همه ردشدگان؛ از بازرگان و هاشمی تا احمدی نژاد
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران در مجموع پنج هزار و ۳۶۴ نفر به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند که از این میان پنج هزار و ۲۰۷ نفر از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده اند.
بازرگان سال ۶۴
مهندس بازرگان و نهضت آزادی در اعتراض به این موضوع بیانیه ای دادند و از شرکت در انتخابات منصرف شدند. حتی شایعه تحریم انتخابات توسط برخی مراجع از جمله سید محمدکاظم شریعتمداری، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و محمدصادق روحانی هم منتشر شد.
آیت الله هاشمی در خاطرات روز ۸ شهریور همان سال (کتاب خاطرات سال ۶۴ آیت الله هاشمی؛ امید و دلواپسی) این طور به ماجرا اشاره کرده بود: «... عصر احمد آقا آمد و در مورد شایعه عدم شرکت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی یکی از مراجع تقلید در انتخابات ریاست جمهوری مطالبی داشت». البته در زیرنویس کتاب هم توضیحات بیشتری داده شده: «صندوق رای سیار جهت اخذ رای از آیت الله سید کاظم شریعتمداری به درب منزل ایشان در قم برده می شود لیکن ایشان از دادن رای خودداری می نماید.
اگرچه آن زمان هم شورای نگهبان مانند همه ادوار گذشته به صورت رسمی دلیل رد صلاحیت بازرگان را اعلام نکرد اما در همان قسمت زیرنویس از خاطرات هاشمی دلیل این رد صلاحیت، حمایت مهندس بازرگان از عباس امیرانتظام بیان شده است: «مهندس مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران نامزد انتخابات ریاست جمهوری به دلیل حمایت از عباس امیرانتظام که به اتهام جاسوسی برای بیگانگان در زندان به سر می برد، از سوی شورای نگهبان، رد صلاحیت می شود.» (همان)
این روایتی است که علی اکبر ناطق نوری وزیر وقت کشور هم درباره دلیل رد صلاحیت بازرگان داشت. او با منطق خاص خودش از مخالفان رد صلاحیت بازرگان در آن انتخابات بود: «مایل بودیم مهندس بازرگان کاندیدا شود تا طرفدارانش مشخص شوند و دنیا متوجه شود که ایشان طرفداران چندانی ندارد. کاندیدا بودن نامبرده موجب می شد تا حزب اللهی ها بیشتر در صحنه باشند. حتی جلسات شورای نگهبان بیشتر از حد معمول طول کشید و به علت اینکه ایشان از امیرانتظام، جاسوس آمریکا، که به حبس ابد محکوم شده، حمایت کرده و گفته هر کاری امیرانتظام کرده با دستور من بوده است؛ شورای نگهبان در مجموع صلاحیت آن را رد کرد.»
اما در همین حال آیت الله خزعلی، عضو وقت شورای نگهبان، در اظهارنظری دلیل این رد صلاحیت را مخالفت مهندس بازرگان با ولایت فقیه بیان کرد. او بعد از بالاگرفتن اعتراضات خطاب به مهندس بازرگان گفته بود: «ملت عزیز ما خیلی سنگین و باوقار با شما رفتار دارند، اما شما لجاجت به خرج می دهید. شورای نگهبان از روی قانون عمل می کند. در قانون آمده است که رییس جمهور باید ایرانی الاصل، مدیر، مدبر، شجاع و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی باشد؛ اما شما را معتقد به مبانی جمهوری اسلامی نیافتیم و شما مخالف ولایت فقیه هستید.»
هرچه بود بازرگان در آن انتخابات رد صلاحیت شد و تجربه سال های بعد نشان داد که این اتفاق فقط قرار نبود برای او رخ دهد. اگرچه در آن زمان کمتر خبری از اعتراض چهره های شناخته شده به رد صلاحیت بازرگان منتشر شد اما چیزی حدود سی سال بعد آیت الله هاشمی در سخنانش به صراحت از مخالفت خودش و آیت الله خامنه ای با این رد صلاحیت خبر داد. آن هم زمانی که خودش در انتخابات ریاست جمهوری 92 رد صلاحیت شده و این موقعیت مشابه را تجربه کرده بود.
