۳۵۸۸۹
۹ نظر
۵۰۰۴
۹ نظر
۵۰۰۴
پ

داستانک؛ وفای عشق

عصر ایران: پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد... در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که از آن حوالی رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند، سپس به او گفتند: باید از شما عکسبرداری شود تا مطمئن شویم جایی از بدنتان آسیب ندیده است.

پیرمرد غمگین شد و گفت: عجله دارم؛ نیازی به عکسبرداری نیست!

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

پیرمرد گفت: همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم؛ نمی خواهم دیر شود.

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: متاسفانه او آلزایمر دارد. چیزی را به یاد نمی آورد؛ حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت پرسید: وقتی او نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟!

پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      مثل همیشه مزخرف بود

      پاسخ ها

      • نگین

        کاربر عزیز لطفا قبل از حرف زدن فکر کن احترام وشخصیتتو نگه دار ما تو رو نمیشناسیم اما تو خودتو میشناسی............

    • shabnam gol

      اي كاش يه كم از اين وفا رو ميداشتيم
      اي كاش ...

      پاسخ ها

      • پرستو

        باهات موافقم...

      • shabnam gol

        سلام پرستوي عزيزم
        مرسي ++++

    • بدون نام

      ما که لایق نبودیم عشق کسی بشیم اما به هر حال به جادوی عشق اعتقاد دارم

    • بدون نام

      مجله... !!!
      تقلب از تلویزیون ؟

    • sayeh

      آخي مادر بزرگ منم آلزايمر گرفته بود من هميشه كنارش بودم.چون از ماما نم شنيده بودم وقتي كوچيك بودم خيلي واسم زحمت كشيد.خدا رحمتش كنه

    • مریم سراوانی

      چه ایستراتیجیک بودش واقیعا دلم درد گرفت خیلی ناراهت شدم من اخی.......

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج