خبرگزاری میزان: مراسم عقد زندانی محکوم به قصاص نفس همزمان با روز میلاد امام حسن مجتبی (ع) با حضور مسئولان زندان و اصحاب رسانه در محوطه زندان رجایی شهر برگزار شد.
در این مراسم هدایایی از سوی مردانی مدیریت زندان رجایی شهر به این زوج جوان اهدا گردید.
اواخر فروردین ماه سال جاری بود که دختر جوانی با مراجعه به دادسرای جنایی تهران درخواست کرد با یک قاتل محکوم به اعدام ازدواج کند.
وی اظهار کرد:برادرم در یکی از زندانهای اطراف تهران در حال گذراندن دوره محکومیتش است. او با مرد جوانی هم بند است که سال 88 خواهرزاده خود را در محله اتابک به قتل رسانده است.
حسن با درخواست شوهر خواهرش و با حکم دادگاه کیفری به قصاص محکوم شده که حکم مجازاتش در دیوان عالی کشور تایید شده است. او به خاطر یک جفت کفش و ناخواسته مرتکب قتل شده و حالا از کارش پشیمان است. مرد اعدامی کسی را ندارد که پیگیر کارهایش برای کسب رضایت باشد. وقتی متوجه شرایط او شدم تصمیم گرفتم با حسن ازدواج کنم و پیگیر کارهایش شوم تا رضایت اولیای دم کسب شود.
با اصرارهای دختر جوان که دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی بود،سرانجام قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی با توجه به اینکه هیچ منع قانونی وجود نداشت،با ازدواج دختر جوان و مرد اعدامی موافقت کرد و این مراسم امروز در زندان رجایی شهر برگزار شد.
بعضی ها یا واقعا نمی دونن دارن چی میگن یا شاید فکر می کنن خیلی خوشمزه هستن در هر حال این جور نظر ها حال آدمو به هم میزنه
مبارک باشه
این همه معامله ازدواج داریم خب اینا همونایی هستن که این ازدواج به نظرشون عجیب و احمقانه میاد
مورد دیگه ای هم هست حالا پسره در حد خودش شغل معمولی یه حقوق معمولی داره اما نمیتونه زن بگیره میگه کسی نیست اخه بچه دنبال کسانی میره که چند سر و گردن از خودش بالاترند
یه عده هم کلا نه پول نه کار باید بهشون گفت خوب اول یه تکنونی به خودت بده برو سر کار خوب همه که کار دفتری ندارند اما لااقل میرن اژانسی جایی کار میکنن یا فروشنده میشن بازاریاب میشن که خیلیهاشون درامدشون خیلی هم بالاتر از مارهای شرکتی و دفتری کار عار نیست که برو سر کار یه پشتوانه کوچیک جمع کن با یکی در حد خودت تشکیل خانواده بده
دعوا برسر یک جفت کفش بین برادرش و خواهر زاده اش بوده این آقا برای اینکه ماجرا رو خاتمه بده وارد ماجرا میشه چاقو هم مال خواهرزاده اش بوده و زمانی که دنبال خواهر زاده اش می کنه و میخواد بگیرتش خواهرزاده روی چاقوی خودش میفته و کشته میشه و اینو همسایه ها هم شهادت دادن چون هر دو برادر دستگیر شده و تو بازداشت بودن این برادر برای این که برادر کوچک تر آزاد بشه و بره مراقب پدر و مادرشون باشه قتل رو به گردن گرفته این خانم تحقیقات کامل داشته و با اطمینان به این که این قتل یک اتفاق بوده و عمدی در کار نبوده حاضر به ازدواج با اون آقا شده
ایشون رفته جلو !
کار این خانم رو هم هر کسی نه میتونه درک کنه و نه میتونه هضم کنه به هر حال هر کسی خودش حاکم بر زندگی خودش هست و انتظار هم نمیره که همه مثل هم فکر کنن من به عنوان یک یک دختر این خانم رو ستایش می کنم میدونم خودم شاید اون قلب بزرگ رو نداشته باشم که همچین کاری بکنم ولی کار بزرگ این خانم رو واقعا و صمیم قلبم قدر دانی می کنم بهش این ازدواج رو تبریک می گم و براش زندگی سرشار از عشق آرزو می کنم و از خدا میخوام که این مرد هم هر چه زود تر مورد عفو قرار بگیره و آزاد بشه
تو هم فرشتگان انتظارت را میکشن شتاب نکن....
گذشت به کار اون مرد جنوبی میگن که چند روز پیش خبرشو از برترین ها خوندیم که با کل خانواده اش در میقته تا قاتل پسرش رو عفو کنه بدون چشم داشت و پول دیه گرفتن
اگر مردی بخودش اجازه ندهد که پایش را از گلیمش دراز نگند , پس هیچ زنی هم از راه بدر نمیشود
هرزه بودن , زن و مرد ندارد هر دو مقصرند