رد صلاحیت هاشمی 92
فضای پیشاانتخاباتی سال 92 مبهم و پیچیده بود. این فضا بیشتر از آنکه سیاسی باشد هنوز امنیتی بود، اقتصاد ایران در بدترین شرایطی خودش بود و تحریم ها و تهدیدهای بین المللی دست بردار نبود. زمزمه ها از کاندیداتوری اسفندیار رحیم مشایی خبر می داد؛ اصولگرایان پرتعداد به صحنه آمده بودند و در این سو اصلاح طلبان نه آن طور که باید کاندیدای خودشان را شناخته بودند و نه چنانکه باید تکلیفشان را برای مشارکت و حضور در انتخابات روشن کرده بودند. در چنین شرایطی خیلی از نگاه ها به سمت هاشمی بود. کسی که هم باتجربه بود و هم در آن شرایط می توانست خیال اصلاح طلبان و اعتدالگرایان را از انتخاب خودشان آسوده کند.
بعد از آنکه هفته های فضای سیاسی در انتظار آمدن هاشمی بود او بالاخره در آخرین ساعات آخرین روز ثبت نام ها به وزارت کشور رفت. خودش این طور گفته بود: «در آخرین لحظه ها ثبت نام کردم. تا آن موقع نمی پذیرفتم و قانع نمی شدم، ولی احساس کردم که فضای انتخابات خیلی سرد است و حضور من حداقل این خاصیت را دارد که انتخابات را پررونق می کند.
آن طور که هاشمی روایت کرده بود او از شب قبل از ثبت نام تلاش کرده بود تا با رهبری تماس بگیرد اما ایشان در دسترس نبود. او صبح روز بعد به محل کارش می رود و دوباره تلاش می کند با رهبری تماس بگیرد: «عصر آقای حجازی تلفن کرد و گفت: «آقا هنوز خواب هستند و من چه کار کنم؟» من گفتم: «من می خواهم به وزارت کشور بروم و دیگر فرصت ندارم» ایشان گفت: «پس بروم بیدارشان کنم» من گفتم: «آری» ایشان را بیدار کرده و گفته بودند که فلانی می خواهد برود اسم نویسی کند و منتظر نظر شماست ایشان گفتند: «در تلفن که نمی توانیم این صحبت ها را بکنیم.» (همان)
هاشمی گفته بود «در این جمله موافقتی هم بود و اگر نمی خواستند می گفتند که ما مصلحت نمی دانیم، من هم نمی خواستم آمدنم را به گردن ایشان بیندازم، می خواستم ببینم ایشان مخالف نباشند.»
با تمام این اوصاف او بالاخره راهی وزارت کشور شد و نامش به عنوان کاندیدای یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری ثبت شد. هاشمی اگرچه در آن زمان موضوع رد صلاحیتش را بعید می دانست اما کم کم فهمید که ماجرا جدی تر از آن است که فکر می کرده: «دو سه روز آخر، کسانی از داخل شورای نگهبان به من اطلاع دادند که یکی از مسئولان امنیتی و معاون هایش آمدند و با اصرار زیاد اجازه یافتند وارد جلسه شدند.
این سوی ماجرا اما جوسازی های رسانه های اصولگرا آغاز شد. در مجلس نهم بیش از 100 نماینده دولت «نه به هاشمی» را امضا کردند و خواستار رد صلاحیت او شدند. رسانه هایی از جمله روزنامه کیهان به ویژه در سرمقاله های خودش به قلم حسین شریعتمداری بر طبل انصراف هاشمی از حضور در انتخابات می کوبیدند با این توجیه که او می داند شورای نگهبان صلاحتیش را تایید خواهدکرد اما از مردم رای نخواهدگرفت.
همزمان پیغام ها به سمت هاشمی سرازیر شد تا شاید او را مجاب کنند خودش انصراف بدهد: «شب همان روزی که می خواستند رد صلاحیت مرا اعلام کنند، شورای نگهبان آقای روحانی را خواسته و به ایشان گفته بودند: اینجا تصمیم گرفته شده که فلانی در انتخابات نباشند و شما بروید با ایشان صحبت کنید تا خودشان نیایند و انصراف بدهند که بی احترامی نشود. گفته بودند: به آقای علی لاریجانی هم گفتیم و بناست ایشان هم فردا برود و با ایشان صحبت کند».(همان)
پیغام رسان ها به هاشمی رسیده بودند. اول حسن روحانی این پیام را به هاشمی داد و او در جواب گفته بود: «کنار نمی روم، چرا من بروم؟ من اگر کنار بروم، مردم چه می گویند؟ جواب مردم را چه بگویم؟ بگویم شورای نگهبان این کار را کرد؟ این مثل همان رد صلاحیت است. مردم با آمدن من امید پیدا کرده اند و من چرا روی این شعله افروخته احساس مردم آب بریزم؟»
فردای آن روز علی لاریجانی رییس مجلس به دیدار هاشمی رفت. او به هاشمی گفته بود: «من اگر انصراف بدهم مشکل بیشتری پیش می آید به علاوه اینکه به مردم چه بگویم؟ مردم از همه ما بر می گردند...» که لاریجانی گفته بود: «اگر رهبری دستور بدهند، باز شما قبول نمی کنید و کنار نمی روید؟» و جواب هاشمی این بود که «اگر ایشان دستور بدهند کنار می روم، آقا حقشان است که دستور بدهند و من هم قبول می کنم.
هرچه بود هاشمی تا آخر ماند و انصراف نداد تا شورای نگهبان هم پای هزینه تصمیمش بایستد. علاوه بر روایت هاشمی از دلیل رد صلاحیت به خاطر داشتن رای بالا، آن زمان به ویژه در رسانه های اصولگرا «کهولت سن» به عنوان دلیل رد صلاحیتش مطرح شد. موضوعی که یک سال بعد کدخدایی در مقام مشاور عالی آیت الله جنتی اگرچه آن را رد نکرد اما به فارس گفت که علاوه بر کهولت سن مسائل دیگری هم در رد صلاحیت ایشان دخیل بوده است.
اما بعد از اعلام رسمی رد صلاحیت هاشمی همه در انتظار واکنش او به این رد صلاحیت بودند. برخی احتمال قهر او را می دادند و برخی منتظر ترک منفعلانه فضای سیاسی توسط هاشمی بودند. او اما سیاستمدار کهنه کاری بود. کهنه کارتر از آنکه قهر کند و یا میدان سیاست را به انفعال رها کند. هاشمی ماند و از حسن روحانی حمایت کرد.
اما احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس هشتم و نهم و از منتقدان جدی آیت الله هاشمی هم روایت جالبی از ساعت اولیه بعد از اعلام رد صلاحیت هاشمی دارد. او در گفت و گو با سالنامه نوروزی اعتماد (سال ۹۶) گفته بود که دلیل رد صلاحیت هاشمی صرفا «شرایط جسمی» او بوده است.
نامه توکلی ساعت ده و نیم شب به دست آیت الله هاشمی رسیده بود. به گفته توکلی، هاشمی بعد از خواندن نامه لبخند زده و گفته بود «به احمد آقا سلام برسان و بگو من همین کار را می کنم. من نظر اینها را قبول ندارم ولی چون قانونی است تمکین می کنم.»
با این حال رد صلاحیت هاشمی واکنش های زیادی به دنبال داشت. از جمله زهرا مصطفوی فرزند امام خمینی در نامه ای به رهبری درخواست کرد که در تصمیم شورای نگهبان تجدیدنظر شود. او نوشته بود: «همان روزی که تایید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم و همواره آن نظریه را در مواقع لازم بیان کرده ام تایید صلاحیت برادر آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی نام ایشان را هم ذکر کردند.
علی مطهری نماینده مجلس هم در نامه مشابهی به رهبری خواستار حکم حکومتی برای بازگرداندن نظر شورای نگهبان شد. بسیاری دیگر از چهره های سیاسی و حوزوی از جمله ناطق نوری، موسوی خویینی ها، عبدالله نوری، سید حسن خمینی، آیت الله گرامی، راستی کاشانی و بسیاری دیگر در نامه هایی تاثیر و همراهیشان با آیت الله هاشمی را بیان کردند. روزنامه کیهان هم در اولین شماره خود بعد از رد صلاحیت آیت الله هاشمی در صفحه نخست خودش ضمن مطلبی با ستایش از تصمیم شورای نگهبان نوشته بود: «عدم تایید صلاحیت هاشمی نجات ایشان از دام خطرناکی است که دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها پیش پای ایشان پهن کرده بودند».
رد صلاحیت احمدی نژاد سال ۹۶
۲۸ شهریور ماه سال گذشته مطلبی به قلم مهدی فضائلی از فعالان رسانه ای اصولگرا در خبرگزاری فارس منتشر شد که در آن نوشته بود، احمدی نژاد، چند هفته قبل به درخواست خودش با رهبری ملاقاتی داشته که جزییاتش مشخص نیست، اما «قطعی است» که در این دیدار با «نهی صریح» آقا در مورد نامزد شدن در انتخابات ۱۳۹۶ مواجه شده است.
فضائلی دلیل چنین تصمیمی را این طور توضیح داده بود: «که صرف نظر از زمزمه های جدی تایید نشدن صلاحیت احمدی نژاد توسط شورای نگهبان، دوره دورم ریاست جمهوری او، جزو پرتنش ترین ادوار ریاست جمهوری در ایران بوده است و... ورود او به رقابت های سیاسی کشور را دوباره با منازعات و تنش های مضر و گرانبار و دوقطبی تنفربرانگیز رو به رو کند، چه برسد به بازگشت احتمالی وی به قدرت».
موضوع بلافاصله در شبکه های اجتماعی پیچیده و محمدرضا باهنر، رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری هم به فاصله چند روز بعد از این مطلب گفت که «قرار بود این مسئله رسانه ای نشود، اما شد. آقای احمدی نژاد به عنوان یکی از گزینه های قوی برای انتخابات ریاست جمهوری به دلایلی از ورود به انتخابات منع شده است.»
اما اطرافیان احمدی نژاد مقابل این اظهارات ایستادند. علی اکبر جوانفکر مشاور رسانه ای احمدی نژاد گفت: «مگر آقای باهنر مسئول نشر مطالب مربوط به مقام معظم رهبری است؟ این سوال برای ما هم وجود دارد که مطالب مربوط به رهبر انقلاب چطور از مجاری دیگری منتشر می شود. اگر مطلبی به رهبری نسبت داده شده، دفتر ایشان اگر لازم بدانند توضیحاتی می دهند. اشخاص دیگر نباید در این زمینه اظهارنظر کنند و من هم نباید اظهارنظری داشته باشم.»
عبدالرضا داوری، دیگر چهره نزدیک به او هم گفته بود: «هر خبری مربوط به مقام معظم رهبری اگر خارج از رسانه های وابسته به دفتر ایشان یا اطلاعیه های دفتر ایشان منتشر شود، اعتبار ندارد. وی درباره موضوع نهی احمدی نژاد از کاندیداتوری در انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب تاکید کرده بود که این خبر هم چون از مجاری رسمی منتشر نشده طبیعتا اعتبار و ارجحیت ندارد.» بر همین اساس هم احمدی نژاد با همان دست فرمان قبلی به سفرهای استانی اش ادامه داد و این بار راهی استان گلستان شد.
تا اینکه رهبری صبح پنجم مهرماه و در ابتدای درس خارج فقه به این کشمکش ها پایان داد و خودش با صراحت از آن جلسه و منع احمدی نژاد برای ورود به انتخابات سخن گفت: «یک آقایی آمد پیش من. من هم به ملاحظه حال صلاح خود او و صلاح کشور به او گفتم در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتم هم شرکت نکنید گفتم صلاح نمی دانم. با ملاحظه حال مخاطب به آقایی توصیه می کنیم یک دوقطبی در کشور ایجاد می شود. دوقطبی مضر است به حال کشور. من صلاح نمی دانم. یکی بگوید گفته یکی بگوید نگفته.
بعد از این سخنان رهبری ششم مهرماه احمدی نژاد با ارسال نامه ای به رهبری اعلام کرد در عمل به توصیه رهبری برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده (انتخابات 96) ندارد.
او همچنین ۲۳ بهمن ماه سال گذشته وقتی که مناسبات انتخاباتی در میان اصولگرایان بالا گرفته بود و جمنا» تشکیل شده بود بیانیه ای صادر کرد که قرار نیست از هیچ کاندیدایی در انتخابات حمایت کند: «اینجانب عضو هیچ جناح، حزب و گروهی نیستم و از هیچ فرد یا جناح، حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.»
اما کمی بعد معلوم شد موضع احمد نژاد اصلا قطعی و غیرقابل تغییر نیست. هنوز بهمن به پایان نرسیده بود (30 بهمن ماه) که حمیدرضا بقایی از نزدیک ترین چهره ها به احمدی نژاد رسما اعلام کاندیداتوری کرد. از همان روز فعالیت های انتخاباتی احمدی نژاد آغاز شد.
احمدی نژاد ششم فروردین ماه به خوزستان سفر کرد که سخنان ساختارشکنانه ای از او در آن سفر منتشر شد که هرگز حاضر نشد ابهام ها در این باره را برطرف کند. کمی بعد از پایان تعطیلات نوروز هم برای اولین بار در دوران بعد ریاست جمهوری اش نشست خبری برگزار کرد و از همان ابتدای جلسه از بقایی خواست تا در کنار او بنشیند.
تا اینجای کار او فقط قول تغییرناپذیر حمایت از یک کاندیدا در انتخابات را نقض کرده بود. اما در روز ثبت نام کاندیداها ماجرا به طور کلی عوض شد. از چند روز قبل از ثبت نام، بقایی در نامه ای به وزارت کشور احمدی نژاد و مشایی را به عنوان وکیل تام الاختیارش برای ثبت نام معرفی کرد و طرفدارانش در فضای مجازی از احتمال دستگیری او پیش از ثبت نام خبر دادند. با این حال اما روز 23 فروردین ماه هر سه با هم به ساختمان وزارت کشور رفتند. اما در حالی که کمتر کسی فکرش را می کرد احمدی نژاد هم در صندلی کنار بقایی نشست و شناسنامه اش را بیرون آورد تا نام او را هم به عنوان کاندیدا ثبت کنند.
خیلی ها این اقدام احمدی نژاد را نوعی خودکشی سیاسی قلمداد کردند. از جمله الیاس نادران که در توییتی فاتحه او را هم خوانده بود.
بسیاری از اصولگرایان خواستار رد صلاحیت احمدی نژاد شدند. از جمله احمد توکلی که در نامه بلندبالایی به شرح تخلفات و اقدامات گذشته احمدی نژاد پرداخت و از شورای نگهبان خواست تا او را رد صلاحیت کند. در همین اثنا روزنامه جمهوری اسلامی متن کامل اظهارات ۶ سال قبل آیت الله یزدی بعد از ماجرای خانه نشینی یازده روزه احمدی نژاد را منتشر کرد. سخنان تکان دهنده ای که این عضو شورای نگهبان در آن از اقدامات احمدی نژاد علیه ولایت فقیه سخن گفته بود و اینکه نظام او را در آن زمان تحمل کرده است.
هرچه بود با شروع فرصت پنج روزه شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت های گمانه زنی ها درباره احتمال رد صلاحیت احمدی نژاد بالا گرفته بود. او خودش در آخرین نشست خبری اش همچنان که در فروردین ماه سال گذشته گفته بود در واکنش به احتمال رد صلاحیتش گفت «واقعا چه دلیلی دارد که شورای نگهبان بنده را رد کند؟» او در نشست خبری اش هم هرگونه پرونده مالی و اقتصادی خودش و بقایی را تکذیب کرد. حتی گفت بقایی بی گناه بوده و از او عذرخواهی شده است.
سخنانی که البته با واکنش حجت الاسلام اژه ای سخنگوی قوه فضاییه مواجه شد. او سه روز مانده به اعلام رسمی بررسی صلاحیت ها در نشست خبری گفت: «پرونده بقایی همچنان مفتوح است. هیچ وقت عذرخواهی نشده، این پرونده هنوز به دادگاه نرفته است؛ در نتیجه بی گناهی و با گناهی اش اثبات نشده است.»
او همچنین در مورد پرونده شکایت از «احمدی نژاد» هم گفت: «این پرونده مفتوح است و به دلیل سمت این فرد، مستقیما به دادگاه رفته و در دادگاه مطرح است و هنوز منجر به صدور حکم نشده است.» علاوه بر این منتظری دادستان کل کشور هم یک روز پیش از اژه ای وعده رسیدگی به سخنان احمدی نژاد در خوزستان را داد و گفت: «گاهی به ما می گویند فلان آقایی در خوزستان فلان حرف هایی را زده است، فلان جا حرف های دیگری زده، ما می گوییم نوبت آنها هم می رسد و باید این دلم برسد تا به آنها هم رسیدگی کنیم.»
در چنین فضایی همه در انتظار اعلام قطعی نظر شورای نگهبان از بررسی صلاحیت ها بودند. تا اینکه ساعات اولیه روز اول اردیبهشت ماه وقتی اسامی ۶ کاندیدای تایید صلاحیت شده نام احمدی نژاد (و البته بقایی) در میان آنها نبود. پس از انتشار خبر رد صلاحیت احمدی نژاد فضای سیاسی و رسانه ای در انتظار واکنش او به این تصمیم بود. همان شب در کانال های تلگرامی حامی احمدی نژاد درخواست برای تجمع حامیان او در مقابل منزلش منتشر شد. کمی بعد هم البته تصاویری از منزل احمدی نژاد مخابره شد که جمعیت اندک را در کنار نیروهای امنیتی نشان می داد.
با این حال اگرچه برخی در انتظار واکنش عجیبی از سوی احمدی نژاد بودند اما او به صدور بیانیه ای مشترک با بقایی در این باره اکتفا کرد (سوم اردیبهشت ماه) و اعلام کرد که قرار نیست از هیچ کاندیدای دیگر حمایت کند: «اینک با همه وجود و صمیمانه و در کمال تواضع از عواطف گرم و حمایت های بی شائبه و همه جانبه تک تک شما مردان و زنان هوشمند، غیور، مومن و انقلابی ایران زمین که طی هفته های اخیر به اشکال گوناگون ابراز شد، تقدیر نموده و برای همیشه خود را مدیون بزرگواری و لطف شما می دانیم. ما همواره خود را خادم کوچک ملت و سرباز انقلاب می شماریم و این را افتخار ابدی برای خود می دانیم. به صراحت اعلام می داریم که در انتخابات پیش رو از هیچ فردی حمایت نکرده و نخواهیم کرد.»
