تهمت پسر معتاد، مادر را قربانی کرد
تهمت پسر معتاد به مادر، انگیزه‌ای بود که مرد همسرکش از قتل همسرش در جلسه رسیدگی به قتل عنوان کرد.
روزنامه شرق: تهمت پسر معتاد به مادر، انگیزه‌ای بود که مرد همسرکش از قتل همسرش در جلسه رسیدگی به قتل عنوان کرد.
خرداد ماه سال ٩٤ مأموران پلیس باخبر شدند درگیری در یک خانه اتفاق افتاده است. بلافاصله مأموران به محل رفتند و بعد از چند دقیقه وارد خانه شدند. آنها مردی را که چاقویی در دست داشت دیدند که بسیار مضطرب بود، بعد از اینکه مأموران وارد خانه شدند، جسد زنی جوان را کشف کردند که به قتل رسیده بود.
به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و مرد متهم به قتل بازداشت شد. پسر مقتول که با مأموران تماس گرفته و گزارش این درگیری را داده بود، گفت: من و پدرم با هم دعوا کرده بودیم و پدرم من را از خانه بیرون کرده بود، به‌همین‌خاطر من شب‌ها در پشت‌بام می‌خوابیدم، شب‌هنگام وقتی من در پشت‌بام بودم، صدای درگیری و دعوا شنیدم؛ صدای گریه خواهر و برادر کوچکم را هم می‌شنیدم و از طرفی مادرم داشت جیغ می‌کشید. بلافاصله پایین رفتم و سعی کردم در را باز کنم اما در قفل بود و هرچه به در کوبیدم پدرم باز نکرد؛ مجبور شدم به مأموران گزارش بدهم؛ دعوا بین پدر و مادرم بود و من صدای فریادهای پدرم را می‌شنیدم. وقتی پلیس از شوهر مقتول بازجویی کرد، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: پسر بزرگ من اعتیاد دارد و مدتی قبل وقتی برای گرفتن پول به سراغ مادرش آمده بود، همسرم به او پول نداد و پسرم به او گفت تو با چند مرد رابطه داری و زن فاسدی هستی.
این حرف پسرم خیلی روی من تأثیر گذاشت اما با خودم گفتم حتما خماری به او فشار آورده است که چنین حرفی زده است. چند روز بعد دوباره سر این موضوع با پسرم دعوا کردیم و من به او گفتم باید مراقب رفت‌وآمدهای همسرش باشد؛ او هم به من گفت تو مراقب همسر خودت باش، مادر با فردی به نام کریم رابطه دارد. وقتی پسرم این حرف را زد، من خیلی ناراحت و به همسرم مظنون شدم و با خودم فکر می‌کردم امکان ندارد کسی این حرف را به دروغ به مادرش نسبت بدهد.
پسرم چند بار به من گفته بود که مادرش فساد اخلاقی دارد. متهم ادامه داد: این مسئله به‌شدت ذهن من را مشغول کرده بود و نمی‌دانستم باید چطور موضوع را حل کنم تا اینکه شب حادثه بعد از شام وقتی برای خواب آماده می‌شدیم از همسرم درخواستی کردم که او تمکین نکرد و من خیلی عصبی شدم و سر این موضوع با هم بحث کردیم. من به همسرم گفتم حتما با کسانی رابطه داری که این کار را می‌کنی؛ او هم با عصبانیت به من گفت بله با فردی رابطه دارم. دیگر کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم تحمل کنم؛ زنم را به اتاق بردم و حسابی کتکش زدم.
دختر و پسر کوچکم از دیدن این صحنه ترسیدند و جیغ کشیدند، بعد در اتاق را بستم و با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم ضربه‌ای به همسرم زدم که باعث مرگش شد. با توجه به این گفته‌ها بود که مأموران تحقیقاتی درباره روابط مقتول آغاز کردند و متوجه شدند او زنی پاکدامن بوده است و آنچه در مورد روابط او گفته شده درست نیست و درگیری بین پدر و پسر، این زن را قربانی کرده است. این در حالی بود که پسر دوم مقتول نیز این موضوع را تأیید کرد و گفت: مادرم زن بسیار خوبی بود و مشکل اخلاقی نداشت.
برادر بزرگم اعتیاد داشت و پدرم هم با مادرم سر مسائل مختلف دعوا می‌کرد. پدرم با من هم دعوا و من را از خانه بیرون کرده بود. چون مادرم بی‌گناه کشته شده است، من درخواست قصاص دارم. این در حالی است که سایر اولیای دم هم اعلام کردند درخواست قصاص دارند و گذشت نمی‌کنند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده در این شعبه آغاز شد، اما با توجه به اینکه اولیای دم در جلسه رسیدگی به این پرونده حاضر نشده و اعلام کرده بودند نمی‌خواهند با پدرشان مواجه شوند، هیئت قضات وقت رسیدگی دیگری را برای این پرونده تعیین کردند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
شک! شک بی مورد! شک به نظرم بد نیست ولی ما شک کردنم بلد نیستیم! یه جوری شک میکنیم که طرف مقابلو تو دهنمون یه شخص دیگه میبینیم با تفکرای خودمون.خدا رحمتش کنه
پسر بی همه چیز ه مفنگی،آخه ادم به مادر خودش تهمت میزنه ،ذهن پدر هم مسموم کرده با چرندیاتش
(مادر عشق است و بس)
اینا مشکل روانی دارن.أمارش تو کشور زیاده
مقصرهمش خانمها
مقصر زنه بود که به شوهرش با پررویی گفت بله رابطه دارم پس کشتن حق مسلمش بود
واقعا این همه حماقت ؟
البته که از مردهای بی منطق بیشتر از این نمیشه انتظار داشت با اون غیرت کذایی و مزخرفشون خبر داره میگه تهمت پسر به مادر اون وقت یه عده شدن کاسه داغ تر آش خدا نابود کنه هر چه مرد پر مدعا و نفهمه و بی منطق رو
کاربر11:29شاید شوهر بخاطر فرار از اعدام اینو گفته زن بدبخت که زنده نیست از خودش دفاع کنه وبگه نگفتم زود قضاوت نکنیم
امان از این پسر های بی غیرت و مفت خور که همه زندگی رو دود کردن هم خانواده رو داغون کردن و هم جامعه رو این پسر های مفنگی معتاد رو باید ریخت تو دریا بی غیرت های نامرد بیچاره مادر دلش رو خوش میکنه پسر داره آخرش هم میشن بلای جون خودش و خانواده آدم صد تا دختر داشته باشه یه دونه از این پسر های بی غیرت و نامرد نداشته باشه
این مرد باید قصاص بشه آدمی که انقد فهم و شعور نداره که خام حرف های یه پسر معتاد میشه باید به درک واصل بشه خدا ازتون نگذره تا کی زن ها باید چوب جهالت شما ها رو بخورن ان شالله خدا تقاص همه زن های مظلوم رو از این جانیای از خدا بی خبر بگیره
خودت رو میکشتی با اون بچه تربیت کردنت!!؟
بی جهت تهمت نزنید بعضی مردان وقتی عصبانی می شوند به زنها حرف بی ربط می‌دهد من عید بود گفتم بریم خانه برادرم عید دیدنی زنگ زده ام شوهرم چه مردعصبی است برای آنکه چرا با او هماهنگ نکرده ام کناردخترهایم گه هردو نوجوان هستند حرف زشت را به زبان آورد وچند بار هم به من توهین وافترا زده درحالی گه من لحظه ای به این مرد خیانت نکرده ام این مرد وقتی عصبانی شود این کلمات زشت رابه زبان می آورد درحالی گه من درشهر ی چه زندگی می کنم پاکدامنی وایمان قوی من زبانزدمردم است دختر بزرگ من می گوید مادر در زمانهایی گه تورا اذیت کرده حتی ساعت وروز وماهش همه یادم نرفته اگر به روز پدرم مرد قطره ای اشک نمی ریزم این مرد آنقدر یک دنده ولجباز است باید حرف حرف خودش باشد
بدون نام ۹/۲واقعابعضی ازمردهاپستن شوهرخودمن اینقدربیوجدانه که جلوی بچه هامنوکتک میزنی وتهمتی که به ناحق به من نسبت دادروهیچوقت ازیادنمیبرم وبه خداوندحواله اش کردم این خانم بیچاره قربانی شوهروپسرش شد وای ازپسرش که درپیشگاه خداوندچه جوابی برای مادرش داره
چرااز مرداايقد عقده گشايي مي كنيدبدون نام ها بهتره تااتفاقي نيفتاده طلاق بگيريدچرااين همه دروغ وحرف هاي ناروا مي زنيدخجالته دختره مي گه واسه پدرم قطره اي اشك نمي ريزم پس براي چ كسي بهترازپدرت اشك مي ريزي.چراايقد بحرف مادرت ودروغ اش گوش مي كني.
جنوبی ما دروغ می‌گویم اگر دختر من می گوید چه قطره ای اشک نمی ریزم چون دیدن مادرش چه زجرهایی کشیده درمدت هیفده سال ولی به خاطر بچه ها سوخته توکه مگویی دروغ می‌گویم توراواگذار کردم به خداتوچه می دانی چه من طوری زندگی می کنم چه از مشکلاتم خانواده ام باخبر نیست من ازشوهرم یک خاطره خوش ندارم آیا میدانید در طول هفده سال زندگی اگر حساب کنیم ده روز با همکاری حرف نزدهایم اگر حرف بزنیم درکلمه بعدی دعوا می شود وفریا دمی زود وقتی گه به خانه می آید دنبال بهانه است وقتی چیزی خراب میشود نمی برد تعمیر کند اینهایی چه گفتم قطرهای بود اگراز بدیهای این مرد بنویسم کتاب می شود
خواهرعزيزگرچه حرفاي شمادرست هم باشه طرح ان دريه كامنت چندخطي درد دوا نمي كند هيچ فكر كردي بجاي طرح مسايل جزيي وخانوادگي باكساني كه شناخت نداري مشكلي حل نخواهد كردبلكه بهتره باافرادمعتمد يامشاوره باافرادواجدشرايط اقدام شود.طرح اين گونه كينه هافقط وفقط باايجادشك وشبهه بين خانواده هاي ميشه كه عاشقانه هم رادوست دارندخصوصاعلاقه ايي خدادادي وفطرني بين دختر وپدرش.پس بهتره بجاي نفرين منطقي وعاقلانه نظربدهيد.