر کردم تا انتظارها از یک دختر ساده مظلوم دانشجو تغییر کند. خوشبختانه این انتظار در فیلم سینمایی رخ دیوانه برایم اتفاق افتاد و من از یک دختر ساده دانشجو به یک دختر جسور تبدیل شدم. این کار به خودم ثابت کرد میتوانم متفاوتتر در این عرصه ظاهر شوم؛ همین باعث شد تا سعی بیشتری برای انتخاب نقشهایم داشته باشم.
مخاطبهای سینما شما را بیشتر از فیلم دربند میشناسند. دلیلش چه میتواند باشد؟
آیا فکر نمیکنید که زیاد از حد سخت میگیرید؟ فکر نمیکنید که بین شما و کارتان فاصله زیادی بیفتد؟
- این موضوع را خیلیها به من گفتند؛ مخصوصا سینماییها. اما نمیدانم یکسری میگویند اگر بازی نکنید فراموش خواهید شد و سری دیگر میگویند فقط فیلمنامههای خوب را بازی کنم. واقعا نمیشود برای مسیر کاری روی نظر دیگران تصمیم گرفت. من آدم بسیار حسیای هستم و سعی میکنم فیلمهایی را انتخاب کنم که بتوانم با تمام وجودم برایشان حس بگذارم و در نتیجه یک کار خوب به وجود بیاید. کار خانم توکلی هم به همین صورت بود؛ پر از حس که با روحیات من سازگاری داشت. درواقع فیلمنامهای که بتوانم با آن برای مدتی زندگی و خودم را در آن نقش غرق کنم.
هر فرد رویکرد یادگیری متفاوتی داشته و از لحاظ هنری در جایگاه خود قرار دارد. من اگر قبل از دربند هفتهای دو بار فیلم میدیدم در حال حاضر آن را به چهار بار فیلم دیدن رساندهام، اگر کتاب خواندنم کم بود آن را بیشتر کردهام تا بیشتر به آن راهی که میروم آگاهی پیدا کنم. این گارد از مردم هم به سمت من همیشه بوده است. بیشتر آدمها فکر میکنند نمیشود بدون اینکه در این هنر کسی را داشت، در تستها قبول شد، ولی خدا را شکر وقتی که کمکم جلو رفتم مردم هم به این باور رسیدند که هیچ خبری نیست. هیچ پارتی برایم وجود نداشت. مردم مرا باور کردند و به بازیام در دربند ایمان آوردند. بازیگری یعنی انعطافپذیر بودن و اینکه بهراحتی بتوان با کارگردان و نقشی که به تو متحول شده ارتباط خوبی برقرار کرد. بازیگری فقط کلاس رفتن نیست؛ بازیگری یعنی با نقش زندگی کردن.
با نازنین قبل از دربند چه تفاوتی کردید؟
- من با نازنین قبل از دربند خیلی فرق کردهام. وقتی که شما به عنوان یک بازیگر و یک هنرمند در جامعهای شناخته میشوید، قطعا باید متفاوتتر ظاهر شوید. توقع آدمها از شما بالاتر میرود. من دیگر آن نازنین قبل از دربند نیستم. من بزرگ شدهام و پا به دنیای بزرگتری گذاشتهام؛ دنیایی که شاید باید در آن متفاوتتر بود. من فقط دیگر نازنینی که طراحی لباس میکرد، نیستم. من مسئولیتپذیرتر شدهام. مردم مرا زیر ذرهبین خود قرار میدهند. یک ماه طول کشید تا برای فیلم دربند انتخاب شدم. همیشه از این میترسیدم که ممکن است اگر تصویر خودم را ببینم از خودم بدم بیاید و دیگر دوست نداشته باشم بازی کنم اما بعد که فیلم را دیدم، تصمیمم برای ادامه این کار جدیتر شد؛ نظرات مردم، خانوادهام و حتی تشویقهای که میشنیدم باعث شد خیلی جدیتر به بازیگری فکر کنم.
دوست دارم اگر فیلمی بازی میکنم، حرفی برای گفتن داشته باشد؛ مثلا فیلم «طعم شیرین خیال» را خیلی از آدمها دوست نداشتند ولی من خودم خیلی آن را دوست داشتم چون حرف طبیعت را میزند اما کسی به آن زیاد توجه نمیکند. خیلیها میگفتند این فیلم یک تیزر تبلیغاتی است یا اینکه مسائل مهمتر از این در دنیای ما وجود دارد اما من موافق این نیستم. از هر مسئله کوچک و بزرگی میتوان شروع کرد تا دنیای زیباتری را برای خودمان بسازیم. اگر زمین از بین برود دیگر فکر نمیکنم موضوع خیانت آنقدرها هم مهم باشد. اگر یک لیوان آب نباشد که بنوشید میمانید چه کار کنید. تمام قصد این فیلم گفتن همین حرف است اما خب شاید بعضیها دوست دارند فیلمی ببینند که یک نفر به آن یکی خیانت کند یا اشک مخاطب را دربیاورد. به هر حال این یک مساله سلیقهای است اما شکی نیست که مسائل مهمی مثل حفاظت از محیط زیست که ارتباط مستقیم و حیاتی با زندگی مردم دارد باید همیشه مورد توجه قرار بگیرد.
