سرنوشت غریب آدمهای محبوبترین سریال ایران
نزدیک به نیم قرن پس پخش سریال «دایی جان ناپلئون» از تلویزیون، هر بار با آن مواجه میشویم بیشتر میفهمیم که چه جواهری است.
برترینها _ امیر عبودزاده: نزدیک به نیم قرن پس از پخش سریال «دایی جان ناپلئون» از تلویزیون، هر بار با آن مواجه میشویم بیشتر میفهمیم که چه جواهری است. مثل هر اثر هنری دیگری، گذر زمان بیشتر مشخص میکند ناصر تقوایی چی ساخته. اثری که هنوز هم به اعتقاد بسیاری، بهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران است. با کارگردانی درجه یک و نقشآفرینیهای استثنایی. بازیگرانی که شاید خیلیهایشان بهترین بازیشان را همینجا ارائه دادهاند و تصور این که فرد دیگری در این نقش بازی میکرد ناممکن است. همه اینها البته مدیون رمانی اثرگذار و خواندنی است. طنز ناب و شخصیتپردازیهای فوقالعادهای که در بهترین نوشته ایرج پزشکزاد به اوج رسیدهاند.
شاید بخشی خواندنی و شنیدنی از تاریخ سینمای ایران مربوط یه پشت صحنه ساخت این سریال، حاشیههایش و چگونگی انتخاب بازیگران باشد. اما بخش جذاب دیگر ماجرا هم این است که ببینیم این جمع معرکه پس از «دایی جان» چه مسیری را رفتند و دست سرنوشت چطور برای آنها داستانهایی متفاوت و عجیب نوشت.
غلامحسین نقشینه
زاده: 1287- فوت: 1375. بیتردید و بیتردید بخت بلند غلامحسین نقشینه آشنایی با ناصر تقوایی و انتخابش به عنوان «دایی جان ناپلئون» بوده است. انگار نقشینه دنیا آمده بود که به این شخصیت جذاب جان بدهد و در نقش پیرمردی متوهم، بخشی از تاریخ سینما و ادبیات ایران را رقم بزند. نقشیه به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر نه بعد و نه پس از «دایی جان» نتوانست چنین موفقیتی را تکرار کند. حتی به آن نزدیک هم نشد. اگرچه در فیلم «ناخدا خورشید» و «ای ایران» هم با تقوایی همکاری کرد، اما انگار قرار بود با نقش دایی جان و فقط با این نقش برای همیشه در یادها بماند. با آن شیوه معرکه گفتن «به قول ناپلئون...» و «کار کار انگلیساس» و با عصبانیتش در ابتدای سریال، وقتی که داشت بررسی میکرد کدام یک از بچهها پای نسترن محبوبش ادرار کرده است!
پرویز فنیزاده
واقعا چه کسی بهتر از فوقستاره سینما و تئاتر ایران میتوانست نقش «مش قاسم» را ایفا کند. تکیهکلامهایی که در دهه پنجاه و بعدتر، در زمانهای که خبری از شبکههای اجتماعی و ترند شدن و وایرال شدن نبود، جامعه ایرانی را مسحور خود کرد. دروغ چرا تا قبر آآآآ... ولی پرویز فنیزاده که روی صحنه و جلوی دوربین الماسی درخشان بود، در زندگی شخصی همان مسیری را رفت که هر ستارهای را کمفروغ و خاموش میکند. او با گوزنها و رگبار و گاو و تنگسیر، با فقط چند فیلم، یکی از بزرگترین بازیگران سینمای ایران است. اما انگار دست تقدیر قرار نبود فرصت بیشتری به او و ما بدهد. مرگ در 42 سالگی، در سال 58، پایان غمبار یک زندگی پربار بود. بدون هپیاند. بدون تعلیق بیشتر. کات.
نصرتالله کریمی
در این جمع بازیگران، شاید نصرت کریمی بخت بلندتری داشت. کسی که در همان سالهای پیش از انقلاب هم سرش برای ساخت فیلمهای انتقادبرانگیز و تابوشکن درد میکرد و دردسر زیادی راه انداخت. نصرت کریمی به دلیل همان فیلمها پس از انقلاب محاکمه شد و به زندان رفت. اما همانطور که گفتیم بختش بلند بود. بیرون آمد و اگرچه دیگر به سینما برنگشت، به عشقش پرداخت که ساخت صورتکها و مجسمههای کوچک بود. او بعدتر برای تلویزیون هم چند کلیپ تبلیغی ساخت. اما جز یک مراسم بزرگداشت در سال 86، در محافل هنری دیده نشد. در خلوت خودش بود و در خلوت خودش درگذشت. اما انگار نقش خواهرشوهر داروساز که سر تختهنرد برای داییجان کرکری میخواند و با باورهای او درمیافتاد، انگ همان نقشی بود که نصرت کریمی در زندگی هم میپسندید.
پرویز صیاد
استعداد پرویز صیاد برای انجام کارهای متفاوت و رفتن به مسیرهای خاص و پرپیچ و خم کمنظیر است. بازیگری که پیش از انقلاب با مجموعه فیلمهای «صمد» برای خودش یک سلبریتی محسوب میشود و فیلمهایش ظاهری عامهپسند و بفروش داشت، اما در پست صحنه سینما حامی فیلمهای هنر و روشنفکری بود. او پس از انقلاب هم با همین شدت با خودش و دنیا در جدال بود. هم تئاترهای درجه دو روی صحنه میبرد، هم میخواست در نقش اپوزیسیون سیاسی خارج از ایران، تندترین شعارها را بدهد. او در 83سالگی همچنان دلبسته نقش صمد است و هر وقت بتواند با آن لهجه دهاتی متلکی میگوید. اما به عنوان یکی از تنها بازماندگان جمع ستارگان سریال دایی جان، بعید است تکذیب کند که نقش «اسدالله میرزا» برایش تا چه اندازه ارزشمند است. تازه انکار هم بکند.. مومنت.. اینو دیگه مردم قضاوت میکنن.
سعید کنگرانی
فکر کنید اگر انقلاب نمیشد، سعید کنگرانی تا کجا ممکن بود پیش برود. جوان اول محبوب و بفروش سینمای ایران که در دهه پنجاه، به قول امروزیها، بسیاری از دختران روی او کراش داشتند و در رویاهایشان تصورش میکردند. بازیگری کمکار که از «دایره مینا» تا «در امتداد شب» ره صدساله را رفته بود و انگار سقفی را به رسمیت نمیشناخت. اما انقلاب پایان قصه سعید کنگرانی بود. او بعدها به ایران هم برگشت و در فیلمهایی هم بازی کرد. اما دیگر کسی یادش نمیآمد که بوده و چه کرده. با چهرهای که دیگر از طراوت جوانی اثری نداشت و بدون استعدادی که یک بازیگر میانسال را میتواند نجات بدهد. سعید کنگرانی کمکم به فراموشی سپرده شد. او سال 97 در 64 سالگی چشمها را برای همیشه بست و بدون شک نقش سعید عاشق در داییجان برای ابد در یادها خواهد ماند.
اسماعیل داورفر
طنز پرمایه داورفر و ایفای نقش دوستعلی خان پخمه در داییجان ناپلئون برای بازیگری میتواند مایه افتخار باشد. دوئلهای رودهبرکننده در صحنههایی که مقابل دایی اسدالله قرار میگیرد و رابطه پرتنشاش با عزیز سلطنه، غبطهبرانگیز است. داورفر از بازیگرانی بود که توانست از انقلاب به سلامت عبور کند و تا سالها نقشهای کمیک و جدی را در سینما و تلویزیون برعهده بگیرد. بازیگری که از هنرستان هنرپیشگی آمده بود و تا آخرین سالهای عمر مقابل دوربین بود. اما شیرینی تکرارنشدنی نقش او در نقش دوستعلی انگار بر همه کارنامه هنریاش سایه انداخته بود. بازیگری که در سریالهای «دزدان مادربزرگ»، «بازم مدرسهام دیر شد» و «آرایشگاه زیبا» توانست کمی از آن شیرینی را دوباره به تماشاگرانش بچشاند. درگذشت: 1387.
پروین ملکوتی
عزیزالسلطنه ناصر تقوایی نتیجه بازی قدرتمند و صدای پرابهت پروین ملکوتی بود. بازیگری که مثل پروین سلیمانی با بازی در سریال «خانه قمر خانم» هم شهرتی به هم زده بود. او را بیشتر به خاطر همین صدا و با دوبلههای کمنظیرش میشناسیم. اما یک عزیزالسلطنه هم برای ماندگار کردن او کافی بود. شیمی رابطه او با همسرش دوستعلی خان و همینطور اسداللهمیرزا از یاد نرفتنی است. پروین ملکوتی در سال 81 درگذشت.
محمدعلی کشاورز
درباره استاد کشاورز زیاده عرضی نیست. شاید کشاورز از معدود بازیگران سریال تقوایی باشد که بزرگی نام خودش بر نقشاش در این اثر میچربد. شاید به دلیل کمرنگ بودن نقش و شاید به دلیل اجازه مانور به دیگر بازیگران، دایی جان سرهنگ در این سریال جزو نقشهای کلیدی نیست. محمدعلی کشاورز بعدها با سریالهایی مثل «پدرسالار» و سربداران نشان داد چه هنرمند درجه یکی است. کشاورز از نسل غولهای سینمای ایران است که از میانشان تنها علی نصیریان مانده است. محمدعلی کشاورز 25 خرداد 1399 در 90 سالگی درگذشت.
محمدعلی ورشوچی
آسپیران غیاثآبادی با لحن و لهجه شیرین یک معتاد که به قمر خانم دل بسته بود، از نقشهای دوستداشتنی سریال است. ورشوچی با سیاههای از کارهای سینمایی و تلویزیونی، یکی از پرکارترینهاست، اما همین که وقتی به او فکر میکنیم یاد صحنه گز شکستنش با قلمتراش در دایی جان ناپلئون میافتیم و خندههای رذیلانهاش را به یاد میآوریم یعنی به درستی جای خودش بوده و به بهترین شکل نقش را درآورده. ورشوچی در سال 1390 از دنیارفته است. مثل اغلب ستارههای این سریال.
جهانگیر فروهر
نایب تیمورخان، کارآگاه سمج و البته بیخاصیت سریال با آن شیوه بینالمللی استنطاقاش اگر نبود، حتما این سریال چیزی کم داشت. جهانگیر فروهر فیلم و سریال عالی کم ندارد. از سوتهدلان و هزاردستان تا سریال امام علی(ع) و کلی کار دیگر. حضور او در داییجان انگار بیشتر برای کامل کردن اسکاد ستارگان این سریال است و این که تقوایی هیچ کم نگذاشته باشد و جمع هنرمندها جمع باشد. جهانگیر خان در سال 1376 درگذشت. اینجا میخواستیم یادی از خانواده و بچههای هنرمندش هم بکنیم که بر وسوسهمان غلبه کردیم!
پروین سلیمانی
مادر بزرگ چنگال به دست، یا همان طاهره خانم چنگالی سریال «تعطیلات تابستانی» آنقدر فیلم و سریال بازی کرده که از شماره بیرون است. میگویند او در بیش از 500 فیلم و سریال پیش و پس از انقلاب بازی کرده که برای خودش رکوردی است. اما بعید است کسی او را در نقش مادر آسپیران غیاثآبادی در دایی جان ناپلئون فراموش کند.همانطور که قدیمیترها او را با سریال «خانه قمر خانم» به خوبی میشناختند. پروین سلیمانی در سال 1388 درگذشت و حالا نامش بیشتر به خاطر نوهاش ماهچهره خلیلی شنیده میشود. شاید این هم از آخرین شوخیهای خانم سلیمانی با روزگار باشد.
نظر کاربران
عالی بود، روح همه شون شاد یادش گرامی 💞🥀
پاسخ ها
روحشان شاد و یادشان گرامی باد 🖤🖤
روحشان شاد
یاد و نامشان گرامی باد
روحشان شاد ویادشان تا ابد گرامی
شاهکار و بی نظیر
روح همگیشان شاد
خیلی عالی بود ممنون ،اینها مفاخر هنر ایران هستند
روح همگی اشان شاد
ممنون از شما... مقاله بسیار عالی درباره این سریال بینظیر تلویزیونی تنظیم گردید.. باز هم سپاس
بسیار عالی بود. فقط بهتر بود از راوی و گوینده داستان اقای هوشنگ لطیف پور هم شرح حالی ذکر میشد ...در مجموع واقعا لذت بخش و خاطره انگیز بود
روحشان شاد و یادشان گرامی به معنی واقعیه کلمه هنرمند بودن . روحش شاد ماه چهره خلیلی
خدا رحمت کنه
خدا بیامرزدشان وقتی این سریال پخش میشد خیابان ها سوت و کور میشد و مردم پای تلویزیون ها بودند
هرگز این سریال کهنه نخواهد شد. رمان بسیار قوی و واقعگرايانه. هنر این هنرمندان با نادانی افرادی استفاده نشد.افسوس
واقعا عالی و بی نظیر بود
سرنوشت بود دیگه عجیب قریب نبود ک
یکی از بهترین سریال های تاریخ ایرانه
چه بزرگانی رو از دست دادیم. روح تمام بزرگان سینمایی ایران شاد. از بازیگران این سریال خاطره انگیز تا کسانی مثل ناصر ملک مطیعی. بهمن مفید. ثریا بهشتی . فروزان . محمد علی فردین نازنین و از نسل بعد هم امثال خسرو شکیبایی عزیز و محبوب و خیلی از عزیزان دیگه
دلم گرفت غروب جمعه و این مطلب...یادشان گرامی
با تشکر از شما البته زیبایی سریال به دو بله ماندگار آن هم ربط دارد صدای زیبای منوچهر اسماعییلی به جای پرویز صیاد احمد رسول زاده به جای محمد علی کشاورز حسین عرفانی به جای جعانگیر فروهر عزتالله مقبلی به جای اسماعیلل داور فر وغیره
چه سالی پخش شده؟
من ندیدم
پاسخ ها
زمان اعلیحضرت، سال 56 و 57 من دیدم...
تمام آثار خوب و کارگردانان خوب همه به حاشیه رانده شدن و بقیه هم در تنهایی و فقر دق کردن
کاشیکباردیگهاونروزهایفراموشنشدنیتکرارمیشدروحوروانهمشونشاد
روح همگی شاد و یادشان گرامی باد.
عالی بود ، درود بر شما و حسن انتخاب خوب شما ...که ذهن ما را برد به گذشته ها و خاطرات خوش اون روزهای بیاد ماندنی....واقعا یادش بخیر چه روزگاری بود...
عالی تر از عالی .
روح همگی این هنر مندان و طنز پردازان عرصه تئاتر و سینما شاد باد و یادشان گرامی .
ممنون از برترینها .
بسیار زیبا بود
گزارشبسیاردلچسبیبود...سپاس
من اون زمان 12 سالم بود که، این سریال فاخر با آرتیست های فاخر ترش از تلویزیون سیاه و سفید مبله پخش میشد، ما اون زمان شاه عبدالعظیم زندگی میکردیم، تلویزیون داشتیم، اونم صدقه سری کارمند بودن عموم در ارتش.... مردم محله اکثراً 5 قرون میدادن و در پارک سر کوچه تلویزیونی که به درخت بسته شده بود، نگاه میکردن،، شاید مثل الان وضعیت اقتصادی خوبی نداشتیم، ولی ساده گی مهمان هر خانه ای و آدماش بود، بی شیله و پیله زندگی میکردیم، دلامون برعکس الان که، ناخوش است با همه تجملات و مبل و میز و صندلی و ساید و ماشین و گوشی اَپل،، خوش بود،، واقعا خوش بود و.... یاد اون روزگاران خوب و خوش همیشه به خوبی بخیر... 😔
سریالی بسیار متفاوت و عامه پسند و در عین حال ساده ولی پر مغز و هنرپیشگانی که مثال مروارید در صدف جعبه جادویی درخشیدند و تعداد زیادی از آنان بجز پرویز صیاد نقاب در خاک کشیدند روحشان شاد
روح تمامی درگذشتگان، مخصوصاً هنرمندان بنام اون زمان شاد و يادشان گرامی، روح آقا فردین عزیزم هم شاد و یادش گرامی، روح ناصر خان ملک مطیعی شاد و یادش گرامی، روح ایرج خان قادری شاد و یادش گرامی و سعید کنگرانی خوشگل خوشگلا، " آلن دلون" سینمای ایران اون زمان شاد و یادش گرامی،، روح خانم سلیمانی، اسناد نقشینه، استاد کشاورز، استاد ورشوچی، سرکار خانم ملکوتی، استاد اسماعیل داور فر، استاد فنی زاده، استاد جهانگیر خان فروهر و داود خان رشیدی و بهمن خان مفید، و........ شاد و يادشان گرامی، خداوند نگهدار قیصر سینمای ایران استاد گرامی و بی بدیل بهروز خان وثوقی باشه،، از بابت گذاشتن این خبر از تمامی کسانی که، ما دهه 40 و ماقبل رو بردن به اون روزهای خوب و خوش و خرم،، بی نهایت سپاسگذارم،، دمتون گررررررم 🙏
ضمن سپاس فراوان شاید جا داشت از استادان و صداپیشگان این اثر جاودان هم یادی میشد. استاد الاساتید مرحوم منوچهر اسماعیلی که با اعجاز صدایش چشمها و گوشها را مجذوب خود می ساخت. صدای ملکوتی هوشنگ لطیف پور و البته جاودان صدای عالمدوبله مرحوم رسول زاده
روح همگیشون شاد چ غم انگیز