۲۵ غول پرفروش برتر قرن بیست و یکم (۳)
با توجه به حال و هوای فیلم هایی که به فروش های فوق العاده و رکوردشکنی می رسند، تصمیم گرفتیم رده بندی غول های پرفروش را منتشر کنیم.
روزنامه سینما - ترجمه پونه صداقت: علی رغم تغییرات سریع و متنوع در چشم انداز صنعت پخش فیلم سالِ سینمایی هنوز هم با فصولش تعریف می شود و به این معناست که با فرا رسیدن بهار، بحث و گفتگوهایی جدی شکل می گیرند. ماه های جشنواره ای پاییز می رسند به فصل انتخاب فیلم های اسکار که آنها هم بیش از اینکه به آرامش ژانویه برسیم، در لیست بیرون دادن های آخر سال محو می شوند و آن وقت است که در مالتپلکس های بایر شهرهای خودمان می گردیم به امید این که اولین محصول درخشان سال رخی نشان مان بدهد. هر کدام از این مراحل، موضوعات گفتگوی همیشگی خودشان را دارند.
فصل اکران بلاک باسترها با اکران ادامه سومین فیلم پرفروش تمام دوران یعنی اونجرز: عصر اولتران در خارج از آمریکا با شتاب خوبی آغاز شد. با خودمان فکر کردیم این حقیقت را در نظر بگیریم که این گونه هنری ارزشمند که دوستش داریم نه تنها یک جور کسب و کار محسوب می شود بلکه در نهایت نوع پر سودی از آن نیز هست.
بنابراین فرمول «بهترین های قرن بیست و یکم» خودمان را این بار برای پرفروش ترین فیلم های قرن حاضر به کار می گیریم و به تماشا می نشینیم که ببینیم در این فصل فروش تابستانی، این ۲۵ غول پرفروش چطور از حیث کیفیت در برابر هم صف آرایی می کنند.
بر طبق آمار سایت Box Office Mojo (و بنابراین بدون در نظر گرفتن تورم بعد از سال ۲۰۰۰) تمام پرفروش ترین های دوران در دهه های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ قرار دارند. شاید به زودی لیست مشابهی در نظر بگیریم که تورم در آن لحاظ شده باشد، آ« وقت شاید شاهد لیست متفاوتی باشیم.
اما این شما و این رده بندی ما از ۲۵ فیلم پر فروش ۱۵ سال اخیر.
رتبه ۱۰ جدول - Futious۷ - ۲۰۱۵
صحنه ای که در آن ون دیزل و پل واکر آن اتومبیل Lykan مخصوص میلیاردها را در یکی از آسمان خراش های ابوظبی، در ارتفاع ۱۰۰ طبقه ای می رانند و باز هم این کار را تکرار می کنند، شاید به نوعی بدل ایده آلی از صحنه اکشن فیلم اصلی باشد. صحنه ای مضحک که احتمالات و فیزیک، هر دو را به چالش می کشد و لوازم بی نهایت گرانی طلب می کند و بیش از یک بار هم اتفاق می افتد.
این فلسفه افراطی گری در گیشه بسیار خوب جواب می دهد و Futious۷ را تبدیل به سریع ترین فیلمی کرده که از مرز یک میلیارد دلار عبور می کند اما اشکالات خودش را هم دارد. همانقدر که خیلی از بدلکاری ها احمقانه و مضحک هستند، هیچ دلیلی هم وجود ندارد که این فیلم دو ساعت و نیم طول بکشد و با این کار فقط به فیلم آب بسته اند و در قسمت های خوبش مثل حضور راک (Rock) روندا روسی و تونی جا را کمتر کرده اند که ترجیح می دادیم مبارزه هر کدام شان را ببینیم تا اینکه یک سخنرانی زمخت دیگر درباره «خانواده» بشنویم.
رتبه 9 جدول - در جستجوی نمو (2002)
«در جستجوی نمو» قطعا به خاطر «عصر اولتران» از لیست 25 فیلم تمام دوران که ظرف چند هفته به فروش بالایی دست پیدا کردند، بیرون خواهد افتاد (و در آینده با «مینیون ها»، «شبح» و «جنگ ستارگان» دورتر هم خواهد رفت) اما در زمان خودش یکی از پنج فیلم تمام دوران بود و میزانی بود برای اعتماد به نفسی که پیکسار با آن پنجمین فیلمش را ساخت، یکی از بهترین شان داستان احساسی پدری زیاده از حد محافظ (آلبرت بروکس) که بدترین کابوسش وقتی به واقعیت می پیوندند که «نمو» به دست یک غواص گرفتار شده و به آکواریومی در استرالیا می رود.
یکی از بهترین گروه صداپیشگان پیکسار به سرپرستی آلبرت بروکس و الن دی جنریس در این فیلم گرد هم آمدند و سیلی از شیرین کاری و کاراکترهای خاطره انگیز را با خود آوردند (برای مثال لاک پشت موج سوار و ادای احترام به «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» در مطب دندانپزشکی) و بعد با دیالوگی آرام، عمیق و کاملا احساسی به پایانش می برند.
رتبه ۸ جدول - هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت ۲ (۲۰۱۱)
بیشتر فیلم های هری پاتر، فارغ از آن که به دست آلفونسو کوارون کارگردانی شد (و به طرز ناراحت کننده ای کم فروش ترین شان بود) می توانند صرفا با لفظ «خوب» توصیف شوند. دوتای اول قشنگ بی مزه بودند، کار مایک نیول خشک بود و کارهای ابتدایی دیوید یتس از ضعیف ترین منبع برخوردار بودند اما معلوم شد کارگردان انگلیسی که چهار عنوان آخر از فیلم های هری پاتر را کارگردانی کرده،مشغول ساخت چیز ویژه ای بوده و قسمت دوم یادگاران مرگ، پایانی درخشان بر این مجموعه رقم زد. فیلمی اُلد فشن، پر از صحنه های اکشن (بدون از نفس انداختن کار با CGI) و جان دار که جوری عمل می کند که قسمت پایانی «هابیت» موفق به انجامش نمی شود؛ چون جی کی رولینگ، پایان قصه اش را پر حادثه ساخت و در تاثیر عاطفی مرگ شخصیت های محبوب و بازگشت های قهرمانانه خیلی سریع و پر انرژی عمل کرد.
رتبه ۷ جدول - مرد آهنی ۳ (۲۰۱۳)
خیلی از افراد موافق برداشت شوخ و شنگ و اسطوره زدایانه شین بلک از مرد آهنی نبودند اما ما در بین شان نیستیم. به عنوان اولین فیلم پسا - اونجرزی تومی استارک، پیدا کردن نویسنده / کارگردانی که بتواند ورِ تکه پران و فورانیِ شخصیت را به اندازه جاس ودن دربیاورد، کار سختی بود اما ما بلک به آن حد رسید و بینش شگفت انگیزی به دروناو تزریق کرد و در عین حال یکی از بهترین زیر پا خالی کردن های مارولی را در مورد شخصیت ماندارین بن کینگزلی ساخت و پرداخت.
استدلالیون زبان به اعتراض باز کردند اما به نظر بقیه ما که خیلی هم محشر بود و دقیقا آن گستاخی و شیطنتی را به نمایش گذاشت که مارول را از متانت و محافظه کاری محصولات اخیر جهان دی سی متمایز می کند. «مرد آهنی ۳» با این که قصد دنباله روی از «انتقام جویان» را ندارد اما موفق به انجامش می شد.
رتبه 6 جدول - شوالیه تاریکی برمی خیزد (2013)
سومین فیلم از سه گانه بتمن کریستوفر نولان به خاطر انتظارات بسیار سطح بالایی که از فیلم قبلی ناشی می شدند، در ابتدا با کمی افت فروش مواجه شد اما مطمئنیم که در طول زمان، به دید فیلمی به آن نگاه خواهد شد که اگرچه کاملا در حد و اندازه «شوالیه تاریکی» نبود اما خیلی نزدیکش شد. نولان بعد از جابجایی از ماجراجویی های جهانگردانه به سبک جیمز باند تا فیلم های جنایی مایکل مانی، این بار باز هم ژانرش را به داستانی حماسی و پادآرمان شهری دیکنزی تغییر می دهد که در آن بروس وین (کریستین بیل) از بازنشستگی بیرون زده و با کمک و ترغیب سلینا کایل (با بازی عالی آن هثه وی) با تروریست اسرار آمیز، بین، رو در رو می شود.
ساختار فیلم کمتر از قبلی چفت و بست دار است اما هنوز هم فیلمی ابرقهرمانی است که با مهارتی کم نظیر ساخته شده و بعد از قسمتی که با محوریت جوکر سپری شد، به درستی تمرکزش را روی قهرمانش برگرداند و داستانش را به روشی صریح و قانع کننده به پایان می رساند.
رتبه 5 جدول - ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه (2003)
بازگشت پادشاه، تمام جوایز اسکار را برد (واقعا تمام اسکارهایی را که برای شان نامزد شده بود، برد) و پرفروش ترین عنوان در مجموعه ارباب حلقه ها بود. فقط این که دومین فیلم تاریخ بود که از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد اما بیشتر افراد موافق اند که در بین ساخته های پیتر جکسون از اثر تالکین، ضعیف ترین است. با حدود ۲۰۰ دقیقه به طرز کسل کننده ای طولانی است و معروف است که به تعداد دلارهایی که فروخته پایان بندی دارد اما در آن روزهای «پیشا هابیتی» می توانست در پایین ترین رده سه گانه قرار بگیرد و باز هم بلاک باستر محشری باشد.
به طرز هیجان انگیزی احساسی است، از نظر ابعاد، حماسی و بزرگ ولی از لحاظ انسانی صمیمی و نزدیک است (حتی اوقاتی که صحبت الف ها و دورف ها می شود) و با آوردن اثر خالق فانتزی نویش روی پرده هنوز هم مثل یک اقتباس است. آقای جکسون، لطفا دفعه بعد هم کمی شبیه این بسازید.
رتبه 4 جدول - اسکای فال (2012)
جیمز باند بعد از ۲۳ فیلم، بالاخره با اسکای فال و با فروشی نزدیک به دو برابر فیلم قبلی این مجموعه یعنی «کازینو رویال» وارد باشگاه میلیاردی ها شد. راز موفقیت شان چیست؟ قرار دادن کارگردانی اسکاری بر مسند کار. مجموعه جیمز باند که به شدت توسط خانواده بروکلی کنترل شده، معمولا به خاطر حمایت از افراد معتمد از روی کار آوردن کارگردانان درجه یک خودداری کرده اما سم مندز و جان لوگان نویسنده، شخصیتی ممتاز به اسکای فال دادند که پیش تر مبتنی بر رویکرد شخصیت محوری و زمینی شده دنیل کریگ در فیلم های قبلی بود و جودی دنج در نقش M را در مرکز و پیشاپیش قرار داد و به لطف حضور خاویر باردم در نقش سیلوا، نخستین بار در طول سال ها هماوردی در خور برای جیمز باند خلق کرد. اسکای فال فیلمبرداری باشکوه راجر دیکینز را داشت و به مناسبت سالگرد ۵۰ سالگی مجموعه، پر بود از اشاراتی به فیلم های قبل از خود.
رتبه 3 جدول - انتقام جویان (2012)
شاید از هوای وفور فیلم های ابرقهرمانی و جهان های گسترش یافته شان تنفس کرده باشد اما «انتقام جویان» به خاطر این هم افزایی مشترک تبدیل به سومین فیلم پر فروش تمام دوران نشد. به این موفقیت رسید چون جاس ودن برای جمع آوری بسیاری از جزییات پویا و قرار دادن شان در دل یک کلیت بسیار سرگرم کننده کاری کرد کارستان. گرد هم آوردن مرد آهنی، تور، کاپیتان آمریکا، هالک، بیوه سیاه و هاوک آی درون یک گروه ابرقهرمانی برای مبارزه با لوکی شرور البته در نمایی زیبا و یک نبرد پایانی تاثیرگذار، آن هم با آن وضوح جغرافیایی کم نظیر و هیجان اسپیلبرگی، اما مهمتر از اینها یکی از معدود بلاک باسترهایی است که وقتی بازیگرانش را فقط در اتاقی دور هم جمع می کند هم - با عشقی که ودن به بازیگرانش دارد و متریالی که چیزها را به وضوح با هوشی واقعی و در کنار درام بالا می کشد - به همان اندازه سرگرم کننده است. موفقیت دنباله انتقام جویان یعنی «عصر اولتران» تا این حد نبود اما تا اندازه ای به دلیل این بود که فیلم اصلی چنان رکورد عجیبی زد.
رتبه 2 جدول - داستان اسباب بازی 3 (2010)
فقط تعداد انگشت شماری سه گانه موفق وجود دارد: سه رنگ، سه گانه دلار و سه گانه کورنتو. در سال ۲۰۱۰ پیکسار هم با سومین قسمت از ماجراهای باز و وودی با تکان احساسی بزرگتری نسبت به گذشته و لحاظ کردن هر چیزی برای انداختن مخاطبانش اعم از پیر و جوان در دام علاقه به شخصیت ها، به این رده بندی بهترین ها پیوست.
فیلم که داستان و زمان اکرانش ۱۰ سال بعد از فیلم قبلی واقع شده بود، قصه مجموعه را به یک قصه عزیمت، رها کردن، پذیرفتن اتفاقات محتوم و رویکردی که برای فیلمی کاملا کودکانه، به طرز چشمگیری بالغانه محسوب می شود، تغییر داد.
خب البته فیلم گهگاهی سراغ سرچشمه های آشنایش هم می رود (برای مثال نسخه اسپانیایی باز) اما می شود گفت در بیشتر اوقات تر و تازه، با نمک و با اوجی دربرگیرنده احساسات و عواطف خالص پیکساری، حتی فوق العاده تر از قسمت های قبلی اش نشان می دهد. این هم نشانی از بزرگی فیلم است که واکنش به اعلان داستان اسباب بازی ۴ بیشتر از روی ترس بود تا هیجان: آیا این فیلم هم می تواند در حد سه فیلم قبلی باشد؟
رتبه 1 جدول - شوالیه تاریکی (2008)
در آغاز قرن بیست و یکم دید عمومی به بتمن به لطف مجموعه های تلویزیونی دهه ۶۰ و فیلم جوئل شوماخر، بیشتر شبیه چیزی تصنعی و اغراق شده بود. با دومین فیلم بتمن کریستوفر نولان، آکادمی اسکار به معنای واقعی کلمه این قانون نانوشته اش را که هیچ فیلم ابرقهرمانی تا به حال نامزد بهترین فیلم نشده بود، تغییر داد. شاید«شوالیه تاریکی» به آن خوبی که رأی دهنده های IMDB و صفحات پیام آن می گویند نباشد (یعنی مثلا اینجور نیست که انگار «پدرخوانده» و «همشهری کین» صاحب بچه ای شده باشند) اما هنوز هم دستاورد بزرگی است.
بازآفرینی فریبنده و دو ساعت و نیمه ای از ژانر ابرقهرمانی که نقبی به اخلاقیات واقعی و ابهامات آن می زند، مسائل بزرگسالانه را بدون افتادن در خشونت و سروصدای درجه بندی R نشان می دهد و هیت لجر در نقش جوکر، یکی از نمادترین نقش آفرینی های سینمای مدرن را در مرکزش به نمایش می گذارد. فیلم هنوز هم معیاری برای قیاس فیلم های ابرقهرمانی است.
فصل اکران بلاک باسترها با اکران ادامه سومین فیلم پرفروش تمام دوران یعنی اونجرز: عصر اولتران در خارج از آمریکا با شتاب خوبی آغاز شد. با خودمان فکر کردیم این حقیقت را در نظر بگیریم که این گونه هنری ارزشمند که دوستش داریم نه تنها یک جور کسب و کار محسوب می شود بلکه در نهایت نوع پر سودی از آن نیز هست.
بنابراین فرمول «بهترین های قرن بیست و یکم» خودمان را این بار برای پرفروش ترین فیلم های قرن حاضر به کار می گیریم و به تماشا می نشینیم که ببینیم در این فصل فروش تابستانی، این ۲۵ غول پرفروش چطور از حیث کیفیت در برابر هم صف آرایی می کنند.
بر طبق آمار سایت Box Office Mojo (و بنابراین بدون در نظر گرفتن تورم بعد از سال ۲۰۰۰) تمام پرفروش ترین های دوران در دهه های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ قرار دارند. شاید به زودی لیست مشابهی در نظر بگیریم که تورم در آن لحاظ شده باشد، آ« وقت شاید شاهد لیست متفاوتی باشیم.
اما این شما و این رده بندی ما از ۲۵ فیلم پر فروش ۱۵ سال اخیر.
رتبه ۱۰ جدول - Futious۷ - ۲۰۱۵
- فروش: 1.154 میلیارد دلار (در حال نمایش)
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 6
صحنه ای که در آن ون دیزل و پل واکر آن اتومبیل Lykan مخصوص میلیاردها را در یکی از آسمان خراش های ابوظبی، در ارتفاع ۱۰۰ طبقه ای می رانند و باز هم این کار را تکرار می کنند، شاید به نوعی بدل ایده آلی از صحنه اکشن فیلم اصلی باشد. صحنه ای مضحک که احتمالات و فیزیک، هر دو را به چالش می کشد و لوازم بی نهایت گرانی طلب می کند و بیش از یک بار هم اتفاق می افتد.
این فلسفه افراطی گری در گیشه بسیار خوب جواب می دهد و Futious۷ را تبدیل به سریع ترین فیلمی کرده که از مرز یک میلیارد دلار عبور می کند اما اشکالات خودش را هم دارد. همانقدر که خیلی از بدلکاری ها احمقانه و مضحک هستند، هیچ دلیلی هم وجود ندارد که این فیلم دو ساعت و نیم طول بکشد و با این کار فقط به فیلم آب بسته اند و در قسمت های خوبش مثل حضور راک (Rock) روندا روسی و تونی جا را کمتر کرده اند که ترجیح می دادیم مبارزه هر کدام شان را ببینیم تا اینکه یک سخنرانی زمخت دیگر درباره «خانواده» بشنویم.
رتبه 9 جدول - در جستجوی نمو (2002)
- فروش: ۹۳۷ میلیون دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: ۲۵
«در جستجوی نمو» قطعا به خاطر «عصر اولتران» از لیست 25 فیلم تمام دوران که ظرف چند هفته به فروش بالایی دست پیدا کردند، بیرون خواهد افتاد (و در آینده با «مینیون ها»، «شبح» و «جنگ ستارگان» دورتر هم خواهد رفت) اما در زمان خودش یکی از پنج فیلم تمام دوران بود و میزانی بود برای اعتماد به نفسی که پیکسار با آن پنجمین فیلمش را ساخت، یکی از بهترین شان داستان احساسی پدری زیاده از حد محافظ (آلبرت بروکس) که بدترین کابوسش وقتی به واقعیت می پیوندند که «نمو» به دست یک غواص گرفتار شده و به آکواریومی در استرالیا می رود.
یکی از بهترین گروه صداپیشگان پیکسار به سرپرستی آلبرت بروکس و الن دی جنریس در این فیلم گرد هم آمدند و سیلی از شیرین کاری و کاراکترهای خاطره انگیز را با خود آوردند (برای مثال لاک پشت موج سوار و ادای احترام به «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» در مطب دندانپزشکی) و بعد با دیالوگی آرام، عمیق و کاملا احساسی به پایانش می برند.
رتبه ۸ جدول - هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت ۲ (۲۰۱۱)
- فروش: ۱.۳۴۲ میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: ۳
بیشتر فیلم های هری پاتر، فارغ از آن که به دست آلفونسو کوارون کارگردانی شد (و به طرز ناراحت کننده ای کم فروش ترین شان بود) می توانند صرفا با لفظ «خوب» توصیف شوند. دوتای اول قشنگ بی مزه بودند، کار مایک نیول خشک بود و کارهای ابتدایی دیوید یتس از ضعیف ترین منبع برخوردار بودند اما معلوم شد کارگردان انگلیسی که چهار عنوان آخر از فیلم های هری پاتر را کارگردانی کرده،مشغول ساخت چیز ویژه ای بوده و قسمت دوم یادگاران مرگ، پایانی درخشان بر این مجموعه رقم زد. فیلمی اُلد فشن، پر از صحنه های اکشن (بدون از نفس انداختن کار با CGI) و جان دار که جوری عمل می کند که قسمت پایانی «هابیت» موفق به انجامش نمی شود؛ چون جی کی رولینگ، پایان قصه اش را پر حادثه ساخت و در تاثیر عاطفی مرگ شخصیت های محبوب و بازگشت های قهرمانانه خیلی سریع و پر انرژی عمل کرد.
رتبه ۷ جدول - مرد آهنی ۳ (۲۰۱۳)
- فروش: 1.215 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 5
خیلی از افراد موافق برداشت شوخ و شنگ و اسطوره زدایانه شین بلک از مرد آهنی نبودند اما ما در بین شان نیستیم. به عنوان اولین فیلم پسا - اونجرزی تومی استارک، پیدا کردن نویسنده / کارگردانی که بتواند ورِ تکه پران و فورانیِ شخصیت را به اندازه جاس ودن دربیاورد، کار سختی بود اما ما بلک به آن حد رسید و بینش شگفت انگیزی به دروناو تزریق کرد و در عین حال یکی از بهترین زیر پا خالی کردن های مارولی را در مورد شخصیت ماندارین بن کینگزلی ساخت و پرداخت.
استدلالیون زبان به اعتراض باز کردند اما به نظر بقیه ما که خیلی هم محشر بود و دقیقا آن گستاخی و شیطنتی را به نمایش گذاشت که مارول را از متانت و محافظه کاری محصولات اخیر جهان دی سی متمایز می کند. «مرد آهنی ۳» با این که قصد دنباله روی از «انتقام جویان» را ندارد اما موفق به انجامش می شد.
رتبه 6 جدول - شوالیه تاریکی برمی خیزد (2013)
- فروش: 1.084 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 11
سومین فیلم از سه گانه بتمن کریستوفر نولان به خاطر انتظارات بسیار سطح بالایی که از فیلم قبلی ناشی می شدند، در ابتدا با کمی افت فروش مواجه شد اما مطمئنیم که در طول زمان، به دید فیلمی به آن نگاه خواهد شد که اگرچه کاملا در حد و اندازه «شوالیه تاریکی» نبود اما خیلی نزدیکش شد. نولان بعد از جابجایی از ماجراجویی های جهانگردانه به سبک جیمز باند تا فیلم های جنایی مایکل مانی، این بار باز هم ژانرش را به داستانی حماسی و پادآرمان شهری دیکنزی تغییر می دهد که در آن بروس وین (کریستین بیل) از بازنشستگی بیرون زده و با کمک و ترغیب سلینا کایل (با بازی عالی آن هثه وی) با تروریست اسرار آمیز، بین، رو در رو می شود.
ساختار فیلم کمتر از قبلی چفت و بست دار است اما هنوز هم فیلمی ابرقهرمانی است که با مهارتی کم نظیر ساخته شده و بعد از قسمتی که با محوریت جوکر سپری شد، به درستی تمرکزش را روی قهرمانش برگرداند و داستانش را به روشی صریح و قانع کننده به پایان می رساند.
رتبه 5 جدول - ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه (2003)
- فروش: 1.120 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 8
بازگشت پادشاه، تمام جوایز اسکار را برد (واقعا تمام اسکارهایی را که برای شان نامزد شده بود، برد) و پرفروش ترین عنوان در مجموعه ارباب حلقه ها بود. فقط این که دومین فیلم تاریخ بود که از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد اما بیشتر افراد موافق اند که در بین ساخته های پیتر جکسون از اثر تالکین، ضعیف ترین است. با حدود ۲۰۰ دقیقه به طرز کسل کننده ای طولانی است و معروف است که به تعداد دلارهایی که فروخته پایان بندی دارد اما در آن روزهای «پیشا هابیتی» می توانست در پایین ترین رده سه گانه قرار بگیرد و باز هم بلاک باستر محشری باشد.
به طرز هیجان انگیزی احساسی است، از نظر ابعاد، حماسی و بزرگ ولی از لحاظ انسانی صمیمی و نزدیک است (حتی اوقاتی که صحبت الف ها و دورف ها می شود) و با آوردن اثر خالق فانتزی نویش روی پرده هنوز هم مثل یک اقتباس است. آقای جکسون، لطفا دفعه بعد هم کمی شبیه این بسازید.
رتبه 4 جدول - اسکای فال (2012)
- فروش: 1.109 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 9
جیمز باند بعد از ۲۳ فیلم، بالاخره با اسکای فال و با فروشی نزدیک به دو برابر فیلم قبلی این مجموعه یعنی «کازینو رویال» وارد باشگاه میلیاردی ها شد. راز موفقیت شان چیست؟ قرار دادن کارگردانی اسکاری بر مسند کار. مجموعه جیمز باند که به شدت توسط خانواده بروکلی کنترل شده، معمولا به خاطر حمایت از افراد معتمد از روی کار آوردن کارگردانان درجه یک خودداری کرده اما سم مندز و جان لوگان نویسنده، شخصیتی ممتاز به اسکای فال دادند که پیش تر مبتنی بر رویکرد شخصیت محوری و زمینی شده دنیل کریگ در فیلم های قبلی بود و جودی دنج در نقش M را در مرکز و پیشاپیش قرار داد و به لطف حضور خاویر باردم در نقش سیلوا، نخستین بار در طول سال ها هماوردی در خور برای جیمز باند خلق کرد. اسکای فال فیلمبرداری باشکوه راجر دیکینز را داشت و به مناسبت سالگرد ۵۰ سالگی مجموعه، پر بود از اشاراتی به فیلم های قبل از خود.
رتبه 3 جدول - انتقام جویان (2012)
- فروش: 1.519 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 2
شاید از هوای وفور فیلم های ابرقهرمانی و جهان های گسترش یافته شان تنفس کرده باشد اما «انتقام جویان» به خاطر این هم افزایی مشترک تبدیل به سومین فیلم پر فروش تمام دوران نشد. به این موفقیت رسید چون جاس ودن برای جمع آوری بسیاری از جزییات پویا و قرار دادن شان در دل یک کلیت بسیار سرگرم کننده کاری کرد کارستان. گرد هم آوردن مرد آهنی، تور، کاپیتان آمریکا، هالک، بیوه سیاه و هاوک آی درون یک گروه ابرقهرمانی برای مبارزه با لوکی شرور البته در نمایی زیبا و یک نبرد پایانی تاثیرگذار، آن هم با آن وضوح جغرافیایی کم نظیر و هیجان اسپیلبرگی، اما مهمتر از اینها یکی از معدود بلاک باسترهایی است که وقتی بازیگرانش را فقط در اتاقی دور هم جمع می کند هم - با عشقی که ودن به بازیگرانش دارد و متریالی که چیزها را به وضوح با هوشی واقعی و در کنار درام بالا می کشد - به همان اندازه سرگرم کننده است. موفقیت دنباله انتقام جویان یعنی «عصر اولتران» تا این حد نبود اما تا اندازه ای به دلیل این بود که فیلم اصلی چنان رکورد عجیبی زد.
رتبه 2 جدول - داستان اسباب بازی 3 (2010)
- فروش: 1.063 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 13
فقط تعداد انگشت شماری سه گانه موفق وجود دارد: سه رنگ، سه گانه دلار و سه گانه کورنتو. در سال ۲۰۱۰ پیکسار هم با سومین قسمت از ماجراهای باز و وودی با تکان احساسی بزرگتری نسبت به گذشته و لحاظ کردن هر چیزی برای انداختن مخاطبانش اعم از پیر و جوان در دام علاقه به شخصیت ها، به این رده بندی بهترین ها پیوست.
فیلم که داستان و زمان اکرانش ۱۰ سال بعد از فیلم قبلی واقع شده بود، قصه مجموعه را به یک قصه عزیمت، رها کردن، پذیرفتن اتفاقات محتوم و رویکردی که برای فیلمی کاملا کودکانه، به طرز چشمگیری بالغانه محسوب می شود، تغییر داد.
خب البته فیلم گهگاهی سراغ سرچشمه های آشنایش هم می رود (برای مثال نسخه اسپانیایی باز) اما می شود گفت در بیشتر اوقات تر و تازه، با نمک و با اوجی دربرگیرنده احساسات و عواطف خالص پیکساری، حتی فوق العاده تر از قسمت های قبلی اش نشان می دهد. این هم نشانی از بزرگی فیلم است که واکنش به اعلان داستان اسباب بازی ۴ بیشتر از روی ترس بود تا هیجان: آیا این فیلم هم می تواند در حد سه فیلم قبلی باشد؟
رتبه 1 جدول - شوالیه تاریکی (2008)
- فروش: 1.004 میلیارد دلار
- جایگاه فروش در قرن بیست و یکم: 17
در آغاز قرن بیست و یکم دید عمومی به بتمن به لطف مجموعه های تلویزیونی دهه ۶۰ و فیلم جوئل شوماخر، بیشتر شبیه چیزی تصنعی و اغراق شده بود. با دومین فیلم بتمن کریستوفر نولان، آکادمی اسکار به معنای واقعی کلمه این قانون نانوشته اش را که هیچ فیلم ابرقهرمانی تا به حال نامزد بهترین فیلم نشده بود، تغییر داد. شاید«شوالیه تاریکی» به آن خوبی که رأی دهنده های IMDB و صفحات پیام آن می گویند نباشد (یعنی مثلا اینجور نیست که انگار «پدرخوانده» و «همشهری کین» صاحب بچه ای شده باشند) اما هنوز هم دستاورد بزرگی است.
بازآفرینی فریبنده و دو ساعت و نیمه ای از ژانر ابرقهرمانی که نقبی به اخلاقیات واقعی و ابهامات آن می زند، مسائل بزرگسالانه را بدون افتادن در خشونت و سروصدای درجه بندی R نشان می دهد و هیت لجر در نقش جوکر، یکی از نمادترین نقش آفرینی های سینمای مدرن را در مرکزش به نمایش می گذارد. فیلم هنوز هم معیاری برای قیاس فیلم های ابرقهرمانی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
رتبه ها بر چه اساسه؟