دغدغههای مختلف اجتماعی برایتان چقدر اهمیت دارد؟
- هر جایی که فکر کنم باید در آن به عنوان یک هنرمند نقش داشته باشم حتما حضور خواهم داشت و اگر حتی لازم باشد کاری برای بهبود چیزی یا کسی انجام دهم، حتما قدم برمیدارم؛ البته اگر حضور من تاثیرگذار باشد؛ نه اینکه فقط حضور داشته باشم.
فرشتهها با هم میآیند کار اول کارگردانش بود و فقط فکر کنم فیلمنامه شما را جذب کرد؟
نه. بالاخره پدر آقای حامد محمدی، منوچهر محمدی هستند و خودشان هم پیشزمینه قوی برای انجام این نوع کارها از قبل داشتند. حامد محمدی، فیلمنامههای خیلی خوبی مثل طلا و مس و حوض نقاشی را در کارنامهاش دارد و کارهای قوی اینها به شما کمک میکرد که مطمئن باشید یک کار خوب دیگر در پیش است. من دوست دارم با کارگردانهایی که فیلم بلند اولشان را میسازند، کار کنم. آنها جوان هستند با کلی از ایدههای نو و تازه که شاید این تجربهها برای نسل ما تازگی بیشتری داشته باشد.
تفریحاتم هنری است
- بله. یک کار دیگری هم انجام میدهم.
وقتهای بیکاری چه میکنید؟
- تفریحاتم از فضای هنر زیاد دور نیست؛ کتاب میخوانم، فیلم میبینم یا نقاشی میکنم.
از صحبتهایتان میشود حس کرد که به نقاشی علاقه زیادی دارید؟
- نقاشی را از کودکی شروع کردم و دیپلم من گرافیک بود. از ۲۲ سالگی هم شروع به بازیگری کردم. قبل از فیلم دربند دغدغه زیادی برای بازیگری نداشتم اما وقتی شنیدم آقای شهبازی برای فیلم جدیدشان تست میگیرند وسوسه شدم تا من هم شانس خودم را امتحان کنم.
من فیلم «نفس عمیق» را از ایشان دیده بودم و واقعا شیوه فیلمسازی آقای شهبازی را دوست دارم. تستهای آقای شهبازی حدود یکماه طول کشید. تست عجیبی بود و ایشان تمام ریزهکاریهایی که خیلیها فکرش را هم نمیکنند، کنترل میکرد و تحت نظر داشت.
در این بازار که هر روز یک بازیگر جدید وارد میشود، چه باید کرد؟
- در حال حاضر شرایط به شکلی شده که خیلیها دنبال نابازیگر هستند؛ خیلی ماندگار شدن در این روزها سخت است؛ چون هر روز یک بازیگر جدید وارد بازار کار میشود. دنیای سینما در قدیم بسیار محدودتر بود و ماندگار بودن آسانتر ولی حالا فقط باید خیلی محتاط باشید و فیلمی را بازی کنید که بعدها بتوانید از آن دفاع کنید.
- کاری که دوست دارم آن را در زندگیام پررنگتر کنم، نقاشی کردن است. به عنوان یک طراح لباس دوست دارم یک جایی را بگیرم و با یک گروه جوان و خلاق شروع به کار کنم. تئاتر دیدن، سینما رفتن و نقاشی کردن تنها کارهایی است که دوست دارم انجام دهم.
خصوصیت اخلاقی شما از دید دوستانتان چیست؟
- بیشتر دوستانم میگویند مهربانم اما کسی که از خودش تعریف نمیکند.
فیلم کمدی هم به شما در این مدت پیشنهاد شده است؟
- بله؛ البته اگر دربارهاش چیزی نگویم، بهتر است. پیشنهاد شد و بهقدری ضعیف بود که آن را رد کردم؛ البته بعدها در خبرها متوجه شدم که این فیلم ساخته شده ولی هنوز اکران نشده است.
در نقشهایی که بازی کردید؛ فرشتهها با هم میآیند متفاوتتر از بقیه بود؟
نظر اطرافیان درباره این تغییرات در شما چه بود؟
حالم در این روزها خوب است ...
این روزها مشغول کار در یک سریال عروسکی هستم اما نه به عنوان بازیگر. اینجا به عنوان طراح لباس در حال همکاری با این گروه هنرمند هستم و از این کار لذت میبرم و حالم در این روزها خوب است. اصولا طراحی لباس همیشه حس و حال خیلی خوبی به من میدهد و خیلی امیدوارم که کار خوبی شود. بعد از سالها این تنها برنامه بزرگ عروسکی است که برای نمایش حاضر میشود. نمایش عروسکی شکرستان که کاراکترها تقریبا همان کاراکترهایی هستند که با آنها آشنا هستیم. این سریال عروسکی از شبکه دو و به کارگردانی فواد صفاریانپور پخش خواهد شد و سرپرست نویسندگان آقای سجاد افشاریان است.
نظر کاربران
بازیگر خوب، ساده و بی الایشی است...ازش خوشم میاد
ساده و زیبا