۲۶۵۲۸
۳ نظر
۵۰۳۲
۳ نظر
۵۰۳۲
پ

خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

پرده عريض سينما همواره يادآورخاطراتي روشن براي من است. بر روي آن فيلم‌هايي را ديدم که تلخي وشادي را به يک اندازه برايم به وجود آورد.

مردم سالاری: پرده عريض سينما همواره يادآورخاطراتي روشن براي من است. بر روي آن فيلم‌هايي را ديدم که تلخي وشادي را به يک اندازه برايم به وجود آورد. فيلم‌هايي ديدم که ايثار و گذشت يک کودک را درعين نياز فرياد مي‌زد.

با آن عروسک قرمزکلاهي را درخاطرم ثبت کردم که ازهمان ابتدا با حرکت‌هاي دوست داشتني‌اش محبوب قلوب شد. دزدعروسک‌هاي شهرهم به يادم مي‌آيد؛ همان گنجوي بدجنسي که هنرمندي تمام عيار بازيگرش را به من نشان داد و ازهمان جا بود که اکبرعبدي به عنصري ويژه در پيوند من و سينماي ايران تبديل شد.

آدم‌هاي اجاره نشين مهرجويي هم به بخشي ازخاطرات پررنگ من از سينماي کمدي بدل شدند. دعواها، قهر و آشتي، آن فضاي دورهمي ناب و مرام و معرفت ايراني از درون اين اثر به اعماق وجودم نفوذ کرد تا هنوزهم بعد از گذشت دو و نيم دهه از توليدش، آن را در ليست منتخبانم قرار دهم.

شايد تصور نمي‌شد سينماي افتخار آفريني که عطر حضور مادر در زندگي را درلواي يک نماد ازايجاد همدلي ميان آدم‌ها نشان مي‌داد و دغدغه‌هاي دروني يک روشنفکر را از طريق آشفتگي و پريشان احوالي حميد در فيلم‌هامون عرضه مي‌کرد درعرض دو دهه با اين بي مهري‌ها روبرو شود.

اما حقيقت تلخ بي مهري آدم‌هايي که فرهنگ و هنر را از دريچه تنگ نگاه خود مي‌نگرند کار را به جايي رساند که با گذشت چند ماه از سال ۱۳۹۱ تمام آن خاطرات روشن به صورت يک توده محو در ذهنم باقي ماند و اين همه رفتارهاي غيرفرهنگي ضد سينما که از بد حادثه از سوي نيروهاي منتسب به جناح ارزشي صورت گرفت، فضايي ياس آور و دردناک را در وجودم شکل داد. متن حاضر تنها اداي ديني کوچک به سينمايي است که بخشي از مهم ترين خاطرات زندگي هر يک از ايراني‌هاي دوستدار فرهنگ و هنر را به ارمغان آورده است.

خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

تماشاي دزد عروسک‌ها در سينما هجرت

نقطه آغازين پيوندم با سينما، تماشاي دزد عروسک‌ها در سينماي قديمي شهر کرج(هجرت) بود. روز خاطره انگيزي بود وهنوزسکانس آواز گنجو به عنوان يک عنصر مشخص درهم پيوندي سينما و موسيقي و تاثيراتشان برخاطره سازي درذهنم جاندار است. نمونه‌هايي چون گربه آوازه خوان و الو الومن جوجوام نيز به همين دليل درحافظه سينمايي کودکان ديروزماندگار شده‌اند.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

مادري براي تمام دوران‌ها

اثرشاعرانه زنده ياد علي حاتمي، ترکيبي ازهمه موارد دوست داشتني را در خود جاي داده است. يک نمادسازي دقيق از جايگاه بنياني مادر در مهرآفريني و ايجاد جامعه‌اي يکپارچه که در قالب مناسبات خواهران و برادران، قبل و بعد ازحضور مادر درخانه ملموس است. فيلم ازبازي درخشان محمدعلي کشاورز و حضور خاطره ساز اکبرعبدي و نيز ديالوگ‌هاي شاخصش بيشترين بهره را برد تا همچنان به عنوان فيلمي نمونه‌اي در الگوي سينماي ملي مطرح باشد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

اين زن سهم منه،حق منه،عشق منه

فيلم کالت‌هامون به چند دليل درليست خاطره سازها داراي ارج و منزلت بالايي است. فيلم مهرجويي توانست تا تصويري روشن ازمشکلات فردي و اجتماعي يک روشنفکر متفاوت از ديگر افراد جامعه را که در يک جهان فکري ديگر سير مي‌کند به خوبي و در پس روايت تودرتوي فلسفي اش بازتاب دهد. خسرو شکيبايي با اين فيلم به سوپر استارجاودانه سينماي ايران بدل شد و نوعي از بازي مولفانه را به عنوان يک سبک منحصر به خود عرضه کرد. در اين شيوه اجرايي، روح نقش و جان گيري کاراکتر در مماس با نگاه بازيگرش قرار دارد و برداشت غريزي شکيبايي از فضاهاي پيراموني متاثر از حضور اين کاراکتر در فيلم به اجراي يک شاه نقش منجر شد که مهم ترين کاراکتر سينماي پس از انقلاب به انتخاب منتقدان است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

ما دلشدگانيم

شايد سينماي ايران بي علي حاتمي چيزهايي را که الان دارد هم نداشت. شهرک سينمايي غزالي يادگار اوست و فيلم‌هاي شاعرانه اش هنوز هم با ديالوگ‌هاي شعرگونه اش به ياد مي‌آيند. دل شدگان حاتمي بي شک موسيقايي ترين اثر سينماي پس از انقلاب است که جهان بيني کارگردانش درک نشد و حرف مهم حسي آن در پس معارضه ايجاد شده با موسيقي جدي گرفته نشد. اکبر عبدي بازهم با هدايت درست علي حاتمي، نقش يک شاگرد آشپز علاقه مند به موسيقي را با مهارت ايفا کرد. نکته مهم فيلم نيز درهمين نقش آفريني نهفته است، چرا که دقت نظر بالاي عبدي در رعايت جزيي ترين نکات حسي يک تنبک نواز همچنان خيره کننده است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

حکايت تلخ مهاجران

آدم برفي شرحي از وضعيت انسان‌هاي دل بريده از وطن است که شرايط سرزمين مادري را برنمي‌تابند و به قصد مهاجرت به آمريکا چند صباحي را درترکيه مي‌گذرانند. زن پوشي اکبرعبدي و بازي درخشانش در دو فرآيند حسي مردانگي و زنانگي، بازي‌هاي خوب داريوش ارجمند، پرويز پرستويي و زنده ياد مهدي فتحي، به همراه پايان مناسب آن که آدم‌ها را به هويت گمگشته خود متوجه مي‌سازد از وجوه اهميت آدم برفي است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

و مديري از راه مي‌رسد

نوآوري همواره عنصري جذاب براي جلب نظر است و اگر آن را با چاشني خلاقيت و کمي هم دوري از محافظه کاري و جسارت ترکيب کنيم مي‌توان به نتيجه کار اميدوار بود. ترکيب عناصري چون جذابيت، خلاقيت، نوآوري و جسارت به خلق ساعت خوش انجاميد. مجموعه‌اي آيتمي که اوايل دهه هفتاد پنجشنبه‌ها به مدت ۷۵ دقيقه از شبکه دو سيما پخش مي‌شد و آيتم‌هاي جذابي را به مخاطبان عرضه مي‌کرد که شايد بسياري از آنها خط شکن به حساب مي‌آمدند. بينش درست در شوخي با آنونس‌هاي تبليغي فيلم‌هاي سينمايي که مديري آن را انجام داد، آيتم کارآگاه درک با قدرت خلاقه رضا شفيعي جم در تيپ سازي، گزارش ورزشي که با نکته بيني‌هاي مديري جذابيت داشت، آيتم خان دايي و سعيد و همچنين آيتم جذاب مسابقه هفته با اجراي شاخص و طنازانه مديري که سعي درارائه تيپي مشابه با زنده ياد منوچهر نوذري داشت بخشي از مهمترين خاطرات جاودانه زندگي هر ايراني عاشق سينما و تلويزيون را شکل داد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

من حقيقت را پاره پاره برخاک ديدم

هنوزهم روز واقعه بهترين نمونه براي مصداق آوري از واقعه عاشورا در قاب سينماست. نمادپردازي منحصر به فرد و سناريوي درخشان بهرام بيضايي که روايت سوم شخص مفرد از حوادث کربلا را به مخاطبان عرضه کرد با آن ديالوگ گويي تلخ عبدالله نصراني به ياد مي‌آيد. من حقيقت را بر زنجير ديدم، من حقيقت را پاره پاره بر خاک ديدم، من حقيقت را بر سر نيزه‌ها ديدم.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

ارتباط صميمانه با خدا

يکي از نکات مثبت ليلي با من است نوع ارتباط گيري صادق مشکيني با خداست. ارتباطي که بسيار ساده و بي پيرايه شکل مي‌گيرد و از رياکاري در آن خبري نيست. تمنيات ساده يک بنده از خالقش چنان در بازي درخشان پرويز پرستويي جاي گرفت که هنوزهم با تماشاي آن اثر از لحظه‌هاي گفت‌وگوي صادق با خدا لذت مي‌برم.


گريه و خنده سينماي کمدي

کمدي شاخص هنرپيشه با چنين جمله‌اي بر تيتراژ آغازين جهت گيري مفهومي‌خود را براي بيننده مشخص مي‌سازد وهنوزهم گريه‌هاي تلخ اکبرعبدي و فرياد ويران کننده اش دربزرگراه که ازمصيبت‌هاي زندگي اش مي‌گويد قابي ماندگار در بازيگري سينماي ايران است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

رنگ روح زندگي سبز است، سبز و هميشه سبز

يادش به خير، هرچهارشنبه در سال‌هاي مياني دهه هفتاد صداي مسحور کننده شکيبايي بر تيتراژ آغازين خانه سبز، ما را به تماشاي مجموعه‌اي راغب مي‌کرد که جنس اصيل يک زندگي ايراني و مناسبات با هويت يک خانواده ايراني را برايمان نمايش مي‌داد.عاطفه گفتن‌هاي بغض آلود رضا صباحي و ترکيب جادويي مناسبات آدم‌هاي خانه سبز، پرسونايي از شکيبايي و ديگر بازيگران اين مجموعه ارائه کرد که همچنان در قلب هر ايراني نشسته‌اند.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

تاريخ اسلام

شايد ارائه تصويري ناب از آدم‌هايي که بارها از منابر اوصافشان را شنيده بوديم يا در کتاب‌هاي تاريخي از ويژگي‌هايشان آگاه شده بوديم تنها يکي از وجوه اهميت مجموعه‌اي باشد که دوشنبه شب‌هاي هر ايراني در اواخر دهه هفتاد را معطر به حضور اميرمومنان علي (ع) کرد. شمايل قهرمانان و ضد قهرمانان اين مجموعه به قدري ازلحاظ شخصيت پردازي و انتخاب بازيگر براي ايفاي آن نقش، درست چيده شده بودند که برکارنامه بازيگرانشان تاثيرداشتند وهنوزهم پرسوناي داريوش ارجمند، محمدرضا شريفي نيا، زنده ياد مهدي فتحي، ويشکا آسايش و بهزاد فراهاني با نقش‌هاي مهم مالک اشتر، وليد، عمروعاص، قطام ومعاويه در يادها نشسته است. مجموعه براي شخص من يادآورحسرتي گران است و درقالب آن، اسوه تنهايي را ديدم که ۲۵سال خانه نشين بود و دردوره حکومت پنج ساله‌اش نيز غريب و مظلوم بود و سکانس شهادتش درمحراب کوفه همچنان غمي جان فزا را برقلب هر شيعه‌اي مي‌نشاند.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

آقاي راننده يالا بزن تو دنده

شاهکارمثال زدني ژانر کودک در سينماي ايران هنوزهم با آن صف‌هاي کيلومتري در ذهن ايرانيان نشسته است. ثبت رکورد خارق العاده ۰۰۰/۴۴۴/۲ بيننده در سال ۱۳۷۳که تاکنون باقيمانده است تنها يکي از دلايل جاودانگي فيلم سينمايي کلاه قرمزي و پسرخاله است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

پزشک احمدي ميادا

درآن دوره‌اي که پزشک احمدي درقالب مجموعه کارآگاه علوي به يک موجود مخوف براي کودکان بدل شده بود و آمپول هواي مرگبارش، وي را به سان يک دراکولا درذهن بچه‌هاي کم سن وسالي که از سرجبريا شايدهم بدشانسي مجبوربه تماشاي اين مجموعه مي‌شدند شکل داده بود، خوب به ياد مي‌آورم که يکي از تکيه کلام‌هاي آشنايي که براي هشداربه کودکان بازيگوش به کار مي‌بردند عبارت «پزشک احمدي ميادا» بود.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

سمفوني اشک واضطراب

مرحوم ايرج قادري با ساخت مي‌خواهم زنده بمانم ملودرامي را درسينماي ايران به يادگارگذارد که با چند فصل نفس گير ازجمله دفاعيات پرحرارت قريبيان در سکانس‌هاي دادگاه يا آن فضاي جهنمي سکانس اعدام فرنگيس مجتهدي همچنان روز جمعه‌اي که به همراه خانواده به تماشاي آن در سينماي تازه تاسيس آن موقع گوهردشت (ساويز)- که حالا جايگاهي تثبيت شده در ميان سينماروهاي اين منطقه از استان البرزدارد- رفتم را در ذهنم روشن نگه داشته است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

يه چيزي درونم مي گه من لايق اين خوشبختي نيستم

ديالوگ رامين به مريم درشب ازدواج چنان خاضعانه گفته شد که شايد هيچيک ازبينندگان پايان تلخ اين زندگي را همانگونه که در مجموعه در پناه تو نمايش داده شد تصور نمي‌کردند. اين مجموعه اولين عاشقانه جوانانه درسيماي جمهوري اسلامي بود و به همين دليل درذهن هريک ازجوانان دهه شصتي عاشق سينما داراي جايگاهي مشخص است؛ جايگاهي که با تماشاي مجدد، ميلي وافر و شوقي دروني را در هر يک از جوانان نسل سومي فعال مي‌کند.


ضيافتي جوانانه

هنوزهم فيلم ضيافت به عنوان نمونه‌اي جذاب از تصوير جوان ايراني با همه شور و آرمان‌ها و فرياد و اعتراضاتش در ذهن من نشسته است. سکانس ديداررفقا دررستوران ماطاووس پس از20 سال از قول و قرارشان همچنان جذابيت خود را حفظ کرده است و آن ديالوگ گويي با استيل فريبرزعرب‌نيا که اغراقي خواستني در آن نهفته بود، برگ برنده‌اي در فيلم است.


تصوير جاندار يک بازيگر درجه يک

اعتراض و فصل گلريزان ابتدايي اش هنوزهم يادآور بزرگي يک بازيگر منحصر به فرد است که به حقش در سينما نرسيد. زنده ياد مهدي فتحي با مهارت والايش در بيان و همگام سازي زبان بدن با حس و حال لحظات ابتدايي اعتراض، آرمان گرايي خاص کيميايي در آن دوران را فرياد مي‌زند. ديالوگ گلريزان آنچنان معروف شد که بازيگرش را در ذهن سينماروهاي حرفه‌اي جاودانه ساخت.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

مي‌دوني دسته بره خط نفر برگرده يعني چي

آژانس شيشه‌اي هنوزهم يکي از برترين آثار سينمايي پس از انقلاب است. آرمان گرايي جذاب حاتمي‌کيا و شجاعت در بيان کاستي‌هاي فرهنگي و اجتماعي که منجر به فراموشي آدم‌هاي ناب جنگ شد، چنان در آن سکانس‌هاي گفتگو ميان حاج کاظم و سلحشور و نظاره گري گروگان‌ها و عباس بازتاب روشني داشت که هنوز هم با تماشاي مجدد فيلم از بغض حاج کاظم و عروج عباس دل تنگ مي‌شوم.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

مصايب حفاظت از يک موميايي

حالات کارآگاه گجتي پرويز پرستويي و استادي تمامش در ايفاي نقش سروان قرباني به تصويري ماندگار در سينماي کمدي ايران بدل شد. فيلم موميايي ۳ علاوه بر پرويز پرستويي سرحالش، با برخي کنايه‌هاي آشکار سياسي که در تيتراژ ابتدايي فيلم و نمايش تيتر روزنامه‌ها مشخص بود به يک سند تصويري از دوران اصلاحات و کارنامه فرهنگي و سياسي آن در نگاهي ابتدايي شباهت دارد و رويکرد فانتزي محمدرضا هنرمند نيز درجذابيت مضاعف آن بي تاثير نبوده است.


پيوند مغز با چاشني فانتزي و کمدي

سوژه‌اي که دستمايه قرار دادنش در ساغر به يک شکست در گيشه منجر شد، با تغيير رويکرد از بعدي دراماتيک و تراژگونه به سوي خلق يک کمدي موقعيت چند وجهي حساب شده، يکي از آثارماندگار سينماي کمدي را رقم زد. بازي درخشان پرويز پرستويي، حضور غافلگير کننده افسانه بايگان، گروه بازيگري قدرتمند، فيلمنامه حساب شده و شوخي‌هاي فکورانه با برخي از تابوهاي رسمي و نقش آفريني حوزه هنري در مقام تهيه کننده اثر به خلق يکي از پرفروشترين فيلم‌هاي سال 1377 انجاميد.


ديد زدن زندگي از پشت عينک دودي

دردوراني که ايرج طهماسب با خلق چند سناريوي حساب شده کميک و بازي‌هاي خوبش به وزنه‌اي مناسب درمعادلات گيشه بدل شده بود، فيلم عينک دودي توانست با بهره‌گيري از فکرخلاق اين هنرمند توانا و بازي درخشانش، لحظاتي مفرح را براي بينندگان ايجاد کند. لحظه تعقيب و گريز حسن شکوهي و ايرج طهماسب و فرم اجراي طهماسب در سراسر فيلم، به وضوح نشان از حضور تاثيرگذار وي داشت.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

به رنگ قرمز

درام روان کاوانه و نسبتا جنايي جيراني که دو ستاره را به سينماي ايران معرفي کرد در تب تند سينماي انتقادي برآمده از موج دوم خرداد توانست تا نام کارگردانش را دوباره بر سر زبان‌ها اندازد. کارگرداني که پس از شکست فيلم اولش، به مدت ۱۶ سال از کارگرداني دور ماند و با قرمز بازگشت باشکوهي را براي خود رقم زد.

دختر ايروني اينه نخواستم همون آلمانيشو مي‌گيرم

بازهم سناريويي خوب از ايرج طهماسب به محمد حسين لطيفي سپرده شد تا از پرتو همکاري دوباره اين دو نفر، يکي از کمدي‌هاي آبرومند ايراني درحافظه مخاطب به يادگار بماند. فيلم تصوير جديدي از امين حيايي نشان داد و مهارت هديه تهراني در ايفاي نقش‌هاي کميک را فرياد مي‌زد.


پايان تلخ عشق در روشنايي‌ شب‌هاي مهتابي

عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت؛ شايد اين جمله بهترين شرح حال باشد بر سرنوشت غمبار استاد جوان فيلم شب‌هاي روشن. استاد تنها و از درون غم زده ادبياتي که با حضور دختري به نام رويا در کنار خود، با مفهوم عشق آشنا گشت و البته روياي زيبايش را در آخرين لحظات روز واپسين از دست داد. شب‌هاي روشن بي شک از برترين نمونه‌هاي سينماي اقتباسي ايران است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

استارت اسکاري شدن فرهادي از تلويزيون

روزگار جواني هنوزهم مجموعه‌اي دل پذيراست. بخشي از اين دل پذيري به توانايي سناريست جواني باز مي‌گردد که از همان ابتدا در مسير افتخارات بزرگ قدم مي‌زد. اصغر فرهادي از همان زمان در قامت يک پديده خود را مطرح کرد و غم و شادي ملموس در نوشته‌هايش سبب توليد مجموعه‌ها و فيلم‌هاي استانداردي شد که مهمترين عنصرشان شخصيت پردازي دقيق بود.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

اين قطارابدي است

مجموعه آيتمي قطار ابدي خاطره ساعت خوش را زنده کرد. تنها تفاوت آن با ساعت خوش اين بود که در آن ازمهران مديري خبري نبود و رضا عطاران آن را کارگرداني مي‌کرد وگرنه چه دربحث سوژه پردازي و چه در بحث تيپ سازي، شاهد مجموعه‌اي بکر بوديم که هنوزهم قسمت‌هاي مربوط به رابين هود، نرون و حسن کچل آن در اذهان نشسته است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

تولد يک ملت

اين تيتر يکي از روزنامه‌ها در زمان توفيق غيرمنتظره پاورچين بود. فاميلي شخصيت‌هاي عجيب و غريبي که مهران مديري و جواد رضويان آن‌ها را بازي مي‌کردند، ناخودآگاه به خلق سرزميني منجر شد و شاهکار کمدي‌هاي تلويزيوني را رقم زد. آدم‌هايي که کپي برابراصل جامعه خودمان بودند وغيرقابل پيش بيني بودن ايراني جماعت به خوبي درشان حلول يافته بود.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

پدرخوانده به روايت تهمينه ميلاني

واکنش پنجم شايد در وهله اول اثر چندان شاخصي در نظر نيايد اما بي شک در کارنامه جمشيد‌هاشم پور فيلم مهمي است. بازي خوب اين بازيگر در نقش حاج صفدر و کل کل‌هاي جالب وي با لشکر زنان فيلم( نيکي کريمي، مريلا زارعي، آهوخردمند، آفرين عبيسي و نگين صدق گويا) به ويژه سکانس گفتگويش با زارعي در جاده از ياد نرفتني است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

موزيکالي درخشان در سينماي ايران

فيلم مکس تجربه‌اي غريب در سينماي‌ايران است. شايد سياسي ترين کمدي پس از انقلاب که حتي در مسير خط شکني چندين پله بالاتراز مارمولک قرار مي‌گيرد. دز بالاي شوخي‌هاي سياسي فيلم با نمادهاي رفتاري و شخصيتي و دست گذاشتن بر سوژه‌اي با قابليت برداشت‌هاي متغير، اثري را به يادگار گذارد که هنوزهم با آن سکانس درخشان کنسرت در گوشه ذهنم جاي يافته است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

انفجار سالن در پي رويت مارمولک

هنوزهم به ياد آن خنده‌ها و قهقهه‌هاي بلند مردم مي‌افتم که با تکه کلام‌هاي پرستويي به وجد مي آمدند. فقط کافي بود پرستويي بالاي منبر از سينماي تارانتينو بگويد يا ازروش‌هاي ارتباط گيري زن و مرد مسلمان فضانورد در سفينه فضايي صحبت کند تا موج جديد خنده فرا رسد. "مارمولک" و آن خنده‌هاي سيري ناپذير که همچنان با ديدارهاي مجدد تداعي گر خاطره آن روز سرد زمستاني است برايم ماندگار است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

شب‌هايي که يادمان آمد ايراني بودن چگونه است

شب‌هاي برره يک نوع قوم نگاري تصويري است. صفات مثبت و منفي جامعه ايراني به خوبي در آن بررسي شده است و سير تحول تاريخي زندگي مردم اين سرزمين و پيشينه فرهنگي و اجتماعي بسياري از آداب و رسوم در اين کمدي ماندگار جلوه‌اي بايسته يافته است.


روايت خانه به دوشي و خداباوري

شايد اگر بگوييم خانه به دوش جزء سه اثر برتر مجموعه‌هاي رمضاني است سخني به گزاف نباشد. سادگي اجرا و مهارت سناريست در خلق موقعيت‌هاي کميک و بحث رعايت جذابيت و غافلگيري در مسير روايت، مجموعه‌اي را به يادگار گذاشت که نمونه‌اي مطلوب از يک کمدي مناسبتي با رگه‌هاي مشخص از اعتقادات زيباي انساني است.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

ترش و شيرين زندگي

بازهم عطاران با آن جزئي نگري‌هاي منحصر به فردش و از دل يک قصه ساده و جمع وجورتوانست مجموعه‌اي بيافريند که برگ برنده نوروز ۱۳۸۶ بود. بازي خوب مريم اميرجلالي، استفاده درست از احمد پورمخبري که درآن روزها هنوزکليشه نشده بود و درخشش عطاران درنقش ناصرمروت هنوز هم تماشايي است ودر ديدارهاي مجدد طراوت خود را حفظ کرده است.


بزنگاهي که رابطه عطاران و تلويزيون را شکراب کرد

و بالاخره ايستگاه آخر همکاري عطاران با تلويزيون فرا رسيد.بزنگاه با نگاه خاصي که به آدم‌هايش داشت -ازجمله شخصيت نادر که فردي معتاد بود- پارادوکسي را در ذهن مديران فرهنگي شکل داد و پس از انتقاد حسين مظفر نسبت به آنچه توهين به حريم خانواده و بزرگترها دانست از مسير اصلي اش دور شد و يکي از بزرگترين عناصر خلق جذابيت در تلويزيون(عطاران) به همين سادگي کنارگذاشته شد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

بازي با ميوه عشق

ميوه ممنوعه مجموعه با اهميتي است اما اگر تنها يکي از وجوه اهميت آن را هم در نظر آوريم(بازي درخشان علي نصيريان در نقش حاج يونس فتوحي) دلايل اصلي ماندگاريش شکلي حساب شده تر در ذهن مخاطب مي‌يابد. بازي با نگاه‌هاي علي نصيريان و عشق پيرانه سري حاج يونس به هستي چنان در نحوه اجراي استاد مسلم بازيگري داراي ريزنگره‌هاي حسي فکورانه شد که اگر آن را به عنوان نمونه‌اي مثال زدني از بازيگري در تلويزيون ياد کنيم بيراه نباشد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

زير تيغ يک ملودرام دوست داشتني

استاندارد بودن مجموعه زير تيغ که از همان قسمت اول به درستي از عنصر جذابيت غافل نشد، يکي از دلايل توجه جشنواره معتبر امي به آن بود. بازي‌هاي شاخص و موسيقي متن دل نواز حسين عليزاده شب‌هايي تراژيک را براي مخاطب ايراني رقم زد.

روزي که‌هامون پر کشيد

روز تلخ ۲۸ تير ۱۳۸۷ تداعي گر ايستايي قلب تپنده سينماست؛ آقاي بازيگري سينماي ايران با عروج خود بخشي از مهمترين خاطرات سينمايي را مجدد در ذهن نگارنده بازسازي کرد. ديالوگ غمگنانه حميد‌هامون دردادگاه، کل کل‌هاي مراد بيگ با خاله ليلا، بازي دروني و حساب شده اش درکيميا، رضا صباحي عاشق پيشه و آن عاطفه گفتن‌هايش يا سربه سر گذاشتن‌هايش با جد بزرگ، مهابت حد ميثاق در حکم، تلخي عمو رحيم در اتوبوس شب، طنازي رندانه اش دردل شکسته و اندوه بزرگش در ستاره بود تنها بخش اندکي از يادگارهاي عمو خسرو است که هنوز رفتنش را باور نکرده ام.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

حلقه‌اي که تونل شد

جشنواره بيست وهفتم فيلم فجربا دو اثر به ياد ماندني«درباره الي» و«بي پولي» درذهنم ماندگارشد.«درباره الي» شاهکار اصغرفرهادي با دوسکانس بيشترين تاثيررا برتماشاگران داشت. پس از اتمام فيلم ناخودآگاه درخلال صحبت‌هاي چند جوان شنيدم که راجع به همان دو سکانس صحبت مي کنند. سکانس اول حلقه اي بود که درون صندوق صدقات انداخته شد و سپس آن تصوير تيره اي که هرلحظه بر ابعادش افزوده شد و به يک تونل بدل گشت. اين چند جوان مفهوم صحنه را رهايي و آزادي الي ارزيابي کردند که جهان جديدي را به روي خود گشوده بود. سکانس دوم نيز لحظه تلخ غرق شدن الي بود که يکي از همين جوانان آن را بهترين تصوير سينمايي زندگيش دانست. اما قصه «بي پولي» هم جالب بود. با اين جوانان درباره «بي پولي» همکلام شدم و آنها از صحنه اي گفتند که سيامک انصاري در يک بي قيدي خنده دار درخصوص مناسبات اجتماعي سخن مي گفت و ناگاه با يک جمله آن صحبت‌هاي پيشينش را وجه جديدي مي بخشيد.«زن پلاستيکيش خوبه، نه خرج داره و نه حرف مي زنه، هرموقع لازمش داري بادش مي کني وهرموقع نيازي بهش نداري بادش راخالي مي کني».


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

من اشتباهيم

مسعود شصت چي از ماندگارترين کاراکترهاي مجموعه‌هاي کمدي است. دلايل اين ماندگاري نيز به غير از بازي درخشان مهران مديري در تاملات روان شناختي اين کاراکتر نهفته است. تکه کلام‌هاي دوست داشتني مسعود و سادگي و صداقت حاکم بر روحيه اش سبب به يادگار ماندن کاراکتري شد که نوع مناسباتش و مسير زندگي وي يادآور اسطوره سينمايي حميد‌هامون بود و اگر وي را‌هامون کمدي‌هاي ايران برشماريم بيراه نگفته‌ايم.

حساس نشو

تکه کلام معروف ارسطو به برگ برنده پايتخت تبديل شد و خيلي زود در ادبيات شفاهي مردم جايي ثابت براي خود يافت. فيلمنامه منحصر به فرد، کارگرداني خوب و بازي‌هاي شاخص، شب‌هاي نوروزي ايراني‌ها را سرشار از شادي کرد و بازتاب حقيقت زندگي امروز جامعه ما در اين مجموعه، منجر به ارتباط گيري وسيع با آن شد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

شوق تماشاي مختارنامه

به مدت هشت ماه شب‌هاي جمعه مان رنگ و بويي کربلايي يافته بود و مشتاقانه به نظاره مجموعه‌اي مي‌نشستيم که به دليل قرابت مفهومي‌ايده مرکزيش يعني قيام مختار با واقعه کربلا بسيار جذاب و خواستني شده بود. هرجا که مي‌نشستيم صحبت از قهرماني ديني بود که تا قبل ازپخش مجموعه نمي‌شناختيمش و همصدا با تاريخ، او را درقالب همان اتهاماتي ارزيابي مي‌کرديم که ساحر و کذاب مي‌خواندنش و چه سخت است رويارويي دراماتيک با فردي که در خوشبينانه ترين حالت شمايلي خاکستري داشت اما امروز محبوب قلوب جامعه ايران است و اکنون مي‌دانيم مختار که بود، چه کرد و چرا تا اين حد خود را با او نزديک مي‌بينيم.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

افتخار يک جدايي

ساخته اسکاري اصغر فرهادي تقريبا تمامي جوايزمهم سينمايي را دريافت کرد. خرس طلاي برلين، جايزه آسيا پاسيفيک، گلدن گلاب، اسکار، جايزه سزار، اسکار سينماي ايتاليا و....، بخشي از بااهميت ترين جوايز تاريخ سينماي ايران در حوزه سناريو، کارگرداني و بازيگري است که تنها مجموعه‌اي از افتخارات سينمايي اين فيلم استاندارد به شمار مي‌آيد که تاريخ ساز شد و وجهه‌اي بين المللي به سينماي رنجور اين روزها بخشيد.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

ساختماني پراز پزشکان عجيب و غريب

سناريوي پيمان قاسم خاني و خلق شخصيت‌هاي عجيب و غريب ساختمان پزشکان، پس از مدت‌ها مخاطب ايراني دلزده از برنامه‌هاي خنثي صدا و سيما را پاي گيرنده‌ها نشاند و لحظاتي شاد را برايشان رقم زد. بازي درخشان بهنام تشکر و شقايق دهقان از جمله دلايل اقبال مخاطب نسبت به اين مجموعه بود که هنوز هم با تماشاي مجدد آشفتگي‌هاي ذهني پرستو شيرزاد به وجد مي‌آيند و در اين نکته که شقايق دهقان بهترين بانوي کمدين ايراني است در خود شکي به راه نمي‌دهند.


بازگشت کمدي عطاراني

نقطه سرخط پس ازمدت‌ها باعث آشتي نگارنده با تلويزيون شد. دغدغه ملموس سعيد آقاخاني در بررسي زندگي آقا صمد که با بازنشستگي اش دچار مشکلات عديده‌اي در زندگي مي‌شود و اشاره درستي که به يکي از معضلات مغفول مانده جامعه کنوني يعني وضعيت سخت بازنشستگان دارد سبب شد تا اين مجموعه در ذهنم ماندگار شود. البته پخش آن در آخرين روزهاي سال که حتي اين شائبه را ايجاد کرد که انگار تمايل مديران سيما بر اين بوده که اين مجموعه انتقادي خوش ساخت کمتر ديده شود بر تعداد مخاطبان آن تاثير داشت.


خاطراتی که سينما و تلويزيون به ما هديه دادند

گفتم يا نگفتم

کلاه قرمزي ۹۱ با اضافه کردن آقاي همساده و الاغي به نام جيگر بازهم برگ برنده تلويزيون در ايام نوروز بود. خلاقيت ستودني ايرج طهماسب و هنربازيگري وي در صحنه‌هاي رويارويي با هرکدام از عروسک‌ها و واکنش‌هاي طبيعي وي در قبال رفتارها و گفتارهاي آنها بخشي با اهميت از ماندگاري سري مجموعه‌ها و فيلم‌هاي کلاه قرمزي به شمار مي‌آيد. تکه کلام معروف گفتم يا نگفتم که از زبان جيگر بيان مي‌شد و نيز تاثيرات تربيتي اين مجموعه آموزشي برنسل نونهال و نوجوان همچنان اين تيم سازنده را به عنوان يک گروه طلايي در تلويزيون و سينما جلوه گر مي‌کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • شاهین

      زیر اسمان شهر هم بود.البته قبل برره بود

    • خودم

      وااااااااای خیلی ممنونم، اتفاقا چند وقته هوس طنز ساعت خوش و قطار ابدی رو کرده بودم.
      خیلی خوب شد به اینجا سر زدم. خوشحالم که هنوزم خیلیا یادشون نرفته.

    • setare

      vay kheyli khob bod kash hamasho dobare mizashtva sibe khande

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج