روایت یک دوستی ناپایدار در «ماه عسل»
در برنامه امشب ماه عسل بر لزوم توجه به حریم خصوصی و افرادی که وارد منزلمان می شوند و هم چنین روایت یک دوستی ناپایدار پرداخته شد.
خبرگزاری میزان: برنامه امشب ماه عسل با حضور یک مادر و پسرش حامد روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
حامد و مادرش در این برنامه ماجرایی را که در سال ۱۳۹۴ برایشان اتفاق افتاده بود را تعریف کردند و ماجرا براین اساس بود که حامدبرق کار بوده است و یک دوستی داشته که در آن زمان دوستش را زیاد به خانه خودشان می آورد.
حضور دوست حامد در منزل آنها به خصوص در یک دوره زمانی که آنها مشغول یک پروژه بودند و کارشان زمان زیادی می برد بیشتر شده بود به گونه ای که حدود ۲۰ شب دوست حامد در منزل آنها حضور داشت و با توجه به اینکه بچه خوبی بود مادر حامد نیز موافق حضور او در منزلشان بود.
پس از اینکه کار حامد و دوستش تمام می شود آنها مدتی از هم خبر ندارند تا اینکه وقتی حامد متوجه می شود دوستش وضع مالی نامناسبی دارد سعی می کند به او کمک کند و در همین دوره زمانی است که همراه با دوستش بیرون می روند و عینک او می شکند اما حامد به او می گوید که نگران نباشد و برایش عینکی نو را خریداری می کند.
پس از آن شب دوست حامد بنا به درخواست خودش در منزل حامد و مادرش حضور پیدا می کند و براساس آن چه که حامد تعریف می کند در آن شب تعدادی از دیگر دوستان آنها نیز در منزلشان حاضر می شوند و شبی به یاد ماندنی را با حضور یکدیگر رقم می زنند.
پس از رفتن دیگر دوستان حامد این دوستش در منزل آنها می ماند و حامد این گونه تعریف می کند که ساعت ده صبح بیدار شدم دیدم دوستم در حال خارج شدن از اتاق است و وقتی از او پرسیدم کجا می رود گفت که به سرویس بهداشتی مراجعه می کند.
براساس آنچه حامد در ماه عسل امشب روایت کرد ناگهان چشمش را باز می کند و می بیند دوستش روی سینه اش نشسته و چاقو را در گلوی او فرو برده است و در آن لحظه هر چه قدر داد و فریاد می کند فایده ای ندارد و مادرش هم به دلیل اینکه مشغول صحبت کردن با تلفن بود، صدای حامد را نشنید.
پس از گذشت چند لحظه وقتی مادر حامد به اتاق او می آید و صحنه را می بیند ناگهان دوستش چاقو را از گلوی حامد خارج می کند و چاقو را در کمر او هم فرو می برد و سپس پس از اینکه با چاقو ضربه ای به کمر مادر حامد وارد می کند از منزل آنها فرار می کند.
پس از این اتفاق حامد را به بیمارستان می برند و مدت ۱۵ روز نیز در ICU بستری بوده و در همان زمان حامد عذاب وجدان می گیرد که با آوردن دوستش به منزلشان باعث شد به خانواده اش آسیب وارد شود و مدام در این افکار بوده و خود راآزار می داده است تا این که یک روز در منزل تنها بود دست به اقدامی عجیب می زند.
حامد یک روز که در منزل تنها بود نزدیک بالکون می رود و تصمیم دارد خود را از طبقه پنجم به پایین پرتاب کند اما ناگهان خانواده اش سر می رسند با اورژانس اجتماعی تماس می گیرند و فردی که در اورژانس اجتماعی مشغول به کار بود به منزل آنها می آید و با صحبت کردن با حامد تلاش می کند او را از تصمیمش منصرف کند.
در ادامه فرد مددکاری که حامد را از تصمیم خود منصرف کرده بود جلوی دوربین ماه عسل قرار می گیرد.
در پایان برنامه احسان علیخانی به این موضوع اشاره می کند که نباید هر کسی را در حریم شخصی خود در منزلمان راه بدهیم.
حامد و مادرش در این برنامه ماجرایی را که در سال ۱۳۹۴ برایشان اتفاق افتاده بود را تعریف کردند و ماجرا براین اساس بود که حامدبرق کار بوده است و یک دوستی داشته که در آن زمان دوستش را زیاد به خانه خودشان می آورد.
حضور دوست حامد در منزل آنها به خصوص در یک دوره زمانی که آنها مشغول یک پروژه بودند و کارشان زمان زیادی می برد بیشتر شده بود به گونه ای که حدود ۲۰ شب دوست حامد در منزل آنها حضور داشت و با توجه به اینکه بچه خوبی بود مادر حامد نیز موافق حضور او در منزلشان بود.
پس از اینکه کار حامد و دوستش تمام می شود آنها مدتی از هم خبر ندارند تا اینکه وقتی حامد متوجه می شود دوستش وضع مالی نامناسبی دارد سعی می کند به او کمک کند و در همین دوره زمانی است که همراه با دوستش بیرون می روند و عینک او می شکند اما حامد به او می گوید که نگران نباشد و برایش عینکی نو را خریداری می کند.
پس از آن شب دوست حامد بنا به درخواست خودش در منزل حامد و مادرش حضور پیدا می کند و براساس آن چه که حامد تعریف می کند در آن شب تعدادی از دیگر دوستان آنها نیز در منزلشان حاضر می شوند و شبی به یاد ماندنی را با حضور یکدیگر رقم می زنند.
پس از رفتن دیگر دوستان حامد این دوستش در منزل آنها می ماند و حامد این گونه تعریف می کند که ساعت ده صبح بیدار شدم دیدم دوستم در حال خارج شدن از اتاق است و وقتی از او پرسیدم کجا می رود گفت که به سرویس بهداشتی مراجعه می کند.
براساس آنچه حامد در ماه عسل امشب روایت کرد ناگهان چشمش را باز می کند و می بیند دوستش روی سینه اش نشسته و چاقو را در گلوی او فرو برده است و در آن لحظه هر چه قدر داد و فریاد می کند فایده ای ندارد و مادرش هم به دلیل اینکه مشغول صحبت کردن با تلفن بود، صدای حامد را نشنید.
پس از گذشت چند لحظه وقتی مادر حامد به اتاق او می آید و صحنه را می بیند ناگهان دوستش چاقو را از گلوی حامد خارج می کند و چاقو را در کمر او هم فرو می برد و سپس پس از اینکه با چاقو ضربه ای به کمر مادر حامد وارد می کند از منزل آنها فرار می کند.
پس از این اتفاق حامد را به بیمارستان می برند و مدت ۱۵ روز نیز در ICU بستری بوده و در همان زمان حامد عذاب وجدان می گیرد که با آوردن دوستش به منزلشان باعث شد به خانواده اش آسیب وارد شود و مدام در این افکار بوده و خود راآزار می داده است تا این که یک روز در منزل تنها بود دست به اقدامی عجیب می زند.
حامد یک روز که در منزل تنها بود نزدیک بالکون می رود و تصمیم دارد خود را از طبقه پنجم به پایین پرتاب کند اما ناگهان خانواده اش سر می رسند با اورژانس اجتماعی تماس می گیرند و فردی که در اورژانس اجتماعی مشغول به کار بود به منزل آنها می آید و با صحبت کردن با حامد تلاش می کند او را از تصمیمش منصرف کند.
در ادامه فرد مددکاری که حامد را از تصمیم خود منصرف کرده بود جلوی دوربین ماه عسل قرار می گیرد.
در پایان برنامه احسان علیخانی به این موضوع اشاره می کند که نباید هر کسی را در حریم شخصی خود در منزلمان راه بدهیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
بابا خودشو از پنجره بیمارستان میخواست بندازه نه بالکن خونشون.
اصلا برنامه رو ندیدی انگار هااااا
برات اشتباه تعریف کردن داداش
دوستان همین الان به طور ناگهانی خبر فوت یک عزیزی رو بهم دادن که کیلومترها ازم دوره :( نمیدونم کی هستین یا کجا هستین اما ازتون خواهش میکنم‌برای شادی روحش فاتحه بخونین ..
این اقای علیخانی که میره بالا منبر و نظر غیر کارشناسی در مورد خودکشی میده نمیدونه کسی که خودکشی میکنه اصلا تو حال خودش نیست که اون موقع خدا و پیغمبر و عشق و علاقه هیچ معنی ای نداره یه فشار شدیدی روی طرف هست و مثل ادمی که اسهال و استفراغ شده و نمیتونه اون فشار رو تحمل کنه و زودتر میخواد خلاص بشه یه فشار شدید روی طرف هست. این اقا دچار مشکل روحی شده بود از یه طرف خجالت جلو خانواده از یه طرف ناامیدی که پزشک راست راست تو چشات نگاه کنه بگه نه میتونی دیگه ورزش کنی هم پاتو ممکنه بخوایم قطع کنیم فشار درد و عمل و بیماری جسمی دکتر جان یه ذره موقعیت رو بسنج بعد حرف بزن.
منم یه دوست بی فرهنگ و فقیر داشتم و اون اخرا انقدر پررو شده بود میگفت وصیت نامه بنویس و کل اموالت رو بده به من از کیف من دزدی میکرد منم جونمو برداشتم فرار کردم گفتم یا ازم چک و سفته میگیرن و انگشتمو زیر کاغذ میزنن یا ادم ربایی میکنن یا هم میکشنم مردم ظرفیت ندارن پولدارتر از خودشونو ببینن.
خدارو شکر خداروشکر از میزان ثروت من خبر نداشت وگرنه معلوم نبود چیکار کنه.
یکی نییست بپرسه که یه پسر17ساله چجوری و با چه حساب کتابی تو خونه یه پسرحدوا 31ساله و مجرد میمونه و...............خیال کردین مردم هم داستان رو باور کردن....
خیلی از جوان های امروز سگ شدند اصلا انسان نیستند باورکنید هرکدوم از جوان ها که دیدم .اصلا غیرقابل اعتماد بوده .اینو همه توایران لمس می کنند.دشمنان خدا همه بی ارزش وپست هستند
۴:۱۱با نظرت موافقم منم موقع دیدن برنامه به همین قضیه فکر میکردم
چرا پسره با سی و دو سال سن انقدر قیافش زیاد نشون میداد؟ من که فکر کنم قبلا معتاد بوده.
طرف چاقو رو گذاشته روی گلوی این پسره.. همینجوری... فقط به خاطره سرقت.. آخییییی... چه دزده بی انصافی بوده.. آقای علیخانی این چه برنامه مضخرفی بود ، ده بار علیخانی میپرسه چیکار کرد روانشناس .. میگه بشکن زده اومدم پایین ! آبروی هر چی روانشناسه بردی بابا . لطفا برنامتون رو در مورد مهماناتون تحقیق کنه. مردم به خدا چیکار میکنن به خاطره دو دیقه تو تلویزیون
آقا مردم که انقدر ساده نیستن آخه ، پسره داد میزد معتاد بود یا قبلا معتاد بوده ، معلوم نیست داستانش چی بوده داستانشو اصلا باور نکردم چاقوکشی اینجوری...! علیخانی میپرسه روانشناسه چی میگه که منصرف شدی میگه حرفای روانشناسی
علیخانی بازم میپرسه چی گفت ، بازم میگه حرفای روانشناسی ! معلوم نیست چی هماهنگ کردن ، یارو اگه قصد خودگشی داشت همون اولش میکشت خودشو
ماه عسل خیلی بی مزه شده !