علی اکبر جوانفکر، مشاور احمدی نژاد هم در یادداشتی نوشت شورای نگهبان با تصمیم خود، تکلیف را از دوش آنان برداشته است.
اما همزمان بازار شایعات همچنان داغ بود. برخی منابع خبری آرای شورای نگهبان درباره احمدی نژاد را ۱۱ رای منفی و یک رای مثبت آیت الله شاهرودی عنوان کردند. شاید انتشار این شایعه بود که زمینه ساز شایعه دیگری در فضای مجازی شد. برخی از کانال های حامی احمدی نژاد از درخواست آیت الله هاشمی شاهرودی از رهبری برای گرفتنم حکم حکومتی و بازگرداندن احمدی نژاد به دایره رقابت ها خبر دادند.
اما دلیل رد صلاحیت احمدی نژاد موضوع بعدی گمانه زنی ها بود. در این میان اگرچه بسیاری تلاش کردند رد صلاحیت او را به منع رهبری و سرپیچی او از این ماجرا ربط دهند اما کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در اظهارنظری با صراحت گفت که رد صلاحیت او ربطی به منع رهبری نداشته است.
سخنگوی شورای نگهبان در برنامه جهان آرای شبکه افق در این باره گفت: «عدم احراز صلاحیت احمدی نژاد با توجه به ساز و کارهای قانونی احراز صلاحیت بوده و توصیه رهبر انقلاب مبنی بر عدم حضور ایشان، از آنجایی که حکم حکومتی نبوده، تاثیری در نتیجه آرا نداشته است.»
این یعنی موارد دیگری جز این موضوع مد نظر شورای نگهبان بوده است. شاید پای پرونده هایی که احمدی نژاد همیشه سعی کرده از کنار آنها عبور کند در این رد صلاحیت او بی تاثیر نبوده است. پیش از این دیوان محاسبات اعلام کرده بود دولت احمدی نژاد ۴۸ هزار میلیارد تخلف داشته که از این رقم حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان آن مربوط به شخص احمدی نژاد بوده است.
محمود صادقی نماینده تهران هم به اعتماد گفته بود براساس گزارش دیوان محاسبات دستکم سه حکم قطعی علیه احمدی نژاد وجود دارد. این ها علاوه بر آن پرونده ای است که سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری اش به آن اشاره کرده و گفته بود در دست رسیدگی است.
رد صلاحیت احمدی نژاد با واکنش های زیادی همراه بود. برخی مانند روزنامه کیهان ترجیح دادند از کنار آن عبور کنند و به آن نپردازند. برخی هم مانند احمد توکلی از این تصمیم شورای نگهبان تشکر کردند. در میان اصلاح طلبان هم دو گروه وجود داشتند. یک گروه مانند چهره هایی همچون مهاجرانی معتقد به رد صلاحیت او بودند و از آن دفاع می کردند و گروهی دیگر که خواستار برخورد با احمدی نژاد نه از طریق رد صلاحیت که با برگزاری دادگاهی برای رسیدگی به تخلفات او هستند. از جمله غلامرضا تاجگردون نماینده اصلاح طلب مجلس و رییس کمیسیون برنامه و بودجه که در صفحه اینستاگرام خودش از رد صلاحیت احمدی نژاد افسوس خورد و معتقد بود این رد صلاحیت باید از سوی مردم انجام می شد.
هرچه هست در طول عمر ۳۹ ساله جمهوری اسلامی اغلب روسای جمهوری اسلامی یا همچون رجایی به شهادت رسیدند و یا اگر ماندند همانند میرحسین موسوی، آیت الله هاشمی، سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد سرنوشت حصر، طرد و در نهایت رد صلاحیت شورای نگهبان را پیش روی خود دیده اند. غلامرضا حیدری نماینده تهران راست می گوید که باید تحقیقی در این زمینه انجام شود که چرا چنین سرنوشتی در انتظار همه نخست وزیران و یا روسای جمهور ایران است.
ارسال نظر