۱۵۱۰۹۱۵
۵ نظر
۳۳۶۵
۵ نظر
۳۳۶۵
پ

در انتظار یک نشانه از پیکر پرسپولیسی‌‌ترین مرد بندر

سر ظهر شنبه افشین و اسماعیل پسرخاله‌های عشق فوتبال در حال جوشکاری بخش‌هایی از یک کانتینر در اسکله شهید رجایی بودند که انفجار رخ داد و جان آنها را سوزاند.

روزنامه اعتماد - نیره خادمی: سر ظهر شنبه افشین و اسماعیل پسرخاله‌های عشق فوتبال در حال جوشکاری بخش‌هایی از یک کانتینر در اسکله شهید رجایی بودند که انفجار رخ داد و جان آنها را سوزاند. یکی ۴۲ سال داشت و دیگری تقریبا ۳۶ سال. هر دو تا روز شنبه همین هفته از مفقودین حادثه انفجار بندر شهید رجایی بودند و هنوز هم مفقودند و هیچ نشانی از آنها نیست. خانواده‌ها از روز حادثه، تمام بیمارستان‌های بندرعباس و شیراز را گشته‌اند اما اثری از فرزندانشان نیافته‌اند.

136782_101

افشین پایه ثابت شوخی‌ها و بحث‌های فوتبالی پدر بود، همدم مادر و پسر بزرگ خانواده که تا به حال حتی یک‌بار جز به نرمی با آنها سخن نگفته بود حالا از او فیلم‌هایی که در گوشی داشته‌اند مانده و یک مشت خاطره و این خاطرات، خاطر خسته پدر و مادر را می‌سوزاند. در این چند روز هر کسی که از همسایه و دوست و آشنا تا فامیل ماجرا را شنیده به خانه‌شان رفته است برای تسلیت و تسلی اما مگر می‌توانند رفتن عزیزی را باور کنند که حتی هیچ اثری هم از رفتن او یافت نشده. پدر و مادر، جلوی مهمان‌ها آبروداری می‌کنند، ساکتند و گاه به دیوار اتاق و آنجایی که یک‌بار فرزندشان دست گذاشته خیره می‌شوند اما وقتی همه رفتند تازه داغ دلشان تازه می‌شود. به همراه برادرها، خواهرها و نوه‌ها می‌روند توی حیاط می‌نشینند، از خاطره‌ها می‌گویند و هر کس در گوشه‌ای گریه می‌کند. خانه آنها دیگر خانه نیست و جهنم است. علی افرند اینها را در لابه‌لای حرف‌هایش مدام تکرار می‌کند: خانه ما جهنم است، شب و روزم جهنم است.

صبح روز شنبه ۱۳ اردیبهشت علی افرند، پدر افشین به همراه دیگر خانواده مفقودی‌ها به اسکله رفته‌اند تا درباره سرنوشت اعضای خانواده‌شان با مسوولان صحبت کنند. پاسخ؟ به آنها گفته‌اند بروید ما خودمان پیگیر کارتان هستیم. پدر افشین افرند اما حالا از دست‌های خالی و رنج بی‌خبریشان می‌گوید: «دست ما که به جایی بند نیست. پیش چه کسی برویم و پهلوی چه کسی داد بزنیم؟ شکایت هم کردیم و آگاهی پرونده‌ای برای این ماجرا تشکیل داد. گفتند ما پیگیر کارتان هستیم و احتیاجی نیست شما کاری کنید. درخواست ما این است که تکلیف ما را روشن کنند و ما همگی چشم به راه و منتظر هستیم و دست‌کم ما را از این بلاتکلیفی در بیاورند همین. حتی یک تکه استخوان از عزیزمان به ما بدهند تا قانع شویم و بفهمیم کجا بوده‌اند و کجا پیدا شده‌اند.»

علی افرند سال‌ها قبل بنا و گچ‌‌کار بوده است اما به دلیل ناتوانی با ۱۶ سال سابقه بازنشسته شده و حالا حدود چهار میلیون حقوق دریافت می‌کند. در این چند روز اما نه تنها هیچ اثری از بچه‌ او و پسر خواهر زنش نیست که به گفته او، تاکنون هیچ مسوولی از شرکت نیامده به آنها سری بزند و حالی از آنها بپرسد، انگار نه انگار که پسرها برای یک شرکت کار می‌کردند: «با شرکت سینا تماس گرفتم و گفتم شما که از مردانگی حرف می‌زنید و می‌گویید افشین یا اسماعیل همکار و نیروی ما بوده‌اند، نگفتید به خانواده‌شان سری بزنید، آیا هیچ کمکی به خانواده‌شان کردید؟ بخش دیگر ناراحتی ما از این است اصلا در این چند روز از طرف شرکت نیامدند سری به ما یا زن و بچه‌شان بزنند و کمکی کنند. هر روز مردم برای تسلیت در خانه قربانیان حادثه جمع می‌شوند به هر حال خانواده باید در این چند روز بتواند خرج بدهد. فقط من خواهش می‌کنم این حرف‌ها را به گوش مسوولان برسانید. مسوولان شرکت دست‌کم سری به خانواده مفقودی‌ها بزنند، حالی از آنها بپرسند و ببینند که در چه شرایطی هستند.»

اسماعیل، جوشکاری را در سازمان فنی حرفه‌ای آموخته بود و به این رشته علاقه زیادی داشت و برای همین هم هیچ‌گاه از سختی‌های جوشکاری، آسیب‌های ‌بندی و چشمی این کار دم نمی‌زد. ساعت ۷ صبح به اسکله می‌رفت، ۵ تا ۶ عصر به خانه می‌رسید و بعد از ساعتی از خستگی به خواب می‌رفت. در این سال‌ها در شرکت‌های مختلفی ازجمله کشتی‌سازی‌ها کار کرده بود و از حدود 6-5 سال پیش هم جوشکار شرکت سینا بود. حدود 8- 7 سال دیگر هم اگر می‌گذشت، می‌توانست بازنشسته شود اما حالا معلوم نیست چه زمانی برای او گواهی فوت صادر می‌شود. اگرچه این وظیفه مسوولان دولت است که راهکار قانونی برای پیدا نشدن جنازه مفقودی‌ها و صدور گواهی فوت پیدا کنند تا در این شرایط سخت اقتصادی، دست‌کم زخمی به زخم‌های دیگر خانواده قربانیان حادثه اضافه نشود.

136783_343

درباره حادثه

روز حادثه افشین به همراه چند تن از همکاران دیگر برای تعمیر کانتینرها راهی محوطه اسکله شد و دقایقی بعد پسرخاله‌اش اسماعیل محمدی هم به آنها پیوست. علی افرند و همسر و برخی دیگر از اعضای خانواده در آن زمان، همگی در خانه بودند. همان لحظه‌ای که انفجار، شعله‌ها را به جان پسرخاله‌ها انداخت، اهل خانه صدای انفجار را از خانه‌شان که بیشتر از ۵ کیلومتر با اسکله فاصله داشت، شنیدند.

اول فکر کردند اسراییل حمله کرده و پالایشگاه را زده اما خیلی زود خبرها رسید و اندوه به جانشان افتاد. علی افرند ماجرا را این‌طور شرح می‌دهد: «در خانه که نشسته بودم یک‌دفعه صدای وحشتناکی آمد. فاصله ما از اسکله 5-4 کیلومتر هم بیشتر است با وجود این در و پنجره‌ها لرزید. خیلی وحشتناک بود، ما پنجره را باز کردیم و پسرم که کنار دستم نشسته بود، گفت؛ فکر کنم اسراییل به پالایشگاه موشک زده است. بعد که تلویزیون را روشن کردیم و شبکه استانی را گرفتیم، دیدیم که تصاویری از اسکله نشان می‌دهد و می‌گوید که این حادثه در اسکله کانتینری اتفاق افتاده است. بچه من در آنجا با پسرخاله‌اش جوشکار شرکت سینا بود. متوجه شدیم که انفجار دقیقا در همان محل کار آنها بوده است. با آنها تماس گرفتیم اما موفق نشدیم. با پسر برادرم که نزدیک آنها کار می‌کرد تماس گرفتیم که گفت افشین و اسماعیل درست مرکز همان انفجار، مشغول به کار بوده‌اند.»

کانتینر آنها ۵۰ متر با انفجار اصلی فاصله داشته است و یکی از همکاران که با آنها بوده فرار کرده و الان در بیمارستان زنده است. پسرعموی افشین هم گویا قبل از انفجار به آنها سری زده و رفته اما نمی‌دانسته که قرار است از یک مهلکه جان سالم به در ببرد و افشین و اسماعیل در دل آتش و انفجار بسوزند و همان‌جا هم با یکدیگر وداع کنند. 

بلایی+که+انفجار+بندر+شهید+رجایی+بر+سر+ماشین+ها+آورد+(6)

عشق پرسپولیس را داشت

شوخی‌ها و کل‌کل کردن پسر‌خاله‌ها پای بازی استقلال و پرسپولیس در همان لحظه انفجار به یک تصویر صامت تبدیل شد؛ افشین افرند پرسپولیسی بود و اسماعیل محمدی استقلالی. علی افرند می‌گوید: «عشق ما فوتبال است و افشین هر بار به خانه ما می‌آمد درباره آن صحبت می‌کرد، چون طرفدار پرسپولیس بود. ما خانوادگی پرسپولیسی هستیم و سر کار او هم چند تا استقلالی بودند و می‌گفت که سر به سر آنها می‌گذارد اما هیچ‌وقت از کارش صحبت نمی‌کرد و از آن راضی بود. بیایید از محله و شهر ما بپرسید، پسرم چطور آدمی بود. آن زمان هم که درس می‌خواند پسر ساکتی بود و با پسرخاله‌اش هم با هم بودند. دو تا پسر بچه ساکت که اصلا به کسی بی‌احترامی نمی‌کردند. من و مادرش از این می‌سوزیم؛ تمام عمری که این بچه از خدا گرفت حرف تندی به ما نزد و یک بار با صدای بلند با ما حرف نزد که ناراحت شویم. خیلی بچه مظلومی بود هر کسی می‌فهمد ناراحت می‌شود. هر دو، سه روز یک‌بار با موتور می‌آمد و به من و مادرش سر می‌زد. سه، چهار روز قبل از انفجار هم آمد و این آخرین دیداری بود که ما داشتیم. من باور نمی‌کنم بچه‌ام از دست رفته باشد. جلوی دیگران نشان نمی‌دهم ولی خدا شاهد است هر شب که مهمان‌ها می‌روند و خانه خلوت می‌شود من و مادر و بچه‌های افشین در حیاط می‌نشینیم و گریه می‌کنیم، این دنیا برایمان مثل جهنم شده است. چند روز که عید تعطیل بودیم در دهات پهلوی خودم بود، مجردی آمده بود حال و هوایی عوض کند. خیلی مهربان بود و من دلم از آن چند روز آتش می‌گیرد. فیلم‌هایی داریم که فوتبال بازی کرده و عکس‌هایی که با بچه‌ها گرفته است. چه بگویم روحیه ما خراب شده است. چه کار کنیم؟ اگر حالا بود از کار و زندگی و سلامتی‌اش از او می‌پرسیدم اما نیست.»

افشین افرند دو بچه دارد یک پسر ۱۹ ساله که به تازگی خدمت سربازی‌اش تمام شده و دنبال کار است و یک دختر ۱۴ تا ۱۵ ساله که هنوز درس می‌خواند. بچه‌ها و همسر او روزهای بدی را ازسر می‌گذرانند و غذا نمی‌خورند: «پسرم و همسرش خیلی به‌هم وابسته بودند و همدیگر را خیلی دوست داشتند. ما در این چند روز بچه‌ها را پیش خودمان آوردیم که به آنها دلداری بدهیم اما مدام گریه می‌کنند. به دخترش گفتیم پدرت زخمی است و چون آسیب دیده او را به بیمارستانی در تهران برده‌اند تا خوب شود. چه کار کنیم فعلا این‌طور دلداری می‌دهیم.»

به عشق همسرش استقلالی شده بود

دو پسر‌خاله جز بحث‌ها و شوخی‌های فوتبالی، گاهی هم پای بازی‌های فوتبال می‌نشستند. افشین که از کودکی فوتبال را دوست داشت و اسماعیل هم با وعده پدر‌زن استقلالی شده بود. پدر همسر اسماعیل محمدی که برادر علی افرند بود، زمان خواستگاری به اسماعیل گفته بود «به یک شرط با ازدواج تو با دخترم موافقت می‌کنم که استقلالی شوی.» از همین رو اسماعیل هم استقلالی شده بود. علی افرند تعریف می‌کند: «پسر خواهرزنم هم مثل پسرم بچه ساکت و مظلومی بود. 5-4 سالی بود که با دختر برادرم ازدواج کرده بود اما هنوز بچه‌ای نداشتند. با همکارانشان هم که صحبت کنید می‌گویند که صدا از دیوار و دل کوه می‌آمد اما از این بچه‌ها نه. زحمتکش بودند. شرایط ما بد است اما شرایط خانواده اسماعیل خیلی بدتر از ماست. پدر و مادرش هم در دهات هستند و سقف خانه‌شان در حال ریزش است. مادرش با ناراحتی کلیه و معده در این گرما می‌رود روی زمین، کشاورزی می‌کند. سه پسر بیکار هم در خانه دارد و اتفاقا همین پسر؛ اسماعیل در کنار مادرش نان‌آور خانه‌شان بود. از نزدیک باید شرایط آنها را ببینید تا متوجه شوید که چقدر بد است. پدرش هم چند گوسفند دارد اما گوسفندها آنچنان درآمدی برای آنها ندارند. تنها کسی که به خانواده سر می‌زد و می‌رسید، او بود. اسماعیل هم از کارش در اسکله راضی بود اگر هم نبود چیزی نمی‌گفت. او هم فوتبالی و برعکس ما استقلالی بود. من یک برادر داشتم که خدا بیامرز به رحمت خدا رفت و اسماعیل داماد او بود. برادرم هنگام خواستگاری از دخترش به او گفته بود که اگر می‌خواهی با ازدواج تو با دخترم موافقت کنم باید طرفدار استقلال باشی، او هم به همین خاطر استقلالی شده بود.»

بلایی+که+انفجار+بندر+شهید+رجایی+بر+سر+ماشین+ها+آورد+(4)

قدم بعدی حاکمیت بعد از این فاجعه

صدمات جسمی که این انفجار برای مردم بندر شهید رجایی در بر داشت طی سه دسته قابل تقسیم‌بندی است؛ افراد نزدیکی که بر اثر انفجار متاسفانه به‌طور کامل از بین رفته‌اند، افرادی که بر اثر ترکش‌های انفجار زخمی شده‌اند و افراد دیگری که بر اثر موج انفجار دچار شوک شده‌اند یا به در و دیوار کوبیده شده‌اند یا به نحو دیگری با شکستن در و شیشه آسیب دیده‌اند. بزرگی این آتش‌سوزی مساحتی به وسعت ۱۵ هکتار را در بر می‌گرفت که در راه خود جان بسیاری از هموطنان را گرفت، افراد زیادی را داغدار کرد و به انسان‌ها و زیرساخت‌های زیادی آسیب وارد کرد و قدم بعدی حاکمیت و دولت اما بعد از اعلام آمار، ارزیابی و جبران خسارت، پیدا کردن و تنبیه مقصران واقعه، تغییر پروتکل‌های ایمنی و نظارتی است تا راه قانون‌گریزی و اشتباه بسته شود و دیگر شاهد چنین فجایعی نباشیم.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • reza Jentleman

    خدا همه اموات رو بیمارزه، حسرت کاپ آسیا به دلش موند هیچوقت لنگی نباشیم

  • اسی

    خدا رحمتشان کنه روحشان شاد باد تسلیت به تمام بچه های خوب بندرعباس همیشه جنوبیها هستند که ضربه میخورن آبادان. خرمشهر و بندر عباس

  • علی

    بهتر که رفت و ننگ رده دوازدهمی کیسه رو ندید❤❤

  • علی

    آقای برترینها ،، کاش به جای این همه داستان عکسی از این دو عزیز منتشر میکردید 🖤🖤

  • سوپرمن

    علی آقای شانزده و چهارده دقیقه متاسفم برای ابراز همدردی شما

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج