کریخوانی ایمون زاید از برای استقلالیها از قلب آمریکا
ایمون زاید مهاجم محبوب پرسپولیسیها که با هتتریک در دربی نامش را بر سر زبانها انداخت، میگوید امیدوار است به عنوان سرمربی این تیم روزی دربی را تجربه کند.
خبرورزشی: تقریباً محال است که دربی باشد ولی پرسپولیسیها یاد و خاطره ایمون زاید را زنده نکنند. ستاره ایرلندی سابق قرمزها که به طرز عجیبی به عنوان بازیکن تعویضی وارد دربی شد و یکی از شگفتانگیزترین بازیهای تاریخ دربی را رقم زد؛ دیداری که پرسپولیس با دو گل عقب بود و ده نفره هم شده بود. با این حال زاید برای جاودانه شدن و ثبت یک معجزه تنها به ۱۰ دقیقه وقت نیاز داشت تا یکی از عجیبترین پیروزیهای تاریخ دربی را برای پرسپولیسیها رقم بزند و نامش را در تاریخ ثبت کند. زاید که این روزها در ینگه دنیا مربیگری میکند، در خصوص آن دربی ماندگار و البته دربی پیش رو گفتوگویی اختصاصی با خبرورزشی انجام داد که در ادامه میخوانید.

ایمون الان مشغول انجام چه کاری هستی؟
در حال حاضر در آمریکا مشغول مربیگری هستم. طی دو سال گذشته، نامزد عنوان بهترین سرمربی فصل در لیگ USL شدهام. هنوز در حال یادگیری هستم و دوست دارم روز به روز پیشرفت کنم. شرایط خوبی دارم و میخواهم مدام چیزهای جدیدی یاد بگیرم و از کارم لذت ببرم.
آیا نتایج پرسپولیس را در این فصل دنبال میکنی؟ نظرت درباره عملکرد تیم چیست؟
پرسپولیس همیشه مدعی قهرمانی است و این تیم برای جام گرفتن میجنگد. من همیشه نتایج و بازیهای پرسپولیس را دنبال میکنم چون این تیم و هوادارانش بخشی از زندگی من هستند و علاقه زیادی به آنها دارم. شرایط تیم خوب است و پرسپولیس در رتبههای بالای جدول حضور دارد و این موضوع میتواند امیدوارکننده باشد.
همبازی سابق تو تنها چند هفته دوام آورد و خیلی زود نیمکت پرسپولیس را از دست داد.
از اینکه دیدم همتیمی سابقم، وحید هاشمیان، در ماه جولای امسال بهعنوان سرمربی انتخاب شد خوشحال شدم، اما از کنار گذاشته شدن او واقعاً متأسف شدم. تصمیم عجیبی به نظر میرسید، زیرا او تنها حدود هشت بازی تیم را هدایت کرده بود. واقعاً نمیدانم چه اتفاقی افتاد ولی برای وحید آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم.

حتماً میدانی که دربی نزدیک است. پیشبینی تو از دربی چیست؟
من واقعاً مشتاق تماشای این دربی هستم، زیرا تقابل تیمهای اول و دوم جدول است. هر دو تیم بیش از نیمی از بازیهای خود را مساوی کردهاند، به همین دلیل ممکن است این مسابقه نیز با تساوی به پایان برسد؛ شاید تساوی ۱–۱. با این حال طبیعتاً دوست دارم پرسپولیس برنده دربی باشد و امیدوارم پس از پایان دربی، خیابانهای تهران به رنگ قرمز درآیند. برای پرسپولیس انرژی مثبت میفرستم و امیدوارم بهترین نمایش را در دربی داشته باشند و برنده بازی باشند.
خیلیها هنوز درباره دربی فوقالعاده ۳–۲ صحبت میکنند. از خاطرات خوبت از آن مسابقه برایمان بگو.
آن یک دیدار جنونآمیز و جادویی بود. بازی واقعاً حالوهوای ویژهای داشت. گاهی فوتبال لحظههایی میسازد که برای همیشه در ذهن میماند، و آن دربی از جمله دیدارهایی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.
بهخوبی به یاد دارم زمانی که وارد زمین شدم هیچ فشاری احساس نمیکردم. ما با نتیجه ۲–۰ از تیمی عقب بودیم که در آن مقطع صدرنشین لیگ بود. فقط میخواستم وارد بازی شوم و به سرمربی نشان دهم که شایستگی حضور در ترکیب را دارم.
همچنین یادم هست بین دو نیمه برق ورزشگاه قطع شد. من در رختکن بودم و از من خواسته شد برای گرم کردن به زمین بروم. زمانی که وارد زمین شدم، دیدم تمام ورزشگاه، چه هواداران استقلال و چه هواداران پرسپولیس، چراغ گوشیهای خود را روشن کردهاند و فضای بسیار خاص و خاطرهانگیزی ایجاد شده بود. آن بازی و اتفاقاتش بهترین خاطراتم در فوتبال ایران است. این بازی، یک مسابقه بسیار ویژه بود و همیشه در قلب من باقی خواهد ماند.
یادم میآید قبل از آن بازی، کسی من را نمیشناخت. دنیزلی نمیخواست به من بازی بدهد. این رویانیان بود که به دنیزلی گفت باید به من یک فرصت بدهد. آن شب در سال ۲۰۱۲، هوا بسیار بسیار سرد بود. این اولین دربی من بود و از تماشاگران ورزشگاه آزادی شگفتزده شده بودم؛ نیمی از جایگاهها قرمز و نیمی دیگر آبی بودند.
یادم هست زمانی که ما ده نفره شدیم و ۲–۰ عقب بودیم، به خودم گفتم: «خب، ما چیزی برای از دست دادن نداریم، پس آرامش خودم را حفظ میکنم و از بازی لذت میبرم.» وقتی به عنوان مهاجم روبروی دروازه قرار میگیری، هر وقت فرصتی به دست میآید، باید آرام و راحت باشی تا بهترین تصمیم را بگیری.

بعد از آن بازی، چه اتفاقاتی برای تو افتاد؟ در خیابان یا هر جای دیگر؟
بعد از پایان دربی، به هتلی که در آن اقامت داشتم برگشتم. مدیربرنامههایم آنجا بود و گریه میکرد. از او پرسیدم چرا گریه میکند و او گفت: «تو متوجه نیستی چه کاری انجام دادی.» در همان زمان، گروهی از مهمانان یک مراسم عروسی که در هتل برگزار میشد من را دیدند و به داخل سالن برگشتند. لحظاتی بعد حدود ۵۰ تا ۱۰۰ نفر اطرافم جمع شدند، با من عکس میگرفتند و مرا در آغوش میکشیدند. آنها واقعاً خوشحال بودند.
از آن شب به بعد، هر زمان که در خیابان قدم میزدم، مردم من را میشناختند و به سمتم میآمدند. قبل از آن شب، میتوانستم آزادانه در شهر راه بروم بدون اینکه کسی مرا بشناسد.
آیا ممکن است در آینده به ایران برگردی و سرمربیگری پرسپولیس را بر عهده بگیری؟
فعلاً در حال یادگیری هستم و باید خیلی پیشرفت کنم، اما علاقه دارم روزی این رؤیا را دنبال کنم که به ایران برگردم و در آنجا مربیگری کنم. طبیعتاً دوست دارم روزی سرمربی پرسپولیس شوم و به عنوان سرمربی در دربی حضور داشته باشم و برنده باشم.
ارسال نظر