نگهداری عجیب سَر قاتل سریالی در شیشه الکل!
۱۸۰ سال پیش دیه گو آلوز پس از ارتکاب جنایاتی هولناک در سراسر پرتغال، به دار آویخته شد و دانشمندان سر او را از بدن جدا کردن و برای تحقیقات به دانشگاه لیسبون بردند
روزیاتو: ۱۸۰ سال پیش دیه گو آلوز پس از ارتکاب جنایاتی هولناک در سراسر پرتغال، به دار آویخته شد و دانشمندان سر او را از بدن جدا کردن و برای تحقیقات به دانشگاه لیسبون بردند. با حداقل ۷۰ قربانی، او یکی از بدترین قاتلان زنجیره ای است که اروپا تا به حال به خود دیده است و حالا سر زرد قاتل خونسرد، روی قفسه ای با چشمان بازش به بیرون از شیشه خیره شده است. سر کاملاً حفظ شده در سالن تشریح دانشکده پزشکی دانشگاه لیسبون باقی مانده است.
دیه گو آلوز در سال ۱۸۱۰ میلادی در شهر کوچکی در شمال اسپانیا به دنیا آمد، پدرش کشاورز فقیری بود. دیه گو وقتی نوجوان بود به خواست پدرش به لیسبون پایتخت پرتغال فرستاده شد تا در خانه ثروتمندان کار کند، تا برای آنها پول بفرستد، اما دیه گو پس از دیدن زندگی در شهر خانواده اش را فراموش کرد و مقدار اندک درآمدش برای لذت های او کافی بود.
طولی نکشید او به دزدی از خانه ثروتمندان روی آورد و تنها کاری که باید انجام می داد این بود که یک نسخه از روی کلید اصلی خانه ثروتمندان درست کند و پس از اتمام کارش به سراغ خانهها برود. او و همدستانش کالاهای مسروقه را در بیرون شهر و در خانه ماریا گرترودز معشوقه دیه گو پنهان میکردند. دزدیهای پنهانی دیه گو کم کم داشت او را به دردسر میانداخت، به همین دلیل او به روش جدیدی برای مال اندوزی روی آورد.
در لیسبون یک پل معروف وجود دارد که روی آب بنا شده است. این پل چند کیلومتر طول دارد و آب را از سرچشمههای اطراف پایتخت به مرکز آن منتقل میکند. پل در سال ۱۷۳۳ میلادی ساخته شده و بالاترین نقطه آن به ۶۵ متر ارتفاع میرسد. مسافران و کشاورزان برای کوتاه کردن راه به شهر و رهایی از ازدحام از این پل استفاده میکردند. دیه گو از این نقطه با ذکاوت سوءاستفاده کرد.
او در کمین رهگذران وسط پل میایستاد و از آنان اخاذی میکرد و سپس آنها را به درون رودخانه میانداخت. تعداد قربانیان به ۷۰ نفر رسید. پلیس به تعداد مفقودین شک نکرد، زیرا پرتغال در آن زمان از مشکلات اقتصادی و سیاسی، گرانی و فقر، رنج میبرد؛ پلیس فکر میکرد آنها برای رهایی از فشار زندگی از بالای پل خود را پایین میاندازند و خودکشی میکنند. اما با این وجود روند رو به افزایش قربانیان، آن هم در یک منطقه مشخص، صدای شهروندان آنجا را درآورد.
پلیس مجبور شد نگهبانانی را بگمارد. اما دیه گو پس از اینکه متوجه شد پلیس در جستجوی قاتل است به کار قبلی خود و سرقت خانهها برگشت و این بار با قساوت بیشتر و تجارب بسیاری که کسب کرده بود صاحب خانهها را به قتل میرساند. ماجرای قتلهای او در سراسر لیسبون پیچید و با کشته شدن یک پزشک مشهور، همسر و دو فرزندش به اوج خود رسید.
زمانی که آلوز دستگیر شد، به دلیل جنایاتی از جمله قتل وحشتناک اعضای خانواده آن پزشک به اعدام محکوم شد. پس از محاکمه، او یکی از آخرین جنایتکارانی بود که در پرتغال به دار آویخته شدند.
اقدامات وحشیانه او دانشمندان دانشکده پزشکی-جراحی لیسبون را مجذوب خود کرد. پزشکان کنجکاو تصمیم گرفتند مغز او را حفظ کنند. پس از به دار آویختن او، سر او را بریدند و در شیشه ای از فرمالدئید، ماده ای برای مومیایی کردن، نگهداری شد.
با این حال، به نظر می رسد هیچ مطالعه ای در دانشگاه انجام نشده است و هیچ نشانه ای از معاینه در سر دیده نمی شود. در عوض این سر، تبدیل به یک غنیمت وحشتناک و کنجکاوی برانگیز در آزمایشگاه دانشگاه لیسبون شد.
در سال ۱۸۴۱، دانشمندان در حال بررسی نظریهای بودند که بر اساس آن مغز بر تمام جنبههای شخصیتی افراد، در نواحی متفاوت فیزیکی اثر می گذارد و شکل جمجمه این ساختار درونی را نشان میدهد.
آنها همچنین بر این باور بودند که ویژگیهای شخصیتی، از جمله تمایلات جنایی را میتوان از طریق جمجمه فهمید و اندازهگیری کرد، همین نظریه دانشمندان را به بررسی سر این قاتل بدنام تشویق کرد.
معروف بود که دیه گو آلوز در جوانی از اسب افتاد و به سرش ضربه وارد شده است. با این حال، دانشمندان هرگز کشف نکردند که چه چیزی او را به جنایت های مرگبارش سوق داد.
ارسال نظر