۱۱۵۵۹۳۰
۱۱ نظر
۵۰۱۹
۱۱ نظر
۵۰۱۹
پ

تیغه چاقو زیر گلوی تازه عروس!

او مرا با توسل به حیله و نیرنگ به یک چهاردیواری متروکه کشاند و با هر دو دستش گلویم را در حالی می‌فشرد که مرا درون گودالی ترسناک انداخته بودو قصد داشت...

خراسان: او مرا با توسل به حیله و نیرنگ به یک چهاردیواری متروکه کشاند و با هر دو دستش گلویم را در حالی می فشرد که مرا درون گودالی ترسناک انداخته بودو قصد داشت...

این ها بخشی از اظهارات دختر ۱۵ ساله ای است که هراسان و سراسیمه خود را به کلانتری مهرگان مشهد رسانده بود. این دختر نوجوان در حالی که وحشت در چهره اش موج می زد، راز هولناکی را فاش کرد و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: هنوز درگیری و کتک کاری های ترسناک پدر و مادرم را به خاطر دارم اگرچه آن زمان کودکی خردسال بودم اما وقتی مشاجره های لفظی و داد و فریادهای پدر و مادرم شروع می شد من هم از ترس گریه می کردم ولی هیچ کس توجهی به من نداشت.

بالاخره این اختلافات به جدایی آن ها انجامید و من در سن ۴ سالگی فرزند طلاق شدم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت به همین خاطر من هم به ناچار نزد مادربزرگم رفتم تا در کنار او زندگی کنم.

مادربزرگم درباره علت طلاق پدر و مادرم می گفت «پدرت شغل مناسبی نداشت و به همین دلیل با مادرت اختلاف داشت چرا که نمی توانست هزینه های زندگی را تامین کند.» خلاصه من در حالی روزها را سپری می کردم که همواره حسرت نوازش های پدر و مادر و محبت های آنان در دلم باقی ماند.

وقتی دوستانم را در کنار پدر و مادرشان می دیدم اشک از چشمانم سرازیر می شد و آرزو می کردم کاش روزی من هم دست پدر و مادرم را بگیرم و برای خرید به بازار بروم. اما همه این افکار کودکانه رویاهایی بود که تعبیری نداشت. با وجود این به تحصیلاتم ادامه دادم و در خانه مادربزرگم رشد کردم تا این که سال گذشته وقتی وارد چهاردهمین بهار زندگی ام شدم خواستگارهای زیادی زنگ خانه مادربزرگم را می زدند.

در این میان یک روز که به همراه عمه ام در صف نانوایی ایستاده بودم زن میان سالی مرا دید و در همان صف نانوایی مرا از عمه ام خواستگاری کرد. چند روز بعد با موافقت پدر و مادربزرگم سر سفره عقد نشستم و با «تیمور» ازدواج کردم ولی از همان روزهای آغازین دوران نامزدی همسرم درخواست های نامتعارفی از من داشت.

وقتی در برابر خواسته هایش مقاومت می کردم تا آبروی خانوادگی‌ام حفظ شود مرا به باد کتک می گرفت تا جایی که یک بار بینی ام را شکست. بعد از این ماجرا نامزدم شروع به بهانه گیری کرد به طوری که اجازه هیچ کاری را نداشتم. او مرا از رفتن به خانه مادربزرگم منع می کرد و اجازه نمی داد با دوستانم ارتباط داشته باشم.

مدتی بعد او مرا به این بهانه که چرا برخی افراد را در اینستاگرام دنبال می کنم به بالای یک پل عابر پیاده برد و تهدیدم کرد که اگر در برابر خواسته هایش مقاومت کنم مرا از روی پل پرت می کند. وقتی اوضاع را این گونه دیدم به ناچار ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم و درخواست طلاق دادم اما یک هفته بعد با وساطت اطرافیان و بزرگ‌ترها با هم آشتی کردیم .

مدتی بعد یک روز تیمور با من تماس گرفت و مدعی شد قصد دارد به جبران اشتباهات گذشته مرا برای تفریح به خارج از شهر ببرد. من هم با خوشحالی به همراه او به راه افتادم تا این که تیمور مرا در بیرون از شهر به داخل یک چهاردیواری مخروبه برد و درون یک گودال بزرگ و ترسناک انداخت .

او ناگهان با دستانش گلویم را فشرد به طوری که دیگر نفسم بالا نمی آمد. در این هنگام تیمور مرا رها کرد و با گذاشتن تیغه چاقو زیر گلویم ، از من خواست تا برگه ای را امضا کنم که در آن نوشته بود «من به همسرم خیانت کردم و همه مهریه ام را می بخشم!» من که به شدت ترسیده بودم با دستانی لرزان آن برگه را امضا کردم بعد از آن نامزدم مرا داخل همان خرابه رها کرد و رفت. با آن که خیلی ترسیده بودم ولی با پرس و جو خودم را به کلانتری رساندم تا ...

شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرهنگ سعید شکاری (رئیس کلانتری مهرگان) بررسی ویژه این پرونده به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد. (هرگونه بهره برداری از مطالب این ستون فقط با ذکر منبع مجاز است.)

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • رضا

      دوباره مشهد؟؟؟؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بجای حاشیه سازی ببینید چه به سر دختربچه پانزده ساله اومده ،،اون از والدینش ،اینم از مادربزرگ و پدربزرگ ،اینم از شوهر نامرد و بی دینش

    • روحی

      چ خبره در شهر امام رضا...همش اخبار قتل و تجاوز و...

    • بدون نام

      چه خبره مشهد؟؟؟

    • ERORR

      چند وقتی هست هر چی خبر بد و ناهنجاری وجود داره شهر مشهد در صدر اخبار قرار داره.

    • مرجان

      کاش پدر و مادر قبل از طلاق به آینده بچها شون کمی فکر کنند که چطور بچه کوچیک بدون حمایت والدین باید زندگی کند کمی با گذشت کمی صبوری آینده بچهای بیگناه نابود نمیشه

    • بدون نام

      همه شهرها این گندکاریها هست

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ولی نه به اندازه ی مشهد

    • آنا

      خدا لعنت کنه آدمای روانی را تازه خانواده شون هم براشون میرن خواستگاری و یه دختر رو بدبخت و بیچاره میکنن

    • بدون اسم

      مشهد بازهم مشهد

    • بدون نام

      یک ایران و یک مشهد

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج