۲۹۰۰۶۸
۱۸ نظر
۵۲۸۲
۱۸ نظر
۵۲۸۲
پ

اعترافات یک گوش معتاد به «مخدرهای صوتی»

مستندات علمی زیادی درباره اثر «مخدرهای صوتی» وجود ندارد ولی یک مصرف کننده تجربه هایش را منتشر کرده است. آیا این تجربه ها دروغ یا اغراق آمیز است؟

هفته نامه زندگی مثبت - ترجمه نسرین خسروشاهی: مستندات علمی زیادی درباره اثر «مخدرهای صوتی» وجود ندارد ولی یک مصرف کننده تجربه هایش را منتشر کرده است. آیا این تجربه ها دروغ یا اغراق آمیز است؟

حتما با مواد مخدر رایج مانند شیشه، کراک، ماری جوانا و... آشنایی دارید اما مدتی است نوع جدیدی از مخدر به بازار آمده که شاید شناختی نسبت به آنها نداشته باشید. ادعا شده است که این مخدرها ظاهرا از طریق امواج صوتی همان تاثیر مخدرهای سنتی را دارند. انگار حالا و در قرن بیست و یکم مخدرها قرار است سوار بر امواج خودشان را به مغز برسانند. این مخدرها که «مخدرهای دیجیتالی» نامیده می شوند چطور عمل می کنند و اصلا مگر می شود با صوت همان حس و حال مصرف مواد مخدر به فرد دست دهد؟ در ادامه تجربه یکی از مصرف کنندگان را می خوانید.

اعترافات یک گوش معتاد به «مخدرهای صوتی»

همه چیز از یک کنجکاوی شروع شد

می خواهم شما را در جریان ترجبه ای که شب گذشته داشتم قرار دهم. من چیزهایی درباره آهنگ «دروازه جهنم» (Gate of Hades) شنیده بودم، بنابراین دنبال مطالب آنلاین درباره آن گشتم و آنچه دیدم من را شگفت زده کرد. اغلب افراد می گفتند این ترسناک ترین چیزی بوده که تاکنون تجربه کرده اند. به عنوان مثال تجربه نزدیک به مرگ، یا خارج شدن روح از بدن، تحریف واقعیت، از دست دادن تصویر بدن، توهم بینایی و شنوایی قوی.

در حالی که شانه هایم را بالا می انداختم با خودم گفتم مردم فقط تلاش می کنند دیگران را بترسانند و چنین چیزی واقعیت ندارد. بنابراین حدود ساعت ۱۱ دیشب هدفونم را وصل کردم و روی تختم دراز کشیدم و چراغ اتاق را هم خاموش کردم و شروع به شنیدن موسیقی «دروازه جهنم» کردم. بهتر است هر اتفاقی که در هر لحظه برایم افتاد به صورت جداگانه برایتان تعریف کنم تا دقیقا بدانید چه بلایی سرم آمد.

ساعت ۱۱ : زود به رختخواب رفتم و شروع به گوش دادن دروازه جهنم کردم. در این مرحله من هیچ تجربه ای از توهم یا تحریف واقعیت احساس نکردم، دلیل آن هم می تواند موضوعات زیادی باشد که آن روز با آنها درگیر بودم.

۶ ثانیه بعد: تا این لحظه موسیقی یک زمزمه ساکت و آرام بود و یک نویز بسیار ریز هم در پس زمینه داشت. من هدفونم را در حداکثر صدا قرار داده بودم بنابراین می توانستم هر نوا و آهنگ ریزی را که در این موسیقی بود، به راحتی بشنوم. فکر می کنم شروع به دیدن رنگ آبی کردم. یادآوری می کنم که چشمان من بسته بود و این احتمالا اثر مطالبی بود که پیش از این درباره آن خوانده بودم و فکر می کنم تحت تاثیر آن قرار گرفته بودم.

۱۱ ثانیه بعد: هنوز هم هیچ چیز جز همان زمزمه ساکت و آرام نبود، تنها با این تفاوت که خیلی بلندتر شده بود. اما من جوراب به پا داشتم و در عین حال پاهایم شروع به سرد شدن و تازه دست هایم هم شروع به لرزیدن کردند. خودم را در پتو جمع کردم و کمی گرمم شد.

۱۲ثانیه بعد: حالا من شروع به ترس کردم. متاسفانه این ترس را اصلا نمی توانم توضیح دهم، فقط حس می کردم که خیلی سنگین و سخت است. احساس می کردم یک چیزی اشتباه است و سرجایش نیست. شروع به یادآوری خاطرات بدی مثل تماشای فیلم های ترسناک یک ماه گذشته کردم، مواردی که کاملا فراموش کرده بودم. تلاش کردم به چیزهای شاد فکر کنم اما در همین لحظه احساسات نفرت انگیزی را در خودم حس می کردم که مرا به سمت خود می کشاند، به عنوان مثال نفرت از مادرم.

۱۱ دقیقه بعد: آهنگ ضربان دار شد. بالا و پایین، بالا و پایین. این نوا آرام بود اما من احساس ناراحتی می کردم. اتاقم به نظر خالی می آمد. شاید نتوانم درست توضیح دهم اما به نظر می رسید چیزی در اتاق من وجود ندارد اما من می توانستم همه چیز را ببینم مثل میز، کتابخانه یا در، اما واقعا انگار اتاق من لخت بود و هیچ چیزی در آن وجود نداشت. در این لحظه نگاهی به دیوار کردم و احساسی واقعا عصبی به من دست داد.

۱۳ دقیقه بعد : آهنگ ضربان دار با سرعت و کوبش شروع به زیاد شدن کرد. این افزایش هم البته به آهستگی بود اما با هر پرش، انگار قلب شما می ایستاد. توضیحش خیلی سخت است اما مثل اینکه مشتی به سینه تان خورده باشد یا وقتی که از شنیدن یک خبر بد و ناگوار دلتان یکهو می ریزد. احساسی شبیه این را تجربه می کردم.

اعترافات یک گوش معتاد به «مخدرهای صوتی»

۱۳ دقیقه و ۲۷ ثانیه بعد: آهنگ ضربان دار با سرعت و کوبش به حداکثر خود می رسید و در همان نقطه می ماند. همچنان ضربان ادامه دار و ثابت بود. در این لحظه من حسابی ترسیده بودم و چراغ بالای سر تختم را روشن کردم. سوییچ را زدم اما اصلا متوجه نشدم که چراغ روشن شد یا نه. اینجا بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. نگاهی به اتاقم انداختم. این سخت ترین بخشی است که می خواهم توضیح دهم. همه چیز سیاه و خاکستری بود، هیچ رنگی وجود نداشت و طیف رنگی را نمی توانستم تشخیص دهم. شاید به نظر خنده دار بیاید اما کامپیوترم باعث می شد از ترسه گریه کنم. باور کنید که ترسناک بود. هیچ سایه یا موسیقی وحشتناکی وجود نداشت و اتاق من مثل همیشه بود اما همه چیز به نظر بد می آمد.

۱۳ دقیقه و ۵۷ ثانیه بعد: نوای ضربان دار به آهنگ های ضربان دار کلیشه ای که در فیلم های ترسناک وجود دارد تغییر کرد، اما تا ثانیه ۲۷ آنقدرها نگران کننده نبود و من فکر کردم که همین جا موسیقی تمام شد.

۱۷ دقیقه بعد: هنوز هم هیچ تغییری ایجاد نشده بود و همه چیز بسیار آرام بود.

۲۰ دقیقه و ۵۶ ثانیه بعد: حالا احساس گرما می کردم. برای همین لباسم را درآوردم و انداختم روی میز. هنوز گرمم بود بنابراین پتو را هم کنار زدم.

حدود ۲۰ دقیقه و ۵۸ ثانیه بعد: من شروع به عرق کردن کردم.

۲۲ دقیقه بعد: این وحشتناک ترین لحظه ای است که تجربه کردم. یک زمزمه آرام که هیچ کلامی نداشت و به سادگی کم شد اما متوقف نشد. صدای ترق ترق و فرو ریختن می آمد. احساس بیماری می کردم اما به هیچ عنوان نمی توانستم هدفون را خاموش کنم. انگشتانم قفل شده بود و نمی توانستم چشمانم را باز کنم. انگار ضربه یک فلز به یک لوله توخالی و بعد عقب و جلو کشیدن این فلز بود. کاملا احساس مرگ می کردم.

کمی بعد از ۲۲ دقیقه بعد: حتی نمی توانستم به ساعت نگاه کنم. تخت و تشکم شبیه کاغذ سنباده به نظر می رسید و پشتم از درازکشیدن روی این سنباده احساس سوختگی می کرد. احساس سرگیجه کردم و در همین لحظه انگار باد تندی وزیدن گرفت در حدی که فکر می کردم موهایم تکان می خورد. در پوست سرم چیزی احساس می کردم، اما نمی توانستم با دستم سرم را بخارانم.

به یاد نمی آورم در آن لحظه به چه چیزی فکر میک ردم نمی توانم بگویم درد داشتم اما من احساس شدیدی از نفرت، نگرانی و ترس را در خودم حس می کردم. گوشم شروع به تپش رکد و همره با ارزش هدفون می لرزید. احساس سردی در شکمم می کردم و هنوز نمی توانستم چشمانم را باز کنم.

حدود دقیقه ۲۴ یا ۲۵: ارتعاشات به اوج خود رسید و من در نهایت توانستم چشمانم را باز کنم. ترسیده بودم. همه چیز رنگ قرمز تیره داشت و به شدت تکان میخورد. می توانم قسم بخورم در اتاق برف می آمد و من احساس سرما می کردم.

شاید دقیقه ۲۶: صداها آزاردهنده شدند. من دستم را می توانستم تکان دهم بنابراین برخی نقاط پوستم را خاراندم. همه چیز آرام شد اما به نظر می رسید همه چیز در نوسان است و بالا و پایین می شود و نمی دانم چرا هدفونم را خاموش نمی کردم.

دقیقه ۲۸: صدا به بالاترین نقطه رسید و همه چیز سفید شد و من نمی دانستم چه کار باید بکنم. تنها چیزی که می دانستم این بود که همه چیز سفید است و من یک موسیقی با ضرباهنگ بلند را گوش می کنم. فکر نمی کنم از لحاظ فیزیک نسبت به اطراف آگاه بوده باشم. خارش پوست، سرما، گرما، درد و... هیچ کدام از اینها وجود نداشت. خیلی زود آهنگ شروع به خالی شدن کرد اما ضرباهنگ همچنان وجود داشت.

اعترافات یک گوش معتاد به «مخدرهای صوتی»

هیچ چیز سر جایش نبود

من فقط به دقیقه ۲۹:۰۸ آهنگ نگاه کردم و دیدم که آهنگ کم کم به ضرباهنگ اول می رسد. فکر می کردم زیر تختم، زیر خانه ام، زیرزمین. نمی دانم دیگر چطور توضیح دهم، فقط می توانم بگویم که انگار من زیر همه چیز بودم. شروع به یادآوری اتفاقات کردم، آمدم خانه و... دیگر چیزی به یاد نمی اوردم. بعد ناگهان خیس عرق شدم، آهنگ همچنان ارتعاش داشت اما صدایش در حال محو شدن بود. همه چیز را گذاشتم و رفتم که صورتم را بشویم. هنوز گوشم صدا می داد و بدنم جمعشده بود.

می ترسیدم به آینه نگاه کنم و وقتی خواستم صورتم را بشویم حتی ترسیدم چراغ را روشن کنم. این فقط ترس نبود، من احساس می کردم در وضعیت خطرناکی قرار گرفتم و حس بدی داشتم. نمی دانم چه مدت طول کشید تا بتوانم چراغ را روشن کنم و احساس ک نم همه چیز طبیعی است. چشمانم قرمز بود، موهایم به هم چسبیده بود و کمی لرز داشتم اما همه چیز خوب بود. صورتم را شستم ولی دلم نمی خواست با کسی در این مورد حرف بزنم.

تجربه ای که نمی خواهم تکرار شود

حالا و بعد از ۱۶ ساعت از این تجربه من از لحاظ جسمی حالم خوب است و همه رنگ ها طبیعی است اما از لحاظ ذهنی هنوز احساس می کنم کمی عصبی و نگران هستم. متوجه شدم این یک داروی تفریحی نیست و انگار برای مدتی احساس نبودن می کنید و هیچ وقت نمی توانید آن را فراموش کنید. الان هیچ چیز تغییر نکرده است، تنها چیزی که عوض شده این است که من دیگر چنین صدمه ای به خودم نمی زنم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • سمیه

      واقعاً حتی تصورش هم ترسناک بود چه برسه به تجربه اش.
      دوستان توصیه میکنم به وب سایت استاد رائفی پور سر بزنید و مقاله ایشون راجع به موسیقی رو بخونید. اگه اشتباه نکنم یه فایل صوتی هم داره که سخنرانی خودشونه راجع به اثرات موسیقی...

    • اضطرب یضطرب اضطراب

      ممنون بابت معرفی این ترک مخدر دارم گوش میدم خیلی زیباست

    • صاادق

      ب هزارتا بدبختی 3تا اهنگ دراگ توهمی از نت پیدا کردم هرکدوم ی ساعت زمانشه.....چرا هرچی گوش میدم چیزی نمیشه؟روز گوش دادم شب گوش دادم اتاقمو تاریک کردم خیلی حس گرفتم ولی تاثیر نداره....چرت و پرته واقعا چرت و پرته چیزایی ک نوشتی

    • Genius

      من فرکانس های متعددی رو گوش دادم و هیچکدوم اثر نکرد جز یکی ، بار اول که گوشش کردم از ترس هدفونم رو محکم زدم به دیوار ، بار دوم کامل گوشش کردم تمام ترس های زندگیم پدیدار شدن به صورت سکانس به سکانس بدترین سکانسم لحظه ای که مادرم از بالای یه ساختمون هلم داد و موقع رسیدن به زمین افتادم تو اکواریوم بزرگی پر از ماهی (ترس شدیدی از ماهی دارم ) بعدش احساس خفگی تو آب بهم دست داد ، بعد از اینکه تموم شد ، اتفاق خاصی نیوفتاد یه موزیک آروم گزاشتم و فایل اینو پاک کردم ، پیشنهادم به افراد کنجکاو اینه که گوش نکنن و دنبال امواج ضد استرس دلتا باشن که برای سلامتی مغز و آرامش بسیار مفید هست!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        :))))
        باشه عمویی

    • پارمیدا ممده

      آخرش چی میشه؟

    • Amiooow

      وای خدایا الان ساعت پنج ونیم صبه، این اهنگو شنیدم، ولی نتونستم کامل گوش بدم، فقط تا دقیقه ی 22 و چن ثانیه، تونستم گوش بدم، خیلی ترسناک بود، فک کنید دقیقه ی 22 رو فقط در حد یکی دو ثانیه گوش دادم، ولی همین یکی دو ثانیه ازین قسمت اهنگ، باعث شد کل بدنم بی حس و بی حرکت بشه، مغزم قفل کرده بود، انقد تند تند نفس میزدم ک حد نداشت، خداروشکر از وقتی ک اهنگ رو پلی کردم انگشتم رو کلید خاموش کردن گوشی بود، و تونستم تو دقیقه ی22 خاموش کنم گوشی رو...

      پاسخ ها

      • بدون نام

        با مزه! بگم مامانی بیاد با پوشک نو؟!! :))))) ا

    • Hate

      مرسی بابت معرفی لطفا لینک دانلود هم قرار بدین

    • رامبد

      من هنوز متوجه نشدم این یارو داشته آهنگ گوش می کرده یا کنتور زمانی مینداخته؟!!!!
      اگر اینقدر تو حس بوده چجوری زمان رو یادداشت میکرده؟
      اگر اتاق رو خالی میدیده چجوری لباسش رو درمیاره میندازه رو میز؟!!!
      ضد و نقیض زیادی داره

      پاسخ ها

      • پارسا عبدی

        داداش... ولی پرت و پلا گفتن که کنتور نمیندازه... مالیات هم ندازه.... بذار ببافه بنده خدا!!!! أ

    • اردلان

      من تو روز و داخل ماشین گوش دادم ؛؛توهم زا هستش منکر این حرف نمیشم ولی دیگه اینجوری هم که مقاله میگه نبود فقط یسری صداس که با فرکانس بالا و پایین پخش میشه و اینکه دقیقه 22 این فایل صوتی جوری تو مخم رفت که هدفون و از گوشم کندم پرت کردم رو فرمون ماشین؛؛؛بیشتر رو مخ ادم میره و اینکه حالا تو شب و تو اتاق تاریک گوش دادن به این فایل یه توهماتی داره رو امتحان نکردم اونم امتحان میکنم میگم؛؛؛بنظرم گوش بدید بهتره خودتون تجربه کنید

    • پارسا عبدی

      هههههه

      که اینطور....
      :))))

      وای وای وای!

      آخه این پرت و پلاها چیه که به خورد این ملت بیچاره میدین؟!!!
      :)))))
      یعنی صفر تا صد داستان تخلیلی تعریف کردیدااااا
      احتمالا نویسنده این قصه علمی تخیلی چیز دیگه ای زده بود و خیلی بالا بود که این چرندیات رو سر هم کرد!!
      مثلا ال اس دی یا آمفتامین یا حتی دی ام تی مصرف کرده بود و توی نئشگی بوده و توهم زده!

      ههههه
      :))))

      آقا وجدانا جای دیگه اینا رو نگید... ایستگاهتون میکنن!
      واسه خودتون زشته!

      :D

    • ستاره

      ازتون خواهش میکنم هرگز به همچین موزیکای مخربی گوش نکنبن اصلا کنجکاو نشین تخریبش جبران ناپذیره .......پنج ماه پیش یه ادم عوضی برام پخش کرد ازین موزیکا و خودش از ماشین پیاده شد و من دچار اسیب شدید روحی شدم .....حتما راجب اثار تخریب زای موسیقی تحقیق کنین

    • علیرضا

      سلام.من یه ربع پیش گوش دادنم به این فایل تموم شد.
      این فایل نیم ساعته.
      برای من تا دقیقه 22 هیچ اتفاقی نیفتاد و ترسی نداشتم توهمی نبود و ضربان قلبم هم کاملا آرام بود.فقط احساس کمی گرما داشتم اونم احتمالا به خاطر پتو بوده.
      اساسی ترین قسمت این فایل حدود دقیقه 22 هست که صدای آرامی که شما طی 22 دقیقه گوش کردید یه دفعه به یه صدای بسیار بالا تبدیل میشه که آغاز این صدای بسیار بالا خرش خرش داره.
      وقتی به این قسمت رسید من از جا پریدم ناخودآگاه و ضربان قلبم

    • علیرضا

      به شدت بالا رفت در حالیکه تا چند ثانیه پیش بسیار آرام بود.
      از ترس هندزفری را درآوردم اما بعد چند ثانیه دوباره جا زدم.
      در کل من توهم و چیزی ندیدم فقط ترس در دقیقه 22 به خاطر تفاوت صدا.اما بسییییار ترسناک لود.حالا من کلا آدم آرومیم ولی ویدیوی کسی را دیدم که وقتی به این دقیقه رسید حالت تشنج خفیف بهش دست داد.
      من این ویدیو را در شب و تاریکی و خوابیده با چشمان بسته گوش دادم.

    • مانی

      تو رو خدا یکی بگه همین اهنگه رو از کجا بیارم کل اینترنتو گشتم نمیاره لطف بگین

    • بدون نام

      چرته

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج