جاباما
۴۴۷۵۹۵
۱ نظر
۵۰۰۲
۱ نظر
۵۰۰۲
پ

خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

لبه اره‌کمانی جدیدترین فیلم مل گیبسون؛ یک درام جنگی- زندگی‌نامه‌ای اکشن است با مایه‌های رمانتیک؛ براساس داستان واقعی پزشک‌یاری به نام دزموند تی داس (با بازی حیرت‌انگیز اندرو گارفیلد) که در نبرد اوکیناوا به خاطر باورهای مذهبی‌اش که کشتن افراد را تحت هیچ شرایطی جایز نمی‌دانست، از برداشتن سلاح خودداری کرد.

روزنامه شهروند - امین فرج پور: لبه اره‌کمانی جدیدترین فیلم مل گیبسون؛ یک درام جنگی- زندگی‌نامه‌ای اکشن است با مایه‌های رمانتیک؛ براساس داستان واقعی پزشک‌یاری به نام دزموند تی داس (با بازی حیرت‌انگیز اندرو گارفیلد) که در نبرد اوکیناوا به خاطر باورهای مذهبی‌اش که کشتن افراد را تحت هیچ شرایطی جایز نمی‌دانست، از برداشتن سلاح خودداری کرد. دزموند که در جریان نبرد با شجاعت مثال‌زدنی‌اش، زیر آتش سنگین نیروهای ژاپنی جان هفتادوپنج نفر از همراهانش را نجات داده بود، بعدتر به‌عنوان نخستین و تنها متمرد تاریخ آمریکا که مدال افتخار دریافت کرده، معروف شد. او مدالش را مستقیما از دست هری ترومن گرفت...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل
یک دهه بعد از فیلم متفاوت و خشن آپوکالیپتو، حاصل بازگشت مل گیبسون به صندلی کارگردانی با فیلم لبه اره‌کمانی کمتر از آن فیلم قبلی تکان‌دهنده و شوکه‌کننده نشده و این فیلم نیز مثل آن یکی پر است از خشونتی گرافیکی و منجمدکننده. لبه اره‌کمانی علاوه بر تجلیل از دزموند تی داس، همچنین تجلیلی است از سربازان خط نبرد؛ سربازانی که فداکارانه تنها دارایی ارزشمندشان را به قماری گران گذاشته‌اند. این فیلم که نخستین کارگردانی گیبسون پس از فیلم آپوکالیپتو است، به دلیل تفاوتی که با دیگر ساخته‌های این کارگردان دارد، برایش پروژه‌ای مهم و محبوب قلمداد می‌شود. درواقع لبه اره‌کمانی از این نظر که قهرمانش برخلاف قهرمانان شجاع دل، آپوکالیپتو و دیگر آثار گیبسون اعمال خشونت‌بار مرتکب نمی‌شود، با فیلم‌های قبلی مل محبوب تفاوت داشته و آغاز راهی تازه در کارنامه او به شمار آمده است...
لبه اره‌کمانی به گفته بیشتر کارشناسان سینمایی از آن پروژه‌هایی است که می‌تواند محبوب اسکار شود. فیلم از نظر داستان و مضمون قطعا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ خصوصا که آکادمی نشان داده می‌میرد برای درام‌های عظیمی که مایه‌های انسانی و احساسی‌شان را سخاوتمندانه و گشاده‌دستانه به تماشاگران ارایه می‌دهند. از این نظر لبه اره‌کمانی که به‌خصوص در پرداخت صحنه‌های جنگی نیز با نجات سرباز رایان قیاس شده؛ در مقایسه با بیشتر فیلم‌های امسال دست بالا را دارد. اما همان‌گونه که در پرونده فیلم‌هایی که در اسکار امسال شانس موفقیت دارند، توضیح داده شد: تنها نکته منفی این فیلم در نظر اعضای آکادمی اسکار می‌تواند نام کارگردان پرسروصدایش باشد که یکی از بحث‌انگیزترین آدم‌های حرفه‌اش است. مل گیبسون که ید طولایی در مخالف‌خوانی و برانگختن قدرتمندان علیه خود دارد، اگر کارگردان این فیلم نبود می‌شد از همین حالا بر سر میزان موفقیت لبه اره‌کمانی در چند رشته اصلی اسکار امسال شرط بست...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل
تولید
لبه اره‌کمانی را اندرو نایت و روبرت شن خان نوشته‌ و اندرو گارفیلد، سام ورتینگتون، لوک براسی، ترزا پالمر، هوگو ویوینگ، ریچل گریفیث و وینس وان در آن ایفای نقش کرده‌اند. فیلمبرداری این فیلم ١٣١دقیقه‌ای که با بودجه‌ای حدود چهل‌میلیون دلار در آمریکا و استرالیا جلوی دوربین رفته؛ روز بیست‌ونهم سپتامبر ‌سال ٢٠١٥ به‌طور رسمی آغاز و پس از قریب به صد روز فیلمبرداری در دسامبر امسال به پایان راه رسید. رونمایی از این فیلم در روز چهارم سپتامبر امسال در فستیوال ونیز صورت گرفت و نمایش عمومی آن نیز از روز سیزدهم آبان‌ماه امسال آغاز شده است...
تم ضدجنگ
در تحلیل‌های بیشتر منتقدانی که لبه اره‌کمانی را دیده‌اند، به تم ضدجنگ آن و صلح‌طلبی آشکار سازندگانش اشاره شده است. فیلم همچنین از مفاهیم و تصاویر مذهبی نیز بی‌بهره نیست. به‌گفته دیوید پرموت تهیه‌کننده برای تیم سازنده فیلم بسیار مهم و حیاتی بود که از نظر مفهومی و بصری داستان دزموند را به بهترین و صادقانه‌ترین شکل ممکن انتقال دهند و از آن‌جا که دزموند فردی بسیار مذهبی بود، بنابراین صداقت در ارایه داستان زندگی او جز با پرداختن به مایه‌های مذهبی دیدگاهش ممکن نمی‌شد...
طلسم
پروژه لبه اره‌کمانی ‌سال سال‌های به طلسم گرفتار آمده بود. تهیه‌کنندگان بسیاری در طول دهه‌های متمادی تلاش کردند داستان داس را فیلم کنند اما نشد. حتی اودی مورفی و‌ هال بی‌ویلیس تهیه‌کنندگان کازابلانکا که اولی قهرمان جنگ نیز بود، توان غلبه بر طلسم ایجاد شده پیرامون این پروژه را نیافتند. تا این‌که بالاخره در ‌سال ٢٠٠١ داس متقاعد شد که ساخته‌شدن فیلمی براساس زندگی حیرت‌انگیزش کار درستی است و گرگوری کرازبی فیلمنامه‌نویس که نوه بینگ کرازبی بزرگ بود، پروژه را به دیوید پرموت تهیه‌کننده پیشنهاد کرد. در‌ سال ٢٠٠٤ کارگردانی به نام تری بندیکت حقوق ساخت مستندی درباره داس را دریافت کرد.
به‌هرحال دزموند تی‌داس در ‌سال ٢٠٠٦ درگذشت و پس از آن پرموت، کرازبی و دیگر تهیه‌کنندگانی که بخشی از حقوق زندگی دراماتیک داس به آنها تعلق داشت، در کنار هم کار را جدی‌تر به پیش بردند. کارگردانی فیلم را هم قرار شد مل گیبسون عهده‌دار شود. دلیل انتخاب او توانایی‌اش در تلفیق خشونت و ایمان بود که در مصایب مسیح به بهترین شکل ممکن به نتیجه رسیده بود. او که این پروژه را نیز مثل شجاع دل یک بار رد کرده بود، بالاخره حدود یک دهه پس از نخستین پیشنهاد مبنی بر ساخت این فیلم، در ‌سال ٢٠١٤ موافقتش را با ساخت لبه اره‌کمانی اعلام کرد... فیلمنامه اول لبه اره‌کمانی را روبرت شن خان و رندال والاس نوشتند و این اتفاق مربوط به زمانی است که صحبت‌هایی مبنی بر کارگردانی این فیلم توسط والاس صورت گرفته بود. بعدتر اندرو نایت بازنویسی سناریو را به انجام رساند. نتیجه کار او همین فیلمی شده که الان روی پرده است...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل
بازیگر و نقش
تقریبا همزمان با موافقت گیبسون با ساخت این فیلم، اندرو گارفیلد نیز قرارداد بازی در نقش دزموند تی داس را امضا کرد... او که احترام زیادی برای داس قایل است، بارها در گفت‌وگوهایش او را «نماد شگفت‌انگیز شجاعت» و نیز «تجسم عینی عقیده‌ای که می‌گوید زندگی کن و بی‌توجه به ایدئولوژی، سیستم فکری، عقاید و ارزش‌های خودت و دیگران بگذار زندگی کنند» نامیده است. گارفیلد کاراکتر داس را یک ابر قهرمان واقعی می‌داند و او که در مرد عنکبوتی حیرت‌انگیز در نقش این ابرقهرمان بازی کرده، بازی در نقش داس را الهام‌بخش‌تر از تجربه بازی در نقش اسپایدرمن توصیف کرده است. اندرو گارفیلد بارها عنوان کرده که وقتی برای نخستین‌بار سناریو را خوانده، گریه کرده است. او همچنین گفته که برای نزدیک‌شدن به کاراکتر به خانه او رفته و شرایط زندگی‌اش را تجربه و حتی با ابزار و وسایل او کار کرده است. گفته می‌شود مل گیبسون گارفیلد را زمانی انتخاب کرد که داشت آخرین صحبت‌ها درباره ساخت این فیلم را انجام می‌داد و آن زمان بود که گارفیلد را در فیلم شبکه اجتماعی دیده و از توانایی و استعداد او شگفت‌زده شده است.
گیشه
لبه اره‌کمانی نخستین بار در هفتادوسومین دوره فستیوال ونیز رونمایی شد و از روز چهارم نوامبر امسال (سیزدهم آبان) نمایش گسترده عمومی را آغاز کرد. فیلم که از همان نخستین رونمایی در ونیز مقایسه‌هایی را با نجات سرباز رایان به وجود آورده بود، در گیشه نیز مدام با این قیاس و رقابت روبه‌رو بود. گمانه‌زنی‌ها درباره فروش لبه اره‌کمانی حاکی از این بود که در نخستین هفته نمایش، این فیلم با فروشی حدود دوازده‌میلیون دلار، رتبه سوم جدول فروش را پس از دکتر استرنج و ترول‌ها به دست خواهد آورد، با این حال برخی تحلیلگران فروشی بالاتر را نیز انتظار می‌کشیدند، به‌خصوص در ایالت‌های جنوبی و غرب میانه آمریکا که تاریخ نشان داده مردمش از فیلم‌هایی بر پایه داستان‌های اخلاقی و مذهبی درباره ایمان به شدت استقبال می‌کنند. به‌هرحال موعد نمایش رسید و ساخته مل گیبسون با فروشی حدود دوازده میلیون دلار در هفته نخست و با مجموع فروشی بیش از صد‌میلیون دلار توانست پیش‌بینی‌کننده‌ها را روسفید کند. فروش این فیلم در قیاس با هزینه چهل‌میلیون دلاری تولیدش تا حد زیادی توانست تهیه‌کنندگان را راضی کند...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل
بازتاب انتقادی
لبه اره‌کمانی در ارتباط با منتقدان، فیلم موفقی بوده و آنها از این فیلم استقبال خوبی به عمل آورده‌اند. در سایت روتن تومیتوز فیلم ٩١‌درصد آرای مثبت منتقدان را براساس سیوپنج نقد منتشرشده بر این فیلم به دست آورده و متوسط نمره دریافتی‌اش هفت‌ونیم از ١٠نمره ممکن بوده است. نظر اجماعی منتقدان این سایت لبه اره‌کمانی را این گونه توصیف کرده: فیلمی براساس زندگی واقعی یک نظامی صلح‌طلب که این دستمایه را در راه ستایش از ایمان، شجاعت و البته جسارت پایمردی در عقاید به کار بسته است. نمره فیلم در سایت متاکریتیک نیز شصت‌وهفت از صد نمره ممکن بوده و پانزده منتقد نقدهایی اغلب مثبت و ستایش‌آمیز درباره لبه اره‌کمانی نوشته‌اند...
مل گیبسون و بازیگرش در نشست پرسش و پاسخ لبه اره‌کمانی

چنین جنگجویی را نمی‌شود دوست نداشت...

لبه اره‌کمانی، فیلم ضدجنگ و صلح طلبانه‌ای است که می‌توان آن را بازگشت گیبسون به صندلی کارگردانی پس از ١٠‌سال مالامال از رسوایی و جنجال‌های بی‌شمار رسانه‌ای دانست. یک‌جورهایی، حداقل در ذهن خود گیبسون شباهت‌هایی میان او با قهرمان متمرد ضد جنگش برقرار می‌کند. هر دو شخصیت با تکیه بر باورهای تک‌افتاده‌شان علیه نظم حاکم برمی‌آشوبند و هر دو هم درنهایت موفق می‌شوند. بی‌خود نیست مل بزرگ بازگشت به صندلی کارگردانی را بعد از ١٠‌سال بیکاری در حکم همان مدال افتخاری می‌داند که ترومن به دزموند تی‌داس داد...

رابطه مل گیبسون در همه این سال‌ها با‌ هالیوود رابطه‌ای سرشار از عشق و نفرت بوده. نه گیبسون و نه ‌هالیوود در این سال‌ها نتوانسته‌اند دیگری را تحمل کنند و در عین‌حال قادر به حذف آن دیگری از خود و زندگی‌شان نیز نبوده‌اند. وقتی خبرنگاری در نشست پرسش و پاسخ فیلم لبه اره‌کمانی از مل گیبسون درباره سال‌های کار در ‌هالیوود می‌پرسد؛ این رابطه را کارگردان جنجالی فیلم این‌گونه توصیف می‌کند:
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

در یک کلمه می‌توانم این همه ‌سال را خلاصه کنم: تلاش برای بقا. همین.

او پاسخی جز این نمی‌تواند داشته باشد. راست این است که چندان هم حرف تازه‌ای نمی‌زند. این را تقریبا همه می‌دانند که مل و ‌هالیوود درواقع همدیگر را دارند تحمل می‌کنند و نمی‌شود نام رابطه آنها را چیزی جز بقا نامید...

به‌نظر خودتان در کدام زمینه موفق‌تر بوده‌اید روی صندلی کارگردانی یا مقابل دوربین به‌عنوان بازیگر. این پرسش دیگری است که ابتدا به نظر می‌رسید مل با یکی از آن پاسخ‌های احمقانه‌اش تبدیلش خواهد کرد به موضوعی دردسرساز. اما او به آرامی از کنار سوال رد می‌شود:

فکر می‌کنم وقتی جوان‌تر بودم، در بازی در نقش کاراکترهای جوان‌تر بهتر بودم! اما به‌هرحال می‌خواهم یک چیز کلی و عمومی بگویم و می‌توانید هر جور که دل‌تان می‌خواهد تعبیرش کنید. هر چه زمان گذشته و سنم بالاتر رفته، فکر می‌کنم آرام‌تر شده‌ام...

او گفته‌هایش را با وضوح بیشتری توضیح می‌دهد:

نکته کلیدی برای رسیدن به هر مهارتی آرامش است و من فکر می‌کنم وقتی سن آدم بالاتر می‌رود، زودتر و بیشتر خسته می‌شود، بنابراین نیاز به راه‌هایی دارد تا این خستگی‌ها را کاهش دهد و یکی از این راه‌ها ایجاد آرامش است. بعضی‌وقت‌ها این موضوع را یک مکان خاص ایجاد می‌کند؛ بعضی اوقات نیز یک آدم خاص، یک شرایط خاص یا حتی یک سن‌و‌سال خاص. فرقی ندارد. نتیجه نهایی است که اهمیت دارد، نه راه رسیدن به نتیجه. من فقط می‌توانم بگویم بهتر و آرام‌تر شده‌ام و امیدوارم این اتفاق درباره همه‌مان بیفتد...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

اما آیا این اتفاقی است که همیشه می‌تواند بیفتد؟ گیبسون می‌گوید:

بعضی‌اوقات مجبوری یک قدم بلند به عقب برداری. من خودم این کار را بارها در زندگی‌ام انجام داده‌ام. آدم وقتی یک کار واقعا خوب انجام می‌دهد بعد به هر دلیلی کار بعدی‌اش به همان خوبی از کار درنمی‌آید. شاید این عقبگرد به دلیل شرایط زندگی فرد باشد.

برای گیبسون آغاز این روند رو به عقب بعد از پایان فیلم آپوکالیپتو بود؛ زمانی که به دلیل رانندگی درحال غیرعادی توسط یک افسر پلیس مجبور به توقف شد و در عوض او را آماج شعارهای سیاسی و مذهبی یهودی‌ستیزانه قرار داد. بعد از آن نیز روشدن نواری مبنی بر سخنان نژادپرستانه مل گیبسون وضع او را در‌ هالیوود بدتر کرد. شاید به این دلیل باشد که در نخستین پرسش و پاسخ فیلم جدیدش، گیبسون بسیار عصبی به‌نظر می‌رسد. از پاسخ‌هایش نیز پیداست که اصلا نیت و البته حال و حوصله جنجال دیگری را ندارد. وقتی خبرنگاری از او پرسید با ساخت فیلم درباره قهرمانی که نمی‌خواهد سلاح بردارد، گیبسون در منازعات آزادی یا تهدید سلاح در آمریکا سوی کدام دیدگاه ایستاده؛ پاسخی داد که درواقع داشت صورت مسأله را پاک می‌کرد:

مردی که حتی نمی‌خواهد اسلحه را لمس کند و در میدان نبرد به جای اعمال وندالیستی از نوع کشتن فرد مقابل افکار و اعمالی بسیار فراتر در ذهن دارد، بی‌شک از شخصیتی غیرعادی و بزرگتر از مردم معمولی برخوردار است. باید چنین جنگجویی را دوست داشت و تمام احترام و اعتبار ممکن را به پایش ریخت. حداقل چیزی که می‌توانم بگویم این است که امیدوارم فیلم من این کار را کرده باشد...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

پیام قدرتمند لبه اره‌کمانی درباره پایمردی فردی در عقاید شخصی خودش باعث شده اندرو گارفیلد که نقش دزموند تی‌داس را ایفا کرده، نظرات مثبت زیادی را متوجه خود ببیند. داس که یک مسیحی معتقد بود از برداشتن اسلحه در طول جنگ دوم جهانی امتناع کرد. او که درواقع کارش تمرد محسوب می‌شد اما به این دلیل که به شکل قهرمانانه‌ای جان هفتادوپنج نفر را در میدان نبرد نجات داده بود، بدل به تنها آمریکایی تاریخ شد که باوجود تمرد از دستور مافوق، مدال افتخار کنگره آمریکا را از دست رئیس‌جمهوری دریافت کرده. اندرو گارفیلد درباره کاراکتر داس می‌گوید:

زیباترین چیز درباره دزموند این است که او یک مرد معمولی بود؛ با این تفاوت که دانسته رفتار می‌کرد. درواقع او از ته دل آگاه بود، از عمق تک‌تک سلول‌هایش می‌فهمید و نمی‌توانست جان هیچ‌کسی با هر تفکری را بگیرد...

گارفیلد ادامه می‌دهد:

بی‌شمار ایدئولوژی‌های ظاهرا نجات‌بخش وجود دارند که با ایجاد خشونت و جدایی و جنگ، سیاره زیبای زمین را به خون کشیده‌اند. دزموند داس اما به‌عنوان سمبل شگفت‌انگیز ترسیم ایده زندگی کن و بگذار زندگی کنند، در این رمان جذاب‌ترین ایدئولوژی را دارد.

مل گیبسون در پاسخ سوالی که درباره تفاوت ابرقهرمان واقعی با ابرقهرمان کتاب‌های مصور می‌پرسید، بیشتر به تفاوت‌های ظاهری اشاره می‌کند:
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

تنها فرقی که این دو ابرقهرمانان دارند این است که ابر قهرمان واقعی لباس تنگ سوپر قهرمان‌ها را نمی‌پوشد.

این فیلمساز درباره این موضوع که اندرو گارفیلد پیش از قهرمانی واقعی چون داس، در نقش ابرقهرمان‌های کتاب‌های مصور بازی کرده بود، بحث درباره قهرمان واقعی و فانتزی را این‌گونه ادامه می‌دهد:

کار قهرمانانه در هر دوی این قهرمانان مشترک است اما این را در نظر داشته باشیم وقتی از داس درباره کارهایش پرسیدند، او اعمالش را به قدرتی بزرگتر و فراتر از خود نسبت داد. او در عمق جنگ و خون و سیاهی نیرویی فراتر را بالای سر خود داشت که او را به نکشتن و به جای آن نجات جان آدم‌ها تشویق می‌کرد. این تفاوت مهمی است که او را از کتاب‌های مصور جدا می‌کند...

وقتی از مل گیبسون خواسته می‌شود قهرمانش را بیشتر معرفی کند، می‌گوید:

عصاره وجود داس را می‌توانم در این حقیقت کتمان‌ناپذیر شرح دهم که او مردی شجاع با باوری قوی و ایمانی خدشه‌ناپذیر بود. مردی چنین که در میدان نبردی خونبار که خود ژاپنی‌ها آن را بارش فولاد نامیده‌اند، تنها سلاحی که با خود داشت ایمانش بود. این ایمان که می‌تواند آدم را قدرتمندتر کند، به‌نظر من الهام‌بخش‌ترین نکته فیلم لبه اره‌کمانی است...

گیبسون همچنین در این پرسش و پاسخ درباره مهارتش در تصویرکردن صحنه‌های عظیم جنگی؛ مهارتی که می‌توان آن را تا شجاع دل، تجربه اسکاری مل گیبسون ردیابی کرد سخن به میان آورد:

مهم‌ترین نکته درباره صحنه‌های جنگ روی پرده سینما این است که باید روشن و مشخص باشند؛ تماشاگر نباید زمان تماشای آنها گیج شود که چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

او منظورش را این‌گونه بیان می‌کند:

برای این‌که آشوب و آشفتگی جنگ تاثیرگذار باشد باید این نکته را برای خودتان روشن کرده باشید که می‌خواهید چه چیزی را به تماشاگر نشان دهید و روی چه چیزی تأکید کرده و بزرگ‌نمایی کنید. کلیدی‌ترین چیز اما جهت روی پرده است. یک‌جورهایی می‌توان آن را با صحنه‌های ورزشی شبیه دانست که در هر لحظه از مسابقه شما باید به سهولت بدانید چه تیمی حمله می‌کند و چه تیمی دفاع.
لبه اره‌کمانی از نظر منتقدان

آتش اشتیاق مل گیبسون

لبه اره‌کمانی در مجموع توانسته نظر منتقدان را جلب کند. سایت روتن تومیتوز که معتبرترین سایت اینترنتی درباره نقد فیلم است، هفت‌ونیم نمره از ١٠نمره ممکن را به این فیلم داده. فیلم همچنین ٩١‌درصد آرای مثبت منتقدان را براساس سی‌وپنج نقد منتشر شده بر این فیلم به دست آورده است. این سایت لبه اره‌کمانی را این‌گونه توصیف کرده: فیلمی براساس زندگی واقعی یک نظامی صلح‌طلب که این دستمایه را در راه ستایش از ایمان، شجاعت و البته جسارت پایمردی در عقاید به کار بسته است. سایت متاکریتیک نیز شصت‌وهفت نمره از صد نمره ممکن را به این فیلم داده و پانزده منتقد این سایت نقدهایی اغلب مثبت و ستایش‌آمیز درباره لبه اره‌کمانی نوشته‌اند...

دیوید ادلشتاین منتقد نیویورک مگزین: کاری با مل گیبسون دیوانه در این فیلم نمی‌شود کرد. او هنرمندی قدرتمند، باهوش و البته هیجان‌زده است که در فیلم جنگی‌اش حتی یک ثانیه را نیز نمی‌توان از دست داد یا کلیشه فرض کرد. بهتر است گفته شود حتی در یک ثانیه از فیلم نیز نمی‌شود دور از تأثیر آتش اشتیاق هنرمندانه او ماند و در آتش او نسوخت...

ای او اسکات منتقد نیویورک تایمز: داستان واقعی قهرمانی همیشگی در یک درام تاثیرگذار رک و صریح جنگی که تنش و کشمکشی اخلاقی را در نقطه تمرکز داستان دنبال می‌کند...

جاستین چانگ منتقد لس‌آنجلس تایمز: لبه اره‌کمانی تجلیلی است از پایمردی شجاعانه مردی روی باورهایش؛ ساخته‌شده با دل و ذهن کارگردانی که تعهدش به اصول خود کمتر از قهرمان فیلمش نیست...
خشونت و ایمان، الهام‌بخش شجاع دل

جو زیمیانوویچ از نیویورک دیلی نیوز: فیلمی مهیج و انرژی‌بخش که وقتی به اعمال قهرمانانه دزموند می‌رسیم تفکرانگیز نیز می‌شود. فیلم اما در عین حال از خون و خونریزی بیش از حد، احساسات‌گرایی مفرط و البته ساده‌بینی رنج می‌برد.

آنتونی لین منتقد نیویورکر: فیلم با این‌که در لحظاتی سبک به نظر می‌رسد اما در کل از نوعی دیوانگی و جنون هنرمندانه و شکوهمند بهره‌مند است که تماشاگر را متوجه این نکته می‌کند که چنین فیلمی کارگردانی جز مل گیبسون با خصایصی مشابه فیلمش نمی‌تواند داشته باشد.

برایان تروت منتقد یواس‌ای تودی: گیبسون در این فیلم، درست مثل شجاع دل، دلایل جنگ مردان به‌خاطر میهن‌شان را مهم‌تر و والاتر از خون و خونریزی نمایش می‌دهد...

جولین رومن از مووی وب: فیلم روایت این است که چگونه باورها و ارزش‌ها می‌توانند شما را در بدترین شرایط قدرتمند نگه دارند. بازگشت گیبسون به کارگردانی قدرتمندانه است و اندرو گارفیلد به‌نظر رقیب اصلی تمام بازیگران در اسکار امسال خواهد بود.

راجر مور از مووی نیشن: فیلمی که بیش از این‌که الهام‌بخش باشد، تاثیرگذار شده...

دایان سینگر منتقد ریویو اکسپرس: هدیه‌ای ارزشمند برای هر کسی که تماشایش کند...

مایک رایان: دو لحظه در نیمه دوم لبه اره‌کمانی مل گیبسون وجود دارد که باعث شدند از وحشت از روی صندلی‌ام به هوا بپرم. یعنی با فیلمی تاثیرگذار سروکار داریم.

ویکتوریا الکساندر از فیلمز ریویو: بازگشت درخشان مل گیبسون...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • سروش

      فيلم عالييه خيلى راضى بودم اميدوارم2 3 4 5روهم بسازيد

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج